" پيروزي در صلح ؟!"

۱۵:۴۱ bamardum 0 نظر


فتح و پيروزي را عموماً در غلبه نظامي، و شكست را در ميدان جنگ تصور مي كنند . هر چند به ظاهر چنين مي‌نمايد، امّا حداقل در عصر و نسل خود ، بدون آنكه كوچكترين برخورد نظامي صورت گرفته‌باشد، شاهد فروپاشي ابر قدرت اتحاد جماهير شوروي بوده ايم! و برعكس نيز، سر برآوردن و پيدايش دو قدرت بزرگ اقتصادي و علمي جهان، يعني ژاپن و آلمان را شاهد هستيم كه هر دو شكست خورده كامل در جنگ دوم جهاني و در اشغال كامل نظامي بيگانه بودند.

اگر در گذشته تاريخ، قدرت نظامي تنها عامل تعيين كننده سرنوشت ملتها در شكست و پيروزي بود، به نظر مي‌رسد در جهان معاصر عوامل متعدد و پارامترهاي متنوعي وارد ميدان شده‌اند. همچون: علم، تكنولوژي، اقتصاد، اطلاعات، افكار عمومي، هنر، سياست، تبليغات و ...

غفلت از اين سلاح‌هاي مؤثر و كارساز در جهان امروز موجب شده‌است غيرت‌مندان بي‌شكيبي از كشورهاي اسلامي، جبران عقب‌افتادگي جوامع مسلمان را در ضربه‌زدن‌هاي نظامي به منافع قدرتهاي جهاني جستجو كنند و همچنان نيروي نظامي را مؤثر و مقصر اصلي بشناسند.

وقتي گورباچف در پروستريكا تصريح مي‌كند كه ما حتي از كره جنوبي هفت سال عقب افتاده‌ايم، براي ما عبرتي باقي مي‌گذارد كه نقش پيشرفت‌هاي علمي و تكنولوژيك را در فراز و فرود ملت‌ها بهتر درك كنيم و به ياد آوريم كه اگر مسلمانان تا قرون ۴ و ۵ هجري آقاي دنيا بودند، از جمله مرهون همان تفوق‌هاي علمي بر اروپاي قرون وسطاي مسيحي بود.
وقتي يك ملتي زمين‌گير و زبون و درمانده (Prostrate) مي‌شود، گوئي همه درهاي عالم به روي او بسته شده‌است.گشودن اين درها و بازكردن قفل‌هاي گران را در زبان عربي "فتح" مي‌گويند كه به فارسي "پيروزي" ترجمه مي‌شود. اما كلمه پيروزي هرگز بيان كننده محتوا و معناي ذاتي كلمه فتح نيست.
كليد را در زبان عربي "مفتاح" مي‌نامند كه وسيله‌اي براي گشودن قفل درهاي بسته است .در قرآن كلمه فتح ده بار همراه "ابواب" (درها) آمده‌است كه مفهوم گشودن و بازكردن انواع موانع و گره‌هاي بسته رادارد
[1]. خداوند را از آنجا كه گره‌گشاي گرفتاري‌ها و باز كننده همه درهاي بسته به روي نوميدان است، "فتاح العليم" مي‌ناميم[2] و كليد همه پنهاني‌هاي جهان را نزد او مي‌يابيم (عنده مفاتح الغيب)[3]. پس مفهوم "فتح" در فرهنگ قرآني به مراتب گسترده‌تر از پيروزي محدود در ميدان جنگ است و پيروزي چه بسا در خارج از ميدان نبرد حاصل گردد.

در قرآن سوره‌اي به نام "فتح" آمده‌است كه از فتح بسيار آشكاري (فتح المبين) ياد مي‌كند. امّا اين فتح بر خلاف انتظار و تصور عمومي، از طريق يك "صلح"، كه به "صلح حُديبيه"
[4] معروف شده است،حاصل گرديد؟! گرچه اين صلح به نظر جمعي از ياران پر جوش و خروش پيامبر، شكستي خفت ‌بار محسوب مي‌گرديد، امّا درهاي بسته‌اي را به روي مسلمانان گشود (همان معناي فتح) كه دو سال بعد موفق شدند بدون جنگ و خونريزي دروازه‌هاي مكه را بر روي خود باز كنند و نيرومند ترين دشمنان خود را به زانو در آوردند.

خلاصه ماجرا از اين قرار است كه در سال ششم هجرت در حالي كه پيامبر و مسلمانان رانده شده از مكه در اشتياق زيارت كعبه بي‌تابي مي‌كردند، طرح ابتكاري شگفت‌انگيزي به ذهن رسول خدا خطور كرد تا با سياستي مدبرانه بتوانند به مكه يعني قلب دشمنان خود كه اينك در سلطه قريش است وارد شوند. ورود به مكه از طريق نظامي براي مسلمانان در آن مقطع زماني، اگر نه غير ممكن، حداقل همراه با خونريزي بسيار از دو طرف بود و چنين بهائي براي زيارت كعبه معلوم نبود مورد قبول خداوند باشد. اسلحه مورد نظر پيامبر در اين طرح "افكار عمومي"! بود. زيارت مكه يك حق به رسميت شناخته مسلم نزد اعراب شبه جزيره (از جمله مشركين كه بت‌هاي خود را در كعبه نگهداري مي‌كردند) به شمار مي‌رفت و او مي‌خواست اين بار از اين اسلحه استفاده كند!

پيامبر اعلام كرد كه امسال قصد زيارت كعبه دارد و از همه قبائل مسلمان و مشرك دعوت كرد او را در اين سفر صلح‌آميز عبادي، كه بدون ساز و برگ نظامي و با لباس احرام انجام مي‌شد، همراهي كنند. او با دعوت از كليه قبائل عربستان، در روزگاري كه از رسانه‌هاي عمومي خبري نبود و وسيله‌اي براي انتقال اطلاعات وجود نداشت، مي‌خواست دشمنان خود در مكه را در بازي سياسي به اصطلاح "آچمز" كند!
اگر او و يارانش رابه مكه راه مي‌دادند، پيروزي مسلمانان به شمار مي‌رفت و همه مي‌گفتند جمع قليلي كه شبانه از اين شهر گريخته‌اند، اينك پس از شش سال با ده هزار نفر سرفرازانه وارد شهر مي‌شوند! و اگر مانع ورود جمعي زائر غير مسلح به مكه مي‌شدند، افكار عمومي شبه جزيره، كه اينك نمايندگانش به عنوان خبرنگار حضور دارند، رهبران مكه را كه ادعاي توليت كعبه داشتند محكوم مي‌كرد و اين حكم از نظر اقتصادي نيز براي كافران تاجرپيشه مكه، كه نيازمند افكار عمومي بودند، گران تمام مي‌شد. سرانجام در مذاكراتي كه به وقوع پيوست، مشركان تن به امضاي صلح‌‌نامه‌اي دادند كه طي آن مسلمانان به رسميت شناخته شدند و با رفع تحريم سياسي، اقتصادي، مذهبي، ساير قبائل كه تا كنون به ملاحظه قدرتمندان مكه، جرأت نزديكي با مسلمانان را نداشتند، با آنان پيمان بسته و راه ورود آرمان و انديشه اسلام را به قلب قبائل خود گشودند
و چنين شد كه پيامبر با هزينه‌اي اندك، زمان ارزشمندي براي توسعه اسلام خريداري كرد و دو سال بعد با سپاهي عظيم قدرتي را به نمايش گذارد كه قريش ترجيح داد تسليم بلاشرط شود و موانع آزادي اسلام و توحيد ابراهيمي را از سر راه بردارد.

صلحي را كه دو سال قبل پيامبر به رغم بسياري از مسلمانان افراطي امضاء كرده‌بود، از آنجائي كه گشاينده همه گره‌ها گرديد، خداوند به راستي "فتح المبين" (گشاينده آَشكار) ناميده و سوره‌اي را به يادگار و براي عبرت مسلمانان آينده، به خصوص روزگار فعلي ما، كه اين همه با خشونت‌ورزي‌هاي خود به افكار عمومي مردم جهان بي‌اعتنائي مي‌كنيم، باقي گذاشته است.
[1] سوره‌ها و آيات: انعام ۴۴، اعراف ۴۰، حجر ۱۴، مؤمنون ۷۷، نور ۶۱، زمر ۷۱ و ۷۳، ص ۵۰ و نبأ ۱۹
[2] سبا ۲۶
[3] انعام۵۹
[4] از آنجا كه اين صلح‌نامه در محلي به نام حديبيه امضاء شد به اين نام معروف شده‌است (مثل عهدنامه گلستان يا تركمان چاي).

0 نظرات:

دبیرکل نهضت آزادی ایران:هنوز هم برای پذیرش بسته پیشنهادی 1+5 دیر نیست

۱۵:۰۲ bamardum 0 نظر


دویچه‌وله: آقای دکتر یزدی، دومین قطعنامه‌ی تحریم ایران به تصویب رسید و مقامات جمهوری اسلامی ایران هم این قطعنامه را غیرقانونی قلمداد کردند. آیا این به این معناست که ایران یک گام دیگر به جنگ نزدیک شده؟
ابراهیم یزدی: بله. قطعنامه‌ی جدیدی که علیه ایران صادر شده، خب در راستای قطعنامه‌ی ۱۷۳۷محدودیتها را تشدید و بیشتر کرده است. اما این به معنای اینکه گامی بسوی جنگ باشد نیست، بلکه گامی بسوی تشدید بحران است. یعنی بحران دارد آرام آرام می‌رود به سمت‌وسوی خاصی و احتمالا ترمیم و حل آن را مشکلتر خواهد کرد. کمااینکه بعد از تصویب قطعنامه‌ی ۱۷۳۷ وقتی آقای البرداعی پیشنهاد «تعلیق در برابر تعلیق» را داد، نه آمریکا پذیرفت و نه ایران. درحالیکه پیشنهاد آقای البرداعی «تعلیق در برابر تعلیق» در واقع اجرای قطعنامه‌ی ۱۶۹۶ بود، برای اینکه در قطعنامه‌ی ۱۶۹۶ از ایران خواسته شده غنی‌سازی را متوقف بکند و هیچ نوع تناقضى در آن نبود. اما معذالک همان قطعنامه‌ی ۱۶۹۶ را آمریکایی‌ها نپذیرفتند. خب ایران هم قبلا نپذیرفته بود. بنابراین آرام آرام می‌رود به سمت و سوی جدی‌شدن، قطعی‌شدن و تشدید، و برخلاف انتظاری که بعضی‌ها داشتند که در این شورا ممکن است بعضی‌ها رأی ندهند، ما می‌بینیم که همچنان به اتفاق آرا تصویب شده است. یعنی در واقع یک اجماع جهانی وجود دارد، مبنی بر اینکه ایران باید غنی‌سازی را متوقف بکند. حالا اگر ایران در این شرایط بخواهد بگوید بسیار خوب من می‌پذیرم، با مشکل دیگری روبه‌روست و آن این است که شورای امنیت نمی‌آید قطعنامه‌ی خودش را لغو بکند، سابقه نداشته، کمااینکه نظر آقای البرداعی را نپذیرفتند. بنابراین گامی بسوی جنگ نیست، گامی بسوی تشدید بحران است.
دویچه‌وله: ولی این مرتبه هم، همانطور که شما گفتید، اعضای دائمی شورای امنیت به‌انضمام آلمان در مدتى خیلی کوتاه به توافق و اجماع رسیدند، حتا روسیه و چین هم اینبار به چانه‌زنی با کشورهای غربی دست نزدند. این نشانه‌ی چه هست؟
ابراهیم یزدی: این نشانه‌ی این است که درهرحال دیپلماسی ایرانی‌ها که بر گفت‌وگو تکیه می‌کنند و اصرار می‌ورزند، ناموفق بوده‌اند. ببینید، وقتی که قطعنامه‌ی ۱۷۳۷ تصویب شد، رییس جمهور محترم ایران در واکنش نه تنها گفت این یک ”ورق پاره” است، بلکه گفت نوکران آمریکا به آن رأی داده‌اند. و هنگامیکه سخنگوی شورای عالی امنیت ملی ایران به چین سفر کرد، نخست وزیر چین به شدت برخورد کرد و گفت آیا ما حالا شده‌ایم نوکر آمریکا؟! ببینید، در دیپلماسی یک سلسله مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم است و بالاخره یک مقداری روانشناسی سیاسی هم هست. دور از فرزانگی‌ دیپلماسی‌ست كه رییس جمهوری کشوری به رأی‌دهندگان شورای امنیت بگوید اینها نوکران آمریکا بوده‌اند یا همینطور دور از فرزانگی سیاسی‌ست که ما بگوییم اینها غیرقانونی عمل می‌کنند. بالاخره شورای امنیت، منشور سازمان ملل هست و طبق مقررات شورای امنیت یک وظایف و حق و حقوقی دارد و درچارچوب آن یک مصوبه‌ای دارد. ایران می‌تواند بگوید این مصوبه غیرعادلانه است و این مصوبه دقیق نیست، ولی نمی‌تواند بگوید این غیرقانونی‌ست و حالا که شما غیرقانونی عمل کرده‌اید، پس من هم به خودم اجازه می‌دهم غیرقانونی عمل بکنم. خب وقتی می‌گوید غیرقانونی عمل می‌کنم، معنایش این است که من هم تابع مقررات ام.پی.تی نخواهم بود و کارهایی که نباید بشود من خواهم کرد. خب اینها یک مقداری دور از فرزانگی‌ست و نتیجه‌اش هم این می‌شود که نه تنها اجماع هست، بلکه امروز چین و روسیه هم بشدت موافق‌اند. همانطوری که در مورد بوشهر ابتدا روسها بهانه آوردند که ایران پول نداده، ولی وقتی معلوم شد که نخیر پول هم داده‌اند و بیشتر هم داده‌اند و یک مقداری هم به يك شرکت ورشکسته‌ی روسی مبالغی پول داده شده است، صراحتا روسها گفتند نخیر، تا وقتی که شما به این قطعنامه عمل نکنید و غنی‌سازی را متوقف نکنید، ما خودمان نمی‌آییم نیروگاه بوشهر را تمام بکنیم و سوخت هسته‌ای به شما بدهیم. بنابراین آرام آرام می‌رود به سمت و سویی که جهان هم نه تنها یکپارچه است، بلکه خیلی راحت می‌توانند علیه ایران تصمیم بگیرند.
دویچه‌وله: حالا در مورد فضای داخل کشور. تا شش‌ماه یا یکسال پیش چنین وانمود می‌شد که در داخل کشور بسیاری نیروها، حتا نیروهای متخاصم و مخالف با هم، یک خواست مشترک دارند و آن تکنولوژی هسته‌ای‌ست. به عبارت دیگر یک نوع ”ناسیونالیسم اتمی” که آن را با ملی‌شدن صنعت نفت مقایسه می‌کردند. به نظر می‌آید که این فضا دیگر حاکم نیست، آیا این بیشتر تبلیغات بود یا واقعیت داشت؟
ابراهیم یزدی: هم تبلیغ بود هم واقعیت داشت. برای اینکه ما مطلب را در دو بعد یا از دو زاویه باید نگاه کنیم. یکی اینکه ایران عضو ام.پی.تی‌ست و بر طبق مقررات ام.پی.تی هر کشوری مثل ایران حق دارد که به‌دنبال دستیابی به دانش و تکنولوژی فناوری هسته‌ای برود. این حق ماست و هر ایرانی از این حق دفاع می‌کند. اما اینکه آیا غنی‌سازی اورانیوم در حال حاضر تا چه اندازه با برنامه‌های هسته‌ای ایران هماهنگی دارد، برای یک کشوری که هنوز نیروگاه ندارد، حتا اگر چنانچه دولتهای دیگر هم نیایند با غنی‌سازی مخالفت بکنند، ایران اورانیوم را تلخیص بکند، مورد مصرف ندارد. بنابراین آنچیزی که امروز نیروهای ملی در ایران می‌گویند این است که آیا تا چه اندازه غنی‌سازی اورانیوم، نه دستاوردهای فنی و دانش هسته‌ای، این غنی‌سازی در راستای منافع ملی ما هست؟ اینجا بحث هست. اما در مقایسه‌اش با ملی‌شدن صنعت نفت به نظر ما قیاس مع‌الفارغ است، حتا اگر هم بخواهند شرایطی مشابه آنزمان بوجود بیاورند، خواه‌ناخواه باید به بعضی دیگر از مسایلی که در آن دوره هم مطرح نبود توجه بکنند. در زمان مرحوم دکتر مصدق همه آزاد بودند اظهارنظر بکنند، حتا جریانی مثل حزب توده هم آزاد بود که بگوید: من هم با ملی‌شدن صنعت نفت مخالفم و خواستار لغو قرارداد هستم. اما اصولا مسئله‌ی ملی‌کردن صنعت نفت که در داخل ایران بوده است و انگلستان در همه امور داخلی ما مانند دولت در دولت دخالت می‌کرده،‌ با مسئله‌ی غنی‌سازی اورانیوم کاملا متفاوت است.
دویچه‌وله: حالا یک سوال در مورد تحریم‌ها علیه ایران. به نظر بسیاری کارشناسان تحریم‌های بین‌المللی هنوز چندان جدی نشده، به نظر می‌آید بشدت در اقتصاد ایران تأثیر منفی خودش را گذاشته است، آنهم بصورت موج بیکاری کارگران، عدم پرداخت حقوقشان، ورشکستگی یک رشته واحدهای صنعتی و تولیدی کشور. به نظر شما اقتصاد کشور دارد به کدام سمت و سويى می‌رود؟
ابراهیم یزدی: اینکه هنوز این تحریم‌ها به درستی به مرحله‌ی اجرا درنیامده است، اما در اقتصاد ایران اثر گذاشته، درست است. برای اینکه اثر تحریم‌ها در دو سطح قابل بررسی‌ست. یک سطح تأثیرات روانشناختی‌ست که وقتی این تحریم‌ها تصویب می‌شوند صاحبان سرمایه بسرعت کشور را ترک می‌کنند و حرکت سرمایه به خارج از کشور خواهد بود. نه تنها سرمایه‌های جدیدی به داخل ایران جذب نخواهد شد، بلکه سرمایه‌ها فرار می‌کنند و یک وضعیت بلاتکلیف بوجود می‌آید. اینها اثرات کوتاه‌مدت و بلافاصله‌ای‌ست که تاثیر این تحریم‌ها در اقتصاد ایران می‌گذارد، بخصوص که سیاست‌هایی را هم که دولت جدید در مورد مصالح اقتصادی اتخاذ کرده است، بشدت مورد نقد اقتصاددانان است و حتا اقتصاددانان جریان محافظه‌کار و هوادار دولت هم به این سیاست‌ها انتقاد دارند. اینها اثرات فوری‌ست. اما در درازمدت قطعا اثراتش عمیق‌تر و مهمتر خواهد بود.
دویچه‌وله: حالا سوال آخر اینکه به نظر شما دیپلماسی صحیح در مورد مسئله‌ی اتمی چه هست؟ آیا ایران باید «تعلیق در برابر تعلیق» را بپذیرد؟ابراهیم یزدی: ما در موارد مختلف به‌مناسبت‌ها و هم در بیانیه‌هایی که دادیم و‌ هم بصورت مقالاتی که من شخصا نوشته‌ام، به این مطلب پرداخته‌ایم. به نظر ما هنوز هم دیر نیست که ایران بسته‌ى پيشنهادى ۱+۵ را با یک اصلاحاتی بپذیرد. این اصلاحات چند نوع است. اولی این است که چون قرار است یک باشگاه اتمی بوجود بیاید و تنها کشورهای اتمی عضوش باشند، ایران با توجه به اینکه میلیاردها دلار در فناوری هسته‌ای سرمایه‌گذاری کرده است، ما پیشنهاد کردیم که آژانس بین‌المللی ایران را بعنوان یک کشور هسته‌ای بپذیرد تا هر نوع تغییراتی که در مقررات ام.پی.تی داده شد شامل ایران نشود. ما نگران این هستیم که در مورد تأسیسات اتمی ایران که در هرحال جزو سرمایه‌های ملی محسوب می‌شوند، سرنوشتی مشابه عراق پیدا کند که اسراییلی‌ها آنها را بمباران کردند و از بین بردند، یا در اثر فشارها وضعیتی مثل لیبی بوجود بیاید یا مثل کره شمالی. همه اینها به نظر ما امكانش هست. بنابراین راه منطقی این است که آژانس ایران را بعنوان یک قدرت اتمی بپذیرد و پس از اینکه این غنی‌سازی تعلیق شد، مذاکرات ادامه پیدا کرد و اطمینان‌های متقابل بوجود آمد، آن پیشنهادهایی که ایران داده است و ما از آن حمایت می‌کنیم مطرح شوند. اينکه یک کنسرسیوم بین‌المللی بیاید در غنی‌سازی ایران مشارکت بکند. البته در مورد بسته‌ى پیشنهاد ۱+۵ موارد دیگری را هم ما اضافه کرده‌ایم، ولی مهمترین مسئله‌اش این است که ما معتقدیم قبول بسته‌ی پیشنهادى ۱+۵ همچنان بهترین گزینه‌ برای ایران است

0 نظرات:

ريشه‌هاي بحران جنگ مذهبي در منطقه

۱۵:۰۰ bamardum 0 نظر


1- مقـدمـه
چندي است كه زبانه‌هاي آتش جنگ فرقه‌اي سني و شيعه در منطقه خاورميانه، به ويژه در كشور عراق، شعله‌ور شده است و هر روز جمع زيادي از مسلمانان قرباني اين فتنه ضدانساني و ضداسلامي مي‌شوند. انجمن اسلامي مهندسين وظيفه خود مي‌داند كه بر اساس رسالت و رويه ديرين خويش به ريشه‌يابي اين جنگ مذهبي بپردازد و بمنظور ايفاي فريضه قرآني دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منكر، راهكارهايي براي برون رفت از اين فتنه وحشتناك برادركشي و ويرانگر منطقه عرضه كند.
پس از شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه لبنان و درپي پيروزي دموكراتها در انتخابات اخير كنگره آمريكا و تشديد بحران هسته‌اي ايران، جنگ داخلي عراق و بطور مشخص رويارويي معارضان سني با شيعيان آن كشور وارد مرحله جديدي شده است. از يك سو، بيشتر كشورهاي عربي، هماهنگ با القاعده، رسماً از گروههاي سني معارض دولت رسمي عراق، ـ دولتي كه با رأي اكثريت مردم عراق انتخاب شده است ـ حمايت مي‌كنند. اين حمايت، علاوه بر كمكهاي سياسي و تبليغاتي، شامل كمكهاي مالي و تجهيزات نظامي و عملياتي بوده است. در جريان تبليغات كشورهاي عربي و رسانه‌هاي غربي، به ويژه آمريكايي، ايران نيز به دادن كمكهاي آموزشي و مالي و ارسال تجهيزات نظامي به شبه نظاميان شيعي (جيش‌المهدي) متهم شده است. براي تشديد فشار بر ايران، جبهه‌اي از كشورهاي عربي (شامل عربستان، مصر، اردن و ...) در برابر ايران شكل گرفته و امنيت ايرانيان، حتي مأموران سياسي جمهوري اسلامي ايران در داخل خاك عراق، در معرض مخاطره جدي قرار گرفته است. تداوم اين روند زبانه‌هاي جنگ فرقه‌اي شيعه و سني را در منطقه شعله‌ورتر خواهد ساخت وعلاوه بر خسارات جاني و مالي، ضربات سهمگيني بر وحدت كشورهاي اسلامي و منافع ملي و بين‌المللي مسلمانان وارد خواهد كرد.
ديدار اخير رئيس جمهور ايران از عربستان سعودي و گفتگو با سران آن كشور و تداوم اينگونه گفتگوها در راستاي ايجاد وحدت اسلامي مي‌تواند تا حدي كاهش بحران جنگ مذهبي در منطقه را در پي داشته باشد.

2- چند اقدام سازمان يافته
- براي رويارويي با جنگ خانمانسوز داخلي در عراق و به منظور پايان دادن به خشونتها، با ابتكار دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي، عده‌اي از علماي شيعه و سني عراق در رمضان سال 1427 هجري قمري (مهرماه 1385) در مكه مكرمه گرد آمدند و پس از بحث و تبادل نظر درباره اوضاع عراق، بيانيه‌اي را در 10 بند تنظيم و صادر كردند كه به "سند مكه درباره عراق" معروف است. مفاد اين سند نشان مي‌دهد كه علماي سني و شيعه عراق، و نيز دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي، با استناد به مباني قرآني و معارف اسلامي و شرايط خطير عراق، با تأكيد بر اين نكته مهم كه " نقاط مشترك بين اين دو مذهب (سني و شيعه) بيش از مواضع مورد اختلاف آنها است و اختلاف بين اين دو مذهب ـ هر كجا ديده شود ـ اختلاف در نظر و برداشت است و اختلافي در اصول ايمان و اركان اسلام وجود ندارد و از نظر شرعي جايز نيست كه هيچ يك از اين دو مذهب به كسي از مذهب ديگر اتهام تكفير وارد كند"، گروههاي متخاصم، اعم از سني و شيعه، را به آشتي ملي و وحدت و اخوت اسلامي و خودداري از دامن زدن به احساسات و اختلافات مذهبي و قومي فرا خوانده، از همه مسلمانان سني و شيعه خواسته‌اند كه براي حفظ استقلال، وحدت و تماميت ارضي كشور عراق و تحقق اراده آزاد مردم آن، متحد و يكپارچه شوند و در تقويت توانمندي‌هاي نظامي، اقتصادي و سياسي كشورشان مشاركت كنند. (خبرگزاري فارس، 30 مهر 1385)
- در برابر اقدام بالا، 38 روحاني ارشد عربستان سعودي در 16 آذر 1385 بيانيه‌اي در حمايت از معارضان سني عراق صادر كردند و هماهنگ با مواضع القاعده، از همه مسلمانان جهان خواستند كه عليه ائتلاف شيعيان و نيروهاي مهاجم آمريكايي، به حمايت تبليغاتي و تسليحاتي برادران سني عراق بپا خيزند! امضاكنندگان بيانيه از استادان پيشين و كنوني دانشگاهها و نيز از اعضاي مراكز قضائي، فرهنگي و آموزشي عربستان سعودي هستند. برخي از آنان از مخالفان رژيم سعودي بوده، سابقه بازداشت و زندان دارند. در بيانيه ياد شده، براي تحريك احساسات مذهبي اهل تسنن در كشورهاي اسلامي تصريح شده است كه شيعيان رافضي، ايرانيان صفوي،‌ با كمك آمريكايي‌هاي اشغالگر صليبي، دست به كشتار، شكنجه و اجبار به مهاجرت سني‌هاي عراق زده‌اند تا توطئه شكل‌گيري هلال شيعي در منطقه تحقق يابد و با كاهش نفوذ و محصور شدن سني‌هاي منطقه، از اشغالگران يهودي در منطقه حمايت شود!!
- ازجمله اقدامات حمايتي اشخاص مي‌توان به بيانيه مورخ 2/11/85 (دوم محرم 1428 ه‍ ق) "شيخ عبدالله بن عبدالرحمن الجبرين"، يكي از مقامات برجسته مذهبي عربستان سعودي، با عنوان "وجوب حمايت از اهل سنت عراق" اشاره كرد. وي كه عضو مجلس افتا و تبليغ سعودي است، در بيانيه‌اش پس از ذكر مقدمه‌اي، به كشتار وحشيانه اهل سنت توسط شيعيان(رافضي) عراق و دشمني با خليفه دوم پرداخته، به هفت دليل كه در گذشته نيز بين پيروان دو مذهب سني و شيعه مطرح بوده است، رفتار شيعيان (رافضي‌ها) را مورد انتقاد شديد قرار داده است. ازجمله مواردي كه در بيانيه‌هاي عليه شيعيان مورد تأكيد قرار گرفته، غلوها و بدعتهاي شيعيان درباره امامان و رفتارهاي خلاف مباني اسلامي در ايام تاسوعا و عاشورا، مانند قمه زدن، است، در حالي كه برخي از مراجع و روحانيان شيعه نيز، ضمن تقبيح اين گونه اظهارات و رفتارهاي خلاف مباني اسلامي، مردم را از انجام دادن آنها نهي كرده‌اند.
- در بخش ديگري از بيانيه بالا، براي تحريك سنيان، ادعا شده است كه شيعيان معتقد به تحريف قرآن كريم از سوي غيرشيعيان و حذف آياتي كه در شان علي (ع) نازل شده است هستند. در حالي كه اين ادعاي نادرست بارها به وسيله علماي بزرگ و برجسته شيعه نفي و رد شده است. (به عنوان نمونه نگاه كنيد به: البيان في تفسير القرآن ـ تاليف مرحوم آيت الله العظمي ابوالقاسم خويي، باب "مصونيت قرآن از تحريف" با ترجمه سيد جعفر حسيني، انتشارات دارالثقلين 1383).
اما، با كمال تأسف، بايد اعتراف كرد كه در جامعه ما گفتارها و رفتارهاي خلاف مباني و شئون اسلامي رايج است و حتي رسانه‌هاي گروهي رسمي به انديشه‌هاي انحرافي و باطل دامن مي‌زنند و همين امر محملي براي بهره‌برداري مخالفان و تشديد اختلافات و كينه‌هاي فرقه‌اي شده است.
- در آستانه انتخابات كنگره آمريكا، صدام حسين به اتهام قتل‌عام شيعيان روستاي الدجيل محاكمه و اعدام شد. صحنه اعدام به ترتيبي تدارك شد كه مجريان اعدام شيعيان با رفتار خشونت بار معرفي شوند و اعدام صدام ـ كه نه‌تنها عامل كشتار شيعيان بلكه مسبب قتل بسياري از سني‌ها و كردهاي عراق از همه اقشار جامعه عراقي بود ـ موجب تشديد اختلاف مذهبي و قومي در عراق گردد. از اين تأسف‌بارتر محكوم كردن اعدام صدام جنايتكار از سوي بعضي از كشورهاي عربي ـ اسلامي بود.

3- زمينه‌ها و ابعاد بحران عراق
بدون ترديد، بحران كنوني عراق بخشي ريشه در پيشينه تاريخي و زمينه‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي جامعه عراق دارد. پس از فروپاشي دولت عثماني و شكل‌گيري كشورهاي كوچك خاورميانه، حكومت اين كشورها در اختيار سنيان بوده است. تحولات سياسي عراق در اين مدت، باتوجه به خصوصيات فرهنگ قبيله‌اي ـ كه دكتر علي وردي، استاد جامعه‌شناس عراق، آن را توضيح داده است ـ همواره با خشونت و رفتار وحشيانه توأم بوده است، به‌گونه‌اي كه در پي هر كودتا حاكمان قبلي به وضع فجيعي كشته و مُثله شده‌اند. در كودتاي 15 ژانويه 1958، نوري سعيد، نخست وزير عراق، و ساير سران و در كودتاي ژنرال عارف در 1963، ژنرال قاسم نخست وزير به همين نحو به قتل رسيدند. صدام حسين نيز در دوران اخير با مخالفانش، حتي از ميان بستگان نزديك، با همين قساوت قلب عمل كرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، جنگ طولاني خانمانسوزي بر دو ملت ايران و عراق تحميل شد و جنايات و خسارات سنگين انساني و مادي بر جاي گذارد، به طوري كه بسياري از ظرفيتها و سرمايه‌هاي اجتماعي حاصل از انقلاب در ابعاد انساني و مادي تباه شد و با رخ دادن انحراف از اصول و آرمانهاي نخستين انقلاب، موجبات دلسردي و نااميدي مردم فراهم گرديد.
سرانجام، براساس استراتژي "بازدارندگي دو جانبه" آمريكا ـ كه به موجب آن، جنگ ايران و عراق مي‌بايستي بدون برنده به پايان مي‌رسيد ـ جنگ تحميلي در شرايط ويژه سال 1367 خاتمه يافت. اما دوباره در منطقه خاورميانه، جنگ عراق با كويت در سال 1370 تدارك شد كه حاصل آن از يك سو فلج شدن ماشين نظامي عراق ـ كه با كمك غرب تقويت شده بود ـ و از سوي ديگر تخليه تمامي ذخاير ارزي كشورهاي حوزه خليج فارس ـ كه در اختيار صنايع نظامي آمريكا قرار گرفت ـ بود.
حمله آمريكا و متحدان آن به عراق در سال 1382 صورت گرفت و تاكنون هزينه‌هاي سنگيني بر ملت عراق، كشورهاي منطقه و ملت آمريكا تحميل شده است. به رغم تحولات مثبتي كه در طول سه سال گذشته با برگزاري چند انتخابات صورت گرفته و امروز عراق بحران‌زده داراي قانون اساسي و دولت و مجلس منتخب مردم است، تثبيت حاكميت ملي و ايجاد آرامش با مقاومت بخشي از سنيان جامعه عراق (كه در حدود 20 درصد جمعيت آن كشور را تشكيل مي‌دهند) ـ و بطور مشخص، بقاياي حزب بعث عراق ـ و حمايت سازمان يافته نيروهاي خارجي، مانند القاعده و برخي از دولتهاي غربي و تحريكات اسرائيل و ساير كشورهايي كه از ادامه بحران در عراق بهره‌ مي‌برند، روبرو بوده است.

4- استراتژي جديد آمريكا در عراق
پس از پيروزي دموكراتها در دو مجلس سنا و نمايندگان آمريكا و انتشار گزارش بيكرـ هاميلتن، شامل راهكارهايي براي خروج آمريكا از بحران عراق، دولت بوش استراتژي جديدي براي مهار بحران عراق تدارك ديده است كه محور اصلي آن تشديد فشار عليه ايران در بحران عراق است. بر پايه اين استراتژي، بعضي از كشورهاي عرب منطقه عليه ايران متحد شده‌اند و به بهانه تحركات ايرانيان در داخل عراق، مجوز دستگيري و كشتن آنان در موارد ضروري به نيروهاي آمريكايي مستقر در عراق داده شده است.

5- ريشه اختلافات مذهبي
اختلاف ميان پيروان تسنن و تشيع در واقع بخشي از تاريخ كشورهاي اسلامي را تشكيل مي‌دهد. در دويست سال اخير، دولتهاي استعماري براي استيلا بر منابع اين كشورها همواره از سياست تفرقه‌افكني ميان مذاهب، اقوام و ملل اسلامي بهره‌برداري كرده و، حتي با بنيان‌گذاري فرقه‌هاي جديد، زمينه‌هاي افزايش تفرقه مذهبي را فراهم ساخته‌اند. گسترش خرافات و انديشه غاليان شيعي، تأسيس بهائيت در ايران، قادياني در پاكستان و وهابيت در عربستان بخشي از برنامه‌اي است كه عموماً با تحريك احساسات مسلمانان، اعم از سني و شيعه، صورت گرفته و مي‌گيرد.
در شرايط كنوني، از ديد كشورهاي توسعه‌يافته نيمكره شمالي ـ كه نگران گسترش چشمگير جنبش اسلام‌خواهي در سطح جهاني، به ويژه در كشورهاي توسعه‌يافته اروپا و آمريكا، هستند ـ بهترين راه‌حل براي مهاركردن مخاطرات اين گسترش، از يك سو توسعه خرافات، تحريك احساسات مذهبي مسلمانان و دامن زدن به رفتارهاي خشونت‌آميز در ميان آنان ـ كه امروز در كشورهاي اسلامي، شيعه يا سني، شاهد آن هستيم ـ و از سوي ديگر تحريك احساسات مذهبي مسلمانان از بيرون است. گستاخي نسبت به پيامبر گرامي اسلام (ص) در قالب انتشار داستان‌ها و كاريكاتورها و سخنان چندي پيش پاپ بنديكت شانزدهم را مي‌توان در اين راستا تحليل كرد. در چارچوب اين استراتژي، تشديد جنگ فرقه‌اي بين سني و شيعه در عراق و اصرار بر شكل‌گيري جبهه‌اي از كشورهاي منطقه خاورميانه عليه ايران قابل فهم و ارزيابي است.

6- راهكارهاي جلوگيري از جنگ فرقه‌اي
علل بروز يا تشديد جنگ فرقه‌اي در منطقه را ـ همان گونه كه توضيح داده شد ـ مي‌توان در سه محور سياسي ـ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، به شرح زير خلاصه كرد:
محور سياسي ـ اقتصادي عامل اصلي بحران خاورميانه است. استيلاگران از اين منظر براي سلطه بر منابع عظيم انرژي خاورميانه برنامه‌ريزي كرده‌اند و تحليل و نحوه برخورد با آن موضوع مهمي است كه بايد جداگانه مورد بررسي قرار گيرد.
در محور اجتماعي، وظيفه علماي اسلامي و روشنفكران ديني، اعم از سني و شيعه، و برنامه‌ريزان رسانه‌ها است كه با ايجاد بسترهاي سالم گفتگو و برگزاري همايش‌هاي علمي در شهرهاي مختلف بين مسلمانان سني و شيعه و اصلاح رفتار مذهبي مردم براساس محكمات قرآن و سنت جامع و وحدت‌آفرين پيامبر اسلام (ص) با تفرقه‌افكني بيگانگان و عوامل ترويج‌دهنده برنامه آنان در كشورهاي اسلامي مقابله كنند و از هر گونه اظهارنظر و رفتاري كه به وحدت مسلمانان خدشه وارد كند جداً خودداري نمايند.
تأسيس دارالتقريب بين المذاهب الاسلامي، با پشتيباني مرحوم آيت‌الله بروجردي و به رياست يك عالم شيعي (مرحوم قمي) در سال 1337، و در پي آن، ايجاد كرسي فقه شيعه، به همت مرحوم استاد شلتوت در دانشگاه الازهر، تأسيس آكادمي علمي اسلامي كلن به همت مرحوم پروفسور عبدالجواد فلاطوري در سال 1354، با همكاري جمعي از اعضاي انجمن‌ اسلامي مهندسين و روشنفكران متعهد ـ كه پيامد آن معرفي آموزه‌هاي اصيل اسلامي به اروپاييان بود ـ پايه‌گذاري انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در اروپا و آمريكا كه بستر تعامل فرهنگي ميان دانشجويان كشورهاي اسلامي و رفع بسياري از بدآموزي‌ها نسبت به اعتقادات تشيع و تسنن بود و ... مي‌تواند بعنوان نمونه‌هايي از نهادهاي اجتماعي مؤثر در چند دهه اخير در اين زمينه ذكر شود.
در محور فرهنگي، پيرايش اعتقادات و رفتار مسلمانان براساس قرآن و سنت جامع، ضرورتي است كه راهكار اساسي اما تدريجي و درازمدت اين معضل را تشكيل مي‌دهد. در برنامه‌ريزي و اجراي اين محور، عالمان ديني، روشنفكران ديني وآگاهان جامعه نقش‌اساسي دارند.
انجمن اسلامي مهندسين، در طول پنجاه سال خدمات فرهنگي گذشته‌اش، اين مهم را همواره به عنوان رسالت اصلي در دستور كار داشته، با برگزاري جلسات سخنراني، ميزگرد و گفتگو و تدوين و انتشار متن سخنرانيها و مقالات به اين رسالت فرهنگي در حد مقدور عمل كرده‌ است. اين بيانيه نيز در همين راستا تهيه شده است.

7- راهكارهاي فرهنگي مقابله با تفرقه مذهبي
بازگشت به قرآن كريم و سنت پيامبر گرامي، با عنايت به پيام وحدت‌آفرين واعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا، به ويژه در شرايطي كه فتنه‌ها جامعه اسلامي را در برگرفته باشد، راهكار روشن قرآني و اسلامي است.
قرآن اطاعت از خدا و رسول را مورد تأكيد قرار داده است و سخن پيامبر بزرگ اسلام : اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن (بازگشت به قرآن) و سخن امام علي (ع) در نهج‌البلاغه در تفسير آيه (اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي‌الامر منكم فان تنازعتم في شيء فَرُدوهُ الي الله و الرَسول) كه بر پايه آن "مراجعه به خدا بهره‌گيري از آيات محكم قرآن و رجوع به رسول فراگرفتن سنت او است، سنتي كه موجب وحدت و جلوگيري از پراكندگي‌ها مي‌شود"[1] چنين راهكاري را پيش روي ما مي‌گذارند.
به همين منظور، در اين بخش براي ارزيابي مباني اعتقادات و رفتار گروههاي افراطي و غاليان اهل سنت و شيعه، آيات قرآن را مرور مي‌كنيم تا با شناخت مباني، ريشه‌هاي انحرافات رخداده را كشف كنيم و زمينه‌هاي اصلاح فرهنگي، اعتقادي و رفتاري جامعه‌مان را فراهم سازيم.

7-1- تأكيد بر وجوه اشتراك
قرآن اساس پيام و رسالت همه پيامبران را در سه محور خدا، آخرت و عمل صالح خلاصه مي‌كند[2] و تأكيد دارد كه تفاوتي بين پيامبران الهي وجود ندارد.[3] اما در مورد هر يك از پيامبران، شريعت و راه و روشي براي گروندگان به آيين او ارائه كرده است كه مي‌توانند مطابق آن عمل كنند.[4] در زندگي دنيا، انسانها با انجام دادن عمل صالح و نيكي‌‌ها از هم سبقت مي‌گيرند و مرجع نهايي رسيدگي به اختلافات نيز خداوند است.[5]
قرآن راهبرد تعامل مسلمانان با اهل كتاب (و به طريق اولي راهبرد تعامل مسلمانان با هم، كه وجوه اشتراك بيشتري دارند) را به روشني براساس تأكيد بر وجوه اشتراك ترسيم كرده است.
" بگو (اي پيامبر): اي اهل كتاب، بياييد بر سر كلام (حقي) كه بين ما و شما مشترك است (بايستيم) كه جز خدا را بندگي نكنيم و هيچ كس را (در قدرت و تدبير) با او شريك نگيريم."[6]
وجوه اشتراك مسلمانان (اعم از سني و شيعه) خداي واحد (توحيد)، پيامبر اسلام (نبوت)، قرآن، سنت پيامبر اكرم (ص) و تاريخ و فرهنگ مشترك است. ما شيعيان نيز به پيروي از آيات محكم قرآن، كه چند مورد آن بيان شد، بايد بر وجوه اشتراك تأكيد كنيم. علماي شيعه و سني عراق هم در سند مكه بر اين آيه قرآن تأكيد كرده و گفته‌اند: " نقاط مشترك بين دو مذهب (شيعه و سني) بيش از مواضع مورد اختلاف آنها است."
در قرآن، براي پيشگيري از تأكيد مسلمانان بر اختلاف ديدگاهها و برداشتها و حفظ تعادل و سلامت جامعه اسلامي و انساني، آموزه‌هاي زيادي وجود دارد. در آيات 105-102 سوره آل عمران، ساز و كارهاي عملي پيشگيري از تفرقه و اختلاف در جامعه ايماني ارائه شده است. آموزه "واعتصموا بحبل‌الله جميعاً و لاتفرقوا" ، يعني چنگ زدن همگان به ريسمان الهي و پرهيز از تفرقه و پراكندگي، يكي از اين ساز و كارهاست. علي (ع) در نهج‌البلاغه بارها حبل‌الله را مراجعه به قرآن و پيروي از آن اعلام كرده است.
ساز و كار ديگر ايفاي نقش آگاهان جامعه در اطلاع رساني و آگاهي‌بخشي مستمر است[7] كه پيش‌نياز ضروري آن وجود فضاي باز سياسي است كه در آن امنيت و آزادي بيان، قلم، اجتماعات و رسانه‌ها وجود داشته باشد.
7-2- جايگاه رابطه انسان با خدا
همان گونه كه گفته شد، پيام اصلي پيامبران الهي دعوت به "خدا و آخرت" است و از همين رو، بخش بزرگي از آيات قرآن به تبيين رابطه انسان با خدا اختصاص يافته است، به طوري كه مي‌توان قرآن را "خدانامه" دانست. ايمان و توكل و مراحل سلوك انسان براي تقرب به او در آيات قرآن موج مي‌زند. مشكل اصلي انسان در طول تاريخ انحراف از توجه به خدا بوده است و، براين اساس، پيامبران پي‌درپي براي هدايت مجدد انسان آمده و بر "نفي توجه به غير خدا" ـ كه در آيات قرآن با واژه "من دون الله" تعبير شده است ـ تأكيد كرده‌اند.
در اينجا، به پاره‌اي از آيات قرآن در اين زمينه اشاره مي‌شود :
1- در سوره حمد ـ كه گفته‌اند چكيده قرآن در آن آمده است[8] و ما آن را روزانه چندين بار در نماز تكرار مي‌كنيم ـ براي تمرين توجه به خدا مي‌گوييم: "تنها ترا بندگي مي‌كنيم و تنها از تو ياري مي‌خواهيم"؛ "اياك نعبد و اياك نستعين". حصر پرستش خدا و ياري خواستن از خدا ذهن انسان را بطور طبيعي از هر عامل ديگري (من دون الله) دور مي‌سازد. البته، در ادامه اضافه مي‌كنيم: "ما را به راه راست هدايت كن، راه كساني كه به آنها نعمت دادي." "اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم" نعمت يافتگان الگوها و اسوه‌هاي بندگي خالص خدا هستند كه در قرآن چنين معرفي شده‌اند : "پيامبران"، صديقين (راستي‌ پيشگان)، "شهدا"(گواهان) و "صالحين" (شايستگان)[9]
2- آيات زيادي در قرآن، براي تصوير قدرت الهي، موضوع خلقت آسمانها و زمين و زنده كردن و ميراندن موجودات را براي دور ساختن ذهن انسان از ساير عوامل يادآوري مي‌كند، به عنوان نمونه ؛
"خداست كه فرمانروايي آسمانها و زمين خاص اوست؛ حيات مي‌بخشد و حيات را باز مي‌ستاند و در برابر خدا هيچ كارساز و ياوري نخواهيد داشت"[10]
3- يكي از موارد انحراف ذهن انسان از خدا اين توجيه است كه موجوداتي غير از خدا مورد توجه و پرستش قرار مي‌گيرند تا آنها انسان را به خدا نزديك كنند. قرآن اين مورد را نيز از مصاديق شرك مي‌داند:
"آگاه باشيد كه دين خالي از شرك خاص خداست و افرادي كه غير خدا را كارساز انتخاب كرده‌اند (پندار باطلشان اين است كه) آنها را فقط به خاطر اينكه ما را به خوبي به خدا نزديك گردانند، بندگي مي‌كنيم."[11]
قرآن مصاديق تاريخي چنين انحرافي را ـ كه براي ما آشكار است ـ به‌عنوان نمونه ارائه كرده است: "يهوديان گفتند: عُزير پسر خداست! و مسيحيان گفتند: مسيح پسر خداست! اين سخنان آنان كه (به باطل) به زبان مي‌رانند و با گفتار انكارورزان پيشين هماهنگ شده‌اند؛ خدا هلاكشان كند، چگونه (از حق) بازگردانده مي‌شوند؟!" ، " آنها احبار (علماي مذهبي يهود) و راهبانشان (عبادت پيشه‌هاي مسيحي) و مسيح فرزند مريم را به جاي خدا صاحب اختيار خود تلقي كردند، درحالي‌كه دستورشان جز اين نبود كه تنها معبود يگانه را بندگي كنند، كه معبودي جز او نيست؛ او منزه است از افرادي كه (در قدرت تدبير) با او سهيم تلقي مي‌كنند"[12].
آيات قرآن كه با اشاره به نمونه‌هاي تاريخي به انسان هشدار مي‌دهد كه از عبادت خالصانه خدا منحرف نشود و گرنه به ورطه شرك ورزيدن گرفتار خواهد شد، فراوان است[13]. در اينجا، تنها به ذكر آيه‌اي كه درباره سرنوشت كافران در آيات معروف به آيت‌الكرسي، (سوره بقره، آيات 255 تا 257) آمده است بسنده مي‌كنيم:
"خدا كارساز مؤمنان است، آنان را از تاريكي‌ها به روشني رهسپار مي‌گرداند؛ ولي كارساز انكارورزان طاغوت (و گردنكشان) هستند كه آنها را از روشني به تاريكي‌ها مي‌برند، آنها جاودانه دوزخي خواهند بود."[14]
4- قرآن تأكيد دارد كه تمركز اهتمام و توجه و دوستي انسان به مبدأ هستي و هدايت الهي هرگونه تفرق در توجه و دوستي و معطوف شدن به معبودهاي ديگر را نفي مي‌كند :
"برخي از مردم (با انگيزه ترس و طمع) غيرخدا را به سروري مي‌گيرند و آنان را آنچنان كه بايد خداي را دوست داشت دوست مي‌دارند، در حالي كه شديدترين دوستي اهل ايمان متوجه خدا است."[15]
در فرازي از نهج‌البلاغه، از علي (ع) نقل شده است :
"حق كسي كه جلال خداي سبحان در وجودش متجلي شده و موضع او در قلبش جليل گردد آن است كه، به سبب عظمت خدا، هر كس جز الله نزد وي حقير نمايد و كساني كه مشمول نعمت گسترده و احسان خدايي باشند براينگونه بودن سزاوارترند ..."[16]
5- قرآن رابطه خدا با انسان را بسيار نزديك و عاشقانه توصيف مي‌كند و هدف بندگي خالص خدا را نيز تخلق به صفات او و لقاءالله مي‌داند[17]. دوبار واژه وَدود (بسيار دوستدار) بصورت "رحيمٌ وَدود" و "غفورٌ وَدود" در قرآن آمده و زمينه‌ساز دوستي خدا با انسان صفات مهرباني و گذشت او قيد شده است.[18]
خداوند رحمان و رحيم براي تسهيل ارتباط انسان با خدا و قطع هرگونه رابطه و واسطه‌اي اعلام مي‌كند: "ما از شاهرگ (انسان) به او نزديكتريم."[19] به بيان ديگر، "خدا ميان آدمي و دل او حائل است...."[20]
براي اينكه انسان هيچگاه احساس فاصله و جدايي از خدا و معبودش نداشته باشد، تصريح مي‌كند: "هرجا كه باشيد، او (خدا) همراه شماست."[21]. خداوند براي ايجاد ارتباط مستقيم انسان با او، خود حركت اول را آغاز و راه را هموار مي‌كند و مي‌گويد: "مرا بخوانيد تا اجابتتان كنم."[22] و در نهايت، همه راه‌هاي طبيعي و فطري را براي سير انسان بسوي كمال و قله سعادت هموار مي‌كند و يادآور مي‌شود: "مگر خدا براي (دفاع از) بنده‌اش كافي نيست كه ترا از غير خدا مي‌ترسانند؟"[23]
7-3- جايگاه پيامبران در قرآن
پس از تبيين رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با پيامبران، كه پيام‌آوران الهي و راهنمايان انسان براي حركت در راه مستقيم بسوي خدا هستند، مورد توجه قرآن قرار گرفته است. تبيين جايگاه پيامبران، كه از ويژگيهاي استثنايي برخوردارند، در قرآن از حساسيت زيادي برخوردار بوده و برآن تأكيد بسيار شده است تا انسانها در ذهنشان پيام‌آور (رسول) را بجاي منبع پيام (خدا) نگذارند و تجربه پيشينيان را ـ كه منحرف و گمراه شدند ـ تكرار نكنند.
در اين باره، توجهتان را به موارد زير جلب مي‌كنيم :
1- پيامبر در جايگاه پايه‌گذار مكتب
قرآن براي پيامبران، انسانهاي برگزيده‌اي كه ظرفيت و شايستگي دريافت وحي و پيام الهي را كسب كرده‌اند، جايگاه و احترام ويژه‌اي قائل شده است. اين بزرگداشت، در واقع، تكريم پيام و ياد يادآوران است:
"بي‌گمان خدا و فرشتگانش بر پيامبر خدا درود مي‌فرستند؛ شما مؤمنان هم بر او درود و رحمت فرستيد و تسليم كامل باشيد."[24]
مشابه همين توجه و عنايت خدا و فرشتگانش نسبت به مؤمنان نيز مورد تأكيد قرار گرفته است:
"اوست (خدا) كه به شما توجه و عنايت دارد ـ و فرشتگان او نيز ـ تا شما را از تاريكي‌ها به سوي روشني برآورد؛ و (خدا) نسبت به اهل ايمان همواره مهربان است."[25]
2- پيامبر، الگوي نيكو براي مردم
قرآن پيامبران را بهترين الگو و سرمشق براي تربيت انسانها معرفي كرده است، زيرا آنان خود اولين تربيت‌شده و كمال‌يافته آموزه‌هاي الهي هستند.
"به راستي در (روش) پيامبر خدا سرمشق نيكويي براي شماست، براي كسي كه به خدا و روز واپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد كند."[26]
قرآن ابراهيم و ياران موحدش را ـ‌ كه در برابر شركت و بندگي غير خدا ايستادگي كردند ـ نيز الگوي نيكو براي مؤمنان معرفي مي‌كند:
"در (روش) ابراهيم و همراهانش سرمشق نيكويي براي شماست، آنگاه كه به قوم خود گفتند: ما از شما و بتهايي كه به جاي خدا بندگي(شان) مي‌كنيد بري و بركناريم ..."[27]
در اين آيه نيز روش ابراهيم و ياران موحد او، كه در مقابل شرك و بندگي غيرخدا ايستادگي كرده‌اند، الگوي نيكو براي مؤمنان معرفي مي‌شود.
3- حدود انتظار از پيامبران
انسانهاي آرمانخواه و مطلق‌طلب همواره از پيامبران، كه انسانهاي كمال‌يافته هستند، انتظارات بيش ازحد داشته‌اند. آيات زيادي در قرآن، ازجمله آيات زير، به پيرايش ذهن انسانها نسبت به حدود وظايف و اختيارات پيامبران اختصاص يافته است:
" بگو(اي پيامبر): من پديده نوظهوري در ميان پيامبران نيستم و نمي‌دانم سرنوشت من و شما چه خواهد شد. تنها از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي مي‌كنم و فقط هشداردهنده‌اي آشكارم."[28]
آيات 103 تا 110 سوره كهف خصوصيات و سرنوشت انسانهاي زيانبار ـ كه گمان مي‌كنند نيكوكارند ـ و مؤمنان واقعي را توضيح مي‌‌دهد. آيه پاياني اين سوره انتظار از پيامبر و برنامه كمال انسانها را در زندگي دنيا ترسيم مي‌كند:
"بگو(اي پيامبر): من فقط بشري همچون شما هستم كه به من وحي مي‌شود: معبود شما معبودي است يگانه؛ و هركه اميد لقاي پروردگار خويش دارد، بايد به اعمال شايسته دست زند و در بندگي پروردگارش احدي را كنار او قرار ندهد."[29]
4- مقام عبوديت پيامبر
تمايل انسان به غلو، بويژه درباره پيامبران و پيشوايان ديني، عامل مهمي در انحراف مردم از اديان توحيدي بوده است. اسلام براي پيشگيري از اين آفت و يادآوري مستمر به مسلمانان سازوكارهاي متعددي پيش‌بيني كرده است. يكي از اين سازوكارها اذكار نمازهاي واجب روزانه و دعاهاي بعد از نمازها است. بعلاوه، در ذكر تشهد نمازهاي روزانه بارها تكرار مي‌كنيم:
"اشهد ان محمداً عبده و رسوله"
يعني مقام بندگي و عبوديت پيامبر(ص) را پيش از مقام رسالت و پيام‌رساني او مورد تأكيد قرار مي‌دهيم.
7-4- جايگاه مؤمنان در قرآن
در قرآن تصريح شده است كه جايگاه مؤمنان در همان رديف جايگاه پيامبران، بجز فضيلت دريافت وحي است و آنان مي‌توانند الگو و شاهد براي انسانهاي ديگر باشند.
در آيات پاياني سوره حج (آيات 77 و 78)، كه درواقع جمع‌بندي اين سوره نيز تلقي مي‌شود، در روند تكاملي اديان توحيدي و اشاره به جايگاه ابراهيم(ع)، خطاب به مؤمنان آمده است كه در اين فرايند (امروز) پيامبر براي شما نمونه و سرمشق است و شما (مؤمنان) هم براي مردم نمونه و سرمشق هستيد:
" او شما را برگزيده است و براي شما در امر دين هيچ تنگنايي پديد نياورد، آيين پدرتان (ابراهيم) را (ملتزم باشيد)، خدا در كتب آسماني پيشين و در اين كتاب (قرآن) شما را تسليم شدگان (در برابر خودش) ناميد تا پيامبر نمونه براي شما باشد و شما هم نمونه براي مردم."[30]
7-5- جايگاه انسان در قرآن
اگر از جايگاه پيامبران و مؤمنان در قرآن نكاتي برشمرده شد، هدف تكريم مقام انساني كمال‌يافته آنان است. مخاطب اصلي قرآن و پيامبران "انسان" است، انساني كه اشرف مخلوقات توصيف شده است.
از ميان آيات زيادي كه در آنها جايگاه "انسان" در آفرينش توصيف شده است به آيه 30 سوره بقره، كه در آن فرايند خلقت و جايگاه انسان و خليفه بودن او در زمين آمده است و از آيات شگفت قرآن بشمار مي‌رود، اشاره مي‌كنيم :
"(به‌ياد آر) زماني را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين جانشيني قرار مي‌دهم؛ گفتند: آيا كسي را در آنجا مي‌گماري كه در آن تبهكاري كند و خونها ريزد؟ (اگر هدف از آفرينش انسان عبادت توست،) ما خود تو را با ستايشت تسبيح و تقديس مي‌كنيم؛ (خدا) گفت: من حقايقي را مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد".[31]
يعني به رغم استعداد تبهكاري و خون‌ريزي انسان، با بهره‌مندي او از آزادي، كه موهبتي الهي است، زمينه رشد و كمالش فراهم مي‌شود تا جايي كه، به تعبير قرآن، به مدارجي از دانش و آگاهي دست مي‌يابد كه از فرشتگان نيز برتر مي‌شود.
در نزديك به صد آيه قرآن مفهوم آزادي، اختيار و كرامت انسان در ابعاد گوناگون مورد تأكيد قرارگرفته است.[32]
درمقوله پذيرش دين نيز براختيار انسان تصريح شده‌است: لااكراه في‌الدين. بر اختيار و آزادي انسان تا آن حد در قرآن تأكيد شده است كه خداوند پيام‌آور خويش را بارها مخاطب قرار داده و تصريح مي‌كند : "اگر پروردگار تو مي‌خواست همه اهل زمين ايمان مي‌آوردند؛ آيا تو مي‌خواهي مردم را وادار كني كه ايمان آورند."[33] يعني با اجبار و اكراه نمي‌توان مردم را وادار به پذيرش اعتقادات ديني كرد. در آيات متعدد، خداوند به پيامبرش تأكيد مي‌كند كه او نگهبان(حفيظ) و وكيل مردم نيست و انسان بايد با اختيار، آزادي و آگاهي به مراتب ايمان برسد[34].
اگر اختيار و آزادي از انسان سلب شود، چيزي از انسانيت او باقي نخواهد ماند. براساس مفاد آيات قرآن و تجربه بشري، دو عامل بازدارنده كمال انسان "ظلم و ستم" و "جهل و ناداني" است.[35] براي اينكه انسان در جايگاه طبيعي‌اش در جامعه قرار گيرد، بايد با تأمين حقوق اوليه انسان، زمينه آگاهي او فراهم شود. تنها پس از رهايي از اين گونه موانع است كه شرايط آزادي و اختيار انسان براي پيمودن مدارج ايمان و كمال فراهم مي‌گردد.
7-6- غلو در باره پيامبر و امامان
آنچه در زمينه جايگاه پيامبر(ص)، مؤمنان و انسان، بويژه جايگاه رابطه انسان با خدا در قرآن، به اختصار توضيح داده شد مي‌تواند وجوه اشتراك ميان تمام فرقه‌هاي اسلامي باشد. موارد اختلاف، كه مبناي تحريك احساسات و تعصب‌هاي مذهبي شده است و مي‌شود، در ظاهر اختلافات تاريخي و پاره‌اي از مباني اعتقادي تشيع و تسنن است. اما در باطن، عامل بروز و تشديد اين اختلافات در شرايط كنوني فتنه‌هاي سياسي است كه براي پراكندگي مسلمانان و اجراي برنامه‌هاي دولتهاي بيگانه در منطقه برنامه‌ريزي و هدايت شده است. همان گونه كه پيشتر اشاره شد، مسلمانان در طول قرون متمادي، به استثناي مقاطع خاص، با تحمل تفاوت ديدگاههاي اعتقادي و فقهي در كنار هم با مسالمت زندگي و تعامل داشته‌اند. اين سازگاري براساس آموزه‌هاي قرآني نه تنها در ميان فرقه‌هاي مختلف اسلامي، بلكه بين مسلمانان و پيروان اديان ديگر در ايران و ساير كشورهاي اسلامي، مثل زدني است.
آنچه بهانه به دست گروههاي سني افراطي، مانند القاعده، داده است و آنان و براساس فتاواي وهابيون دست به كشتار وحشيانه شيعيان در كشورهاي اسلامي، بويژه امروز در عراق، مي‌زنند از يك سو عقايد، اظهارات و رفتارهاي غلوآميز درباره خاندان پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و بطور خاص درباره امامان شيعه (عليهم ‌السلام) است؛ و از سوي ديگر، و مهمتر از آن، سبّ و لعن و ناسزاگويي شيعيان افراطي به صحابه پيامبر خدا (ص) است كه اهل تسنن را به دشمني با شيعيان وا مي‌دارد. اهل تسنن عموماً به امامان شيعه اهانت و جسارت نمي‌كنند و حتي براي آنها احترام زيادي قائل هستند. البته واكنش رفتارهاي سنيان افراطي، رفتارهاي مشابه از سوي شيعيان افراطي است كه در چارچوب فتنه سياسي ياد شده در منطقه خاورميانه برنامه‌ريزي و هدايت مي‌شود. پيامد چنين فرايندي شكل‌گيري تدريجي جبهه‌اي از كشورهاي عربي سني عليه كشورهاي ايراني و عربي شيعه است.
واقعيت اين است كه امروزه در رسانه‌هاي كشور ما و تبليغات مذهبي رايج آنقدر مطالب غلوآميز و بعضاً شرك‌آلود نسبت به امامان شيعه(عليهم السلام) نسبت داده مي‌شود كه با اعتراض برخي از مراجع تقليد و روحانيون روشنفكر روبرو بوده و هست. اما به نظر مي‌رسد كه جرياني كه در پي گسترش اين فرهنگ انحرافي است، كارش را بطور منظم ادامه مي‌دهد.
راهكار مفيد و مؤثر براي رويارويي با اين جريان انحرافي معرفي شخصيت و جايگاه امامان شيعه براساس محكمات قرآن و سنت جامع پيامبر(ص) و آگاهي دادن به مردم است. بررسي نتايج پژوهش‌هاي تاريخي كه در سالهاي اخير به وسيله محققان فرهيخته در حوزه و دانشگاه ارائه شده است نشان مي‌دهد كه بسياري از مباني اعتقادي غلوآميز در فرهنگ كنوني شيعه ريشه در منابع عالمان ديني قرن دوم هجري به بعد، بويژه در دوران صفويه، دارد[36]. مراجعه به منابع دو قرن اول، بويژه سخنان و زندگي مستند امامان شيعه نشان مي‌دهد كه آنان مبرا از غلوهاي نسبت داده شده به آنان هستند.
8- زمينه‌هاي ايجاد وحدت اسلامي بر گرد محورهاي مشترك
تعامل فرهنگي ميان عالمان ديني و آگاهان كشورهاي اسلامي فرايندي تدريجي و درازمدت است. اما اگر در اين راستا برنامه‌ريزي شود، مسلمانان در كشورهاي مختلف اسلامي به تدريج به ديدگاههاي مشترك خواهند رسيد و آنها را مورد عمل قرار خواهند داد.
در اين مدت، بايد برپايه آموزه‌هاي قرآني، زمينه‌ها را براي گروههاي افراطي سني و شيعه در كشورهاي اسلامي خشكاند و توطئه و فتنه سياسي بيگانگان را ـ كه از ناداني و تعصب‌هاي كور مذهبي مسلمانان قشري سوءاستفاده مي‌كنند خنثي كرد.
لازم است كه در تعامل با برادران اهل سنت، به جاي تأكيد بر سوابق تاريخي، با احترام به عقايد و ديدگاههاي آنان و براساس وجوه اشتراك مسلمانان ـ كه بسيار گسترده است ـ روحيه تساهل و مدارا را تقويت كرد و اطمينان داشت كه تنها در اين فرايند وجوه اشتراك افزايش يافته، سوء‌تفاهم‌ها و زمينه‌هاي خصومت و كينه‌هاي تاريخي از بين خواهد رفت و زمينه‌هاي دفع فتنه سياسي كنوني در منطقه فراهم شده، همكاري، همفكري و وحدت در جهان اسلام پديدار خواهد شد. البته، لازمه تحقق اين برنامه رعايت آزادي مذهبي برپايه اصل قرآني "لا اكراه في‌الدين" ، اجراي مفاد اعلاميه جهاني حقوق بشر و رفع محدوديت از مسلمانان سني يا شيعه در كشورهايي است كه آنان در اقليت هستند.
درصورتي كه دشمني و درگيري كنوني بين افراطي‌هاي سني و شيعه با برنامه‌ريزي و هدايت عالمان و آگاهان كشورهاي اسلامي به جدال عقايد و برخورد فرهنگي تبديل شود و كليه قرائت‌هاي ديني در كشورهاي اسلامي با تعامل تعالي‌بخش در كنار هم قرار گيرند، گروههاي درگير، ازجمله عناصري از القاعده، هم به جاي جنگ‌هاي خونين فرقه‌اي، اجباراً به تساهل و تحمل ديدگاههاي مخالف تمايل خواهند يافت. به‌نظر مي‌رسد كه شرايط كنوني فرصت مناسبي براي تقويت فرايند اصلاحات ديني در كشورهاي اسلامي و زمينه‌سازي براي ايجاد وحدت بيشتر بين ديدگاههاي متفاوت اسلامي باشد. قل تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم ان لا تعبدوا الاالله ...
انجمن اسلامي مهندسين
([1]) فالرّد الي الله : الاخذ بمحكم كتابه، و الرّد اِلي الرسول : الاخذ بسنه الجامعه غير مفرّقه، نهج‌البلاغه، نامه 53 ـ نامه به مالك اشتر نخعي (صفحه 1008 فيض الاسلام ـ صفحه 434 دكتر صبحي الصالح)
([2]) ان الذين آمنوا والذين هادوا و النصاري والصابئين من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون (بقره ـ 62)
([3]) لانفرق بين احد من رسله (بقره ـ 285)
([4]) لكلٍ جعلنا مِنكم شرعه و منهاجاً (مائده ـ 48)
(([5] الي الله مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون (مائده ـ 48)
([6]) قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاالله و لانشرك به شيئاً (آل عمران ـ 64)
([7]) ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون (آل عمران ـ 104)
([8]) و لقد آتيناكَ سبعاً من المثاني و القرآن العظيم (حجر ـ 87)
([9]) ومن يطع الله و الرسول فاولئك مع‌الذين انعم الله عليهم من‌النبيين والصديقين والشهداء والصالحين وحسن اولئك رفيقاً (نساء ـ 69)
([10]) ان الله له ملك السموات و الارض يحيي و يميت و مالكم من دون الله من وليٍ و لا نصير (توبه ـ 116)
([11]) الا لله الدين الخالص والذين اتخذوا من دونه اولياء مانعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي (زمر ـ 3)
([12]) و قالت اليهود عزير ابن‌الله و قالت النصاري المسيح ابن‌الله ذلك قولهم بافواههم يضاهئون قول الذين كفروا من قبل. قاتلهم‌ الله اني يؤفكون اتخذوا احبارهم و رهبانهم من دون الله و المسيح بن مريم و ما امروا الا ليعبدوا الهاً واحداً لااله الا هو سبحانه عما يشركون(توبه ـ 30 و 31)
([13]) ازجمله به آيات 33 و 34 سوره توبه، 79 و 80 سوره آل‌عمران و 107 و 120 سوره بقره مراجعه شود.
([14]) الله وليّ‌ ‌الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي‌النّور والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النّور الي الظلمات اولئك اصحاب‌النار هم فيها خالدون (بقره 257)
([15]) و من الناس من يتخذ من دون الله انداداً يحبونهم كحبّ الله و الذين آمنوا اشدّ حباً لله ... (بقره ـ 165)
([16]) انَّ من حق مَن عظم جلال الله سبحانه في نفسه و جَلَّ موضعه من قلبه، ان يصغر عنده ـ لعظم ذلك ـ كل ماسواه، و انَّ اّحقَّ مَن كان كذلكَ لَمَن عظمت نعمه الله عليه و لطف احسانُهُ اليه (خطبه 216 ـ نهج‌البلاغه ـ دكتر اسدالله مبشري)
([17]) يا ايهاالانسان انك كادحٌ الي ربك كدحاً فملاقيه (انشقاق ـ 6)
([18]) واستغفروا ربكم ثم توبوا اليه ان ربي رحيم ودود (هود ـ 90) و هوالغفور الودود (بروج ـ 14)
([19]) نحن اقرب اليه من حبل الوريد (ق ـ 16)
([20]) ان الله يحول بين المرء و قلبه ... (انفال ـ 24)
([21]) هو معكم اين ما كنتم (حديد ـ 5)
([22]) قال ربكم ادعوني استجب لكم (غافر ـ 60)
([23]) اليس الله بكافٍ عبده و يخوفونك بالذين من دونه (زمر ـ 36)
([24]) ان الله و ملائكته يصلون علي‌النبي يا ايهاالذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما (احزاب ـ 56)
([25]) هوالذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات الي النور و كان بالمؤمنين رحيما (احزاب ـ 43)
([26]) لقد كان لكم في‌رسول‌الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكرالله كثيرا (احزاب ـ 21)
([27]) قد كانت لكم اسوة حسنه في ابراهيم والذين معه اذ قالوا لقومهم انا برأؤا منكم و مما تعبدون من دون‌الله ... (ممتحنه ـ 4)
([28]) قل ماكنت بدعاً من‌الرسل و ما ادري ما يفعل بي و لا بكم ان اتبع الا ما يوحي الي و ما انا الا نذير مبين (احقاف ـ 9)
([29]) قل انما انا بشر مثلكم يوحي الي انما الهكم اله واحد فمن كان يرجوا لقاءالله، فليعمل عملاً صالحاً و لايشرك بعبادة ربه احدا (كهف ـ 120)
([30]) يا ايهاالذين آمنوا... هو اجتبيكم و ماجعل عليكم في‌الدين من حرج مله ابيكم ابراهيم هو سميكم‌المسلمين من قبل و في هذا ليكون الرسول شهيداً عليكم و تكونوا شهداء علي‌الناس ..." (حج 77-78)
([31]) واذقال ربك للملئكة اني جاعل في‌الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم مالاتعلمون (بقره ـ 30)
([32]) براي تفصيل اين مبحث، به كتاب "آزادي در قرآن" نوشته آقاي مهندس عبدالعلي بازرگان ـ انتشارات قلم، 1363 ـ مراجعه شود.
([33]) ولوشاء ربّك لآمَنَ من في‌الارض كُلّهم جميعاً اَفَانت تُكْرهُ الناس حتي تكونوا مؤمنين (يونس ـ 99)
([34]) ازجمله در انعام ـ 107
([35]) اناعرضنا الامانه علي‌‌السموات والارض والجبال فابين ان يحملنها واشفقن منهاوحملها الانسان انه كان ظلوماً جهولا (احزاب ـ72)
([36]) به مقاله آقاي دكتر محسن كديور در فصلنامه مدرسه، ارديبهشت 85، با عنوان "قرائت فراموش شده"، بازخواني نظريه "علماي ابرار" تلقي اوليه اسلام شيعي از اصل "امامت" مراجعه شود.
26/12/1385

0 نظرات:

فراخوان صلح خواهی بیش از 310 فعال سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و دانشگاهی ایران

۲۳:۲۰ bamardum 0 نظر

بیش از 310 فعال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دانشگاهی ایران با انتشار "فراخوان صلح خواهی ملت ایران" نگرانی خود را نسبت به سیاست ها و برنامه های هسته ای دولت ایران بیان داشته و خواستار آن شدند که پیش از آنکه دیر شده و کشور دستخوش فقر و جنگ شود برنامه هسته ای ایران به حالت تعلیق درآمده و مذاکره با طرف های بین المللی از سرگرفته شود.
این جمع همچنین با ابراز نگرانی از برنامه های جنگ افروزانه آمریکا از شهروندان ایران خواسته اند که بیش از این سکوت را جایز ندانسته و نقطه نظرهای صلح جویانه و مخالفت خود را با جنگ به روش های مناسب ابراز دارند.

متن کامل فراخوان منتشره به شرح زیر است:

به نام خدا
فراخوان صلح خواهی ملت ایران
ضرب الاجل شورای امنیت سازمان ملل در مورد قطعنامه ی ۱۷۳۷ پایان یافته است و اعضای دائمی این نهاد بین المللی به علاوه آلمان در حال شور و رایزنی هستند تا دامنه ی تحریم های مستقیم و غیرمستقیم ایران را تشدید کنند. این در شرایطی است که دولت آمریکا با وجود مخالفت های فزاینده ی داخلی به موازات تلاش های خود در سازمان ملل، با مشارکت اسرائیل دامنه ی حضور نظامی خود را در منطقه افزایش می دهد تا به صورت برنامه ریزی شده تنش موجود در روابط ایران و جامعه بین المللی را وارد مرحله ی جدیدی کند.
نادیده گرفته شدن قطعنامه ١٧٣٧ شورای امنیت و عدم ارائه ی پیشنهاد سازنده توسط حکومت ایران خود زمینه ساز مجازات های نظامی و مالی و تحریم‌های اقتصادی گسترده‌تر شورای امنیت خواهد بود و چشم انداز فقر و جنگ را در برابر مردم صلح دوست ایران قرار خواهد داد.
اگر روند تصویب قطعنامه های زنجیره ای توسط شورای امنیت سازمان ملل ادامه یابد و خدای نکرده دامنه ی آن به جنگ و حمله نظامی گسترش پیدا کند، پیامدهای شوم و ویرانگر آن مستقیما متوجه ملت ایران و به ویژه نسل جوان کشور خواهد بود که هیچ مداخله‌ ای در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های هسته ای ندارد و همواره مخالفت خود را با تشدید تنش و به خطر افتادن صلح و امنیت اعلام داشته است.
ما شهروندان صلح‌طلب ایران در این شرایط بحرانی حق و وظیفه ی قانونی خویش می‌دانیم که صدای صلح خواهانه ی خود را به گوش ملت و دولتمردان کشور و مجامع بین المللی برسانیم و از صلح طلبان جهان درخواست کنیم که سکوت پیشه نکنند و برای پیشگیری از بروز فشار اقتصادی گسترده به مردم ایران و وقوع مجدد جنگ و خونریزی در منطقه دست یاری به ملت ما دهند.
ما اگرچه برخورداری از دانش و فن آوری هسته‌ای را، صرفنظر از کاربرد تسلیحاتی آن، حق مسلم مردم ایران می دانیم، اما بر این نکته تاکید داریم که ملت ایران حقوق اساسی تر و مهمتری چون برخورداری از حق "مردمسالاری و حقوق بشر"، "امنیت و آزادی" و " عدالت و رفاه" نیز دارد و کسب این حق نباید دیگر حقوق ملت را نفی و یا کمرنگ کند و خدای ناکرده سایه ی شوم جنگ و ویرانی را بر سر آنان بگستراند. به باور ما در این شرایط پیشنهاد مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی، جناب آقای محمد البرادعی مبتنی بر "تعلیق در برابر تعلیق" اقدامی آجل و دوراندیشانه برای پیشگیری از تحریم و جنگ است و می تواند سیاست "برد- برد" را شکل دهد و سازماندهی کند و بهانه را از دست آتش افروزان و جنگ طلبان بگیرد. همانگونه که در بطن این پیشنهاد نهفته است خط مشی "تعلیق در برابر تعلیق" از یک سو حکومت ایران را وادار می کند که تعلیق موقت را بپذیرد و داوطلبانه برنامه غنی سازی را تا مدت مورد توافق متوقف کند و از سوی دیگر فشارها و مجازات‌های اقتصادی علیه ایران را تا زمان مورد توافق طرفین به حالت تعلیق درآورد. راهکار دیگر می تواند پذیرش پیشنهاد گروه 5+1 با اصلاحاتی توسط جمهوری اسلامی ایران همراه با تعلیق و پیگیری مذاکرات باشد.
با توجه به این نکات، امضا کنندگان این بیانیه مصرانه بر سیاست اعتمادسازی در عرصه ی جهانی تاکید دارند و آن را از طریق تعامل با نمایندگان گروه موسوم به 5+1 و دبیرکل سازمان ملل امکان پذیر می دانند. به باور این جمع، تداوم سیاست‌های تنش‌زا و سخنان و اقدام های تحریك‌آمیز نمایندگان حاکمیت در داخل و مجامع بین المللی، تنها دیوار بی اعتمادی گسترده میان ایران و جامعه جهانی را ضخیم تر خواهد ساخت و به نفع برنامه های کاخ سفید برای ایجاد یک اجماع بین المللی علیه تمامیت ارضی و منافع ملت عزیز ایران خواهد بود.
ما همچنین ضمن پرهیز دادن دولت بوش از هرگونه اقدام ماجراجویانه با هدف جنگ افروزی در منطقه و حمله به خاک ایران، نگرانی عمیق خود را نسبت به پیامدهای ویرانگر سیاست های جنگ طلبانه که با هدف تحت الشعاع قرار دادن شکست های داخلی و بین المللی و کمرنگ ساختن مشکلات فزاینده سیاسی و اقتصادی صورت می گیرد، بیان می کنیم. به نظر ما آغاز گفت و گوی دو جانبه ی رسمی، علنی و شفاف بین تهران و واشنگتن و نشستن پشت میز مذاکره بر مبنای یک برنامه از پیش اعلام شده، یکی از بهترین راه حل ها برای جلوگیری از بروز جنگ و خونریزی و گسترش ناامنی و اغتشاش در منطقه است.
جهانیان در این شرایط خطیر و بحرانی باید به این نکته واقف باشند که تشدید تحریم‌های اقتصادی و حمله نظامی به خاک ایران برای همه طرف‌ها به ویژه برای ملت عزیز ایران، چیزی جز جنگ و ویرانی، مرگ و فقر و فلاکت و عقب‌ماند‌گی در پی نخواهد داشت و منطقه را به جهنمی سوزان تبدیل خواهد کرد.
عالیترین مقام های مسئول ایران باید بدانند که نباید با تبدیل مساله ی غنی سازی به یک موضوع حیثیتی، ملی و امنیتی، در عمل شهروندان و گروه های سیاسی ایران را از حق هرگونه ابراز نظر و بحث آزاد پیرامون این مساله ملی بازدارند و مطبوعات ، روزنامه نگاران و نویسندگان کشور را با تشدید جو سانسور و خودسانسوری از پرداختن به این مسئله ی ملی حیاتی که به آینده ی یکایک ملت ایران مربوط است محروم سازند. آگاهی حق مسلم ملت ایران است و مردم ایران باید به صورت شفاف و روشن بدانند که خطر جنگ روز به روز نزدیک‌تر می‌شود و برخی از مسئولان عالیرتبه نظام، با خط مشی متخذه و بهانه دادن به دست جنگ افروزان کاخ سفید، جامعه را در سراشیبی فقر و ویرانی قرار می دهند.
ما امضا کنندگان این بیانیه با توجه به وظیفه ملی و تاریخی خویش، بار دیگر مخالفت قاطع و روشن خود را با چنین سیاست هایی که چشم انداز آن چیزی جز تحریم اقتصادی و جنگ نیست، اعلام می کنیم و به مسئولان عالیرتبه کشور هشدار می دهیم که تا دیر نشده است به خود آیند و سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" و یا هر راهکار مفید دیگری را بپذیرند، چون فردا خیلی دیر است. از همگان نیز می خواهیم که بیش از این سکوت را جایز ندانند و نقطه نظرهای صلح جویانه و مخالفت خود را با جنگ به روش های مناسب ابراز دارند.
23/12/1385

محمد آزادى، هاشم آقاجري، فریدون آقاسی، سامر آقایی، سعید آل آقا، ناصر آملي، غلام حيدرابراهيم باي‌سلامي، عباس ابوذری، هادي احتظاظي، حميد احراري، طاهر احمدزاده، حسن احمدي، محسن احمدي، نعمت احمدى، محمود احمدیان، محمدرضا احمدی نیا، مصطفي اخلاقي،‌ ساجد اردبیلی، کریم ارغنده پور، حسن اسدی زیدآبادی، مرتضى اشفاق، حميد آصفى، جلال اقتداری، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، مهدي اميني زاده، حجت انصاری، حسين انصاري راد، مصطفي ايزدي، كمال الدين بازرگانى، پروين بختيار نژاد، اكبر بديع زادگان، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نويد بازرگان، مختار باطولي، روح‌اله باقرآبادي، مجتبي بديعي، محمد بذرپور، ایمان براتیان، بهروز برومند، محمد بسته نگار، مهدي بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهزادى، راضیه بوستانکار، مرضیه بوستانکار، جلال بهرامی، صفا بيطرف، مسعود پدرام، عباس پوراظهرى، سعید پورعزیزی، رضا پويان، محمود پيش بين، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان، سيدمصطفى تاج زاده، حميد تاجرنيا، عبدالرضا تاجيك، رضا تهرانى، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، مجيد جابرى، حميدرضا جلائى پور، جلال جلالي زاده، علی جمالی، مجتبي جهاني،حبیب حاج حیدری، رضا حاجى، مجيد حاجي بابائي، علی حاجی قاسمی، بهمن حافظى، سعيد حجاريان، حمید حدیثی، علی حدیثی، حسین حريرى، حميد حسامي، بهزاد حق پناه، جمشید حقگو، فاطمه حقیقت جو، وحید حقیقی، على حكمت، ابوالفضل حكيمى، عبدالكريم حكيمى، مجيد حكيمى، محمد رضا حمسى، فخرالدین حیدریان، جعفر خائف، هادي خانيكي، نبی الله خانزاده مرخالی، ابراهيم خدادادى، امير خرم، حسین خطیبی، محمد خطيبي، خلیل خلیل پور، مجتبی خندان، ابراهيم خوش سيرت سليمي، اسماعيل خوش محمدى، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، مهدى دادیزاده، فریبا داودی مهاجر، محمود درد كشان، سعيد درودى، محمود دل آسايى، عباس دهقان نژاد، مصيب دوانى، خشاریار دیهیمی، ابراهيم دينوي، فاطمه راكعي، امير رزاقي، محمد صادق ربانى، تقي رحماني، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى،امیر رزاقی، محمد صادق رسولی، احد رضائى، اصغر رضائى، بيوك رضائى، عبدالعلي رضائي، بهمن رضا خانى، سعيد رضوى فقيه، حسين رفيعى، رضا رئيس طوسى، نفیسه زارع کهن، فياض زاهد، جمال زره ساز، اکبر زمانی، محمد ابراهيم زمانى، پرويز زندى نيا، احمد زيدآبادى، محمد رضا زهدى، سید مجتبی سادات، عليرضا ساريخانى، جلیل سازگارنژاد، نسرين ستوده، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، عیسی سحر خيز، محمد سرچمى، بیوک سعیدی، عبدالفتاح سلطاني، محمد جواد سلیمانی، علی سیاسی راد، محمدعلي سيدنژاد، خسرو سیف، سيد محمد علي سيف‌زاده، محمود شاددل بصير، ابراهيم شاكرى، تقى شامخى، على شاملو محمودی، محمد شانه چى، حسین شاه اویسی، حسين شاه حسينى، مریم شبانی، سعید شریعتی، حجت شریفی، كاظم شكري، مازیار شکوری گیلچالان، الله وردى شمبورى، ماشاءالله شمس الواعظين، احمد شيرزاد، سعيد شيركوند، هدي صابر، علی صالح آبادی، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادى، رضا صدر، احمد صدري، سمیرا صدری، محمود صدري، جليل ضرابي، على اشرف ضرغامى، فريدون ضرغامى، خسرو طالب زاده، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، اكبر طاهرى، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، امير طيراني، کیوان ظهرابی، محمد عطریانفر، روئين عطوفت، سید عظیم عظیمی فر، جواد علائی، علي علوي، عليرضا علوى تبار، محمدباقر علوى، رضا علیجاني، طاهر علیزاده، على عليزاده نائينى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، على اصغر غروى، عليرضا غروى، ماجد غروى، مسيح غروى، سعيد غفارزاده، مسعود غفاري، على غفرانى، مهدى غنى، اسماعیل فاضل پور، محمدتقى فاضل ميبدى، باقر فتحعلی بیگی، پویان فخرآیی، غفار فرزدى، شهین فرزین پژوه، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فريد اعلم، بهرام فیاضی، احمد قابل، هادى قابل، حسین قاضیان، خسرو قشقايى، ماهرو قشقايى، رحمانقلى قلى زاده، نظام الدين قهارى، مصطفى قهرمانى، رحمان كارگشا، امیرحسین کاظمی، مرتضى كاظميان، هادي كحال‌زاده، محسن كديور، منوچهر كديور، جميله كديور، على كرمى، علی رضا کفشکنان، پروين كهزادى، الهه كولائي، يعقوب كوثرى، محمد كيانوش‌راد، بهناز كياني، بيژن گل افرا، فاطمه گوارایی، مسعود لدنى، حسين لقمانيان، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، رجبعلي مزروعي، حسين مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدي، نوشين محمدي، محمد محمدى اردهالى، سيد على محمودى، فرزین مخبر، حسين مدني، سعيد مدنى، احمد مدادی، ماشاءالله مديحى، مرضیه مرتاضی لنگرودی، فرید مرجائی، مصطفى مسكين، رضا مسموعى، ليلا مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، رشید مظفر سردستی، مهدي معتمدي مهر، احمد معصومي، علی اصغر معین فر، علی اکبر معین فر، ضياء مصباح، علی مقیمی، کاظم ملکی، مصطفي ملكيان، علی ملیحی، احمد منتظری، سعيد منتظرى، خسرو منصوريان، كيوان مهرگان، سيدرضا موسوى سعادتلو، سید علی اکبر موسوی خوئینی، عبدالله مومنی، على مومنى، محمود مومنى، امير ميرخانى، سراج الدین میردامادی، وحيد ميرزاده، محمود نعيم پور، جعفر نقمی، محمود نكوروح، محمد تقى نكوفر، بهرام نمازی، سيد حميد نوحى، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، صالح نيكبخت، احمد هادوی، هادى هادى زاده يزدى، ناصر هاشمي، سيدهاشم هدايتي، عليرضا هندى، رسول ورپايى، منصور وفا، باقر ولى بيك، على فريد يحيايى، ابراهيم يزدى، حسن يوسفى اشكوري، رضا یوسفیان، حسن یوسفیان آرانی.

0 نظرات:

۱:۱۵ bamardum 0 نظر




بنام خدا
سفر مرا به چه سرزمين شگفتی آورد !
اينجا کجاست که باران نمي‌بارد ؟
و آسمانش ، در آستانه بهار ،
بر زمين تشنه بخل مي‌ورزد ؟
اگر ريه‌های شهر ،
در غبار سيال سرب ،
نفس به شماره مي‌کشند ،
چرا ابرها در اوج آسمان ،
بي‌اعتنا
هم‌آغوش بادند ؟

نگاه کن !
که بادهای عبوس ،
چگونه گلبرگهای تبسم را با خويش برده‌اند ،
و درختان اين خاک ،
ديری است در حافظه شاخسارشان ،
هيچ خاطره سبزی نمانده است .

ببين !
مردم ترانه‌های اميد را نمي‌دانند
و مشقهای تجربه را در مسير رود
به آب مي‌دهند .

چرا کبوتران تيزتک
در کنج قفسها ،
به بند خو گرفته‌اند ؟
و زاغ
خنده پيروزی سر داده است ؟
باغ در تهديد طوفان ،
و باغبان ،
شکفتن غوزه‌های پنبه را ،
در خواب مرور مي‌کند !

خدايا در درازای اين شب تار،
چه کسی مرا ميهمان يک جرعه نور مي‌کند ؟
فانوس صبح در دستان کيست ؟

من
مسافر دشتهای اين سرزمينم ،
سرگشته‌ای در جستجوی صبح .

پروردگارا ،
ای تحول‌بخش دلهای خسته !
به حرمت دلهای پاک و سرشار از آرزو ،
آفتاب را بگو ،
شعاعی از مهر بر جبين اين خاک بيفشاند ،
ابر را بگو ،
بند از کيسه‌های مرواريد به سخاوت بگشايد ،
باد را بگو ،
عطر نوروز در دشتهای اين سرزمين بپراکند ،
و نوروز را بگو ،
در اين ديار لختی درنگ کند .آمين

0 نظرات:

فعالان ومروجان حقوق زنان را آزاد کنید

۱۵:۲۴ bamardum 0 نظر

(نیویورک، هفتم مارس 2007) : سازمان دیده بان حقوق بشر امروز ازدولت ایران خواست تا 26 تن از فعالان برجسته حقوق زنان را که روزچهارم مارس بازداشت شدند، آزاد کند وبه پیگرد وآزار واذیت همه فعالان حقوق زنان پایان دهد. دیده بان حقوق بشر عمیقا نگران سلامتی وایمنی بازداشت شدگان است ودولت ایران را مسئول کامل وضعیت سلامتی آنها می داند.
مقامات ایرانی از ارائه هرگونه اطلاعات رسمی درخصوص دستگیری بیست وشش تن از زنان درتاریخ چهارم مارس وهمچنین اجازه به خانواده ها ووکلایشان برای دیدار با آنها خودداری کرده اند. روزسه شنبه، ششم مارس، زنان دستگیر شده درداخل زندان دست به اعتصاب غذا زدند تا به بازداشت خود اعتراض کنند. حداقل یکی اززندانیان به نام شهلا انتصاری درزندان انفرادی نگهداری می شود.
سارا لی ویتسون مسئول بخش خاورمیانه وشمال آفریقای سازمان دیده بان حقوق بشر دراین زمینه گفت: " این دستگیری ها سرکوب فعالان اجتماعی درایران را وارد مرحله جدیدی می کند. مطلقا هیچ زمینه حقوقی برای دستگیری زنان یاد شده تحت قوانین ایران وقوانین بین المللی وجود ندارد."
دولت ایران به صورت محسوسی برآزار واذیت وارعاب فعالان حقوق زنان درهفته های گذشته افزوده است. درصبح چهارم مارس، قوه قضاییه، دادگاه چهارتن از فعالان زنان را که به جرم "اقدام علیه امنیت ملی ازطریق شرکت درتجمعات قانونی" متهم شده بودند، برگزار کرد. تجمع یاد شده ، تجمع مسالمت آمیزدوازدهم ژوئن 2006 بود که دراعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان برگزار شد.
به گفته نسرین ستوده ومحمد دادخواه، دوتن ازوکلایی که وکالت چهار زن یاد شده را به عهده داشتند، مقامات قوه قضاییه دادگاه را پشت درهای بسته برگزار کردند وبه موکلان اجازه ندادند که وارد اتاق دادگاه شوند. مقامات رسمی به دووکیل اجازه دادند که به دادگاه وارد شوند ولی به آنها اجازه مطالعه پرونده متهمین را ندادند. دادگاه هنوز حکمی برای این پرونده صادرنکرده است.
دراعتراض به پیگرد زنان یاد شده، چندده تن از فعالان برجسته حقوق زنان، ازجمله برخی وکلا، روزنامه نگاران، وب لاگ نویسان وفعالان اجتماعی درجلوی دادگاه تجمع اعتراض آمیزبی صدا وساکتی را برگزار کردند.
شاهدان عینی به دیده بان حقوق بشر گفتند که تظاهرکنندگان منظم ومسالمت آمیز بودند. آنها آرام کنارپیاده رو ایستاده بودند و پلاکاردهایی با عنوان " آزادی اجتماعات قانونی حق مسلم ماست" دردست داشتند. مامورین امنیتی کرارا به آزار واذیت زنان پرداخته تا موجب متفرق شدن آنها شوند. بعد ازاینکه چهار مدعی علیهان ازدادگاه خارج شدند تا به حمایت کنندگان ازخود بپیوندند، پلیس 34 زن یاد شده ازجمله چهارنفریاد شده را سوارماشین های ون خود کرده وبه بازداشت گاه واقع درخیابان وزرای تهران منتقل کردند.
شب چهارم مارس، مقامات، زندانیان را به بند209 زندان بدنام اوین تهران منتقل کردند. وزارت اطلاعات، مسئولیت بند 209 را به عهده دارد، جایی که بسیاری اززندانیان سیاسی درآن نگهداری شده اند.
مسئولان، هشت نفر از جوانترین دستگیر شدگان را روزششم مارس بدون اقامه هیچ اتهامی علیه آنان آزاد کردند. مامورین همچنین هیچ اطلاعاتی درخصوص دیگرزندانیان باقی مانده ارائه نکردند.
سارالی ویتسون دراین زمینه گفت: " دولت محمود احمدی نژاد تلاش می کند تا آزادی های نسبی که توسط جامعه مدنی ایران طی دهه گذشته به دست آمد را به عقب بازگرداند."
سازمان دیده بان حقوق بشر یاد آورد می شود که هشتم مارس، روزجهانی زن، به صورت سنتی درایران با برگزاری اجتماعات گرامی داشته می شود. دیده بان حقوق بشر همچنین ازدولت ایران می خواهد به حقوق شهروندان خود برای برگزاری تجمعات مسالمت آمیز احترام بگذارد، وامنیت وایمنی هرکسی که روزجهانی زن را گرامی دارد، تضمین کند.
آزادی اجتماعات توسط قوانین بین المللی حقوق بشر تضمین شده است. ماده بیستم بیانیه حقوق بشر برای هرکسی حق برگزاری تجمعات مسالمت آمیز را میسر می کند. ماده 21 کنوانسیون بین الملی حقوق مدنی وسیاسی، که ایران نیزعضو آن است، حق اجتماع مسالمت آمیز را به رسمیت می شناسد وتصریح می کند که " هیچ محدودیتی نباید درراه اعمال این حق دربرابر قوانینی دیگر که یک جامعه دموکراتیک با علائقی چون امنیت ملی یا برای ایمنی عمومی، نظم عمومی، حفاظت ازسلامتی یا اخلاقیات یا حفاظت ازحقوق وآزادی های دیگران که دریک جامعه دموکراتیک نیازمند است به وجود بیاید."
قانون اساسی ایران همچنین حق تجمعات مسالمت آمیز را تضمین می کند. ماده 27 قانون اساسی ایران تصریح می کند که " تشکیل اجتماعات و راه ‏پیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است." زنان زندانی شده عبارتند از: نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان، سوسن طهماسبی، ناهید کشاورز، محبوبه حسین زاده ، آسیه امینی، شادی صدر، مینومرتاضی لنگرودی، فاطمه گوارایی، شهلا انتصاری، محبوبه عباسقلی زاده، مریم میرزا، مریم حسین خواه، ناهید جعفری، آزاده فرقانی، ژیلا بنی یعقوب، الناز انصاری، جلوه جواهری، زهرا امجدیان، زینب پیغمبرزاده، نسرین افضلی، مهناز محمدی، سمیه فرید، رضوان مقدم، سارا لقمانی ومریم شادفر.

0 نظرات:

اخبار

۱:۲۶ bamardum 0 نظر




زادي جمعي از فعالين زن بازداشت شده
تجمع روز زن در دانشگاه فردوسی مشهد
طرح عفاف و حجاب در قم به اجرا در آمد :داديار،‌ مامور نيروي انتظامي و ناصح در خيابانها به دنبال زنان "بدحجاب" ميگردند
تعدادي از وكلاي فعال در زمينه حقوق بشردر بيانيه‌اي به بازداشت برخي از زنان تجمع‌كننده مقابل دادگاه انقلاب ‌اعتراض كردند
وضعیت زنان در جمهوری اسلامی
پنج زن در مناطق کردنشین در آستانه اعدام قرار دارند
بيانيه شماره دو خانواده های بازداشت شدگان تجمع مسالمت آميز مقابل دادگاه انقلاب
ابهام در خصوص وضعیت رهبران بازداشت شده جنبش زنان
فریده غیرت در دانشگاه امیرکبیر: با حجاب اجباری مانند دیگر موارد تبعیض علیه زنان مخالفیم
معاون امور زندان ها از مشخص شدن وضعيت فعالین زن بازداشت‌‏شده ظرف امروز و فردا خبر داد
47 درصد دختران فراری تحت آزار فیزیکی قرار می گیرند
به پشتيبانی از مبارزه فمينيست های ايرانی برخيزيم
تحصن خانواده های بازداشت شدگان تجمع زنان مقابل زندان اوین
گروهی از فعالان جنبش زنان ایران در زندان اوین
اخبار دانشجویی:
عکس: تجمع و تريبون آزاد در دانشگاه تهران در اعتراض به بازداشت گسترده فعالين زن
نامه پدر احمد باطبی به شاهرودی
نامه سرگشاده مادران دانشجویان محروم از تحصیل به محمود احمدی نژاد!
دانشجويان دانشگاه هنر تهران با شرکت در تجمعي به ايجاد محدوديت‌‏ در پوشش اعتراض كردند!
در پی اعتراض دانشجويان را از خوابگاه اخراج کردند!
درگيري برخي فعالان دانشجويي در دانشگاه اميركبير!
اعتراض دانشجویان دانشگاه علامه به محدودیت پوشش و تفکیک جنسیت
آئین نامه جدید انضباطی در دانشگاه علام
دانشجويان علامه به اقدامات کنترلي اعتراض کردن
اخبار مربوط به اعتراضات معلمین:
تجمع هزاران معلم در برابر مجلس، معلمان: از شنبه مدارس را تعطيل خواهيم کرد
عکس : تجمع امروز معلمان مقابل مجلس
معلمان آزاده: ما همه اهل رزميم٬ پنجشنبه بر ميگرديم!
گزارش تجمع اعتراضی معلمان مریوان
اخبار متفرقه:
جمعی از نمايندگان از وزير ارشاد خواستند هرچه سريعتر پايگاه‌هاي اطلاع‌رساني اينترنتی را سازماندهی (از فعاليت آنان جلوگيری) کند
امروز 3 تجمع کارگري هم در مقابل مجلس بوده است تنها معلمين نبودند ظاهرا
هشدار ارگان سپاه پاسداران نسبت به گسترش اعتراضات اجتماعی
در اثر بمباران نیروهای ناتو در افغانستان 9 نفر از مردم غیر نظامی کشته شدند
برگزاری تمرین پدافند هوايی در یکی از تاسیسات هسته ای
همزمان با خالد مشعل، دهها نفرازنیروهای حماس برای آموزش وارد ایران...
حکومت نظامی در اندیمشک!
ارسال سلاح توسط تهران به عراق موضوع كنفرانس بغداد
آمريكا در پی استفاده از خاک پاكستان برای حمله به تهران
کشته شدن غیرنظامیان افغان در حمله آمريکاییها
خانواده هشت نفري به دليل ناتواني در پرداخت اجاره منزل در پياده‌ رو خيابان انقلاب زندگي مي‌كنند
دادگاه یک روزنامه نگار لاهیجانی فردا برگزار می شود
آژانس انرژی اتمی پرونده ايران را بررسی می کند
بیش از 700 زندانی سیاسی در زندانهای اهواز بسر می برند
اپيدمي آنفلوانزای مرغی 20 ميليون نفر را در ايران مبتلا می ‌كند
طراح سوالات آزمون فرهنگيان بازداشت شد

0 نظرات:

14 اسفند سال روز مبارزه با استعمار و استبداد گرامی باد

۱:۲۲ bamardum 0 نظر

سلام و درود ما بر مصدق
بنوش ای برف گلگون شو بر افروز
که این خون خون ما بی خانمانهاست
که این خون خون گرگان گرسنه ست
که این خون خون فرزندان صحراست
در این سرما گرسنه زخم خورده
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را نگهبانیم و آزادیم و آزاد

0 نظرات:

بازشناسي مدرسه حقاني و موسسه مصباح يزدي

۰:۳۲ bamardum 0 نظر

«احتياج به يك گروه متشكل يا به يك تعبيري به يك شبكه فرهنگي دارد [داريم]. حقيقتش اين است كه ما در حوزه، عادت نكرده‌ايم به اينكه يك چنين تشكل‌هايي با اهداف فرهنگي براي فعاليت‌هاي درازمدت داشته باشيم... البته يك تشكلي از فارغ‌التحصيلان مدرسه منتظريه [حقاني] هست كه بعد از انقلاب تشكيل شد و گويا جلسات ماهيانه دارد و داراي بركاتي است. ولي آن نيز اساساً براي يك هدف فرهنگي خالص تشكيل نشده است.»
آيت‌الله محمدتقي مصباح‌يزدي در 19 آذر 79 در اولين نشست انجمن فارغ‌التحصيلان موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني كه تحت مديريت او است، اين سخنان را بيان كرد تا از يك سو بر «كار تشكيلاتي و منسجم» پاي فشرد و از سوي ديگر بر تفاوت اين انجمن با «حلقه حقاني» در ميان شاگردانش تاكيد و آنان را به پيوستن به اين انجمن تشويق كند.زمان زيادي از دوران تاسيس مدرسه علميه با آموزش‌هايي خاص به‌نام «مدرسه حقاني» مي‌گذرد. در سال 41، «محمدحسين بهشتي» روحاني شيك‌پوش و منظم به‌دنبال آن بود كه طلبه‌هايي را تربيت كند كه «آگاه شده آگاه كننده» باشند؛ نه «مصرف‌كننده آگاهي‌هاي اسلامي».پايه‌گذاران اين مدرسه به‌دنبال «به‌نظم درآوردن حوزه [علميه] بي‌نظم» و «تشكيلاتي نمودن» آن بودند. تغييرات در كتاب‌هاي درسي حوزوي كه سال‌ها از سوي علماي حوزه تدريس مي‌شد، استفاده از الگوي نظام آموزش و پرورش، سيستم حضور و غياب بر سر كلاس‌هاي درس، زنگ تفريح نظارت دقيق و منظم بر طلاب و اساتيد، تدريس برخي دروس غيرحوزوي، خواندن روزنامه و استفاده از راديو (كه در آن زمان از سوي علماي ارشد منع مي‌شد) توسط طلاب همگي نوعي هنجارشكني در آن دوران به حساب مي‌آمد. اگرچه «محمدحسين بهشتي» به‌عنوان آغازگر پروژه مدرسه حقاني شناخته مي‌شود، اما پس از چند سال از آغاز شكل‌گيري اين مدرسه، «علي قدوسي» بود كه «طلبه‌ها» را تربيت مي‌كرد. روح‌الله حسينيان دانش‌آموخته اين مدرسه مي‌گويد: «همه از لحاظ علمي، تربيت علمي و اخلاقي مرهون زحمات قدوسي هستند.»علي قدوسي، فردي بود كه در جريان برخورد با جامعه مدرسين كه به گروه 11 نفره معروف بودند، در 18 خرداد 45 بازداشت شده بود كه پس از بازجويي، يك ماه بعد آزاد شد. او در بازجويي ساواك سعي كرد، هدف اين گروه را كه از هواداران «آيت‌الله خميني» بودند، اصلاح حوزه علميه معرفي كند. او به بازجو در مورد اين تشكل گفته بود: «هدف از تشكيل اين جلسات طرفداري از مباني مقدس ديانت اسلام و سعي و كوشش در ترويج احكام به منظور بهتر شناختن اين دين مبين بر مبناي اصول اسلام و قوانين مملكت و حفظ قانون اساسي بوده است.»او در همان سال مدير مدرسه حقاني شد و اين شيوه را در اداره اين مدرسه لحاظ كرد. «مصطفي پورمحمدي» دانش‌آموخته حقاني از «تقيه» و «پنهان‌كاري» قدوسي مي‌گويد و علت اين روش را جلوگيري از تعطيلي مدرسه حقاني مي‌داند. «محمود شريفي» ديگر دانش‌آموخته اين مدرسه بر اين مساله اذعان مي‌كند و مي‌گويد: «فعاليت‌هاي سياسي مرحوم قدوسي پس از آنكه مديريت مدرسه حقاني را بر عهده گرفتند به يك‌باره كاسته مي‌شود.» «پورمحمدي» در توضيح مواضع قدوسي در آن دوره ادامه مي‌دهد: «قدوسي در برابر رژيم موضع حاد انقلابي نمي‌گرفت. اين مشي او تاكتيكي و بر حسب شرايط و مقتضيات زمان بود تا يك مجموعه‌يي را براي آينده كه انتظارش را مي‌كشيد، بپرورد.»با اين حال سبك آموزش و نظام حاكم بر اين مدرسه بر اساس «كادرسازي» تعبيه شده بود. «علي معلي» يكي از طلاب مدرسه حقاني كه سال 48 به اين مدرسه راه يافته بود، انگيزه پايه‌گذاران را اينگونه ترسيم مي‌كند: «كادرسازي به منظور مطالعه اسلام به عنوان يك حكومت ديني و تربيت نيروهاي مبارز براي ايجاد حكومت اسلامي و مديريت آن، از انگيزه‌هاي آنان بود.»اگرچه «قدوسي» شاگرداني را كه به‌طور علني عليه رژيم پهلوي مبارزه مي‌كردند يا پس از دستگيري آنان را از مدرسه اخراج مي‌كرد، اما در ميان گفت‌وگوهايش با شاگردان اين مدرسه به فكر آينده و كادرسازي بود. پورمحمدي در اين‌باره مي‌گويد: «پس از حادثه مدرسه فيضيه ما كه مي‌خواستيم يك خورده شلوغ‌كاري زياد بكنيم، ايشان كنترل مي‌كرد و دستور مي‌داد كه رعايت شود. به خاطر جوان و انقلابي بودن درس نمي‌خوانديم؛ مرتب مي‌رفتيم به تظاهرات و اعلاميه پخش كردن. چند بار مرحوم قدوسي گفتند: اگر حكومت به‌دست شما بيفتد، اينطوري مي‌خواهيد اداره كنيد. با بي‌سوادي نمي‌شود حكومت اداره كرد. با بي‌سوادي نمي‌شود به جنگ كفر و كمونيست‌ها رفت. مردم آخوند بي‌سواد نمي‌خواهند.»گزينش در اين مدرسه هم نمودي از كادرسازي را به نمايش مي‌گذاشت. «حسين حقاني» از اعضاي هيات مديره اين مدرسه مي‌گويد: «علاوه بر اين [امتحان ورودي و آزمايش هوش] مصاحبه حضوري براي آگاهي دقيق از وضع خانوادگي، استعداد، احراز سلامت جسمي و روحي، آگاهي از انگيزه و هدف در علوم ديني ورود به سلك روحانيت، احراز عدم وابستگي منحرف و... انجام مي‌شد. پس از آزمايش‌ها و آگاهي‌ها، داوطلب بايد تضميني از سوي دو نفر از بزرگان و اساتيد معروف حوزه جهت تاييد جهات اخلاقي بياورد. پس از پذيرش تا سه ماه نيز به‌طور موقت و آزمايشي مشغول به درس مي‌شد. در اين مدت، برآورد مي‌شد كه آيا استعداد كافي براي تحصيل علوم ديني و روحاني شدن دارد يا خير؟ اگر نداشت عذرش خواسته مي‌شد.» و از سوي ديگر بنا به گفته «بهرامي» يكي ديگر از طلاب اين مدرسه، قدوسي «به ‌ريزترين و جزيي‌ترين مسائل از جهت اخلاقي، اجتماعي، خانوادگي، رفتاري و حتي نوع لباس پوشيدن طلبه‌ها اهميت مي‌داد.»رابطه قدوسي با شاگردان اين مدرسه از نوع «رابطه مريد و مرادي» بود؛ «علي معلي» مي‌گويد: «در تمام 24 ساعت روز [طلاب] يك نوع نظارتي از سوي شهيد قدوسي بر اعمال و رفتار خودشان قائل بودند. اين حالت مريد و مرادي بيش از مديريت معمولي است.» «محمدعلي شرعي» يكي از اعضاي جامعه مدرسين قم در يادنامه «شهيد قدوسي» اعلام مي‌كند كه «تمام ويژگي‌هايي كه در او نمايان بود تلاش مي‌كرد كه آنها را به شاگردان خود نيز انتقال دهد و در اين جهت در زمان مديريت مدرسه حقاني تلاش بسيار مضاعفي داشتند.»اين ويژگي كادرسازي و سازماندهي تشكيلاتي در تك‌تك طلاب اين مدرسه شكل گرفته بود؛ چه معدودي از آنها كه به سراغ سازمان مجاهدين خلق رفتند و چه آنهاي كه با آيت‌الله علي قدوسي پس از انقلاب اسلامي در نهادهاي قضايي و امنيتي جا گرفتند. «علي فلاحيان» دانش‌آموخته حقاني و وزير اسبق اطلاعات جمهوري اسلامي ايران الگوي سازماني را در «وزارت اطلاعات» از اين تجربه‌ها مي‌داند. فلاحيان از اعضاي اين تشكيلات مي‌گويد: «اوج دستگيري ساواك وقتي بود كه سازماني در مدرسه به‌وجود آمده بود. يك سازماني كه الان هم در داخل وزارت اطلاعات هست، قبلاً در مدرسه حقاني به‌وجود آورده بوديم كه ما 5 نفر در راس بوديم. در برخي از جلسات آن، آقاي بهشتي و ديگران توصيه‌هايي داشتند. هركدام از ما به 5 نفر وصل بود. باز هم 5 نفر به 5 نفر ديگر به شكلي كه اطلاعات اين جلسات را يك‌نفر بيشتر نداشت. در مركز، آن 5 نفر اولي هرچه تصميم مي‌گرفتند، چه برنامه‌هاي تبليغاتي، مطالعاتي، فرهنگي و حتي درس‌ها، در مدرسه اجرا مي‌شد.» تنها فلاحيان نبود كه به نهادهاي قضايي و سپس اطلاعاتي ايران راه يافت و اين الگو را در آنجا پياده كرد، بلكه ديگر دانش‌آموختگان حقاني هم در اين مناصب نظام جمهوري اسلامي قرار گرفتند.
آيت‌الله عبدالكريم موسوي‌اردبيلي كه زماني در جايگاه عالي‌ترين مقام قضايي ايران نشسته بود، در گفت‌وگويي با «روزنامه كيهان» در 13 شهريور 62 در اين رابطه گفته بود: شهيد قدوسي براي اصلاح تركيب نيروهاي دادستاني و دادگاه‌هاي شهرستان‌ها در حجم گسترده‌يي، از طلاب و فارغ‌التحصيلان مدرسه حقاني بهره گرفت و طلبه‌هاي مدرسه حقاني پست‌هاي كليدي دادستاني و دادگاه‌هاي انقلاب را در اختيار گرفتند و اين به لحاظ اعتمادي بود كه ايشان به توانايي‌ها و ايمان و تعهد اين نيروها داشت و البته در سايه تكيه به اين نيروها توانست اصلاحات مورد نظرش را به مورد اجرا گذارد.» او همچنين يك‌سال قبل پس از شهادت قدوسي يعني 23 شهريور 61 اصلاحات مورد نظر شهيد قدوسي را اينگونه توضيح داد: «ايشان به محض اين كه اين مسووليت خطير را پذيرفت شروع به پاكسازي محيط كرد.» در مقاله‌يي با عنوان «زندگي، انديشه و اخلاق آيت‌الله شهيد قدوسي» در مهر و آبان 80 در نشريه پاسدار اسلام نويسنده نوشته است كه «شهيد قدوسي در مصاحبه‌يي اعلام كرد مداركي از برخي روزنامه‌ها به‌دست آورده‌ايم و منتشر خواهيم كرد كه كاملاً نشان مي‌دهد ارتباط مستقيمي با صهيونيست‌ها دارند. ديديد كه رژيم اشغالگر قدس بعد از توقيف روزنامه آيندگان اظهار تاسف كرد. به چه مناسبت يك كشوري كه به تمام معنا از صهيونيست‌هاي بين‌المللي الهام مي‌گيرد از يك روزنامه‌يي كه در يك كشور اسلامي توقيف شده اظهار تاسف مي‌كند. شهيد قدوسي با گروه‌هاي الحادي نظير حزب توده، چريك‌هاي فدايي خلق و پيكار برخورد قاطعي كرد و عقيده داشت اينها علف‌هاي هرزي هستند كه در مسير حركت امت اسلامي در همه‌جا سبز مي‌شوند و بايد ريشه آنها خشكانده شود و با برخوردهاي مقطعي و موردي مخالف بود و معتقد بود مسامحه در سركوبي اينها موجب مي‌شود كه ضدانقلاب قوت بگيرد. لذا با يك اقدام قاطع ساختمان‌هاي بيت‌المال را كه در اختيار اين تشكيلات منحرف بود، از دستشان گرفت و سپس نشريات آنان را توقيف كرد و مهره‌هاي اصلي را دستگير و روانه زندان كرد.»
اگرچه شهيد قدوسي در حدود مدت كوتاهي در دادستاني كل كشور به اين امور پرداخت اما شاگردان او در مدرسه حقاني همچنان در نهادهاي قضايي و امنيتي كشور ماندند.
«علي رازيني، رئيسي، نيري، غلامحسين محسني اژه‌يي، علي فلاحيان، روح‌الله حسينيان، ميرحجازي، مصطفي پورمحمدي، رهبرپور، عليزاده، ابوالقاسم رامندي، صديقي، علي مبشري، محمود شريفي، محمود مهدي‌پور، بهرامي، اسلامي، كمال‌الدين خدامي، محمد سليمي، محمد راميزي، سيداحمد طباطبايي، صالحي، اكبريان، كاظمي، علي قدياني، آقايي و...» از جمله افرادي بودند كه با او به قوه قضاييه راه يافته و امروز هم در گوشه گوشه نهادهاي حكومتي اثرگذار هستند. البته ديگر حضور مدير خود را درك نمي‌كنند و اگر به قول «مصباح‌يزدي» جلسه‌هاي ماهيانه داشته باشند، اما محور اين جلسات را «قدوسي» در اختيار ندارد.
***
اين‌بار حلقه ديگري است كه از تجربه آنان سود مي‌جويد و آن را اجرايي مي‌كند. حلقه‌يي كه جريان حقاني را بر اساس يك هدف فرهنگي خالص نمي‌داند. «آيت‌الله محمدتقي مصباح‌يزدي» محور اين حلقه است كه «مدرسه حقاني» را مي‌شناسد و سال‌ها در اين مدرسه در كنار شهيد قدوسي تاثيرگذار بوده كه بر سر مباحث «دكتر علي شريعتي» و منحرف خواندن او با «شهيد محمدحسين بهشتي» تفاوت ديدگاه يافت، چرا كه بهشتي با وجود نقدهايي بر انديشه اين روشنفكر ديني اما ديدگاه‌هاي او را خلاف اصول مسلم دين نمي‌پنداشت. شهيد قدوسي براي اينكه محيط حقاني را آرام نگه دارد، با وجود اينكه خود نيز انتقادات جدي به انديشه‌هاي شريعتي داشت، برخي از طلاب مخالف شريعتي را اخراج كرد تا فضاي مدرسه آرام شود. پس از آن «محمدتقي مصباح‌يزدي» هم آن فضا را تحمل نكرد و به دعوت «سيدمحسن خرازي» راهي «موسسه در راه حق» شد و «نظم و انسجام» را به آن موسسه برد، البته همچون قدوسي بر امور فرهنگي و اعتقادي تاكيد داشت. همچون «مشي تاكتيكي» او در بازجويي‌هاي نيروهاي امنيتي رژيم پهلوي خط خود را تغيير داد و اساسنامه گروه 11 نفره (هيات موسس اوليه جامعه مدرسين) را به قلم خود ندانست. مصباح بازجويي شد و پس از آزادي فقط خود را در عرصه فرهنگي- اعتقادي محدود كرد. او پس از موسسه در راه حق «بنياد باقرالعلوم» را تاسيس كرد كه اساس «موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني» است. موسسه‌يي كه در سال 74 از سوي مقام رهبري رياست آن برعهده پايه‌گذار اين موسسه يعني «محمدتقي مصباح‌يزدي» گذاشته شد.
نهادي آموزشي كه هم حوزه علميه قم آن را به رسميت مي‌شناسد و هم وزارت علوم؛ پيوندي ميان دانشگاه و حوزه تا به قول يكي از نويسندگان حامي او «چهره‌هاي روحاني جديدي به چشم آيند، چهره‌هايي كه سواد حوزوي را (كه جناح چپ از آن بي‌بهره‌اند) با تسلط بر علوم و مباحث و چالش‌هاي فكري روزآمد (كه معمولاً جناح راست فاقد آن است) جمع كرده باشند.»
اين موسسه تاكنون 1100 فارغ‌التحصيل داشته است كه گزينش آنان جدي‌تر از حقاني به‌نظر مي‌رسد: «امر سنجش و ارزيابي از بدو ورود دانش‌پژوهان از طريق مصاحبه و پر كردن پرسشنامه‌هاي مخصوص شروع شده و در خلال دوره آموزشي از طرق مختلف ادامه پيدا مي‌كند. در نهايت هنگام فارغ‌التحصيل شدن دانش‌پژوه نوعي شناخت تفصيلي از قابليت‌ها و توانايي‌هاي او حاصل شده است. در اين مرحله در صورت نياز موسسه، در آنجا به‌كار گرفته خواهد شد و در صورت اعلام نياز از مراكز مختلف علمي، آموزشي و فرهنگي به آن مركز معرفي مي‌شود.» همچنين برنامه‌هاي هفتگي و جلسات منحصر به دانش‌پژوهان و اساتيد نيست، بلكه براي كارمندان اين موسسه و خانواده‌هاي تمامي آنان در اين موسسه برنامه‌ريزي صورت مي‌گيرد و ورزش‌هاي «رزمي، بدنسازي و پينگ‌پنگ» نيز چاشني مباحث اعتقادي، سياسي و فرهنگي است.
تا به حال 30 دانش‌آموخته اين موسسه به كشورهاي انگلستان، امريكا، كانادا، اتريش و هلند اعزام شده‌اند و در آن دوران برخي از آنان مسووليت‌هايي در مراكز اسلامي آن كشورها داشته‌اند؛ «مركز بزرگ اسلامي نيويورك» پذيراي «مرتضي آقاتهراني» بوده است، «مركز تعليمات اسلامي واشنگتن» در اختيار «سيدمحمدرضا حجازي» و «مركز بزرگ اسلامي تگزاس در شهر هيوستون» 12-10 سالي برعهده «محمدناصر سقاي بي‌ريا». همچون اين سه كه شاگردان مصباح‌يزدي هستند، شاگردان ديگر او هم همچون «محمدجواد زارعان، محمود نمازي، محمد فنايي‌اشكوري، ابوالحسن حقاني، سيدمحمدكاظم مصباح‌موسوي، حميد كثيري، ابوالفضل ساجدي، سيداحمد رهنمايي، عباسعلي شاملي، علي مصباح‌يزدي و محمدعلي شاملي» ديار غرب را درك كردند تا به نگاه «آيت‌الله مصباح» وفادار باشند: «كساني اختراعاتي كردند با هر انگيزه‌يي به هر دليلي، ولي به هر حال براي مسلمان‌ها يك نعمتي است كه از وجود اين ابزارها براي تحقق بخشيدن به اهداف الهي استفاده كنند.»
اين شاگردان استاد اكثراً ملبس به لباس روحانيت هستند و مصباح يزدي نيز تاكيدي بر اين مساله دارد. او در پاسخ به پرسش عباسعلي شاملي، شاگردش مبني بر اينكه «شما پوشيدن لباس [روحانيت] را به اندازه نماز صبح واجب مي‌دانيد؟» گفته بود: «بله، به‌خاطر آثار و بركاتي كه دارد، اينچنين است. پوشيدن لباس روحانيت سبب مي‌شود كه شما در ميان مردم يادآور امام‌زمان ارواحنا فداه باشيد.» حال اين شاگردان برنامه‌هاي گسترده‌يي را پي‌ريزي مي‌كنند. اولين اقدام اين موسسه راه‌اندازي «طرح ولايت» براي دانشجويان بسيجي در تابستان با همكاري «بسيج دانشجويي و سپاه پاسداران» است كه تا به‌حال 4 هزار دانش‌آموخته داشته كه امسال با قرار گرفتن رئيس‌جمهور همفكر با مصباح‌يزدي، 700 دبير مدارس و 150 هيات علمي دانشگاه هم به آن افزوده شده است. مركز ديگري به‌نام «دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي» نيز زير نظر اين موسسه قرار دارد و «مصباح‌ يزدي» آن را مديريت مي‌كند. اين دفتر كه در منزل قديمي اين روحاني ارشد مستقر است، شاخه‌هايي دارد كه براي اولين‌بار به تئوريزه كردن «دولت اسلامي» و شاخصه‌هاي آن پرداختند. همچنين يكي از شاخه‌هاي اين دفتر «كانون طلوع» نام دارد. سيداحمد رهنمايي يكي از شاگردان مصباح يزدي در مورد اين كانون مي‌گويد: «كانون طلوع يكي از شاخه‌هاي دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي است كه با اجتماع گروهي از دانش‌آموختگان و اعضاي علمي موسسه در محضر شريف حضرت‌ آيت‌الله مصباح‌يزدي و به رياست معظم‌له در موسسه هر هفته در زمينه مباحث و بررسي‌هاي علمي و فرهنگي تشكيل جلسه مي‌دهد. آثار بابركت كانون طلوع در سراسر كشور به‌ويژه در سطوح دانشگاهي در دانشگاه‌ها مشهود است.... در بسياري از مراكز استاني دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي در حال حاضر نمايندگاني دارد كه بعضي از نمايندگانش از فارغ‌التحصيلان اين موسسه هستند.» او همچنين از ارتباط با برخي نهادها مي‌گويد: «مراكزي مستقل از موسسه، متقاضي كمك هستند؛ از جمله دفاتر نهاد نمايندگي ولي‌فقيه در دانشگاه‌ها جهت تدريس و يا ايراد سخن و يا پرسش و پاسخ در دانشگاه‌ها و دبيرخانه ائمه جمعه به منظور تصدي امر امامت جمعه در مراكز استاني و شهرستاني و ساير نهادها از جمله بسيج، سپاه و ارتش كه از موسسه تقاضاي همكاري داشته و دارند.» رهنمايي اين حركت انجام گرفته شده را «پيش‌رونده» مي‌نامد و ادامه مي‌دهد: «يك حركت پيش‌رونده ايجاد شده است كه به صورت تصاعد هندسي ضريب خاص خودش را دارد. هركدام از دوستان امروزه به جرات مي‌شود گفت در هر مركزي حضور داشته‌اند حضورشان يك بر ده و صدها است.» مصباح يزدي هم در هشتمين نشست فارغ‌التحصيلان موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني بر اين «حركت تصاعدي» تاكيد كرد و ويژگي‌هاي اين حركت را برشمرد: «امروز اين مساله به صورت علمي و با فرمول ثابت شده است كه هر قدر ارتباط، اتحاد، همبستگي و پيوستگي بين كساني كه به كارهاي اجتماعي مي‌پردازند، بيشتر باشد با توجه به كميت و كيفيت افراد شركت‌كننده ارزش كار به صورت تصاعدي بالا مي‌رود.»
در همان نشست هم، رئيس شوراي سياستگذاري ائمه جمعه دعوت شده بود و در لبيك به اين سخنان، پشت تريبون گفت: «حضور بنده در اين جلسه براي اين است كه بگويم آن دوستان و عزيزاني كه در اين موسسه مبارك دوره‌يي را گذرانده‌اند، ما مي‌توانيم از وجود آنها استفاده كنيم و امامت جمعه شهري و منطقه‌يي را آقايان اداره كنند.» سيدرضا تقوي كه عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز نيز است، در ادامه از «شبكه بسيار عظيم و موثر» نمازهاي جمعه گفت: «اگر ائمه جمعه تصميم بگيرند روي يك موضوعي در خطبه‌ها تاكيد كنند، حتماً چه در ابعاد سياست داخلي و چه خارجي تاثيرگذار است. امروز اين شبكه در حقيقت نماد روحانيت كشور به يك معنا است.» او كه پس از انتخابات مجلس هفتم سخن مي‌گفت، ادامه داد: «در همين انتخابات اخير امام جمعه‌يي بلند شده با چند نفر از معتمدان، خانواده‌هاي معظم شهدا خانه به خانه رفته؛ خانه اين كانديداها. آنهايي كه ولايي بوده‌اند، آنهايي كه متدين بودند، براي اينكه تجميع آرا تحقق پيدا كند از آنها خواسته، خواهش كرده، تمنا كرده شما راي‌تان ممكن است، كم باشد بياييد از فلاني كه راي بيشتري دارد حمايت كنيد. از آنها خواهش و تمنا كرده انصراف آنها را گرفته تا توانسته يك نفر را به صحنه بياورند و بيايد خودش را عرضه بكند و راي بياورد.» حال با اين تشكيلات هم ارتباط وجود دارد؛ ارتباط با مجموعه‌يي كه «تقوي» در رابطه با آن مي‌گويد: «11 هزار نيرو در ستادهاي نماز جمعه داريم كه هيچ حزب و هيچ تشكيلاتي يك چنين نيرويي را ندارند.» همين جمع شدن و انسجام تشكيلاتي است كه باعث شد دانش‌آموختگان موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني به فكر «يك تشكيلات» بيفتند و انجمن را شكل دهند. مصباح‌يزدي در رابطه با اين تشكيلات مي‌گويد: «گمان نمي‌كنم جايي كه بتواند يك جمع متشكلي را با شناخت و اعتماد متقابل نسبت به همديگر فراهم كند، بهتر از اينجا وجود داشته باشد.» اين تشكيلات اگرچه در گذشته نشست‌هايي را برگزار كرده بود، اما با اين حال در آبان 1380 مجوز خود را از كميسيون ماده 10 احزاب گرفت و به عنوان يك تشكل سياسي در نظر گرفته شد.
بنابر اساسنامه اين تشكل، اعضاي اين انجمن را فارغ‌التحصيلان ملتزم به شئون روحانيت موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني تشكيل مي‌دهند و اين انجمن مي‌تواند در ساير مناطق ايران هم شعبه داشته باشد و اهداف آن هم بايد با جلب نظر رياست موسسه (آيت‌الله مصباح‌يزدي) اجرايي شود. همچنين تمامي مصوبات مجمع عمومي و شوراي مركزي اين انجمن كه يكي از اعضاي شوراي مركزي منصوب رياست موسسه است با تاييد «آيت‌الله مصباح‌يزدي» قابل اجرا است. تمامي بندهاي اين اساسنامه هم در نهايت تقديم رياست موسسه شده است و به تاييد وي رسيده است.
تا به حال حدود 10 نشست انجمن فارغ‌التحصيلان موسسه امام خميني برگزار شده كه افرادي همچون «حسين شريعتمداري، غلامحسين الهام، عزيزي (سخنگوي اسبق شوراي نگهبان)، علي‌اكبر ولايتي، حسن عباسي، محسن قرائتي، محسن قمي (نماينده وقت مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها)، سيدرضا تقوي» در آن سخنراني كرده‌اند. اين تشكيلات داراي 10 منطقه است: «1- اصفهان 2- تهران 3- خراسان و سمنان 4- يزد، كرمان، سيستان‌ و هرمزگان 5- قم 6- مركزي، همدان، كرمانشاه، ايلام و كردستان 7- مازندران، گيلان و گلستان 8- فارس، بوشهر، لرستان، كهكيلويه و بويراحمد، اهواز و چهارمحال‌وبختياري 9- آذربايجان‌شرقي و غربي، زنجان، قزوين و اردبيل و 10- فارغ‌التحصيلان بين‌المللي» كه هر استاني كه بيش از 60 فارغ‌التحصيل داشته باشد، مي‌تواند مستقلاً يك منطقه را به خود اختصاص دهد.در نشست‌هاي اين انجمن هم پيشنهاداتي در جهت تاثيرگذاري جدي و متمركز در ساختارهاي سياسي – اجتماعي ارائه شده است كه هر يك نشاني از اهداف اين موسسه و انجمن وابسته به آن دارد؛ از موضع‌گيري در قبال مسائل سياسي و اجتماعي تا اجراي برنامه سخنراني قبل از خطبه‌هاي نماز جمعه در سراسر كشور. به عنوان نمونه در كميسيون «راهكارهاي تحكيم مباني نظام جمهوري اسلامي» در اجلاس هفتم اين انجمن در دي 82 مواردي همچون «مقابله با انحرافات در زمينه فرهنگ، نفوذ در مراكز تصميم‌گيري و تصميم‌سازي‌، نفوذ در نظام آموزشي، اصلاح علما و امرا و جلوگيري از سست شدن همين دو قشر، ساده زيستن مسوولان امر، ايجاد عدالت اجتماعي در جميع زمينه‌ها و...» ارائه شد.
نشست‌هاي اين انجمن فارغ‌التحصيلان در حالي برگزار مي‌شود كه نقشه بزرگ ايران با درج تعداد و پراكندگي فارغ‌التحصيلان در استان‌هاي مختلف كشور قرار گرفته است و پراكندگي «جغرافياي سياسي» آنان پررنگ‌تر مي‌شود. كدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان در اين موسسه تدريس مي‌كند و اندكي قبل‌تر «غلامحسين الهام» يار شفيق احمدي‌نژاد و سخنگوي او و «پرويز داوودي» معاون اول رئيس‌جمهور اين كرسي را بر عهده داشته. «مرتضي آقا تهراني» مدرس اخلاق هيات دولت است و «محمدناصر سقاي بي‌ريا» مشاور رئيس‌جمهور. همچنين «منوچهر محمدي» مدير سابق گروه سياسي اين موسسه معاون وزير امور خارجه است. اين نمايي از كانون تاثيرگذاري اين حلقه است، چراكه سخنراني شاگردان «محمدتقي مصباح‌يزدي» در دانشگاه‌ها، صدا و سيما، نماز جمعه، نهادهايي همچون بسيج، سپاه و ارتش و همچنين عضويت و حضور برخي از اين شاگردان در مراكز علمي، فرهنگي، سياسي، نظامي و اقتصادي، توزيع هماهنگ آنان در تمامي كانون‌هاي تاثيرگذار داخل قدرت تا نهادهاي سنتي مرتبط با «توده مردم» و خارج قدرت را بر روي نقشه قدرت ايران به نمايش مي‌گذارد. نقشه‌يي كه شاگردان ملبس به لباس روحانيت در كنار مريدان مكلاي مصباح‌يزدي در سراسر جغرافياي ايران ترسيم كرده‌اند.
نویسنده : فرید مدرسی 24 بهمن

0 نظرات: