کار وزارت کشور نقض اصل 24 قانون اساسي وقانون احزاب است

۱۴:۱۵ bamardum 0 نظر

مهندس محمدتوسلي، عضو شوراي مركزي نهضت آزادي ايران و اولين شهردار تهران پس از انقلاب در گفت ‏وگوبا روز تاکيد مي کند که علي رغم انتقاد نسبت به شوراي نگهبان وعملکرد وزارت کشور، معتقد است اگر ‏مردم درانتخاب شرکت کنند، سناريويي که محافظه کاران براي برگزاري يک انتخابات مهره چيني شده ‏وفرمايشي طراحي کرده اند، تاحدودي خنثي مي شود. متن اين مصاحبه در پي مي آيد.

آقاي پورمحمدي وزير کشور اعلام کرده که تنها احزاب وگروه هاي سياسي شناسنامه دار مي توانند ‏درانتخابات شرکت کنند. شما به عنوان نهضت آزادي چه تفسيري از اين اظهارات داريد؟
وقتي وزارت کشور موضوع احزاب شناسنامه دار را مطرح مي کند، احتمالا نظرش همان نهضت آزادي ايران ‏است، براي اينکه نهضت آزادي ويا ساير گروه هاي اپوزيسيون داخل حاکميت نتوانند در انتخابات حضور پيدا ‏کنند. درگذشته منطق وزارت کشور يا مسئولاني که نمي خواستند نهضت آزادي در انتخابات شرکت کند اين بود ‏که مي گفتند نهضت غيرقانوني است. گاهي به نامه منتسب به امام استناد مي کردند، گاهي هم به چيزهاي ديگر. ‏ما در مصاحبه هاي متعدد به صورت مستدل گفتيم که آن نامه غير قانوني است ونمي تواند مستند چنين اظهار ‏نظرهايي باشد. درخصوص اين هم که نهضت را غيرقانوني مي دانند به دليل اينکه پروانه يا مجوز ندارد، توضيح ‏مفصلي داده ايم که طبق مواد قانون اساسي و قانون احزاب، فعاليت احزاب درداخل کشور نيازي به مجوز ندارد، ‏بلکه وزارت کشور تنها بايد پروانه صادر کند که ما هم اين درخواست را درسالهاي 67 و68 بعد از تصويب ‏قانون احزاب داديم. بنابراين سخناني که توسط وزيرکشور مطرح شده خلاف قانون اساسي واحزاب است.‏

الان بحث مجوزمطرح مي شود ويانامه آيت الله خميني؟
الان اين دومنطق را کنار گذاشته اند ومي گويند فقط احزاب شناسنامه دارمي توانند درانتخابات شرکت کنند، چون ‏حربه شان درارتباط با غيرقانوني بودن نهضت وبحث مجوز کند شده است. به اين معني که سياهه اي از احزابي ‏را که از نظرشان شناسنامه دارند دروب سايت وزارت کشور منتشر مي کنند ومي گويند اينها مي توانند در ‏انتخابات شرکت کنند وبقيه نمي توانند. اين کار وزارت کشور نقض اصل 24 قانون اساسي وقانون احزاب است. ‏اما نهضت آزادي اعتقاد دارد با وجودي که آنها نمي خواهند احزاب خارج از حاکميت در انتخابات شرکت کنند، ما ‏بايستي کماکان برحضور درانتخابات اصرار داشته باشيم. چون اين يک حق ملي است و اگر اينها بخواهند ما را از ‏اين حق ملي محروم کنند ما بايد درمقابل حقوق اساسي ملت ايستادگي و از آن صيانت کنيم. ‏

برهمين اساس است که به رغم همه انتقاداتي که به شوراي نگهبان ورفتار وعملکرد وزارت کشورداريم، و به ‏رغم برگزاري انتخابات هاي ناسالم و غيرآزاد مجلس هفتم ورياست جمهوري نهم، درراستاي همين سياست ‏راهبردي، اصرار داريم که دربحث انتخابات ايستادگي واز اقداماتي که خلاف قانون انجام مي شود، جلوگيري ‏کنيم. ‏

اينکه نظام سياسي چنين حذف خودآگاهي را توسط برخي نهادها مانند شوراي نگهبان انجام مي دهد، ‏چه تبعات ومخاطراتي را متوجه کشور مي کند؟‏
فکر مي کنم پيامدهاي محروم کردن بخشي مهمي از جامعه مدني ايران از شرکت درانتخابات دقيقا درجهت ‏تضعيف نظام جمهوري اسلامي وکاهش مشروعيت آن است. چنين روندي موجب مي شود که هم درداخل وهم ‏درسطح جهاني، اعتبار جمهوري اسلامي کاهش پيدا کند وبنابراين فشارهاي بين المللي برايران افزايش يابد. ‏ازجمله شواهد تضعيف نظام جمهوري اسلامي مي توان به فشاري که روسيه دردرياي خزر وارد کرده اشاره ‏داشت که درشرايطي که ما در موضع ضعف هستيم، مي خواهند سهم ايران را از وضعيت 50-50 به کمتر از ‏بيست درصد وبه قول وزير امورخارجه به 11.2 درصد کاهش بدهند. درجنوب کشور در حوزه کشورهاي خليج ‏فارس فشارهاي خود را افزايش داده اند وبا حضور رييس جمهوري ما قطعنامه عليه تماميت ارضي کشور صادر ‏مي کنند. آقاي طالباني درغرب کشور، در عراق که اين همه روي آن سرمايه گذاري کرديم وارتباط نزديکي با ‏آنها داريم بحث بي اعتبار بودن قرارداد الجزاير را مطرح وصحبت لغو آن رامي کند. اگر چه بعدا خواستند اين ‏بحث را با توضيحاتي اصلاح کند، اما عملا طرح چنين مباحثي، موضع گيري آنها را در قبال جمهوري اسلامي ‏ايران نشان مي دهد. ‏

درسطح جهاني هم مشخص است که چين وروسيه و بازار مشترک هم علاوه برآمريکا از ضعيف شدن پايه هاي ‏مردمي جمهوري اسلامي سوء استفاده مي کنند که اين درراستاي منافع ملي ايران نيست. بنابراين احزاب وگروه ‏هاي سياسي که به فکر نسل هاي آينده کشورهستند بايد درمقابل اين روند ايستادگي کنند و تسليم آن نشوند. ‏

چه نگراني هايي باعث مي شود که بخشي از حاکميت چنين هزينه اي را درسطوح مختلف متحمل شود ‏اما از مشارکت بخش هايي از نيروهاي فعال جامعه مدني وجامعه سياسي جلوگيري کند؟
‏ فکر مي کنم نگراني شان اين است که اگر انتخابات آزاد وسالم برگزار شود آنها جايگاهشان تضعيف مي شود. ‏براي حفظ موقعيت خودشان است که قانون اساسي ومعيارهاي شناخته شده جهاني را در برگزاري انتخابات آزاد ‏ومنصفانه نقض مي کنند. يعني فکر نمي کنم اين بخش به جز بقاي خود به ارزش ديگري فکر کند. صرفا بحث بقا ‏است. من فکر مي کنم همه نظام هاي توتاليترچنين انديشه اي دارند. اما اين کوتاه مدت خواهد بود. آنچه که اتفاق ‏خواهد افتاد چيزي نيست که در راستاي منافع ملي باشد. توصيه مشفقانه ما به مسئولان جمهوري اسلامي اين بوده ‏که مقداري به تاريخ بيشتر توجه وتجربيات گذشته را مرور کنند واجازه ندهند آنچه خير وصلاح مملکت نيست رخ ‏دهد. ما هميشه درطي سي سال گذشته در جايگاه اپوزيسيون قانوني همين خط مشي را داشته ايم. ما کوشش کرده ‏ايم مشفقانه به مسئولان جمهوري تذکر دهيم که تسليم قانون و اراده ملت شوند چون اين ارزشي است که پايدار ‏است و حتي مي تواند ادامه حضور آنها را درقدرت بيشتر تضمين کند. يعني احتمالش از اين راه خيلي بيشتر است ‏تا اينکه روش هايي را به کار ببرند که همراه با نقض حقوق اساسي ملت است. اين حرف ها گهگاه موثربوده ولي ‏درعمل و در انتخابات مجلس نشان داده شده که کماکان دنبال اين روش هستند وما اين را چالشي براي مسئولان ‏نظام مي دانيم وهشدار مي دهيم تا آنجا که مي توانند خود را مهار کنند وخلاف منافع ملي عملي انجام ندهند.‏

با توجه به اظهارات وزير کشور، نهضت آزادي هنوز هم برشرکت درانتخابات پافشاري مي کند؟‏‎ ‎‎
ما دربيانيه اخيرمان هم تصريح کرديم که حضورمان درانتخابات را براي رسالت آزادي بخش خودمان ضروري ‏مي دانيم. نوع رويکردمان هم بستگي به شرايط دارد. يعني تاکتيکي است که درراستاي استراتژي کلي خودمان ‏انتخاب مي کنيم. ما فکر مي کنيم نيروهاي ملي هم بايددر اين مرحله ثبت نام کنند و خود را تسليم اين اقدامات ‏خلاف قانون نکنند تا به جاي اينکه هزينه اش را ملت پرداخت کند، شوراي نگهبان و کساني پرداخت کنند که ‏خلاف قانون صلاحيت افراد را رد مي کنند. ‏

شما اشاره به لزوم تجربه اندوزي از روندهاي مختلف درتاريخ کرديد. چنين نگاه تاريخي شامل چه ‏رويدادهايي مي شود؟
به نظرم بعد ازانقلاب، دوره مشروطه شايد دوره تاريخي آموزنده اي باشد براي ديدن اين واقعيت که حاکماني که ‏نخواهند تسليم اراده ملت بشوند به چه سرنوشتي دچارمي شوند. اين يک تجربه تاريخي است و فکر مي کنم ‏مخاطبين شما همه با اين تجربه آشنا هستند. ديگر تجربه اينکه بعد ازکودتاي 28 مرداد با اينکه رژيم کودتا حاکم ‏بود، ولي نهضت مقاومت ملي وکساني که از همين ارزش ها پاسداري مي کردند، در آن شرايط هم شعارشان اين ‏بود که بايد درانتخابات شرکت و حقوق اساسي ملت را مطالبه کرد. اين شعار را همان موقع هم مطرح مي کردند ‏که ما درانتخابات شرکت مي کنيم يا پيروز مي شويم يا رسوا مي کنيم. من فکر مي کنم اين تجربه تاريخي ما مي ‏تواند براي نسل امروز مفيد باشد. پس ازانقلاب هم روش ما همين بود. مجلس اول مجلس آزادي بود وهمه مي ‏توانستند حضورپيدا بکنند. ما درانتخابات هاي ديگر حضور داشتيم و بحث آزادي وسلامت انتخابات را هميشه ‏مطرح کرديم. اسناد ومدارک ما را نگاه کنيد، ببينيد سمينارهايي که ما براي سلامت انتخابات برگزار مي کرديم با ‏چه حکم ها وبرخوردهايي مواجه مي شد. وقتي که آن حداقل شرايط فراهم نمي شد بيانيه مي داديم که در آن ‏انتخابات راي نمي دهيم. از مجلس پنجم که شرايط نسبي فراهم شد حضور و مشارکت بيشتري داشتيم. بنابراين در ‏هر مقطعي متناسب با شرايط آن تاکتيک مناسب را اختيار کرديم. فکر مي کنم تجربه صد سال اخير ومقاطع ‏مختلف مي تواند براي تصميم گيري احزاب سياسي وفعالان سياسي در شرايط کنوني مفيد باشد.‏

‏ البته بايد تصريح کنم که گفتمان سياسي درشرايط کنوني هم گفتمان آزادي و حقوق بشر است وآن گفتماني که در ‏دهه چهل و پنجاه مطرح بود ديگر مطرح نيست. بنابراين ما با توجه به اين گفتمان جهاني و واقع بيني، تاکتيک ‏هاي خودمان را انتخاب مي کنيم. ما فکر مي کنيم تاکيد برآزادي، حقوق بشر و دموکراسي وشرکت در انتخابات ‏وزمينه سازي براي رشد و آگاهي مردمي که حقوق سياسي اجتماعي خودشان را مطالبه کنند درشرايط کنوني يکي ‏از رسالت هايي است که هم احزاب سياسي وهم رسانه ها بايد دنبال کنند. ‏

طي سالهاي گذشته برخي از گروه هاي سياسي وافراد مطرح موضوع تحريم انتخابات را مطرح کرده ‏اند. درحالي که با توجه به ماهيت غيرحزبي راي دادن، بخش عمده اي از راي دهندگان، عملا چنين موضوعي ‏فاقد کارايي بوده است. به علاوه تصور اينکه دموکراسي ـ درهرشکلش ـ بخواهد با تحريم به کار بيايد اندکي دشوار ‏است. شما اين تاکتيک را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
ببينيد، بعضي ازفعالان سياسي درگذشته تاکتيک تحريم وعدم مشارکت را به عنوان تاکتيک درست انتخاب کرده ‏ومورد عمل هم قرارداده اند. اين تاکتيک درشرايطي که احزاب وگروه هاي سياسي بتوانند اکثريتي از جامعه را ‏بسيج وآنها را متقاعد کنند که مثلا بيش از 50 درصد مردم درانتخابات شرکت نکنند يک تاکتيک کاملا ‏دموکراتيک است وموثر. اما مي دانيم که چنين تاکتيکي درشرايط کنوني کشور ما موثر نيست. تجربه گذشته هم ‏نشان داده که تحريم جز منزوي کردن مردم نتيجه ديگري ندارد. بنابراين بهتر است که درشرايط کنوني نگاه مثبتي ‏داشته باشيم ومردم را به شرکت درانتخابات دعوت کنيم. تجربه چند انتخابات گذشته نشان مي دهد که هر جا که ‏مردم بيشتر حضور داشته اند، نتيجه انتخابات بيشتر درراستاي منافع ملي ما بوده است. نمونه اش دوم خرداد سال ‏‏76 است. در شوراي شهر اول وسوم که حضور ومشارکت مردم بيشتر بود، شوراها ملي تر وبيشتر در جهت ‏مصالح ملي بوده است. درانتخابات شوراي دوم با اينکه انتخابات از آزادي نسبي برخوردار بود، اما چون مردم ‏شرکت نکردند، شوراها دراختيار محافظه کاران قرارگرفت ومحافظه کاران درتحليل هاي خود به اين نتيجه ‏رسيدند که مردم درشهرهاي بزرگ وتهران خودزني کردند وخود مردم هم درتحليل نهايي به اين جمع بندي ‏رسيدند که دودستي امکانات شهر تهران را در دراختيار محافظه کاراني قرار دادند که سکوي پرشي شد براي ‏انتخابات مجلس هفتم وانتخابات رياست جمهوري بعدي. بنابراين هر وقت مردم حضوربيشتري داشتند، به رغم ‏همه چالش هايي که شوراي نگهبان به وجود آورده، وقتي انتخاب بين بد وبدتر شده باز نتيجه به نفع مردم بوده ‏است. ‏

با توجه به روندي که در خصوص انتخابات مجلس هشتم شکل گرفته است، چه تفاوت وشباهتي بين ‏مجلس ششم اصلاحات، مجلس هفتم اصول گرا ومجلس پيش روي هشتم مي بينيد؟
آنچه درمجلس ششم اتفاق افتاد زمينه هايي بود که درانتخابات رياست جمهوري دوم خرداد ايجاد شده بود. مردم ‏حضور داشتند وتوانستند نمايندگان خود را انتخاب کنند. مجلس ششم هم علي رغم همه انتقاداتي که به آن وارد است ‏اما درمجموع کارنامه درخشاني را درتاريخ پارلماني ايران از خود برجاي گذاشته است. پيامد شرايط دوران هشت ‏ساله اصلاحات و شوراي دوم وعدم حضور مردم باعث شد با بسته شدن فضاي ايران و سياست هاي خاصي که ‏شوراي نگهبان اعمال کرد و رد صلاحيت گسترده اي که درخصوص جمع کثيري از داوطلبان انجام داد، مجلس ‏هفتم شکل بگيرد. در مجلس هشتم به نظر مي رسد جريان محافظه کاربه دنبال تشکيل مجلسي شبيه مجلس هفتم ‏است تا نمايندگاني انتخاب شوند که طرفدار محافظه کاران باشند واگر اقليتي هم وجود دارد، اقليتي بي تاثير باشد. ‏اين جرياني است که محافظه کاران دنبال مي کنند اما اگر مردم حضور داشته باشند و ثبت نام کنند وکوشش کنند تا ‏جريان را تغيير دهند موثر خواهد بود. در دوم خرداد جريان محافظه کار دنبال چه رييس جمهوري بود؟ آيا با ‏حضور مردم آن جريان موفق شد؟ به نظر مي رسد مقداري مشکل باشد اما درهر حال با حضور مردم ـ چه اينکه ‏کساني ثبت نام کنند وچه با حضور موثر درانتخابات ـ اين احتمال وجود خواهد داشت که سناريويي که آنها براي ‏برگزاري يک انتخابات مههرچيني شده وفرمايشي طراحي مي کنند تاحدودي خنثي شود. اما اتفاقات روزهاي آينده ‏نشان خواهد داد که کدام گزينه در تحليل نهايي به واقعيت نزديک تر است.

منبع : روزآنلاين

0 نظرات: