ضرب و شتم نمایندگان مردم؛ از مشروطه تا امروز
حمله کردن، سیلی زدن و از تریبون پایین کشیدن، در مجالس ایران تاریخچهای دارد که آغاز آن به دهها سال پیش باز میگردد.
علی مطهری نخستین نماینده ای نیست که به جرم نماینده مردم بودن از پشت تریبون به پایین کشیده می شود و احتمالا آخری نیز نخواهد بود. پیش از او نیز نمایندگانی بوده اند که به دلیل صدای ملت بودن یا سیلی خوردند و یا از مجلس به شکلی حذف شدند.
از آن روز که مجلس شورای ملی در بهارستان دایر شد و نمایندگان ملت بر روی صندلی های مجلس نشستند که کار ملک را به سامان رسانند تا امروز که نمایندگان، نماینده ای را از پشت تریبون به پایین کشیده اند؛ بهارستان داستان ها به خود دیده است.
هدیه روزهای نخست، توپ های لیاخوف روسی بود که به پشتوانه دیکتاتور، آزادی را نشانه رفته بود و بعدها نیز بارها و بارها عده ای به پشتوانه دیکتاتورهای وقت با فریاد های مرده باد و زنده باد خانه ملت را که نمادی از آرمان آزادی خواهی و عدالت خواهی مردم بود، نشانه گرفتند تا این خانه را از رونق بیندازند.
مدرس نماینده ی مردم بود، هرچند که آرای او را نخواندند و مجبورش کردند به اعتراض فریاد کند که پس آن یک رایی که به خودم دادم چه شد. مدرس بارها خواست تا مجلس را به جایگاه واقعی خود برگرداند، همان جایگاهی که سالها بعد عصاره فضایل مردم لقب گرفت و برای همین نیز سیلی خورد. روایت سیلی مدرس مشهور است. زمانی که مدرس، رهبری اقلیت را در مجلس پنجم به عهده داشت تلاش کرد تا از تصویب اعتبار عده ای از نمایندگان فرمایشی جلو گیری کند. این مساله برای طرفداران دیکتاتوری رضاخانی گران آمد و پس از نیمه تمام ماندن نطق مدرس، در راهروهای مجلس، احیاءالسلطنه بهرامی که از طرفداران جدی سردار سپه بود به مدرس نزدیک شده کشیدهای به گوش مدرس زد. صدای این سیلی در سراسر شهر پیچید و مردم را وادار به واکنش کرد. بازارها بسته شد، طبقات مختلف مردم در مساجد و اجتماعات گوناگون به تظاهرات وسیعی پرداختند، به قول ملک الشعرای بهار در جمهورینامه خود:
از آن سیلی ولایت پر صدا شد * دکاکین بسته و غوغا به پا شد
به روز شنبه مجلس کربلا شد * به دولت روی اهل شهر وا شد
فرخی یزدی نیز یکی دیگر از نمایندگان مردم است که در مجلس، توسط نمایندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. این روزنامه نگار آزاده در سال ۱۳۰۷ به عنوان نماینده در دوره هفتم قانونگذاری، از طرف مردم یزد انتخاب شد و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت را تشکیل دادند. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت رضاشاه بودند، فرخی مرتباً از سایر وکلا ناسزا میشنید و حتی یک بار در مجلس توسط حیدری، نماینده مهاباد مورد ضرب و شتم قرار گرفت. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار کرد.
از این دست نمایندگان در طول حیات مجلس زیاد بوده اند که به دلیل ایستادگی بر سر اصول خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و متاسفانه حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز شاهد رفتارهای اینچنینی با نمایندگانی که جور دیگر می اندیشیده اند بوده ایم.
مهدی بازرگان و هاشم صباغیان دو نماینده ای بودند که تفاوت های فکری شان در مجلس شورای اسلامی تحمل نشد و از سوی نمایندگان انقلابی آن روزها نطق هایشان نصفه کاره ماند و مورد هجوم قرار گرفتند. پس از آن و با یکدست شدن نمایندگان مجلس، چندان خبری از جنجال و درگیری در مجلس نبود تا مجلس ششم.
دوم خرداد و حضور دولت خاتمی و درگیریهای بین مجلس و دولت باز هم خاطره سیلی درمجلس را زنده کرد. این بار مخاطب سیلی عبدالله نوری، وزیر کشور خاتمی، بود اما سیلی درمیانه راه نصیب یکی از نمایندگان مجلس شد. در جلسهای که عبدالله نوری برای پاسخگویی به سئوال نماینده دزفول آمده بود از اعتراض افراد و گروهها در چارچوب قانون دفاع و از حمله گروههای فشار به تجمعات قانونی انتقاد کرد. این سخنان نوری باعث عصبانیت محمد حسن جمشیدی، نماینده روحانی بهشهر، شد و او به سمت تریبون مجلس برای حمله فیزیکی به عبدالله نوری حرکت کرد. قدرت الله نظری نیا، نماینده روحانی کنگاور، درمیانه راه مانع جمشیدی شد و سیلی جمشیدی به نظری نیا اصابت کرد.
اما مجلس اصولگرای هشتم و دولت اصولگرای دهم در درگیری فیزیکی در صحن و راهروهای مجلس رکورد جالبی دارد که نزدیک به مجلس اول است.
یکی از مشهورترین این سیلیهای مجلس مربوط به استیضاح علی کردان، وزیر کشور پیشین محمود احمدینژاد است، زمانی که نماینده دولت قصد داشت درازای پرداخت پنج میلیون تومان برگهای انصراف از استیضاح را به امضای عوض حیدرپور نماینده شهرضا برساند، این نماینده مجلس با نثار یک سیلی اقدام نماینده دولت را پاسخ داد.
سیلی بعد اما در کمیسیون عمران مجلس نواخته شد. این سیلی در جلسه کمیسیون عمران توسط یکی از نمایندگان به صورت، رئیس وقت سازمان هواپیمایی نواخته شد. او قبل از اینکه خود سیلی بخورد به صورت رئیس هواپیمایی تابان سیلی زده بود.
در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری که فضای مجلس هشتم متشنج بود نیز دو نماینده استان قزوین با یکدیگر به تبادل سیلی پرداختند. در ابتدای درگیری روح اله جانی عباسپور نماینده بوئین زهرا، امیر طاهرخانی نماینده تاکستان را مضروب کرد و طاهرخانی شکایت به هیئت رئیسه برد. اما وقتی شکایت را چاره ساز ندید خود راسا اقدام و سیلی عباسپور را تلافی کرد.
در آخرین درگیری مجلس، بهروز مرادی، مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانهها، و حسین حسینی، نماینده فریمان، با یکدیگر درگیر شدند که به اخراج مرادی از جلسه علنی مجلس انجامید. دراین درگیری نماینده فریمان دست خود را به قصد سیلی زدن به صورت مرادی رئیس سازمان هدفمندسازی یارانهها بلند میکند اما دست وی به گردن مرادی میخورد و موجب جراحت سطحی گردن وی میشود. پس از این اقدام حسینی نماینده فریمان، بهروز مرادی رئیس سازمان هدفمندی یارانهها هم یک سیلی به صورت حسینی میزند. پس از این درگیری رئیس سازمان یارانهها نیز فحش رکیکی نثار این نماینده مجلس میکند.
دیروز نیز مجلس شاهد درگیری دیگری بود. علی مطهری در دفاع از حق رهبران محصور جنبش سبز سخنرانی می کند. او به صدا و سیما هشدار می دهد که ۹ دی را تبدیل به “یوم الشیطان” نکند و هنگامی که می خواهد از حق قانونی محصورین بگوید، ناگهان مجلس بر هم می ریزد و همان ها که روزگاری به گوش مدرس سیلی زدند و نگذاشتند فرخی سخن بگوید این بار نطق مطهری را نیمه تمام گذاشتند.
مجلس خانه ملت است، اما به نظر می رسد بعضی ها نمی خواهند که مجلس خانه ملت بماند. چه آنها که به دنبال تثبیت دیکتاتوری خود بودند و لیاخوف را استخدام کردند، چه آنها که برای خوش آمد رضاخان به گوش مدرس سیلی زدند و چه آنها که امروز برای یک دور بیشتر نمایندگی علی مطهری را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اجازه ندادند سخن خود را تمام کند، همگی می خواهند مجلس نه خانه ملت که خانه قدرت باشد.
منبع : کلمه – صحرا عابدی
0 نظرات:
ارسال یک نظر