ريشه‌هاي بحران جنگ مذهبي در منطقه

۱۵:۰۰ bamardum 0 نظر


1- مقـدمـه
چندي است كه زبانه‌هاي آتش جنگ فرقه‌اي سني و شيعه در منطقه خاورميانه، به ويژه در كشور عراق، شعله‌ور شده است و هر روز جمع زيادي از مسلمانان قرباني اين فتنه ضدانساني و ضداسلامي مي‌شوند. انجمن اسلامي مهندسين وظيفه خود مي‌داند كه بر اساس رسالت و رويه ديرين خويش به ريشه‌يابي اين جنگ مذهبي بپردازد و بمنظور ايفاي فريضه قرآني دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منكر، راهكارهايي براي برون رفت از اين فتنه وحشتناك برادركشي و ويرانگر منطقه عرضه كند.
پس از شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه لبنان و درپي پيروزي دموكراتها در انتخابات اخير كنگره آمريكا و تشديد بحران هسته‌اي ايران، جنگ داخلي عراق و بطور مشخص رويارويي معارضان سني با شيعيان آن كشور وارد مرحله جديدي شده است. از يك سو، بيشتر كشورهاي عربي، هماهنگ با القاعده، رسماً از گروههاي سني معارض دولت رسمي عراق، ـ دولتي كه با رأي اكثريت مردم عراق انتخاب شده است ـ حمايت مي‌كنند. اين حمايت، علاوه بر كمكهاي سياسي و تبليغاتي، شامل كمكهاي مالي و تجهيزات نظامي و عملياتي بوده است. در جريان تبليغات كشورهاي عربي و رسانه‌هاي غربي، به ويژه آمريكايي، ايران نيز به دادن كمكهاي آموزشي و مالي و ارسال تجهيزات نظامي به شبه نظاميان شيعي (جيش‌المهدي) متهم شده است. براي تشديد فشار بر ايران، جبهه‌اي از كشورهاي عربي (شامل عربستان، مصر، اردن و ...) در برابر ايران شكل گرفته و امنيت ايرانيان، حتي مأموران سياسي جمهوري اسلامي ايران در داخل خاك عراق، در معرض مخاطره جدي قرار گرفته است. تداوم اين روند زبانه‌هاي جنگ فرقه‌اي شيعه و سني را در منطقه شعله‌ورتر خواهد ساخت وعلاوه بر خسارات جاني و مالي، ضربات سهمگيني بر وحدت كشورهاي اسلامي و منافع ملي و بين‌المللي مسلمانان وارد خواهد كرد.
ديدار اخير رئيس جمهور ايران از عربستان سعودي و گفتگو با سران آن كشور و تداوم اينگونه گفتگوها در راستاي ايجاد وحدت اسلامي مي‌تواند تا حدي كاهش بحران جنگ مذهبي در منطقه را در پي داشته باشد.

2- چند اقدام سازمان يافته
- براي رويارويي با جنگ خانمانسوز داخلي در عراق و به منظور پايان دادن به خشونتها، با ابتكار دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي، عده‌اي از علماي شيعه و سني عراق در رمضان سال 1427 هجري قمري (مهرماه 1385) در مكه مكرمه گرد آمدند و پس از بحث و تبادل نظر درباره اوضاع عراق، بيانيه‌اي را در 10 بند تنظيم و صادر كردند كه به "سند مكه درباره عراق" معروف است. مفاد اين سند نشان مي‌دهد كه علماي سني و شيعه عراق، و نيز دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي، با استناد به مباني قرآني و معارف اسلامي و شرايط خطير عراق، با تأكيد بر اين نكته مهم كه " نقاط مشترك بين اين دو مذهب (سني و شيعه) بيش از مواضع مورد اختلاف آنها است و اختلاف بين اين دو مذهب ـ هر كجا ديده شود ـ اختلاف در نظر و برداشت است و اختلافي در اصول ايمان و اركان اسلام وجود ندارد و از نظر شرعي جايز نيست كه هيچ يك از اين دو مذهب به كسي از مذهب ديگر اتهام تكفير وارد كند"، گروههاي متخاصم، اعم از سني و شيعه، را به آشتي ملي و وحدت و اخوت اسلامي و خودداري از دامن زدن به احساسات و اختلافات مذهبي و قومي فرا خوانده، از همه مسلمانان سني و شيعه خواسته‌اند كه براي حفظ استقلال، وحدت و تماميت ارضي كشور عراق و تحقق اراده آزاد مردم آن، متحد و يكپارچه شوند و در تقويت توانمندي‌هاي نظامي، اقتصادي و سياسي كشورشان مشاركت كنند. (خبرگزاري فارس، 30 مهر 1385)
- در برابر اقدام بالا، 38 روحاني ارشد عربستان سعودي در 16 آذر 1385 بيانيه‌اي در حمايت از معارضان سني عراق صادر كردند و هماهنگ با مواضع القاعده، از همه مسلمانان جهان خواستند كه عليه ائتلاف شيعيان و نيروهاي مهاجم آمريكايي، به حمايت تبليغاتي و تسليحاتي برادران سني عراق بپا خيزند! امضاكنندگان بيانيه از استادان پيشين و كنوني دانشگاهها و نيز از اعضاي مراكز قضائي، فرهنگي و آموزشي عربستان سعودي هستند. برخي از آنان از مخالفان رژيم سعودي بوده، سابقه بازداشت و زندان دارند. در بيانيه ياد شده، براي تحريك احساسات مذهبي اهل تسنن در كشورهاي اسلامي تصريح شده است كه شيعيان رافضي، ايرانيان صفوي،‌ با كمك آمريكايي‌هاي اشغالگر صليبي، دست به كشتار، شكنجه و اجبار به مهاجرت سني‌هاي عراق زده‌اند تا توطئه شكل‌گيري هلال شيعي در منطقه تحقق يابد و با كاهش نفوذ و محصور شدن سني‌هاي منطقه، از اشغالگران يهودي در منطقه حمايت شود!!
- ازجمله اقدامات حمايتي اشخاص مي‌توان به بيانيه مورخ 2/11/85 (دوم محرم 1428 ه‍ ق) "شيخ عبدالله بن عبدالرحمن الجبرين"، يكي از مقامات برجسته مذهبي عربستان سعودي، با عنوان "وجوب حمايت از اهل سنت عراق" اشاره كرد. وي كه عضو مجلس افتا و تبليغ سعودي است، در بيانيه‌اش پس از ذكر مقدمه‌اي، به كشتار وحشيانه اهل سنت توسط شيعيان(رافضي) عراق و دشمني با خليفه دوم پرداخته، به هفت دليل كه در گذشته نيز بين پيروان دو مذهب سني و شيعه مطرح بوده است، رفتار شيعيان (رافضي‌ها) را مورد انتقاد شديد قرار داده است. ازجمله مواردي كه در بيانيه‌هاي عليه شيعيان مورد تأكيد قرار گرفته، غلوها و بدعتهاي شيعيان درباره امامان و رفتارهاي خلاف مباني اسلامي در ايام تاسوعا و عاشورا، مانند قمه زدن، است، در حالي كه برخي از مراجع و روحانيان شيعه نيز، ضمن تقبيح اين گونه اظهارات و رفتارهاي خلاف مباني اسلامي، مردم را از انجام دادن آنها نهي كرده‌اند.
- در بخش ديگري از بيانيه بالا، براي تحريك سنيان، ادعا شده است كه شيعيان معتقد به تحريف قرآن كريم از سوي غيرشيعيان و حذف آياتي كه در شان علي (ع) نازل شده است هستند. در حالي كه اين ادعاي نادرست بارها به وسيله علماي بزرگ و برجسته شيعه نفي و رد شده است. (به عنوان نمونه نگاه كنيد به: البيان في تفسير القرآن ـ تاليف مرحوم آيت الله العظمي ابوالقاسم خويي، باب "مصونيت قرآن از تحريف" با ترجمه سيد جعفر حسيني، انتشارات دارالثقلين 1383).
اما، با كمال تأسف، بايد اعتراف كرد كه در جامعه ما گفتارها و رفتارهاي خلاف مباني و شئون اسلامي رايج است و حتي رسانه‌هاي گروهي رسمي به انديشه‌هاي انحرافي و باطل دامن مي‌زنند و همين امر محملي براي بهره‌برداري مخالفان و تشديد اختلافات و كينه‌هاي فرقه‌اي شده است.
- در آستانه انتخابات كنگره آمريكا، صدام حسين به اتهام قتل‌عام شيعيان روستاي الدجيل محاكمه و اعدام شد. صحنه اعدام به ترتيبي تدارك شد كه مجريان اعدام شيعيان با رفتار خشونت بار معرفي شوند و اعدام صدام ـ كه نه‌تنها عامل كشتار شيعيان بلكه مسبب قتل بسياري از سني‌ها و كردهاي عراق از همه اقشار جامعه عراقي بود ـ موجب تشديد اختلاف مذهبي و قومي در عراق گردد. از اين تأسف‌بارتر محكوم كردن اعدام صدام جنايتكار از سوي بعضي از كشورهاي عربي ـ اسلامي بود.

3- زمينه‌ها و ابعاد بحران عراق
بدون ترديد، بحران كنوني عراق بخشي ريشه در پيشينه تاريخي و زمينه‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي جامعه عراق دارد. پس از فروپاشي دولت عثماني و شكل‌گيري كشورهاي كوچك خاورميانه، حكومت اين كشورها در اختيار سنيان بوده است. تحولات سياسي عراق در اين مدت، باتوجه به خصوصيات فرهنگ قبيله‌اي ـ كه دكتر علي وردي، استاد جامعه‌شناس عراق، آن را توضيح داده است ـ همواره با خشونت و رفتار وحشيانه توأم بوده است، به‌گونه‌اي كه در پي هر كودتا حاكمان قبلي به وضع فجيعي كشته و مُثله شده‌اند. در كودتاي 15 ژانويه 1958، نوري سعيد، نخست وزير عراق، و ساير سران و در كودتاي ژنرال عارف در 1963، ژنرال قاسم نخست وزير به همين نحو به قتل رسيدند. صدام حسين نيز در دوران اخير با مخالفانش، حتي از ميان بستگان نزديك، با همين قساوت قلب عمل كرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، جنگ طولاني خانمانسوزي بر دو ملت ايران و عراق تحميل شد و جنايات و خسارات سنگين انساني و مادي بر جاي گذارد، به طوري كه بسياري از ظرفيتها و سرمايه‌هاي اجتماعي حاصل از انقلاب در ابعاد انساني و مادي تباه شد و با رخ دادن انحراف از اصول و آرمانهاي نخستين انقلاب، موجبات دلسردي و نااميدي مردم فراهم گرديد.
سرانجام، براساس استراتژي "بازدارندگي دو جانبه" آمريكا ـ كه به موجب آن، جنگ ايران و عراق مي‌بايستي بدون برنده به پايان مي‌رسيد ـ جنگ تحميلي در شرايط ويژه سال 1367 خاتمه يافت. اما دوباره در منطقه خاورميانه، جنگ عراق با كويت در سال 1370 تدارك شد كه حاصل آن از يك سو فلج شدن ماشين نظامي عراق ـ كه با كمك غرب تقويت شده بود ـ و از سوي ديگر تخليه تمامي ذخاير ارزي كشورهاي حوزه خليج فارس ـ كه در اختيار صنايع نظامي آمريكا قرار گرفت ـ بود.
حمله آمريكا و متحدان آن به عراق در سال 1382 صورت گرفت و تاكنون هزينه‌هاي سنگيني بر ملت عراق، كشورهاي منطقه و ملت آمريكا تحميل شده است. به رغم تحولات مثبتي كه در طول سه سال گذشته با برگزاري چند انتخابات صورت گرفته و امروز عراق بحران‌زده داراي قانون اساسي و دولت و مجلس منتخب مردم است، تثبيت حاكميت ملي و ايجاد آرامش با مقاومت بخشي از سنيان جامعه عراق (كه در حدود 20 درصد جمعيت آن كشور را تشكيل مي‌دهند) ـ و بطور مشخص، بقاياي حزب بعث عراق ـ و حمايت سازمان يافته نيروهاي خارجي، مانند القاعده و برخي از دولتهاي غربي و تحريكات اسرائيل و ساير كشورهايي كه از ادامه بحران در عراق بهره‌ مي‌برند، روبرو بوده است.

4- استراتژي جديد آمريكا در عراق
پس از پيروزي دموكراتها در دو مجلس سنا و نمايندگان آمريكا و انتشار گزارش بيكرـ هاميلتن، شامل راهكارهايي براي خروج آمريكا از بحران عراق، دولت بوش استراتژي جديدي براي مهار بحران عراق تدارك ديده است كه محور اصلي آن تشديد فشار عليه ايران در بحران عراق است. بر پايه اين استراتژي، بعضي از كشورهاي عرب منطقه عليه ايران متحد شده‌اند و به بهانه تحركات ايرانيان در داخل عراق، مجوز دستگيري و كشتن آنان در موارد ضروري به نيروهاي آمريكايي مستقر در عراق داده شده است.

5- ريشه اختلافات مذهبي
اختلاف ميان پيروان تسنن و تشيع در واقع بخشي از تاريخ كشورهاي اسلامي را تشكيل مي‌دهد. در دويست سال اخير، دولتهاي استعماري براي استيلا بر منابع اين كشورها همواره از سياست تفرقه‌افكني ميان مذاهب، اقوام و ملل اسلامي بهره‌برداري كرده و، حتي با بنيان‌گذاري فرقه‌هاي جديد، زمينه‌هاي افزايش تفرقه مذهبي را فراهم ساخته‌اند. گسترش خرافات و انديشه غاليان شيعي، تأسيس بهائيت در ايران، قادياني در پاكستان و وهابيت در عربستان بخشي از برنامه‌اي است كه عموماً با تحريك احساسات مسلمانان، اعم از سني و شيعه، صورت گرفته و مي‌گيرد.
در شرايط كنوني، از ديد كشورهاي توسعه‌يافته نيمكره شمالي ـ كه نگران گسترش چشمگير جنبش اسلام‌خواهي در سطح جهاني، به ويژه در كشورهاي توسعه‌يافته اروپا و آمريكا، هستند ـ بهترين راه‌حل براي مهاركردن مخاطرات اين گسترش، از يك سو توسعه خرافات، تحريك احساسات مذهبي مسلمانان و دامن زدن به رفتارهاي خشونت‌آميز در ميان آنان ـ كه امروز در كشورهاي اسلامي، شيعه يا سني، شاهد آن هستيم ـ و از سوي ديگر تحريك احساسات مذهبي مسلمانان از بيرون است. گستاخي نسبت به پيامبر گرامي اسلام (ص) در قالب انتشار داستان‌ها و كاريكاتورها و سخنان چندي پيش پاپ بنديكت شانزدهم را مي‌توان در اين راستا تحليل كرد. در چارچوب اين استراتژي، تشديد جنگ فرقه‌اي بين سني و شيعه در عراق و اصرار بر شكل‌گيري جبهه‌اي از كشورهاي منطقه خاورميانه عليه ايران قابل فهم و ارزيابي است.

6- راهكارهاي جلوگيري از جنگ فرقه‌اي
علل بروز يا تشديد جنگ فرقه‌اي در منطقه را ـ همان گونه كه توضيح داده شد ـ مي‌توان در سه محور سياسي ـ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، به شرح زير خلاصه كرد:
محور سياسي ـ اقتصادي عامل اصلي بحران خاورميانه است. استيلاگران از اين منظر براي سلطه بر منابع عظيم انرژي خاورميانه برنامه‌ريزي كرده‌اند و تحليل و نحوه برخورد با آن موضوع مهمي است كه بايد جداگانه مورد بررسي قرار گيرد.
در محور اجتماعي، وظيفه علماي اسلامي و روشنفكران ديني، اعم از سني و شيعه، و برنامه‌ريزان رسانه‌ها است كه با ايجاد بسترهاي سالم گفتگو و برگزاري همايش‌هاي علمي در شهرهاي مختلف بين مسلمانان سني و شيعه و اصلاح رفتار مذهبي مردم براساس محكمات قرآن و سنت جامع و وحدت‌آفرين پيامبر اسلام (ص) با تفرقه‌افكني بيگانگان و عوامل ترويج‌دهنده برنامه آنان در كشورهاي اسلامي مقابله كنند و از هر گونه اظهارنظر و رفتاري كه به وحدت مسلمانان خدشه وارد كند جداً خودداري نمايند.
تأسيس دارالتقريب بين المذاهب الاسلامي، با پشتيباني مرحوم آيت‌الله بروجردي و به رياست يك عالم شيعي (مرحوم قمي) در سال 1337، و در پي آن، ايجاد كرسي فقه شيعه، به همت مرحوم استاد شلتوت در دانشگاه الازهر، تأسيس آكادمي علمي اسلامي كلن به همت مرحوم پروفسور عبدالجواد فلاطوري در سال 1354، با همكاري جمعي از اعضاي انجمن‌ اسلامي مهندسين و روشنفكران متعهد ـ كه پيامد آن معرفي آموزه‌هاي اصيل اسلامي به اروپاييان بود ـ پايه‌گذاري انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در اروپا و آمريكا كه بستر تعامل فرهنگي ميان دانشجويان كشورهاي اسلامي و رفع بسياري از بدآموزي‌ها نسبت به اعتقادات تشيع و تسنن بود و ... مي‌تواند بعنوان نمونه‌هايي از نهادهاي اجتماعي مؤثر در چند دهه اخير در اين زمينه ذكر شود.
در محور فرهنگي، پيرايش اعتقادات و رفتار مسلمانان براساس قرآن و سنت جامع، ضرورتي است كه راهكار اساسي اما تدريجي و درازمدت اين معضل را تشكيل مي‌دهد. در برنامه‌ريزي و اجراي اين محور، عالمان ديني، روشنفكران ديني وآگاهان جامعه نقش‌اساسي دارند.
انجمن اسلامي مهندسين، در طول پنجاه سال خدمات فرهنگي گذشته‌اش، اين مهم را همواره به عنوان رسالت اصلي در دستور كار داشته، با برگزاري جلسات سخنراني، ميزگرد و گفتگو و تدوين و انتشار متن سخنرانيها و مقالات به اين رسالت فرهنگي در حد مقدور عمل كرده‌ است. اين بيانيه نيز در همين راستا تهيه شده است.

7- راهكارهاي فرهنگي مقابله با تفرقه مذهبي
بازگشت به قرآن كريم و سنت پيامبر گرامي، با عنايت به پيام وحدت‌آفرين واعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا، به ويژه در شرايطي كه فتنه‌ها جامعه اسلامي را در برگرفته باشد، راهكار روشن قرآني و اسلامي است.
قرآن اطاعت از خدا و رسول را مورد تأكيد قرار داده است و سخن پيامبر بزرگ اسلام : اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن (بازگشت به قرآن) و سخن امام علي (ع) در نهج‌البلاغه در تفسير آيه (اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي‌الامر منكم فان تنازعتم في شيء فَرُدوهُ الي الله و الرَسول) كه بر پايه آن "مراجعه به خدا بهره‌گيري از آيات محكم قرآن و رجوع به رسول فراگرفتن سنت او است، سنتي كه موجب وحدت و جلوگيري از پراكندگي‌ها مي‌شود"[1] چنين راهكاري را پيش روي ما مي‌گذارند.
به همين منظور، در اين بخش براي ارزيابي مباني اعتقادات و رفتار گروههاي افراطي و غاليان اهل سنت و شيعه، آيات قرآن را مرور مي‌كنيم تا با شناخت مباني، ريشه‌هاي انحرافات رخداده را كشف كنيم و زمينه‌هاي اصلاح فرهنگي، اعتقادي و رفتاري جامعه‌مان را فراهم سازيم.

7-1- تأكيد بر وجوه اشتراك
قرآن اساس پيام و رسالت همه پيامبران را در سه محور خدا، آخرت و عمل صالح خلاصه مي‌كند[2] و تأكيد دارد كه تفاوتي بين پيامبران الهي وجود ندارد.[3] اما در مورد هر يك از پيامبران، شريعت و راه و روشي براي گروندگان به آيين او ارائه كرده است كه مي‌توانند مطابق آن عمل كنند.[4] در زندگي دنيا، انسانها با انجام دادن عمل صالح و نيكي‌‌ها از هم سبقت مي‌گيرند و مرجع نهايي رسيدگي به اختلافات نيز خداوند است.[5]
قرآن راهبرد تعامل مسلمانان با اهل كتاب (و به طريق اولي راهبرد تعامل مسلمانان با هم، كه وجوه اشتراك بيشتري دارند) را به روشني براساس تأكيد بر وجوه اشتراك ترسيم كرده است.
" بگو (اي پيامبر): اي اهل كتاب، بياييد بر سر كلام (حقي) كه بين ما و شما مشترك است (بايستيم) كه جز خدا را بندگي نكنيم و هيچ كس را (در قدرت و تدبير) با او شريك نگيريم."[6]
وجوه اشتراك مسلمانان (اعم از سني و شيعه) خداي واحد (توحيد)، پيامبر اسلام (نبوت)، قرآن، سنت پيامبر اكرم (ص) و تاريخ و فرهنگ مشترك است. ما شيعيان نيز به پيروي از آيات محكم قرآن، كه چند مورد آن بيان شد، بايد بر وجوه اشتراك تأكيد كنيم. علماي شيعه و سني عراق هم در سند مكه بر اين آيه قرآن تأكيد كرده و گفته‌اند: " نقاط مشترك بين دو مذهب (شيعه و سني) بيش از مواضع مورد اختلاف آنها است."
در قرآن، براي پيشگيري از تأكيد مسلمانان بر اختلاف ديدگاهها و برداشتها و حفظ تعادل و سلامت جامعه اسلامي و انساني، آموزه‌هاي زيادي وجود دارد. در آيات 105-102 سوره آل عمران، ساز و كارهاي عملي پيشگيري از تفرقه و اختلاف در جامعه ايماني ارائه شده است. آموزه "واعتصموا بحبل‌الله جميعاً و لاتفرقوا" ، يعني چنگ زدن همگان به ريسمان الهي و پرهيز از تفرقه و پراكندگي، يكي از اين ساز و كارهاست. علي (ع) در نهج‌البلاغه بارها حبل‌الله را مراجعه به قرآن و پيروي از آن اعلام كرده است.
ساز و كار ديگر ايفاي نقش آگاهان جامعه در اطلاع رساني و آگاهي‌بخشي مستمر است[7] كه پيش‌نياز ضروري آن وجود فضاي باز سياسي است كه در آن امنيت و آزادي بيان، قلم، اجتماعات و رسانه‌ها وجود داشته باشد.
7-2- جايگاه رابطه انسان با خدا
همان گونه كه گفته شد، پيام اصلي پيامبران الهي دعوت به "خدا و آخرت" است و از همين رو، بخش بزرگي از آيات قرآن به تبيين رابطه انسان با خدا اختصاص يافته است، به طوري كه مي‌توان قرآن را "خدانامه" دانست. ايمان و توكل و مراحل سلوك انسان براي تقرب به او در آيات قرآن موج مي‌زند. مشكل اصلي انسان در طول تاريخ انحراف از توجه به خدا بوده است و، براين اساس، پيامبران پي‌درپي براي هدايت مجدد انسان آمده و بر "نفي توجه به غير خدا" ـ كه در آيات قرآن با واژه "من دون الله" تعبير شده است ـ تأكيد كرده‌اند.
در اينجا، به پاره‌اي از آيات قرآن در اين زمينه اشاره مي‌شود :
1- در سوره حمد ـ كه گفته‌اند چكيده قرآن در آن آمده است[8] و ما آن را روزانه چندين بار در نماز تكرار مي‌كنيم ـ براي تمرين توجه به خدا مي‌گوييم: "تنها ترا بندگي مي‌كنيم و تنها از تو ياري مي‌خواهيم"؛ "اياك نعبد و اياك نستعين". حصر پرستش خدا و ياري خواستن از خدا ذهن انسان را بطور طبيعي از هر عامل ديگري (من دون الله) دور مي‌سازد. البته، در ادامه اضافه مي‌كنيم: "ما را به راه راست هدايت كن، راه كساني كه به آنها نعمت دادي." "اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم" نعمت يافتگان الگوها و اسوه‌هاي بندگي خالص خدا هستند كه در قرآن چنين معرفي شده‌اند : "پيامبران"، صديقين (راستي‌ پيشگان)، "شهدا"(گواهان) و "صالحين" (شايستگان)[9]
2- آيات زيادي در قرآن، براي تصوير قدرت الهي، موضوع خلقت آسمانها و زمين و زنده كردن و ميراندن موجودات را براي دور ساختن ذهن انسان از ساير عوامل يادآوري مي‌كند، به عنوان نمونه ؛
"خداست كه فرمانروايي آسمانها و زمين خاص اوست؛ حيات مي‌بخشد و حيات را باز مي‌ستاند و در برابر خدا هيچ كارساز و ياوري نخواهيد داشت"[10]
3- يكي از موارد انحراف ذهن انسان از خدا اين توجيه است كه موجوداتي غير از خدا مورد توجه و پرستش قرار مي‌گيرند تا آنها انسان را به خدا نزديك كنند. قرآن اين مورد را نيز از مصاديق شرك مي‌داند:
"آگاه باشيد كه دين خالي از شرك خاص خداست و افرادي كه غير خدا را كارساز انتخاب كرده‌اند (پندار باطلشان اين است كه) آنها را فقط به خاطر اينكه ما را به خوبي به خدا نزديك گردانند، بندگي مي‌كنيم."[11]
قرآن مصاديق تاريخي چنين انحرافي را ـ كه براي ما آشكار است ـ به‌عنوان نمونه ارائه كرده است: "يهوديان گفتند: عُزير پسر خداست! و مسيحيان گفتند: مسيح پسر خداست! اين سخنان آنان كه (به باطل) به زبان مي‌رانند و با گفتار انكارورزان پيشين هماهنگ شده‌اند؛ خدا هلاكشان كند، چگونه (از حق) بازگردانده مي‌شوند؟!" ، " آنها احبار (علماي مذهبي يهود) و راهبانشان (عبادت پيشه‌هاي مسيحي) و مسيح فرزند مريم را به جاي خدا صاحب اختيار خود تلقي كردند، درحالي‌كه دستورشان جز اين نبود كه تنها معبود يگانه را بندگي كنند، كه معبودي جز او نيست؛ او منزه است از افرادي كه (در قدرت تدبير) با او سهيم تلقي مي‌كنند"[12].
آيات قرآن كه با اشاره به نمونه‌هاي تاريخي به انسان هشدار مي‌دهد كه از عبادت خالصانه خدا منحرف نشود و گرنه به ورطه شرك ورزيدن گرفتار خواهد شد، فراوان است[13]. در اينجا، تنها به ذكر آيه‌اي كه درباره سرنوشت كافران در آيات معروف به آيت‌الكرسي، (سوره بقره، آيات 255 تا 257) آمده است بسنده مي‌كنيم:
"خدا كارساز مؤمنان است، آنان را از تاريكي‌ها به روشني رهسپار مي‌گرداند؛ ولي كارساز انكارورزان طاغوت (و گردنكشان) هستند كه آنها را از روشني به تاريكي‌ها مي‌برند، آنها جاودانه دوزخي خواهند بود."[14]
4- قرآن تأكيد دارد كه تمركز اهتمام و توجه و دوستي انسان به مبدأ هستي و هدايت الهي هرگونه تفرق در توجه و دوستي و معطوف شدن به معبودهاي ديگر را نفي مي‌كند :
"برخي از مردم (با انگيزه ترس و طمع) غيرخدا را به سروري مي‌گيرند و آنان را آنچنان كه بايد خداي را دوست داشت دوست مي‌دارند، در حالي كه شديدترين دوستي اهل ايمان متوجه خدا است."[15]
در فرازي از نهج‌البلاغه، از علي (ع) نقل شده است :
"حق كسي كه جلال خداي سبحان در وجودش متجلي شده و موضع او در قلبش جليل گردد آن است كه، به سبب عظمت خدا، هر كس جز الله نزد وي حقير نمايد و كساني كه مشمول نعمت گسترده و احسان خدايي باشند براينگونه بودن سزاوارترند ..."[16]
5- قرآن رابطه خدا با انسان را بسيار نزديك و عاشقانه توصيف مي‌كند و هدف بندگي خالص خدا را نيز تخلق به صفات او و لقاءالله مي‌داند[17]. دوبار واژه وَدود (بسيار دوستدار) بصورت "رحيمٌ وَدود" و "غفورٌ وَدود" در قرآن آمده و زمينه‌ساز دوستي خدا با انسان صفات مهرباني و گذشت او قيد شده است.[18]
خداوند رحمان و رحيم براي تسهيل ارتباط انسان با خدا و قطع هرگونه رابطه و واسطه‌اي اعلام مي‌كند: "ما از شاهرگ (انسان) به او نزديكتريم."[19] به بيان ديگر، "خدا ميان آدمي و دل او حائل است...."[20]
براي اينكه انسان هيچگاه احساس فاصله و جدايي از خدا و معبودش نداشته باشد، تصريح مي‌كند: "هرجا كه باشيد، او (خدا) همراه شماست."[21]. خداوند براي ايجاد ارتباط مستقيم انسان با او، خود حركت اول را آغاز و راه را هموار مي‌كند و مي‌گويد: "مرا بخوانيد تا اجابتتان كنم."[22] و در نهايت، همه راه‌هاي طبيعي و فطري را براي سير انسان بسوي كمال و قله سعادت هموار مي‌كند و يادآور مي‌شود: "مگر خدا براي (دفاع از) بنده‌اش كافي نيست كه ترا از غير خدا مي‌ترسانند؟"[23]
7-3- جايگاه پيامبران در قرآن
پس از تبيين رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با پيامبران، كه پيام‌آوران الهي و راهنمايان انسان براي حركت در راه مستقيم بسوي خدا هستند، مورد توجه قرآن قرار گرفته است. تبيين جايگاه پيامبران، كه از ويژگيهاي استثنايي برخوردارند، در قرآن از حساسيت زيادي برخوردار بوده و برآن تأكيد بسيار شده است تا انسانها در ذهنشان پيام‌آور (رسول) را بجاي منبع پيام (خدا) نگذارند و تجربه پيشينيان را ـ كه منحرف و گمراه شدند ـ تكرار نكنند.
در اين باره، توجهتان را به موارد زير جلب مي‌كنيم :
1- پيامبر در جايگاه پايه‌گذار مكتب
قرآن براي پيامبران، انسانهاي برگزيده‌اي كه ظرفيت و شايستگي دريافت وحي و پيام الهي را كسب كرده‌اند، جايگاه و احترام ويژه‌اي قائل شده است. اين بزرگداشت، در واقع، تكريم پيام و ياد يادآوران است:
"بي‌گمان خدا و فرشتگانش بر پيامبر خدا درود مي‌فرستند؛ شما مؤمنان هم بر او درود و رحمت فرستيد و تسليم كامل باشيد."[24]
مشابه همين توجه و عنايت خدا و فرشتگانش نسبت به مؤمنان نيز مورد تأكيد قرار گرفته است:
"اوست (خدا) كه به شما توجه و عنايت دارد ـ و فرشتگان او نيز ـ تا شما را از تاريكي‌ها به سوي روشني برآورد؛ و (خدا) نسبت به اهل ايمان همواره مهربان است."[25]
2- پيامبر، الگوي نيكو براي مردم
قرآن پيامبران را بهترين الگو و سرمشق براي تربيت انسانها معرفي كرده است، زيرا آنان خود اولين تربيت‌شده و كمال‌يافته آموزه‌هاي الهي هستند.
"به راستي در (روش) پيامبر خدا سرمشق نيكويي براي شماست، براي كسي كه به خدا و روز واپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد كند."[26]
قرآن ابراهيم و ياران موحدش را ـ‌ كه در برابر شركت و بندگي غير خدا ايستادگي كردند ـ نيز الگوي نيكو براي مؤمنان معرفي مي‌كند:
"در (روش) ابراهيم و همراهانش سرمشق نيكويي براي شماست، آنگاه كه به قوم خود گفتند: ما از شما و بتهايي كه به جاي خدا بندگي(شان) مي‌كنيد بري و بركناريم ..."[27]
در اين آيه نيز روش ابراهيم و ياران موحد او، كه در مقابل شرك و بندگي غيرخدا ايستادگي كرده‌اند، الگوي نيكو براي مؤمنان معرفي مي‌شود.
3- حدود انتظار از پيامبران
انسانهاي آرمانخواه و مطلق‌طلب همواره از پيامبران، كه انسانهاي كمال‌يافته هستند، انتظارات بيش ازحد داشته‌اند. آيات زيادي در قرآن، ازجمله آيات زير، به پيرايش ذهن انسانها نسبت به حدود وظايف و اختيارات پيامبران اختصاص يافته است:
" بگو(اي پيامبر): من پديده نوظهوري در ميان پيامبران نيستم و نمي‌دانم سرنوشت من و شما چه خواهد شد. تنها از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي مي‌كنم و فقط هشداردهنده‌اي آشكارم."[28]
آيات 103 تا 110 سوره كهف خصوصيات و سرنوشت انسانهاي زيانبار ـ كه گمان مي‌كنند نيكوكارند ـ و مؤمنان واقعي را توضيح مي‌‌دهد. آيه پاياني اين سوره انتظار از پيامبر و برنامه كمال انسانها را در زندگي دنيا ترسيم مي‌كند:
"بگو(اي پيامبر): من فقط بشري همچون شما هستم كه به من وحي مي‌شود: معبود شما معبودي است يگانه؛ و هركه اميد لقاي پروردگار خويش دارد، بايد به اعمال شايسته دست زند و در بندگي پروردگارش احدي را كنار او قرار ندهد."[29]
4- مقام عبوديت پيامبر
تمايل انسان به غلو، بويژه درباره پيامبران و پيشوايان ديني، عامل مهمي در انحراف مردم از اديان توحيدي بوده است. اسلام براي پيشگيري از اين آفت و يادآوري مستمر به مسلمانان سازوكارهاي متعددي پيش‌بيني كرده است. يكي از اين سازوكارها اذكار نمازهاي واجب روزانه و دعاهاي بعد از نمازها است. بعلاوه، در ذكر تشهد نمازهاي روزانه بارها تكرار مي‌كنيم:
"اشهد ان محمداً عبده و رسوله"
يعني مقام بندگي و عبوديت پيامبر(ص) را پيش از مقام رسالت و پيام‌رساني او مورد تأكيد قرار مي‌دهيم.
7-4- جايگاه مؤمنان در قرآن
در قرآن تصريح شده است كه جايگاه مؤمنان در همان رديف جايگاه پيامبران، بجز فضيلت دريافت وحي است و آنان مي‌توانند الگو و شاهد براي انسانهاي ديگر باشند.
در آيات پاياني سوره حج (آيات 77 و 78)، كه درواقع جمع‌بندي اين سوره نيز تلقي مي‌شود، در روند تكاملي اديان توحيدي و اشاره به جايگاه ابراهيم(ع)، خطاب به مؤمنان آمده است كه در اين فرايند (امروز) پيامبر براي شما نمونه و سرمشق است و شما (مؤمنان) هم براي مردم نمونه و سرمشق هستيد:
" او شما را برگزيده است و براي شما در امر دين هيچ تنگنايي پديد نياورد، آيين پدرتان (ابراهيم) را (ملتزم باشيد)، خدا در كتب آسماني پيشين و در اين كتاب (قرآن) شما را تسليم شدگان (در برابر خودش) ناميد تا پيامبر نمونه براي شما باشد و شما هم نمونه براي مردم."[30]
7-5- جايگاه انسان در قرآن
اگر از جايگاه پيامبران و مؤمنان در قرآن نكاتي برشمرده شد، هدف تكريم مقام انساني كمال‌يافته آنان است. مخاطب اصلي قرآن و پيامبران "انسان" است، انساني كه اشرف مخلوقات توصيف شده است.
از ميان آيات زيادي كه در آنها جايگاه "انسان" در آفرينش توصيف شده است به آيه 30 سوره بقره، كه در آن فرايند خلقت و جايگاه انسان و خليفه بودن او در زمين آمده است و از آيات شگفت قرآن بشمار مي‌رود، اشاره مي‌كنيم :
"(به‌ياد آر) زماني را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين جانشيني قرار مي‌دهم؛ گفتند: آيا كسي را در آنجا مي‌گماري كه در آن تبهكاري كند و خونها ريزد؟ (اگر هدف از آفرينش انسان عبادت توست،) ما خود تو را با ستايشت تسبيح و تقديس مي‌كنيم؛ (خدا) گفت: من حقايقي را مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد".[31]
يعني به رغم استعداد تبهكاري و خون‌ريزي انسان، با بهره‌مندي او از آزادي، كه موهبتي الهي است، زمينه رشد و كمالش فراهم مي‌شود تا جايي كه، به تعبير قرآن، به مدارجي از دانش و آگاهي دست مي‌يابد كه از فرشتگان نيز برتر مي‌شود.
در نزديك به صد آيه قرآن مفهوم آزادي، اختيار و كرامت انسان در ابعاد گوناگون مورد تأكيد قرارگرفته است.[32]
درمقوله پذيرش دين نيز براختيار انسان تصريح شده‌است: لااكراه في‌الدين. بر اختيار و آزادي انسان تا آن حد در قرآن تأكيد شده است كه خداوند پيام‌آور خويش را بارها مخاطب قرار داده و تصريح مي‌كند : "اگر پروردگار تو مي‌خواست همه اهل زمين ايمان مي‌آوردند؛ آيا تو مي‌خواهي مردم را وادار كني كه ايمان آورند."[33] يعني با اجبار و اكراه نمي‌توان مردم را وادار به پذيرش اعتقادات ديني كرد. در آيات متعدد، خداوند به پيامبرش تأكيد مي‌كند كه او نگهبان(حفيظ) و وكيل مردم نيست و انسان بايد با اختيار، آزادي و آگاهي به مراتب ايمان برسد[34].
اگر اختيار و آزادي از انسان سلب شود، چيزي از انسانيت او باقي نخواهد ماند. براساس مفاد آيات قرآن و تجربه بشري، دو عامل بازدارنده كمال انسان "ظلم و ستم" و "جهل و ناداني" است.[35] براي اينكه انسان در جايگاه طبيعي‌اش در جامعه قرار گيرد، بايد با تأمين حقوق اوليه انسان، زمينه آگاهي او فراهم شود. تنها پس از رهايي از اين گونه موانع است كه شرايط آزادي و اختيار انسان براي پيمودن مدارج ايمان و كمال فراهم مي‌گردد.
7-6- غلو در باره پيامبر و امامان
آنچه در زمينه جايگاه پيامبر(ص)، مؤمنان و انسان، بويژه جايگاه رابطه انسان با خدا در قرآن، به اختصار توضيح داده شد مي‌تواند وجوه اشتراك ميان تمام فرقه‌هاي اسلامي باشد. موارد اختلاف، كه مبناي تحريك احساسات و تعصب‌هاي مذهبي شده است و مي‌شود، در ظاهر اختلافات تاريخي و پاره‌اي از مباني اعتقادي تشيع و تسنن است. اما در باطن، عامل بروز و تشديد اين اختلافات در شرايط كنوني فتنه‌هاي سياسي است كه براي پراكندگي مسلمانان و اجراي برنامه‌هاي دولتهاي بيگانه در منطقه برنامه‌ريزي و هدايت شده است. همان گونه كه پيشتر اشاره شد، مسلمانان در طول قرون متمادي، به استثناي مقاطع خاص، با تحمل تفاوت ديدگاههاي اعتقادي و فقهي در كنار هم با مسالمت زندگي و تعامل داشته‌اند. اين سازگاري براساس آموزه‌هاي قرآني نه تنها در ميان فرقه‌هاي مختلف اسلامي، بلكه بين مسلمانان و پيروان اديان ديگر در ايران و ساير كشورهاي اسلامي، مثل زدني است.
آنچه بهانه به دست گروههاي سني افراطي، مانند القاعده، داده است و آنان و براساس فتاواي وهابيون دست به كشتار وحشيانه شيعيان در كشورهاي اسلامي، بويژه امروز در عراق، مي‌زنند از يك سو عقايد، اظهارات و رفتارهاي غلوآميز درباره خاندان پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و بطور خاص درباره امامان شيعه (عليهم ‌السلام) است؛ و از سوي ديگر، و مهمتر از آن، سبّ و لعن و ناسزاگويي شيعيان افراطي به صحابه پيامبر خدا (ص) است كه اهل تسنن را به دشمني با شيعيان وا مي‌دارد. اهل تسنن عموماً به امامان شيعه اهانت و جسارت نمي‌كنند و حتي براي آنها احترام زيادي قائل هستند. البته واكنش رفتارهاي سنيان افراطي، رفتارهاي مشابه از سوي شيعيان افراطي است كه در چارچوب فتنه سياسي ياد شده در منطقه خاورميانه برنامه‌ريزي و هدايت مي‌شود. پيامد چنين فرايندي شكل‌گيري تدريجي جبهه‌اي از كشورهاي عربي سني عليه كشورهاي ايراني و عربي شيعه است.
واقعيت اين است كه امروزه در رسانه‌هاي كشور ما و تبليغات مذهبي رايج آنقدر مطالب غلوآميز و بعضاً شرك‌آلود نسبت به امامان شيعه(عليهم السلام) نسبت داده مي‌شود كه با اعتراض برخي از مراجع تقليد و روحانيون روشنفكر روبرو بوده و هست. اما به نظر مي‌رسد كه جرياني كه در پي گسترش اين فرهنگ انحرافي است، كارش را بطور منظم ادامه مي‌دهد.
راهكار مفيد و مؤثر براي رويارويي با اين جريان انحرافي معرفي شخصيت و جايگاه امامان شيعه براساس محكمات قرآن و سنت جامع پيامبر(ص) و آگاهي دادن به مردم است. بررسي نتايج پژوهش‌هاي تاريخي كه در سالهاي اخير به وسيله محققان فرهيخته در حوزه و دانشگاه ارائه شده است نشان مي‌دهد كه بسياري از مباني اعتقادي غلوآميز در فرهنگ كنوني شيعه ريشه در منابع عالمان ديني قرن دوم هجري به بعد، بويژه در دوران صفويه، دارد[36]. مراجعه به منابع دو قرن اول، بويژه سخنان و زندگي مستند امامان شيعه نشان مي‌دهد كه آنان مبرا از غلوهاي نسبت داده شده به آنان هستند.
8- زمينه‌هاي ايجاد وحدت اسلامي بر گرد محورهاي مشترك
تعامل فرهنگي ميان عالمان ديني و آگاهان كشورهاي اسلامي فرايندي تدريجي و درازمدت است. اما اگر در اين راستا برنامه‌ريزي شود، مسلمانان در كشورهاي مختلف اسلامي به تدريج به ديدگاههاي مشترك خواهند رسيد و آنها را مورد عمل قرار خواهند داد.
در اين مدت، بايد برپايه آموزه‌هاي قرآني، زمينه‌ها را براي گروههاي افراطي سني و شيعه در كشورهاي اسلامي خشكاند و توطئه و فتنه سياسي بيگانگان را ـ كه از ناداني و تعصب‌هاي كور مذهبي مسلمانان قشري سوءاستفاده مي‌كنند خنثي كرد.
لازم است كه در تعامل با برادران اهل سنت، به جاي تأكيد بر سوابق تاريخي، با احترام به عقايد و ديدگاههاي آنان و براساس وجوه اشتراك مسلمانان ـ كه بسيار گسترده است ـ روحيه تساهل و مدارا را تقويت كرد و اطمينان داشت كه تنها در اين فرايند وجوه اشتراك افزايش يافته، سوء‌تفاهم‌ها و زمينه‌هاي خصومت و كينه‌هاي تاريخي از بين خواهد رفت و زمينه‌هاي دفع فتنه سياسي كنوني در منطقه فراهم شده، همكاري، همفكري و وحدت در جهان اسلام پديدار خواهد شد. البته، لازمه تحقق اين برنامه رعايت آزادي مذهبي برپايه اصل قرآني "لا اكراه في‌الدين" ، اجراي مفاد اعلاميه جهاني حقوق بشر و رفع محدوديت از مسلمانان سني يا شيعه در كشورهايي است كه آنان در اقليت هستند.
درصورتي كه دشمني و درگيري كنوني بين افراطي‌هاي سني و شيعه با برنامه‌ريزي و هدايت عالمان و آگاهان كشورهاي اسلامي به جدال عقايد و برخورد فرهنگي تبديل شود و كليه قرائت‌هاي ديني در كشورهاي اسلامي با تعامل تعالي‌بخش در كنار هم قرار گيرند، گروههاي درگير، ازجمله عناصري از القاعده، هم به جاي جنگ‌هاي خونين فرقه‌اي، اجباراً به تساهل و تحمل ديدگاههاي مخالف تمايل خواهند يافت. به‌نظر مي‌رسد كه شرايط كنوني فرصت مناسبي براي تقويت فرايند اصلاحات ديني در كشورهاي اسلامي و زمينه‌سازي براي ايجاد وحدت بيشتر بين ديدگاههاي متفاوت اسلامي باشد. قل تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم ان لا تعبدوا الاالله ...
انجمن اسلامي مهندسين
([1]) فالرّد الي الله : الاخذ بمحكم كتابه، و الرّد اِلي الرسول : الاخذ بسنه الجامعه غير مفرّقه، نهج‌البلاغه، نامه 53 ـ نامه به مالك اشتر نخعي (صفحه 1008 فيض الاسلام ـ صفحه 434 دكتر صبحي الصالح)
([2]) ان الذين آمنوا والذين هادوا و النصاري والصابئين من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون (بقره ـ 62)
([3]) لانفرق بين احد من رسله (بقره ـ 285)
([4]) لكلٍ جعلنا مِنكم شرعه و منهاجاً (مائده ـ 48)
(([5] الي الله مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون (مائده ـ 48)
([6]) قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاالله و لانشرك به شيئاً (آل عمران ـ 64)
([7]) ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون (آل عمران ـ 104)
([8]) و لقد آتيناكَ سبعاً من المثاني و القرآن العظيم (حجر ـ 87)
([9]) ومن يطع الله و الرسول فاولئك مع‌الذين انعم الله عليهم من‌النبيين والصديقين والشهداء والصالحين وحسن اولئك رفيقاً (نساء ـ 69)
([10]) ان الله له ملك السموات و الارض يحيي و يميت و مالكم من دون الله من وليٍ و لا نصير (توبه ـ 116)
([11]) الا لله الدين الخالص والذين اتخذوا من دونه اولياء مانعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي (زمر ـ 3)
([12]) و قالت اليهود عزير ابن‌الله و قالت النصاري المسيح ابن‌الله ذلك قولهم بافواههم يضاهئون قول الذين كفروا من قبل. قاتلهم‌ الله اني يؤفكون اتخذوا احبارهم و رهبانهم من دون الله و المسيح بن مريم و ما امروا الا ليعبدوا الهاً واحداً لااله الا هو سبحانه عما يشركون(توبه ـ 30 و 31)
([13]) ازجمله به آيات 33 و 34 سوره توبه، 79 و 80 سوره آل‌عمران و 107 و 120 سوره بقره مراجعه شود.
([14]) الله وليّ‌ ‌الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي‌النّور والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النّور الي الظلمات اولئك اصحاب‌النار هم فيها خالدون (بقره 257)
([15]) و من الناس من يتخذ من دون الله انداداً يحبونهم كحبّ الله و الذين آمنوا اشدّ حباً لله ... (بقره ـ 165)
([16]) انَّ من حق مَن عظم جلال الله سبحانه في نفسه و جَلَّ موضعه من قلبه، ان يصغر عنده ـ لعظم ذلك ـ كل ماسواه، و انَّ اّحقَّ مَن كان كذلكَ لَمَن عظمت نعمه الله عليه و لطف احسانُهُ اليه (خطبه 216 ـ نهج‌البلاغه ـ دكتر اسدالله مبشري)
([17]) يا ايهاالانسان انك كادحٌ الي ربك كدحاً فملاقيه (انشقاق ـ 6)
([18]) واستغفروا ربكم ثم توبوا اليه ان ربي رحيم ودود (هود ـ 90) و هوالغفور الودود (بروج ـ 14)
([19]) نحن اقرب اليه من حبل الوريد (ق ـ 16)
([20]) ان الله يحول بين المرء و قلبه ... (انفال ـ 24)
([21]) هو معكم اين ما كنتم (حديد ـ 5)
([22]) قال ربكم ادعوني استجب لكم (غافر ـ 60)
([23]) اليس الله بكافٍ عبده و يخوفونك بالذين من دونه (زمر ـ 36)
([24]) ان الله و ملائكته يصلون علي‌النبي يا ايهاالذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما (احزاب ـ 56)
([25]) هوالذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات الي النور و كان بالمؤمنين رحيما (احزاب ـ 43)
([26]) لقد كان لكم في‌رسول‌الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكرالله كثيرا (احزاب ـ 21)
([27]) قد كانت لكم اسوة حسنه في ابراهيم والذين معه اذ قالوا لقومهم انا برأؤا منكم و مما تعبدون من دون‌الله ... (ممتحنه ـ 4)
([28]) قل ماكنت بدعاً من‌الرسل و ما ادري ما يفعل بي و لا بكم ان اتبع الا ما يوحي الي و ما انا الا نذير مبين (احقاف ـ 9)
([29]) قل انما انا بشر مثلكم يوحي الي انما الهكم اله واحد فمن كان يرجوا لقاءالله، فليعمل عملاً صالحاً و لايشرك بعبادة ربه احدا (كهف ـ 120)
([30]) يا ايهاالذين آمنوا... هو اجتبيكم و ماجعل عليكم في‌الدين من حرج مله ابيكم ابراهيم هو سميكم‌المسلمين من قبل و في هذا ليكون الرسول شهيداً عليكم و تكونوا شهداء علي‌الناس ..." (حج 77-78)
([31]) واذقال ربك للملئكة اني جاعل في‌الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم مالاتعلمون (بقره ـ 30)
([32]) براي تفصيل اين مبحث، به كتاب "آزادي در قرآن" نوشته آقاي مهندس عبدالعلي بازرگان ـ انتشارات قلم، 1363 ـ مراجعه شود.
([33]) ولوشاء ربّك لآمَنَ من في‌الارض كُلّهم جميعاً اَفَانت تُكْرهُ الناس حتي تكونوا مؤمنين (يونس ـ 99)
([34]) ازجمله در انعام ـ 107
([35]) اناعرضنا الامانه علي‌‌السموات والارض والجبال فابين ان يحملنها واشفقن منهاوحملها الانسان انه كان ظلوماً جهولا (احزاب ـ72)
([36]) به مقاله آقاي دكتر محسن كديور در فصلنامه مدرسه، ارديبهشت 85، با عنوان "قرائت فراموش شده"، بازخواني نظريه "علماي ابرار" تلقي اوليه اسلام شيعي از اصل "امامت" مراجعه شود.
26/12/1385

0 نظرات: