استقرار کردان در دفتر رئيس پدافند غير عامل كشور

۱۸:۲۹ bamardum 0 نظر

استقرار کردان در دفتر رئيس پدافند غير عامل كشور

پس از استیضاح وزیر سابق کشور به دلیل جعلی بودن مدرک تحصیلی اش خبرهایی مبنی بر استقرار علی کردان در دفتر سردار داوود احمدی نژاد رئيس پدافند غير عامل كشور منتشر شده است .

به گزارش سایت جهان نیوز علی کردان وزیر سابق کشور از چند روز پيش به اين سو در دفتر داوود احمدي نژاد كه زمانی ریاست بازرسی نهاد ریاست جمهوری را برعهده داشت استقرار یافته است که از قرار معلوم حضور وی چالش هاي متعددي را موجب شده است .

این در حالی است که در گذشته برخی منابع خبری اصواگرا علت کناره گیری داوود احمدی نژاد از ریاست بازرسی نهاد ریاست جمهوری را انتصابات علی کردان به عنوان وزیر کشور از سوی محمود احمدی نژاد دانسته اند .

از زمان برکناری علی کردان وزیر سابق کشوردولت محمود احمدی نژاد به دلیل جعل مدرک دکترا از دانشگاه معتبر آکسفورد خبرهای متعددی در مورد اشتغال وی منتشر شده است که می توان به معاونت نظارت راهبردي رياست جمهوري ، معاونت اجرايي رئيس جمهور ، رياست سازمان تامين اجتماعي ، مشاور ارشد رئيس جمهور اشاره کرد .

شایان ذکر است علی کردان در گذشته مشاغلی چون مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران استان مازندران، دادیار و جانشین دادستان ساری ، فرماندار علی‌آباد کتول و گنبد کاووس ، معاون اداری و مالی سازمان مسکن ، معاون و قائم‌مقام سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ، قائم مقام سازمان ایرانگردی و جهانگردی ، معاون اداری و مالی سازمان صدا و سیما ، معاون امور مجلس و استان‌های صدا و سیما ، معاون وزیر کار و امور اجتماعی، رییس سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای ، استاد دانشگاه آزاد اسلامی ، قائم‌مقام وزارت نفت در کارنامه خود دارد.

منبع : با مردم

0 نظرات:

دولت باید در مورد پنجاه میلیارد دلارجواب دهد

۱۸:۲۸ bamardum 0 نظر

دولت باید در مورد پنجاه میلیارد دلارجواب دهد

عضو دفتر سیاسی جبهه مشارکت ایجاد فضای امید را مهمترین اتفاق در جامعه با روی کار آمدن یک رییس جمهور اصلاح طلب ذکر کرد و گفت:«با آمدن یک رییس جمهور اصلاح‌طلب بر سر کار، درهای اقتصاد جهانی به روی کشور باز می شود و می‌توان کمبودهای بودجه پیشنهادی دولت نهم را به این طریق رفع کرد.»

علی مزروعی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره) مجلس«پارلمان نیوز»، با بیان اینکه در حال حاضر مهمترین مساله گشوده شدن یک فضای تنفسی جدید در اقتصاد کشور است، اظهار داشت:«اگر یک رییس جمهور اصلاح طلب بر سر کار بیاید فضای امید در جامعه شکل می‌گیرد و اعتماد مجدد در فضای کسب و کار که در حال حاضر در وضعیت بسیار بدی است به وجود می‌آید.»

وی ادامه داد:«با ایجاد این فضای امید بخش خصوصی سرمایه‌های خود را به اقتصاد کشور می‌آورد و بار دیگر می توان از همه امکانات داخلی استفاده کرد. ضمن اینکه در حال حاضر با سیاست خارجی تهاجمی دولت نهم روابط اقتصادی کشور در بسیاری بخش‌ها با بازار جهانی قطع شده است بنابراین با تغییر این سیاست‌ها می توان امیدوار بود که فضای بین‌المللی باز شود و سرمایه گذاری خارجی در کشور رونق گیرد.»

این نماینده مجلس ششم با بیان اینکه یک رییس‌جمهور اصلاح‌طلب می‌تواند از امکانات جهانی برای رفع کمبودهای بودجه استفاده کند، گفت:«وضعیت رکودی فعلی در اقتصاد باعث رواج بیکاری شده است پس باید اقتصاد کشور از حالت رکود خارج شود و این مستلزم سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال است. بنابراین اگر سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را توسعه دهیم وضعیت رکودی بهبود می‌یابد و دولت هم می‌تواند درآمد مالیاتی داشته باشد اما در شرایط کنونی کسب درآمد مالیاتی پیش‌بینی شده در بودجه سال 88 در ظرفیت اقتصاد ایران نمی‌گنجد.»

وی با اشاره به گم شدن یک میلیارد دلار در بودجه سال 85، اظهار داشت:«اگر مجموع درآمدهای نفتی را در چهار سال دولت نهم جمع ببندیم رقمی معادل 270 میلیارد دلار می شود در حالی که جمع هزینه‌ها در بودجه سه سال اخیر دولت 200 میلیارد دلار است و اگر اعداد مطرح در مورد حساب ذخیره ارزی هم که در حد 10 تا 20میلیارد دلار است؛ به آن اضافه کنیم باز هم 50میلیارد دلار می ماند که طریقه مصرف آن مشخص نیست و در اسناد مالی دولت نیز رد پایی از آن دیده نمی‌شود.»

مزروعی تصریح کرد:«بنابراین آنچه که دولت باید در مورد آن جواب پس دهد نه یک میلیارد دلار بلکه 50میلیارد دلار است.»

وی به موضوعات جدید دیگری در دولت نهم اشاره و خاطر نشان کرد:«بدعت دیگری که در دولت نهم گذاشته شد واردات 3میلیارد دلاری بنزین و گازوئیل خارج از مصوبات در دو سال گذشته بود که منبع تامین آن مشخص نیست و دولت باید در این باره نیز پاسخگو باشد. همچنین اخیرا این موضوع مطرح شده که در 3سال گذشته 370میلیارد تومان از بودجه شرکت نفت در سفرهای استانی رییس‌جمهور بین مردم توزیع شده است که این امر در دولت‌های قبل سابقه نداشته و از بدعت‌هایی است که در دولت جدید گذاشته شده است.»

0 نظرات:

حمله خشونت بار به دانشجويان مخالف دفن شهدا در دانشگاه

۱۹:۲۱ bamardum 1 نظر

حمله خشونت بار به دانشجويان مخالف دفن شهدا در دانشگاه
در حالی که به نوشته خبرگزاری های رسمی و نيمه رسمی ايران امروز پيکر ۵ شهيد جنگ ايران و عراق "با حضور باشکوه و به‌ ياد ماندنی دانشجويان، دانشگاهيان و اقشار مختلف مردم در دانشگاه اميرکبير به خاک سپرده شدند"، گزارش های ديگری از مخالفت دانشجويان با اين اقدام خبر دادند. بر اساس اين گزارشات امروز بيش از ۱۵۰۰ دانشجوی دانشگاه اميرکبير با سر دادن شعارهايی چون "دانشگاه قبرستان نيست" و "ديکتاتور زمانه شهيد شده بهانه"، در مخالفت با اين اقدام دست به اعتراض زدند. نيروهای چماقدار با استفاده از باتوم، اسپری، چاقو و سلاح های ديگر به دانشجويان حمله ور شدند و گروهی از دانشجويان را زخمی کردند.
خبرنامه اميرکبير: امروز با آغاز نمايش قدرت حاکميت در خيابان های تهران که با به راه انداختن هيئت های سينه زنی و مداحی در خيابان انقلاب از روبه روی دانشگاه تهران آغاز شد کمتر کسی تصور می کرد که اين نيروی جيره خوار، در دانشگاه پلی تکنيک به سيل مخالفان دفن شهيد در دانشگاه برخورد کند.
دانشگاه صنعتی امير کبير و انجمن اسلامی اين دانشگاه که که چندين روز متوالی در مخالفت به اين پروژه امنيتی در حال اعتراض بود، روز دوشنبه با ممنوع الورود شدن بيش از ۳۰ دانشجوی اين دانشگاه که بيشتر آنها عضو انجمن اسلامی پلی تکنيک بودند مواجه شد، اما حتی اين عمل که مغاير با تمامی وعده های دانشگاه مبنی بر حضور تمامی دانشجويان در روز تدفين در صحن دانشگاه بود نتوانست سد اعتراض دانشجويان معترض را بشکند.
از صبح روز دوشنبه اطراف دانشگاه امير کبير مملوء از نيروهای امنيتی، مامورين انتظامی و نيروهای سپاه و بسيج بود و حتی برای مقابله با مخالفت های احتمالی آتش نشانی نيز در دانشگاه حضور پيدا کرده بود، دانشجويان در اطراف دانشگاه از چندين مورد زد وخورد بين نيروهای بسيج و سپاه با دانشجويان پلی تکنيک خبر داده اند. با اين وجود از ساعت ۱۰:۳۰ که عده ای از ممنوع الورود شدن دانشجويان فعال در روزهای پيش به دانشگاه خبر دار شدند در صحن دانشگاه تجمع کرده و خواستار پايان يافتن اين هتک حرمت به دانشگاه شدند که در اين بين نيروهای امنيتی و بسيج دانشگاه با برخورد شديد سعی در متفرق کردن دانشجويان معترض می کنند، اين اعتراض با پيوستن ساير دانشجويان به ان و ورود عده ای از دانشجويان ممنوع الورود به دانشگاه وسعت پيدا کرده و چون روزهای سابق به اعتراض به دفن شهيد و بازداشت دانشجويان کشيده ميشود.
به گزارش خبرنامه اميرکبير دانشجويان با خواندن شعار يار دستانی و حمل پلاکاردهايی با مضامين روزهای گذشته از قبيل ” دانشگاه قبرستان نيست” “خوارج باز آمدند” “پروژه امنيتی در دانشگاه محکوم است” “يارانمان را آزاد کنيد” و دادن شعارهای ” ديکتاتور زمانه شهيد شده بهانه” ” بسيجی بی عرضه قرآن سر نيزه” “مرگ بر ديکتاتور” ” انصار برو گمشو” و…مخالفت خود را با اين پروژه و بازداشت ۴ دانشجوی پلی تکنيکی نشان ميدادند.طبق گزارشات رسيده بعد از اين اعتراضات و ادامه آنها که با برخورد شديد نيروهای داخل دانشگاه اعم از انصار، نيروهای انتظامی، انصار حزب الله که از صبح روز دوشنبه در دانشگاه مستقر شده بودند، نيروهای بيرون دانشگاه که از دانشگاه تهران به پلی تکنيک لشکرکشی کرده بودند به دانشگاه رسيدند و از ساعت ۱۲:۳۰ درگيری ها به شدت افزايش پيدا کرده است.
طبق گزارشات رسيده تا کنون بيش از ۱۵۰۰ دانشجوی جقيقی دانشگاه اميرکبير در اين اعتراضات شرکت کرده اند و عده ای از آنها با روبند هايی که به صورت خود زده بودند در صف اول حرکت می کردند.برخورد ها در حال حاضر بسيار وحشيانه است و با اينکه دانشجويان تنها به حمل پلاکارد های خود مشغول هستند نيروهای به اصطلاح اسلامی و حزب الله با تمام نيرو و توان با آنها برخورد می کنند و حتی خبر ها تاکنون حاکی از اين است که اين نيروها از باتوم، اسپری، چاقو و سلاح های ديگر برای زخمی کردن دانشجويان استفاده می کنند و تعدادی از دانشجويان مضروب شده اند و آنها را به دانشکده های دانشگاه منتقل کرده اند.اخبار رسيده تا کنون اوضاع دانشگاه را بسيار وخيم گزارش می کند و گويا در حالی که دانشجويان معترض در دانشگاه مورد ضرب وشتم واقع می شوند تابوت های به اصطلاح شهيدان گمنام در کناری رها شده اند و يا آنها را با حالتی زننده در کنار قبر گذاشته اند و مداحان در حال خواندن مداحی هستند که البته نيروهای حاضر بيشتر به زد و خورد مشغولند و کسی به تابوت ها و مداحان توجه خاصی نميکند اطلاعات تکميلی و تصاوير اين اعتراضات بزودی منتشر خواهد شد.
منبع : گویا نیوز

1 نظرات:

ستادهاي تشخيص محارب در راهند؟

۱۹:۱۹ bamardum 0 نظر

ستادهاي تشخيص محارب در راهند؟
برخي از نمايندگان حامي دولت در مجلس هشتم از بررسي و تصويب "طرح تشديد مجازات اخلال در امنيت ‏رواني" در کميسيون فرهنگي مجلس خبر دادند. در اين طرح "تاسيس وبلاگ يا سايت الحادي" در رديف جرائم ‏خشن قرار گرفته و براي آن مجازات محارب و مفسد في الارض (اعدام) تعيين شده است.‏
به گفته جواد آرين منش با تصويب طرح يک فوريتي "تشديد مجازات جرائم اخلال در امنيت رواني جامعه" در ‏کميسيون فرهنگي، مجازات مربوط به اين جرائم تشديد مي شود‎.‎‏ وي به خبرگزاري دولتي ايرنا گفت که کميسيون ‏فرهنگي مجلس هشتم، که رياست آن را غلامعلي حداد عادل بر عهده دارد، روز يک شنبه 4 اسفند اين طرح را ‏مورد بررسي و تصويب قرار داد و "با بررسي اين طرح مجازات جرائمي مثل راهزني، سرقت مسلحانه، تجاوز ‏به عنف، تشکيل باندهاي فساد و فحشا، تاسيس و داير کردن وبلاگ و سايت هاي مروج فساد، فحشا و الحاد، قاچاق ‏انسان به منظور استفاده جنسي، شرارت و آدم ربايي شدت مي يابد."‏
نايب رييس کميسيون فرهنگي مجلس همچنين اظهار داشت که "دادگاه ها در صورت تصويب نهايي طرح موظف ‏مي شوند خارج از نوبت و در شعب ويژه اي به اين جرائم رسيدگي کنند، و بر اساس اين طرح مجازات اين دسته ‏از جرائم قابل تخفيف، تبديل و تعليق نيست." وي تاکيد کرد که بنابر اين طرح "ستادي نيز با عنوان ستاد جرائم ‏خاص با حضور معاون اول قوه قضائيه، دادستان کل کشور، فرمانده نيروي انتظامي، معاون امنيتي وزارت ‏اطلاعات، معاون امنيتي وزارت کشور، فرماندار نيروي مقاومت بسيج و رئيس سازمان صدا و سيما تشکيل مي ‏شود، که اين ستاد و زيرمجموعه هاي آن در همه استان هاي کشور "عهده دار ايجاد هماهنگي، پيگيري و ‏پيشگيري، کشف جرم، تعيين مصاديق، تعقيب مجرم و اجراي مجازات خواهند بود."‏‎ ‎‎ستادهايي براي تعيين مصاديق محارب‏‎‎
تهيه "طرح تشديد مجازات اخلال در امنيت رواني" اقدامي هماهنگ با اجراي "طرح امنيت اجتماعي" نيروي ‏انتظامي و مصوبه "گسترش عفاف شوراي عالي انقلاب فرهنگي" است که دو سال و نيم پيش از سوي محمود ‏احمدي نژاد براي اجرا به نهاد ها و سازمان هاي دولتي و از جمله وزارت کشور ابلاغ شد.‏
محمدرضا باهنر، موسي قرباني، حميدرضا حاجي بابايي، علي شاهرخي، حسن غفوري فرد، روح الله حسينيان، ‏جاسم ساعدي، جوادجهانگيرزاده، جلال کاظمي، جهانبخش محبي نيا، الياس نادران، محمد حسن ابوترابي، جلال ‏يحيي زاده، ستار هدايت خواه، محمد آشتياني، احمد مهدوي و محمد ابراهيم نکونام که همگي از اعضاي جناح ‏حامي دولت هستند از طراحان و امضاء کنندگان طرح تشديد اخلال در امنيت رواني هستند.‏
اين طرح از متهمان "تاسيس و داير کردن وبلاگ و سايتي که مروج فساد و فحشا و الحاد شناخته شود" در کنار ‏متهمان "راهزني و سرقت مسلحانه"، "تجاوز به عنف"، "تشکيل باندهاي فساد و فحشا"، "قاچاق انسان به منظور ‏استفاده جنسي"، "شرارت"، "آدم‌ربايي به قصد تجاوز" و "اخاذي" به عنوان مصاديق "اخلال در امنيت اجتماعي ‏و رواني جامعه" نام برده و آن ها را محارب و مفسد في الارض شناخته اند.‏
قانون مجازات اسلامي به قضات اختيار داده که براي کسي که محارب يا مفسد في الارض شناخته شود مجازات ‏‏"قتل"، "اعدام"، قطع دست و پا" يا "نفي بلد" را به تشخيص خود به اجرا در آورند.‏
بخش ديگري از طرح "تشديد مجازات اخلال در امنيت رواني" به تشکيل رسمي ستادهايي براي تعيين مصاديق ‏محارب و مفسد في الارض و آنچه"اخلال در امنيت رواني جامعه" عنوان شده مربوط است. اين ستادها قرار است ‏در سطح کشوري، استاني و شهرستاني براي مقابله با "مخلان امنيت رواني جامعه" تشکيل و فعال شوند.‏
نمونه مشابه اين ستاد در حال حاضر به طور غير رسمي و با اختيارات محدودتر، تحت عنوان "ستاد جرايم ‏خاص" اجراي طرح هاي ضربتي و از جمله طرح امنيت اجتماعي را بر عهده دارد. اما طرح تشديد مجازات ‏اخلال در امنيت رواني به ستادهاي شناسايي و برخورد با "مخلان امنيت رواني" جنبه قانوني داده و به آن ها ‏اجازه مي دهد تا در استان ها و شهرستان ها مصاديق اخلال در امنيت رواني را در کميته هايي مرکب از ‏استاندار، معاون امنيتي اداره اطلاعات، معاون امنيتي استاندار، دادستان و برخي ديگر از مقامات نهادهاي نظامي ‏و امنيتي تعيين نموده و به برخورد، بازداشت و حتي اعدام آن مجرمان اقدام کنند.‏
‎‎تصويب با حمايت لاريجاني‎‎
علي لاريجاني رييس مجلس هشتم اولين کسي است که يک روز پيش از مطرح شدن اين طرح در جلسه علني 12 ‏تيماه 87 مجلس از وجود آن خبر داد و در همايشي با عنوان "اسلام و آسيب هاي اجتماعي" گفت: "نبايد ببينيم ‏افراد شروري در جامعه ناهنجاري مي کنند، عده زيادي دچار آسيب اجتماعي و رواني مي سازند و در ‏نهايت چند ‏سال محکوم به زندان يا جريمه نقدي مي شوند زيرا اينها که جامعه را دچار ناهنجاري مي کنند مصداق مفسد في ‏‏الارض هستند."‏
لاريجاني چهارشنبه 12 تيرماه نيز در مقام رييس مجلس و در هنگام بررسي "طرح تشديد مجازات اخلال در ‏امنيت رواني" در صحن علني مجلس با اشاره به اينکه "تمام مقامات کشور از ايجاد حوادثي که اين روزها شاهد ‏اوج گرفتن آن ها در کشور هستيم اعلام نگراني مي کنند" اين طرح را مکمل طرح امنيت اجتماعي توصيف کرد. ‏وي تصريح کرد: "ساعت ها روي اين موضوع با قوه قضائيه بحث شده است، نيروي انتظامي مشکلاتي در ‏پيگيري اين مساله داشت و در نهايت معلوم شد، يک اراده مصمم از کل حاکميت نياز است که به اين سمت ‏معطوف شود تا اين مشکل حل شود."‏
وي براي توجيه تصويب اين طرح و فراهم کردن زمينه تصويب آن، خاطراتي از دوران دبيريش در شوراي عالي ‏امنيت ملي جمهوري اسلامي را براي نمايندگان نقل کرد و اظهار داشت که تنها در يک مورد پرونده اي به اين ‏شورا ارجاع شده که در آن "يک دندان پزشک به 80 زن تجاوز کرده بود." ‏
روح الله حسنيان نماينده حامي دولت از تهران، از طراحان اين طرح بود که ضمن دفاع از طرح تشديد مجازات ‏اخلال در امنيت رواني گفت: "کساني که با مفسده جامعه را ناامن مي‌کنند با استفاده از نقض قوانين جرائم خود را ‏تکرار مي‌کنند، بنابراين لازم است قانوني با فوريت که نياز فوري جامعه است نوشته و تصويب شود تا موجب ‏برقراري امنيت رواني جامعه شود."‏
در مقابل، غضنفرآبادي نماينده اي که در مخالفت با اين طرح در مجلس سخن گفت تاکيد کرد که "همه مواردي که ‏در اين طرح به عنوان جرايم اخلال در امنيت رواني معرفي شده و براي ان مجازات محاربه تعيين شده مواردي ‏است که در جاي خود در قوانين قبلي آمده است".‏
کليات "طرح تشديد مجازات اخلال در امنيت رواني" در جلسه 12 تير 87 مجلس به تصويب رسيد و لاريجاني ‏وعده داد که براي بررسي بيشتر جزئيات آن و تامين نظر نمايندگان مخالف اين طرح به کميسيون هاي مربوطه ‏ارجاع خواهد شد.‏
طرح تشديد اخلال در امنيت رواني از زمان طرح و تصويب کليات آن – به ويژه به خاطر در نظر گرفتن ‏مجتزات اعدام براي وبلاگ نويسان - با اعتراض و انتقادهاي گسترده اي در رسانه ها و نهادهاي مدافع حقوق بشر ‏و آزادي بيان، اعتراض سازمان گزارشگران بدون مرز، و با ابراز نگراني اتحاديه اروپا مواجه شده است.‏
کانون مدافعان حقوق بشر در 24 تير ماه با انتشار بيانيه اي اعتراض آميز اعلام کرد که "در صورت تصويب ‏نهائي اين طرح آزادي بيان محدودتر گشته، امنيت قضائي شهروندان به مخاطره افتاده و بر تعداد اعدامها افزوده ‏خواهد شد."‏
بنابر اعلام کانون مدافعان حقوق بشر "در بند 6 ماده 2 طرح مذکور، جرم «شرارت»در حد «محاربه و مفسد في ‏الارض» شناخته شده و مجازات آن اعدام است، اما چون تعريفي از اين جرم در طرح مذکور و يا در هيچيک از ‏قوانيني که تا کنون به تصويب رسيده است وجود ندارد، لذا سرنوشت و حيات شهروندان به تفسير دادگاهها از جرم ‏‏«شرارت» بستگي خواهد داشت."‏
وکلاي عضو کانون مدافعان حقوق بشر تاکيد کرده اند: "دردناک تر آنکه طبق بند 5 ماده 2 طرح فوق الذکر، ‏تأسيس و داير کردن وبلاگ و سايت مروج فساد و الحاد در رديف جرائمي چون سرقت مسلحانه و تجاوز به عنف ‏و مستوجب اعدام تلقي شده است و البته تشخيص «فساد» و«الحاد» نيز بسته به نظر دادگاه بوده و در نتيجه ‏سرنوشت افرادي که جز نوشتن گناهي ندارند ر، شديداً به مخاطره مي اندازد و ضربه مهلکي بر آزادي بيان وارد ‏مي سازد."‏
منبع : روزآنلاین

0 نظرات:

وضعيت بازداشت شدگان روز درويش

۱۹:۱۶ bamardum 0 نظر

تا صبح روز دوشنبه 5 اسفند اكثريت اين 600 نفر با ارائه و سپردن كارت شناسايي آزاد شدند. حدود 120 نفر از دراويش بازداشت شده نيز با ارائه كارت شناسايي و سپردن تعهد براي مراجعه با دادگاه انقلاب موقتا آزاد شدند و حدود 130 نفر از آنها به زندان اوين انتقال يافتند. از بازداشت شدگان منتقل شده به زندان اوين حدود 115 نفر در هنگام راهپيمايي در «روز درويش» بازداشت گرديدند و 15 نفر آنان شب قبل از روز راهپيمائي از محل منازلشان دستگير شده بودند.
براساس گزارشات دريافتي از تعداد 850 نفر بازداشتي در «روز درويش» روز شنبه سوم اسفند ماه 1387 روز تجمع دراويش در مقابل مجلس شورای اسلامی، حدود 250 نفر آنها از دراويش و 600 نفر آنها غير از دراويش گنابادي بودند.نيروي انتظامي تعدادي از اتوبوسهاي حامل دراويش از شهرهاي مختلف به سمت تهران را در مبادي خروج از شهر مبدا مجبور به مراجعت نمود كه عليرغم اينكه دهها اتوبوس در شهرهاي مختلف مجبور به مراجعت شدند معذالك بازداشت كسي در اين پاسگاهها گزارش نشده. گفتني است در بسياري از مبادي خروجي شهرهاي كشور پليس با سركشي اتومبيلها اگر افراد شارب دار با سبيل بلند در آن مشاهده ميكردند امر به بازگشت آنها مينمود.نيروي انتظامي از بامداداد روز شنبه 3 اسفند با استقرار نيروهايي در مبادي ورودي شهر تهران در ترمينالهاي جنوب، شرق و آزادي و ايستگاه ورودي متروي صادقيه و ايستگاه مخبرالدوله و همجوار هر فردي كه از اتوبوس يا مترو پياده ميشد و سبيل يا شارب بلند داشت را گرفتند و توسط اتوبوس به محلهاي از قبل معين شده منتقل مينمودند.حدود 600 نفر از اين افراد بازداشت شده از دراويش نبودند و فقط به خاطر داشتن سبيل بازداشت گرديدند. اين عده حتي نميدانستند كه به چه علت بازداشت شدند.تا صبح روز دوشنبه 5 اسفند اكثريت اين 600 نفر با ارائه و سپردن كارت شناسايي آزاد شدند. حدود 120 نفر از دراويش بازداشت شده نيز با ارائه كارت شناسايي و سپردن تعهد براي مراجعه با دادگاه انقلاب موقتا آزاد شدند و حدود 130 نفر از آنها به زندان اوين انتقال يافتند. از بازداشت شدگان منتقل شده به زندان اوين حدود 115 نفر در هنگام راهپيمايي در «روز درويش» بازداشت گرديدند و 15 نفر آنان شب قبل از روز راهپيمائي از محل منازلشان دستگير شده بودند. دراويشي كه شب قبل توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شدند: از تهران حسن كاشاني و علي اكبر بنكدار، از اصفهان: عبدالصالح لقماني، از خرم آباد: ماشالله خداداي، توكل جواق، فرشاد خدادادي، اهواز: بهادر فيروزه اي، امير علافي، محمد علافي، منصور مرعشي، بروجرد : ايمان ذكي، رضا هادوي، حميد سليماني. اين دراويش با اتهام اقدام عليه امنیت ملی بازداشت و هفته آينده به دادگاه احضار خواهند شد. چند تن از آنها به نامهای محمدصادق مرادی سروستانی، حسن كاشاني، امین کرمپور، رضا مطیع قوانین و علی اکبر بنکدار محمدعلي تابان در سلولهای انفرادی بند 242 اوین زنداني هستند. بازداشت دراویش به دستور دادستان انقلاب تهران صورت گرفته و ممنوع الملاقات می باشند. دادستان هنوز اجازه ملاقات وكيل به اين افراد را نداده است.
منبع : درویشان نت

0 نظرات:

امروز مقابل مجلس صورت خواهد گرفت : اعتراض مسالمت آمیز دراویش نعمت اللهی

۱:۴۴ bamardum 0 نظر

امروز مقابل مجلس صورت خواهد گرفت : اعتراض مسالمت آمیز دراویش نعمت اللهی

براي اعتراض به عمليات خلاف قانون و تجاوز عده‌اي متخلف به حقوق دراويش و ايرانيان و اقليتهاي مذهبي و تخريب حسینیه ها و اماکن عبادی دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی قرار است امروز سه شنبه سوم اسفند ماه ، ساعت یازده در مقابل مجلس اجتماع مسالمت آمیزی بر گزار شود .

در اطلاعیه دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی آمده است :

برادران و عزیزان ایمانی؛

بنابر اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تبصره 2 قانون جمعیتها، اجتماع جمعی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در ساعت 11 صبح روز شنبه سوم اسفندماه 1387 در مقابل مجلس شورای اسلامی قانونی و شرعی بوده و احتیاج به اخذ هیچگونه مجوزی از سوی ارگانهای رسمی کشور ندارد و از حقوق حقه ملّت ایران می باشد. دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی به جهت حفظ امنیت و نظم عمومی و جلوگیری از سوءاستفاده معاندین تصوف و دشمنان کشور در روز شنبه با رعایت نظم در مقابل مجلس شورای اسلامی اجتماع نموده و با امضای نامه ­ای مبنی بر استیفای حقوق قانونی خود، بدون توقّف، محل را ترک می نمایند.

در بخش پایانی این اطلاعیه آمده است : بدیهی است در این مراسم هیچگونه حرکتی از سوی دراویش از جمله دادن شعار له و علیه اشخاص و پخش اعلامیه و... و اعمال مغایر با مقررات قانونی کشور انجام نخواهد گرفت.

همزمان با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در طی سه سال گذشته حملات گستردۀ نیروهای امنیتی - انتظامی و بسیج به حسینیه ها و اماکن عبادی ، مزار و اماکن متبرکۀ بزرگان عرفان و تصوف دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی افزایش یافته است که می توان به تخریب سالن اجتماعات این مکتب در اصفهان ، چرمهین ،کرج ،بروجرد ، قم ، کیش و ... همچنین به بازداشت نزدیک به پنجاه نفر در روز پنج شنبه گذشته که در جهت برگزاری مجلس درویشی بر روی خرابه های مقبره درویش ناصرعلی در شهر اصفهان تجمع کرده بودند اشاره کرد .

منبع : وبلاگ با مردم

0 نظرات:

آیا کنفرانس برلین با ابعاد گسترده تری در راه است ؟

۲۰:۰۵ bamardum 0 نظر

آیا کنفرانس برلین با ابعاد گسترده تری در راه است ؟

با حضور سید محمد خاتمی در انتخابات خردادماه سال آینده و احتمال بسیار زیاد موفقیت وی در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم بر هجمه تبلیغات و تخریب های بر علیه ایشان و افرادی که در جبهه گسترده اصلاح طلبی حضور دارند افزوده گشته که می توان به تحرکات اخیر روزنامه کیهان ، سایت جهان نیوز و خبرگزاری فارس اشاره کرد .

پس از آن که سرمقاله حسین شریعتمداری از اعضای تندروی اصولگرایان در روزنامه کیهان با واکنش های از چهره ها و شخصیت های مختلفی روبرو گشت سایت جهان نیوز با انتشار گزارشی اختصاصی هاشم آقاجري عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را متهم به هتاکی مجدد به آیت الله خمینی رهبر فقید انقلاب و مراجع تقليد کرد.

در این گزارش با تاکید چندباره بر حضور ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران و جمعی از این اعضای این تشکل و جمعي از مسئولين و مديران دولت‌ دوم خرداد و جمعي از نمايندگان سابق در مجلس ششم و شخصیت های همچون انصاري راد، ابراهيمي ، جماعتي، عطريانفر ، سعيد ليلاز، اعظم طالقاني ، مرتضي مبلغ ، صفري ، کوشش شده است برگزاری جلسه ماهیانه ای که در منزل عبدالله نوری وزیر کشور سابق دولت سید محمد خاتمی تشکیل می شود را به گونه ای دیگر جلوه داده و احساسات مذهبی را بر علیه جبهه گسترده اصلاح طلبی برانگیزد .

در این گزارش سعی شده سخنرانی هاشم آقاجری در سال 81 در دانشگاه همدان که به مناسبت سالگرد دكتر شريعتي تحت عنوان «پروتستانيسم اسلامي» ايراد شده بود را به سخنرانی ایشان با عنوان «اخلاق سلطه و اخلاقي رهايي» که در منزل عبدالله نوری ایراد شده است ارتباط داده شود .

لازم به توضیح می باشد که بحران سازان در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی هر 9 روز یکبار بحرانی در جهت تضعیف دولت اصلاح طلب ایجاد می کردند که از مهم ترین آنها می توان به واقعه کوی دانشگاه ، توقیف فله ای روزنامه ها ، کنفرانس برلین ، پرونده ای موسوم به نوارسازان، بازداشت نماینده همدان و سخنرانی هاشم آقاجری در دانشگاه همدان که منجر به صدور رای ارتداد از اسلام توسط دادگاه بدوی شد اشاره نمود.

منبع : وبلاگ با مردم

متن کامل از سایت جهان نیوز در ادامه جهت اظهار نظر و قضاوت خوانندگان آورده شده است .

در منزل عبدالله نوری صورت گرفت:

هتاکی مجدد آقاجري به امام خمینی و مراجع تقليد

عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بار ديگر در سخناني اهانت‌آميز و هتاكانه، ساحت مقدس امام راحل (ره)، مراجع تقليد و ولايت فقيه را مورد جسارت و تمسخر خويش قرار داد.

به گزارش "جهان نیوز"،هاشم آقاجري عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه در سال 81 طي سخناني مقلدان را به «ميمون» تشبيه و به ساحت ائمه اطهار (ع) نيز جسارت كرده بود ، اخيرا با ايراد سخنان ديگري در منزل عبدالله نوري به تمسخر و هتاكي به ساحت مراجع عظام تقليد، علما و فقها پرداخت و گفت: در حكومت ما از هيچ فقيهي حكمي پيرامون مسايل اخلاقي و كرامت انساني نديديم و تمامي موارد در جهت خرد كردن انسانيت و سلطه‌پذيري بوده است.

آقاجري در اين سخنان كه با عنوان «اخلاق سلطه و اخلاقي رهايي» ايراد مي‌شد، افزود: همچنين هيچ كس برده‌داري را حرام نكرده است در صورتي كه برده‌داري و برده‌پذيري در تضاد با اخلاق است.

عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با اهانت مجدد به حكومت اسلامي مدعي شد:‌ در كشور آمريكا آبراهام لينكلن برده‌داري را ممنوع كرد و همان بود كه عامل پيشرفت و توسعه آنان شد.


وي در ادامه اين جلسه كه تعدادي از عناصر گروهك نهضت آزادي ، جمعي از مسئولين و مديران دولت‌ دوم خرداد و جمعي از نمايندگان سابق در مجلس ششم نيز حضور داشتند با تحريف سخنان امام خميني (ره) خاطرنشان كرد: مشهور است كه بنيانگذار انقلاب گفته ما مامور به انجام وظيفه هستيم نه نتيجه، كه اين يعني ما به نتيجه كاري نداريم و فقط وظيفه خود را انجام مي‌دهيم. خواه اين وظيفه درست و خواه نادرست باشد.
آقاجري به جمله‌اي ديگر از بيانات امام راحل (ره) اشاره و آن را متناقض با جمله پيش‌گفته برشمرد و تاكيد كرد: بنيانگذار انقلاب در جاي ديگري گفته است كه حفظ نظام از اوجب واجبات است كه اين دو جمله در تضاد آشكار با همديگر هستند.

وي با ادعاي كشف تضاد در فرمايشات امام خميني (ره) و متهم نمودن نظام اسلامي به استبداد و سلطه‌گري عنوان كرد: نمي‌توان هم وظيفه‌گرا بود و هم به هر قيمتي كه شده نظام را حفظ كرد زيرا ممكن است ما در حفظ نظام، متوسل به زور و استبداد و سلطه شويم و اين در تضاد آشكار با اخلاق است.

عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي همچنين به مبحث ولايت مطلقه فقيه اشاره و با «رذيله» و «شرك آشكار» خواندن مطلقه بودن ولايت فقيه افزود: لفظ مطلق فقط و فقط براي خدا صدق مي‌كند و هر كس براي خود مطلقيت قايل شود ،خود را شريك خدا دانسته و اين شرك آشكار است.

آقاجري تاكيد كرد: به جز خدا همه چيز نسبي است و مطلقيت از رذايل بوده و رذيله‌اي اخلاقي است. سخنان هتاكانه آقاجري تنها با واكنش ملايم و آرام يكي از حضار که از اعضاي سابق دفتر امام راحل(ره) بوده مواجه شد كه آقاجري نيز در پاسخ به وي با طرح ادعاي نبود آزادي بيان در كشور تاكيد كرد: من مسايلي كه شما مي‌گوييد را 15 سال قبل در كتاب‌هاي خود نوشته و تدريس كرده‌ام. اما امروز همان حرف‌ها را قبول ندارم و به اين نتيجه رسيده‌ام كه اينگونه نيست چرا كه مواردي هست كه نمي‌توان آنها را بيان كرد.

در اين جلسه انصاري راد، ابراهيمي ، جماعتي، ابراهيم يزدي، عطريانفر ، سعيد ليلاز، اعظم طالقاني ، مرتضي مبلغ ، صفري و چند تن از اعضاي نهضت آزادي حضور داشتند.

گفتني است سخنان اهانت‌آميز آقاجري در سالهاي 79 تا 81 و به خصوص سخنراني وي در دانشگاه همدان كه به مناسبت سالگرد دكتر شريعتي با عنوان «پروتستانيسم اسلامي» ايراد شد با واكنش‌هاي فراوان از سوي مردم، علما، مراجع، احزاب و گروه‌هاي مختلف سياسي مواجه شد. اين واكنش‌ها به حدي بود كه حمايت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از وي نيز منجر به صدور حكم عدم مشروعيت اين سازمان از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم شد.

اين تشكل عالي‌رتبه حوزوي _ سياسي سخنان آقاجري را اقدام سياسي عليه اسلام دانسته بود. آقاجري در سخنان خود با تمسخر برخي از روايات اسلامي پيرامون تولد ائمه اطهار (ع) و زندگاني آن بزرگواران به تشبيه مقلدين با ميمون پرداخته و در ادامه نيز خواستار اصلاح اسلام شده بود.

در پي ايراد اين جسارت‌ها ،دادگاه بدوي، سخنان وي را مصداق بارز «ارتداد از اسلام» برشمرد.

0 نظرات:

اگر اصلاح طلبان به اجماع برسند احتمال پیروزی بسیار زیاد خواهد بود

۲۱:۵۲ bamardum 0 نظر

اگر اصلاح طلبان به اجماع برسند احتمال پیروزی بسیار زیاد خواهد بود

دکتر ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران از سید محمد خاتمی کاندیدای ریاست جمهوری سال آینده خواست با دعوت از همه نیروهای اصلاح طلب جبهه گسترده ای ایجاد کند .

دکتر ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران در گفتگویی با خبرگزاری ایلنا ، اظهار امیدواری کرد با توجه به حركت‌هاي نامناسبي كه از جانب برخي گروه‌ها عليه خاتمي انجام شده ايشان نسبت به ايجاد يک جبهه گسترده از همه نيروهاي اصلاح طلب دست به کار شود.

وزیر امور خارجه دولت موقت احتمال موفقیت اصلاح طلبان در انتخابات سال آینده در صورت اجماع بر کاندیداتوری آقای خاتمی را بسیار بالا دانست و تهدید ها و تخريب‌هاي صورت گرفته عليه اصلاح طلبان را نتيجه پيروزي احتمالي آنها در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم می داند .

ایشان اظهار داشتند :" هر کانديداي اصلاح طلبي كه احتمال پيروزي اصلاح طلبان را بالا ببرد با اين نوع تهديدها روبرو خواهد شد."

نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس با طرح این پرسش از قوه قضاييه که در مورد مسايل به مراتب ساده‌تر از اين موارد وارد عمل مي‌‌شود ولي در خصوص اين تخريب‌ها که يک شخصيت سياسي برجسته در جمهوري اسلامي را مورد تهديد قرار مي‌دهند، هيچ واکنشي صورت نمي‌‌‌گيرد. اظهار امیدواری کرد که قوه قضاييه به وظيفه قانوني خود در برابر حرمت شكني‌ها و به دور از جانبداري از گروه خاصي عمل کند.

دکتر یزدی با اشاره به موانع و مشکلات کاري دوران رياست جمهوري خاتمی و وجود این پرسش در ذهن مردم که آیا این موانع مرتفع شده است اظهار داشت :" خاتمي هم مانند هر شهروند ديگري حق دارد، کانديدا شود و مردم نيز حق دارند که از آن کانديدا حمايت کنند. هيچ شخصيتي سياسي نمي‌تواند بگويد که چون ممکن است محافلي با من مخالف باشند و کارشکني کنند در انتخابات حضور نيابد. اگر يک شخصيت سياسي بخواهد به کشورش خدمت کند، بايد آمادگي پرداخت هزينه‌‌ها را هم داشته باشد و اصلاح طلبان نيز بايد همين‌گونه باشند."

ایشان جديتي در کلام تهدید کنندگانی که اين گونه حرف‌ها را عليه خاتمي مي‌زنند تصور نکردند و تنها ممکن است به حرکت های ایضایی بینجامد .

دکتر یزدی در پایان این گفتگو اظهار داشتند :" به هر حال خاتمي با جديت آمده است و بهتر است صبر کنيم تا نتيجه انتخابات آينده مشخص شود. "

لازم به توضیح است روزنامه کیهان به مدیر مسئولی حسین شریعتمداری یکی از نیروهای تندور محافظه کاران در سرمقاله ای سید محمد خاتمی را تهدید به سرنوشتی که بر سر بی نظیر بوتو نخست وزیر سابق پاکستان و رهبر حزب مردم که در عملیاتی انتحاری در شهر روالپندی به ضرب گلوله از پای درآمده کرد .

منبع : وبلاگ با مردم

0 نظرات:

سي سال پس از سقوط استبداد مطلقه‌ي سلطنتي

۱۹:۴۲ bamardum 0 نظر

بيانيه نهضت آزادي ايران به مناسبت سي امين سال انقلاب : سي سال پس از سقوط استبداد مطلقه‌ي سلطنتي

به نام خدا

سي سالگي انقلاب اسلامي ايران فرصت مناسبي است تا ضمن گرامی داشت اين پاگرد تاريخي و تبريك اين مناسبت ملي به ملت شريف ايران، در يك كنكاش همه‌جانبه نسبت به يادآوري آرمان‌ها و مطالبات تاريخي مطرح شده در اين رویداد و تحول عظيم اجتماعي، به آسيب‌شناسي و سپس ارايه‌ي راهكارهاي ترميمي آن بپردازیم.

* آرمان‌هاي انقلاب اسلامي ايران

مهم‌ترين آرمان‌هاي اين انقلاب در شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي تجلي يافت و اساسي‌ترين ویزگی آن، تکیه بر ارزش‌های اخلاقی و کمال معنوی جامعه بود. حكومت خودكامه‌‌ي پهلوي از آغاز تاسيس با تعميق شكاف ملت – دولت از هرگونه تعامل با مردم و رعايت حقوق بنيادين ملت سر باز زد و، سرانجام، با دچار شدن به بحران‌هاي سخت اقتصادي، اجتماعي، اخلاقی و سياسي به سراشيبي سقوط درغلتيد.

1- آزادي

آزادی موهبتی است الهی که با سرشت انسان عجین بوده و بزرگترین حقی است که خداوند به آدمي عطا فرموده و بدين جهت او را جانشین خود در زمین قرار داده است. آزادی حقی است دايمي و غیر قابل انکار که وجوه مختلف آن در فصول سوم، پنجم و هفتم قانون اساسی به تفصیل بیان گردیده است و اساسي‌ترين خواسته‌اي بود كه ملت ایران برای به دست آوردن آن قیام کرد. از اين رو سلب یا تحدید آزادی‌های اساسی، انحرافي نابخشودنی از آرمان های انقلاب و اصول قانون اساسی و به تبع آن ازنظام جمهوری اسلامی ارزيابي شده و نقض آشکار حقوق آحاد ملت به‌ شمار می‌رود.

اين مطالبه‌ي تاريخي كه با ورود ايران به روزگار نوين ( مدرنيته ) به مثابه‌ي چکیده‌ و مهم‌ترين ركن جنبش مشروطيت تبلور يافته بود، در جامعه‌ي سياسي ايران نه تنها هرگز به معناي نا‌هنجاري و بي‌اخلاقي مطرح نشد كه اتفاقا با طرح درخواست ايجاد عدالت‌خانه و التزام پادشاه به قدرت مبتني بر قانون اساسي و تاسيس نهادهايي مانند مجلس شوراي ملي و بنيان‌ نهادن نظام انتخابات و گزينش دمكراتيك مديران حكومت، در راستاي شعائر و ارزش‌هايي قرار گرفت كه در فرهنگ شيعه و فلسفه‌ي گسترش اين باور رايج سابقه داشت. حمايت روحانيان سرشناس و مراجع تراز اول از جنبش مشروطيت گواه حقانيت اين ادعاست. در زیر آرمان آزادي، كه به نفي استبداد توجه داشت، مي‌توان موارد بعدي را چنين بر شمرد:

· حكومت قانون

در طول تاريخ معاصر ايران، كه از قيام تنباكو آغاز مي‌شود، آرمان آزادي‌خواهي در بر گيرنده‌ي دو خواست اساسي بوده است: اول، آزاد شدن از هر گونه ظلم و ستم، فقر، بي عدالتي و خودكامگي حاكمان که به بیان دیگر، مي‌توان " آزادي "را مترادف با مفهوم " رهايي " به كار بست.

دوم، آزادي به معناي بهره‌گیری و برخوردار بودن از حق آزادي عقيده، بيان، قلم، تشكيل اجتماعات، كسب و كار، انتخاب مسكن و، مهم‌تر و بالاتر از همه، حق تعيين آزادانه‌ي سرنوشت سياسي.

ملت ايران از عصر ناصري به بعد ريشه‌ي مشكلات و علت عقب‌ماندگي‌اش را در اولويت داشتن نظرات شخص پادشاه بر منافع و نيازهاي ملي و نبود ِ ساختار قدرت ِ مبتني بر قانون مي‌ديد. شاه ظل الله بود و با آن‌که در عرصه‌ي قانون‌گذاري، امور اجرايي و حتي اعمال كيفرهاي سنگين از اختيارات مطلقه برخوردار بود، به هيچ كس پاسخ‌گو نبود و اصولا قانون مدوني وجود نداشت كه شاه ملزم به رعايت آن باشد. حتي برخي مقررات مدون كه شاه از مدل‌هاي اروپايي اقتباس كرده بود، هرگز وجهه‌ي قانوني به مفهوم امروزين نداشت و بارها به وسیله شخص او نقض مي‌شد. در چنان شرايط و بر اساس چنان دركي بود كه جنبش مشروطيت رقم خورد و پادشاه از آن پس تنها به عنوان يك نماد ملي و فاقد هرگونه اختيارات تلقي شد. البته، با سقوط سلسله‌ي قاجار و روی کار آمدن پهلوي اول، شاه مجددا از اختيارات مطلقه برخوردار شد و شخص وي به مهم‌ترين ناقض قانون اساسي بدل گردید.

با پايان يافتن جنگ جهاني دوم، تدوين اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر و پيوستن دولت ايران به اين میثاق بين‌المللي ونیز در نتيجه‌‌ي آثاری كه سقوط رضا خان در پي داشت، براي يك دوره‌‌ي كوتاه، طرح حقوق بنيادين ملت در جامعه‌ي سياسي ايران جدي انگاشته شد كه البته با وقوع كودتاي ننگين 28 مرداد 1332 عليه دولت ملي زنده‌ياد دكتر محمد مصدق، پادشاه مجددا به مدت 25 سال از اختيارات مطلقه برخوردار شد.

قيام پانزده خرداد 1342 از يك نظر به منزله‌ي يادآوري جايگاه و تعهدات شاه بر اساس مفاد قانون اساسي مشروطه از سوي ملت بود و رهبر فقيد انقلاب در آن مقطع همواره نسبت به ضرورت التزام شخص اول مملكت در چارچوب قانون اصرار داشت. انقلاب اسلامي نيز، با آن كه مصمم به از بين بردن نظم كهنه و پی افكندن نظامي نو در جامعه‌ي ايران بود، از همان آغاز به تثبيت حاكميت قانون و ايجاد حكومتي مبتني بر هنجارهاي معين قانوني توجه داشت. شايد يكي از دلايل اصرار رهبري انقلاب بر انجام گرفتن همه‌پرسی (رفراندوم) دوازدهم فروردين 1358 و تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي در كوتاه‌ترين زمان ممكن، ابعاد گسترده‌ي اين مطالبه از سوي ملت و توجه ايشان به ضرورت پاسخ‌گويي و گردن نهادن به اين نياز بوده است.

كوتاه سخن آن كه، به رغم تبليغاتي كه مخالفان آزادي در سده‌ي اخير مروج آن بوده‌اند، آرمان آزادي‌خواهی مردم ايران، همواره در نفي استبداد و التزام به حكومت قانون مبتني بر حقوق و اخلاق انساني تجلي و معنا يافته است و، از اين رو، به عنوان مهم‌ترين مطالبه‌ي تاريخي ‌صد سال اخير، هنوز هم پا بر جاست.

2- استقلال

تجربه‌ي تاريخ جهان و نیز وقايعي كه از انقلاب مشروطه تا نهضت ملي شدن صنعت نفت، قيام پانزده خرداد و انقلاب اسلامي 1357 رخ داده است، بيان‌گر رابطه‌اي دو سويه ميان دو آرمان آزادي و استقلال نظام‌هاي سياسي مي‌باشد. از يك سو، واضح است كه حكومت‌هايي كه به آزادي و حقوق بنيادين ملت باور ندارند با از دست دادن مشروعيت سياسي و حمايت ملي به تدريج تنها راه تداومشان را در كسب حمايت بيگانگان و تدوين نوعي سياست خارجي ضد ملي مي‌بينند و در نهايت، اولويت‌دهي به حفظ منافع بيگانگان و جلب رضايت آنان منجر به خدشه دار شدن استقلال و تضعيف توان تصميم‌گيري در عرصه‌هاي گوناگون اقتصادي، سياسي و اجتماعي مي‌شود و حتي امنيت ملي و تماميت ارضي كشور در معرض خطر قرار می‌گيرد. شركت در پيمان‌هاي نظامي منطقه‌اي، مانند سنتو و سيتو، و پرداخت هزينه‌هاي فراوان مادي و معنوي بر اساس چنين نگرشي در دستور كار نظام‌هاي خودكامه‌اي مانند رژیم پهلوي‌ قرار مي‌گرفت.

از سوي ديگر، حفظ استقلال اساسي‌ترين پيش‌نياز ِ نيل به آزادي، دمكراسي و حاكميت قانون محسوب مي‌شود. در دوران جنگ سرد، دولت‌هايي كه نسبت به يكي از دو قدرت‌ سياسي شرق و غرب تمايل جدي داشتند و سرنوشتشان را با منافع و سياست‌‌هاي آمريكا و شوروي هماهنگ مي‌ساختند و در نهايت خودشان را در يكي از دو بلوك ياد شده باز تعريف مي‌كردند، عملا در صف جدي‌ترين مخالفان آزادي ملت‌ها قرار گرفته، از پذيرش كرامت انساني و مفاد اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر خودداری مي‌ورزيدند. پس از جنگ سرد نيز، اگرچه بسياري از مناسبات حقوقی و روابط بين‌المللي كشورها دچار تحول اساسي شده است، حكومت‌ها و حكم‌رانانی كه به عدول از اين ارزش سياسي و حفظ هويت و منافع ملي ( استقلال ) و پذيرش بي‌چون و چراي اصول جهاني‌سازي اهتمام داشته‌اند، همچنان نه تنها در عرصه‌‌‌ي اقتصادي، كه در حوزه‌هاي سياست و حتي فرهنگ نيز، با آسيب‌های جدي و بحران مشروعيت و هويت رويارو بوده‌اند.

بر پایه‌ي چنين دركي بود كه جرياني در جهان با عنوان " جنبش غير متعهدها " مبتني بر انديشه‌هاي مصدق، نهرو، جمال عبدالناصر و تيتو شكل گرفت و نيز بر همين مبادي بود كه يكي از نخستين اقدامات دولت‌ موقت انقلاب اسلامي ایران، خروج از پيمان‌ نظامي سنتو، لغو يك‌جانبه‌ي تعهدات پيمان نظامي دو جانبه ميان ايران و آمريكا و عضويت در جنبش غير متعهدها و شركت در اجلاسيه‌ي آن بود. اثر عميق ديگري كه از توجه به اين انديشه در اسناد انقلاب 1357 مي‌توان يافت، اصل نهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است كه با صراحت مقرر مي‌دارد: « در جمهوری اسلامی ایران ، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی كشور از یكدیگر تفكیك ناپذیرند و حفظ آن‌ها وظیفه‌ي دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران كمترین خدشه‏ای وارد كند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور، آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب كند. »

3- جمهوري اسلامي

جمهوري اسلامي نه يك آرمان در معناي ماهوي كه الگو و مدل حكومتي ويژه‌اي بود كه ملت ايران براي دستیابی به آرمان‌هايش مطالبه مي‌كرد و دربرگيرنده‌ي دو جزء جمهوريت و اسلاميت بود. جمهوريت نظام سياسي متضمن پاسداري از آرمان‌هاي ياد شده و اسلاميت نيز وصفي بود كه از ابعاد اخلاقي و رواني حاكم بر جنبش ملت ايران عليه سلطنت مطلقه‌ي پهلوي حكايت داشت. ملت ايران با گزينش و به‌كارگيري اين وصف موجبات پيوستن روحانيت را به نهضت آزادي‌خواهي هموار ساخته، و باور داشت كه آرمان‌هاي آزادي‌خواهي و استقلال‌طلبي منافات و تعارضي با باورها و سنت ديني ايشان ندارد. بدين گونه بود كه اخلاق‌گرايي و تثبيت حكومت قانون در راستاي يك‌ديگر قرار گرفته، از آمال و مطالبات ملتي سخن مي‌گفت كه فساد و استبداد را دو ويژگي اساسي حكومت و دولت‌مردان رژیم پهلوي مي‌ديد و از همين رو بود كه به تعبير روحانيان برجسته‌، مانند زنده‌ياد مجاهد نستوه، آيت الله سيد محمود طالقاني، استبداد هم‌معنا با شرك تلقي شده، و آزادي‌خواهي و مبارزه با استبداد، تكليفي ديني به شمار مي‌ رفت. در اين بينش، اسلاميت فرع بر جمهوريت یا مترادف و هم‌تراز آن بود و بدان جهت اهميت ويژه داشت كه اكثريت جمعيت ايران مسلمان بودند. در واقع، اسلاميت نظام نوپا از آن رو با استقبال عام روبرو شد كه گوياي عنصري فرهنگي و متضمن وجه دمكراتيك نظام سياسي و پاسدار حاكميت ملت و حكومت قانون بود.

4- ارزش‌ها، اخلاق و فرهنگ

بعد اخلاقی و ارزشی انقلاب اسلامی ایران، آن را از انقلاب‌های سیاسی دیگر مانند انقلاب های روسیه، چین و ... متمایز می‌سازد. انقلاب ایران منادی ارزش‌های اخلاقی همچون عدالت، صداقت، پاکی، اعتماد، محبت، صلح، تعهد و وفای به عهد و رعایت حقوق مردم بود. در بیان رهبران و پیشگامان انقلاب بر این اصل تاکید می شد که ما نه برای مادیات بلکه برای اسلام و ارزش‌های الهی و اخلاقی قیام کرده‌ایم. در اين رويكرد، ارزش‌های اسلامی و اخلاقی، بزرگترین سرمایه‌ي انقلاب و جامعه شمرده می‌شد و حفظ و تعالی آن از بدیهی‌ترین امور تلقی می‌گردید.

به رغم ابهاماتي كه در دوران انقلاب درباره‌ي معنا و محتواي جمهوري اسلامي وجود داشت، صرف تدوین و تثبیت قانون اساسي تعريف آن را مشخص مي‌سازد. جمهوري اسلامي نظامي سياسي است كه در چارچوب همين قانون معنا می‌یابد و از اين رو گزافه نخواهد بود اگر گفته شود كه جمهوري اسلامي بدون اجراي قانون اساسي معنا و مفهوم ندارد. به ديگر سخن، تخلفات مستمر از قانون اساسي، در واقع سست كردن مباني جمهوري اسلامي است و نوعي بر اندازي محسوب مي‌شود.

* انقلاب اسلامي ايران پس از سي سال

متاسفانه، وقايعي كه از فرداي پيروزي انقلاب 1357 ايران رخ داد، نه تنها در راستاي اهداف و آرمان‌هاي فوق قرار نداشت كه بعضاً ماهيتي متعارض و تماميت‌خواهانه يافت. در همان زمان، انديشه‌ورزانی مانند مهندس بازرگان بارها نگراني‌شان را درباره‌ي تبديل شعار ملي " همه با هم " به مشي انحصاري " همه با من "، به مثابه‌‌ي اساسي‌ترين آسيب و خطرناک‌ترين انحرافي كه بنيان و آرمان‌هاي انقلاب را تهديد مي‌كرد با مردم در ميان گذاشتند، اما فضاي حاکم بر جامعه و هژموني فرهمندی (كاريزماي) رهبري انقلاب نگذاشت تا اين گونه صدا ها در آن زمان به گوش‌ها برسد.

پس از درگذشت رهبر فقيد انقلاب، برخي ازكساني كه نه در دوران مبارزه و نه پس از پيروزي انقلاب و تا پيش از آن فرصت نيافته بودند که نسبتي ميان خودشان و حكومت جديد تعريف كنند، امكان يافتند که با طراحي سازوكارهاي نظري و اجرايي مانند رواج انديشه‌ي ذوب در ولايت، نظريه‌ي كشف ولی فقیه به وسیله خبرگان رهبری و نظارت استصوابي شورای نگهبان به استحاله‌‌‌ي اركان نظام جمهوري اسلامي ايران، بازتوليد استبداد، نفي حكومت قانون و الزام مسوولان رسمي كشور به پاسخ‌گويي مسوولانه به ملت و نهادهاي منتخب آن، مانند مجلس شوراي اسلامي، و اعمال نظريه‌ي انحرافي"النصر بالرعب "بپردازند.

در سايه‌‌ي چنين اموري است كه انتخاب نمايندگان ملت در چارچوب منافع و خواست گروهي محدود قرار گرفته و تقويت و سلطه نهادهاي امنيتي و نظامي بر مديريت كشور آشكار شده است. تماميت‌خواهان حاكم بر دولت نهم، بي تقيد به هيچ اصل قانوني و شرعي، از نقض گسترده‌ي حقوق ملت بیمی ندارند و عملا منكر بخش عمده‌اي از قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، که در فصول سوم، پنجم و هفتم آن آمده است، مي‌شوند.

از سوي ديگر، عدم عنايت به حقوق بنيادين و آرمان آزادي خواهی ملت ايران در اين سه دهه، خواه‌ناخواه منجر به تضعيف هر چه بيشتر حاكميت ملي و آرمان استقلال شده است. عملكرد غير قابل قبول دستگاه سياست خارجي دولت نهم در ارتباط با نظام حقوقي درياي مازندران و جزاير سه‌گانه‌ي خلیج فارس بيش از هر زمان ديگري تماميت ارضي ايران را با تهديد مواجه ساخته است. عدم رعايت عقلانيت و قواعد مرسوم در اصول ديپلماسي به وسیله دولت نهم و به ويژه درباره‌ي پرونده‌ي هسته‌اي، امري قابل پرده‌پوشي نيست و متاسفانه به طور جدي امنيت ملي را به مخاطره افكنده است. در زمينه‌هاي اقتصادي نيز، به رغم شعارهاي تبليغاتي دولت نهم، رشد بي‌سابقه‌ي تورم، ركود، گسترش اقتصاد غير مولد و مبتني بر واردات و ده‌ها مورد ديگر از اين دست، از جمله واقعياتي هستند كه از بي‌عدالتي عام و وجود فشار سنگين بر طبقات محروم كشور، از يك سو و فقدان استقلال اقتصادي، از سوي ديگر حكايت دارد. آمار جنايي منتشر شده از سوي دستگاه قضايي و دیگر سازمان‌هاي دولتي و غير دولتي مرتبط با آسيب‌هاي اجتماعي و مسايل كيفري بيان‌گر تشديد بحران اخلاقي جامعه و شيوع نوعي بي‌هنجاري دارد.

متاسفانه بايد اذعان داشت كه با وجود ادعای دست یافتن به فن‌آوری هسته‌ای و موشکی و سلول‌های بنیادی، بنیادی‌ترین سرمایه‌ي انقلاب از دست رفته یا به شدت تضعیف شده است. فساد مالی، سياسي و اجتماعی به شدت رسوخ و گسترش یافته است. تضاد میان قشر های جامعه و تعارض و تجاوز به حقوق مردم از جهات مختلف توسعه یافته است. یکی از شاخص‌های آشکار این فاجعه تعداد شکایات و پرونده‌های قضایی است. بنا بر گزارش مراجع و مقامات قضایی هر سال بیش از چند میلیون پرونده در قوه‌ي قضاییه ( دادگستری ) تشكیل و ثبت می‌شود. این تعداد را تا حدود 10 میلیون پرونده نیز ذکر کرده‌اند. هر پرونده دست کم دارای دو طرف دعوا است. بنا بر این در حدود 20 میلیون خانواده یا لا اقل 20 میلیون نفر از افراد این ملت درگیرند و در هر سال دست کم به حقو ق 10 میلیون نفر تجاوز شده است. فاجعه‌های دیگر مانند اعتیاد، رشوه، دزدی، قتل، روابط نامشروع، شیوع ایدز، دین‌گریزی و دین‌ستیزی، فجايعي مهيب و از جمله پدیده‌هايی هستند كه در ابتداي پيروزي انقلاب، غیر قابل تصور و دور از انتظار مردم محسوب مي‌شد.

رويكرد اخلاقي به مقوله‌‌ي سياست خاطرنشان مي‌سازد كه دستيابي به قدرت نظامی و تسلیحاتی هرچند مهم و ارزشمند باشد، در برابر از دست دادن ارزش‌های معنوی و اخلاقی و سرمایه‌های اجتماعی جامعه ارزشي بسیار کم‌تر دارد. بديهي است كه گرفتار آمدن جامعه به شيوع حاد بحران اخلاقي، در بلند مدت حتی توانایی حفظ دستاوردهای نظامی و فنی را با مخاطره روبرو خواهد ساخت.

نهضت آزادي ايران بر این باور است كه پذيرش حاكميت ملت و حكومت قانون اساسي‌ترين پيش‌نياز گذار به سوي جامعه‌ي سالم، اخلاقي و توسعه‌يافته است و، از اين رو، تاكيد دارد كه هرگونه غفلت نسبت به ريشه‌ها و علل شكل‌گيري انقلاب اسلامي ايران و انحراف از آرمان‌هاي اصيل آن پيامدهاي سنگيني را بر جامعه‌‌ و ملت ايران تحميل مي‌كند، در اين ميان، اساسي‌ترين معيار و هنجاري كه تضمین کننده‌ي ساير اصول نظام تلقي مي‌شود حفظ كرامت انساني و آزادي‌هاي برگرفته از قانون است.

نهضت آزادي ايران هشدار مي‌دهد كه اگر مخالفان آزادي به اصول حكومت دمكراتيك و محدود ساختن نهاد قدرت در چارچوب قانون تن در ندهند و بيش از اين به گسترش حيطه‌‌ي قدرت و تشديد رفتارهاي فراقانوني اصرار ورزند، نه تنها راه را براي براندازي نظام هموار مي سازند بلكه كشور را در مخاطره‌‌ي جدي قرار داده، از اين بابت در پيشگاه خدا و خلق مسوول تلقي مي‌شوند. از اين رو، ضمن تاكيد مجدد بر اصلاح‌طلبي و مبارزه‌ي در چارچوب قانون، اين روش را كارآمدترين و كم‌هزينه‌ترين سازوكار براي نيل به دمكراسي اعلام و به تماميت‌خواهان محافظه‌كار توصيه مي‌كند كه بر خلاف اظهارات رييس دولت نهم در نشست سران سه قوه در 15/ 11/ 1387، تصميم‌گيري و عمل انقلابي، آن هم سي سال پس از پيروزي انقلاب، نه تنها فاقد توجيه سياسي و فارغ از هرگونه تحليل عقلي ارزيابي مي‌شود و دستاوردي براي كشور و ملت نداشته، و در راستاي توسعه و پيشرفت مملكت تلقي نمي‌شود، كه انحراف اساسي و دوري جستن از آرمان‌هايي خواهد بود كه در سايه‌ي نظم و تثبيت نهادهاي قانوني و دمكراتيك مي‌توانند محقق یابند و نشان از انگيزه‌ي‌ کسانی دارد كه به شدت از پذيرش حكومت قانون و قانون‌گرايي هراسيده، هويت و منافعشان را در نقض گسترده و پیوسته‌ي قانون مي‌جویند.

در پايان، نهضت آزادي ايران مهم‌ترين نگراني‌اش را در آستانه‌ي دهه‌ي چهارم انقلاب ايران، قانون‌گريزي برخي مقامات رسمي و تمايل شديد تماميت‌خواهان حاكم به گسترش اختيارات فراقانوني و بازتوليد استبداد مي‌داند و يادآور مي‌شود كه در صورت عدم برگزاري سالم انتخابات رياست جمهوري و سلب امكان رقابت آزاد، سالم و عادلانه‌ي داوطلبان به نفع نماينده‌‌ي جريان نظامي شناخته شده، بحراني ساختاري مملكت را در خواهد نورديد و منافع و امنيت ملي را به مخاطره‌ي جدي خواهد افكند.

نهضت آزادي ايران

0 نظرات:

ابراهیم یزدی و عزت الله سحابی خواستار آزادی بازداشت شدگان مراسم بازرگان شدند

۳:۵۳ bamardum 0 نظر

ابراهیم یزدی و عزت الله سحابی خواستار آزادی بازداشت شدگان مراسم بازرگان شدند

دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران و مهندس عزت الله سحابی رییس شورای ملی – مذهبی ها در اطلاعیه مشترک از مقامات قضایی جمهوری اسلامی ایران ، آزادی فوری و بدون قید و شرط ، بازداشت شدگان مراسم چهاردهمین سالگرد مهندس مهدی بازرگان را خواستار شدند .

اطلاعیه مشترک آقایان دکتر ابراهیم یزدی و مهندس عزت الله سحابی دو یار مهندس مهدی بازرگان در نهضت آزادی ایران و دولت موقت که در سایت میزان منتشر شده است بدین شرح است :

به نام خدا

چهارده سال از درگذشت شادروان مهندس مهدي بازرگان،خدمتگذار صادق ايران و اسلام مي گذرد. علاقمندان و هواداران ايشان هرسال براي بزرگداشت آن بزرگوار مراسمي را برگزار مي كرده اند، بدون آنكه با مشكلي بر خورد كنند. امسال هم ستاد ويژه اي عهده دار برگزاري اين مراسم شده بود. با وجود آنكه انجام چنين مراسمي ، برطبق قانون اساسي نيازي به مجوز ندارد، بر گزاركنندگان مراتب را كتباً به استانداري، فرمانداري و كلانتري منطقه اطلاع داده بودند. اينجانبان نيز، بپاس خدمات آن مرحوم و بهره مندي هائي كه از همكاري و همراهي هاي ساليان دراز با آن بزرگوار داشتيم از مردم حقشناس براي حضور در مراسم دعوت به عمل آورديم .

متاسفانه مقامات انتظامي و امنيتي با حضور در برابر حسينيه ارشاد و خيابان هاي اطراف آن از برگزاري مراسم جلو گيري و عده اي راهم باز داشت نمودند. اگر چه مسئولان ستاد برگزاري مراسم و خانواده مهندس بازرگان براي آزادي بازداشت شدگان اقدام نموده اند، ما نيز نسبت به بازداشت این افراد اعتراض نموده و از مقامات قضائي آزادي فوري و بدون قيد و شرط آن ها را خواستاريم.

عزت الله سحابي – ابراهيم يزدي

لازم به توضیح است دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت و مهندس عزت الله سحابی فرزند دکتر یدالله سحابی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در اطلاعیه ای مشترک به تاریخ پانزدهم بهمن ماه سال جاری از مردم ، هواداران و دوست داران مهندس بازرگان ،درخواست کرده بودند که برای برگزاری مراسم بزرگداشت چهاردهمین سالگرد اولین نخست وزیر پس از انقلاب در حسینیه ارشاد تهران برای دومین بار در سال جاری حضور به هم رسانند که این مراسم ومراسم سوم بهمن ماه با حضور و ممانعت نیروهای امنیتی دولت محمود احمدی نژاد لغو گردید.


منبع : با مردم

0 نظرات:

اعتراض به احکام صادره چهار وبلاگ نویس

۱۵:۵۱ bamardum 0 نظر

اعتراض سازمان دیدبان حقوق بشر و کمپین حقوق بشر به احکام صادره چهار وبلاگ نویس

سازمان دیدبان حقوق بشر و کمپین بین‌المللی حقوق بشر ایران ضمن اعتراض به محکومیت چهار وبلاگ نویس در دادگاه های ایران به شلاق و جریمه نقدی دادگاه تجدید نظر را به لغو این احکام فراخواند .
به گزارش سایت صدای آلمان ، سازمان دید بان حقوق بشر و کمپین بین‌المللی حقوق بشر ایران با انتشار بیانیه‌ای به احکام صادره برای آقایان امید معماریان، روزبه میرابراهیمی، شهرام رفیع‌زاده و جواد غلام تمیمی اعتراض نموده و خواهان تحقیقات بیشتر در مورد شکنجه این وبلاگ نویسان توسط بازجویان و لغو احکام صادره توسط دادگاه تجدیدنظر شدند .

جو استورک، معاون مدیر سازمان دیدبان حقوق بشر در امور خاورمیانه، درباره‌ی این احکام گفت: «این احکام مجازات تکان‌دهنده است، به‌ویژه که رئیس قوه‌ی قضاییه خود تأیید کرده است که این افراد را وادار به اعتراف کرده بودند.»

وی افزود: «قاضیان می‌بایستی عاملان سوءرفتار را مورد پیگرد و مجازات قرار می‌دادند و نه قربانیان را.»

در بیانیه‌ی دیدبان حقوق بشر آمده است که این بازجویان قربانیان خود را تحت فشار گذارده بودند تا آنها اعتراف کنند که سیاستمداران اصلاح‌طلب و فعالان جامعه‌‌ی مدنی جاسوسان عوامل بیگانه هستند و علیه امنیت ملی اقدام می‌کنند.

آقایان امید معماریان، روزبه میرابراهیمی، شهرام رفیع‌زاده و جواد غلام تمیمی وبلاگ نویسانی هستند که در شهریور و مهر سال 1383 در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی دستگیر شده و بدون محاکمه به زندان رفتند و به هنگام بازجویی مورد شکنجه‌های جسمی و روانی قرار گرفته‌اند. این افراد در مدت بازجویی اجازه‌ی هیچ گونه تماسی با خانواده‌ی یا وکیل مدافع خود را نداشته‌اند. این وبلاگ نویسان در 15 بهمن ماه سال جاری به جرم "شرکت در تشکیلات سازمان‌های غیرقانونی"، "عضویت در سازمان‌های غیرقانونی"، "تبلیغ علیه نظام"، "نشر اکاذیب" و "اخلال در نظم عمومی" متهم شده اند و هر یک به سه سال و سه ماه حبس محکوم شده اند . جواد غلام تمیمی علاوه بر اتهامات وارده به خیانت نیز محکوم شده است .

سوءرفتارهایی صورت گرفته بر وبلاگ نویسان توسط بازجویان و مقامات دادستانی مورد تایید سخنگوی قوی قضاییه قرار گرفته است .

این برخورد ها در حالی صورت می گیرد که بر اساس گزارش، گزارشگران بدون مرز در خلال سال ۲۰۰۸ در حدود ۳۰ وبلاگ نويس بازداشت و به زندان محکوم شده اند ‏که از اين تعداد، ۴ نفر هنوز در سال ۲۰۰۹ در زندان بسر مي برند.‏

رشد و گسترش اینترنت و کاربران اینترنتی که بیش از 18 میلیون نفر تخمین زده می شود ، حضور پنچ هزار وبلاگ نویس ، رتبه پنجم برای زبان فارسی در بین زبان های وبلاگ نویسی دنیا ، حضور چهل شرکت خصوصي تأمين اينترنت در ايران ، همچنین افزایش مشترکین تلفن همراه و خدماتی همچون پیامک کوتاه نوشتاری ، صوتی و تصویری دولت محمود احمدی نژاد بر ای به کنترل در آوردن ، اخبار و اطلاعات و بخصوص انتخابات سال آینده ریاست جمهوری بر آن داشته تا راه هاي فني براي کنترل این نوع ارتباطات دیجیتالی ایجاد کند .

منبع : وبلاگ با مردم

0 نظرات:

ایجاد محدودیت در اینترنت و موبایل

۱۴:۵۳ bamardum 0 نظر

ایجاد محدودیت در اینترنت و موبایل

در روزهای گذشته اخباری مبنی بر ضرورت اتخاذ تدابير پيشگيرانه در MMS و ورود پلیس امنیت اخلاقی ناجا در زمینه برخورد با متخلفینی اینترنتی که اقدام به انتشار موضوعات ممنوعه در سایت ها و وبلاگ ها می کنند ها بر سر خط خبرهای خبرگزاری ها قرار گرفته است .

شماري از قضات و مديران دادستاني ‌كل‌ كشور در بازديدی از اپراتور اول ودوم تلفن همراه ضرورت اتخاذ تدابير پيشگيرانه در MMS را خواستار شده اند . در بازدید صورت گرفته از ایرانسل و همراه اول بر لزوم احراز هويت واقعي مشتركين تلفن همراه در هنگام درخواست اخذ خدمات MMS خصوصاً در تلفن‌هاي اعتباري، انجام تدابير لازم در جهت امور فيلترينگ از حيث امنيتي و اخلاقي به منظور پيشگيري از آسيب‌هاي اجتماعي تاکید شده است .

این اظهارات در حالی صورت گرفت که احمد روزبهانی رئیس پلیس مبارزه با مفاسد اجتماعی ناجا برخورد شدید قانونی با متخلفان اینترنتی و وبلاگ‌هایی که اقدام به انتشار مضامین ممنوع می کنند را از برنامه آینده این نیرو اعلام کرد .

سردار روزبهانی از اعضای کمیتیه تعیین مصادیق فیلترینگ از شناسایی و فیلترینگ اینگونه سایت ها و وبلاگ ها که در حوزه کاری پلیس امنیت اخلاقی قرار دارند خبر داد و بازداشت هایی در این زمینه را تصدیق کرد . در عین حال به دلیل بخشنامه داخلی ناجا از ارائه اطلاعات درمورد آمار تعداد دستگیر شدگان و نام و تعداد سایت‌های فیلترشده امتناع کرد.

بر پایه لایحه جرائم رایانه‌ای، اعضای کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ سایت‌های اطلاع رسانی عبارتند از؛ وزیر یا نماینده وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری اطلاعات، دادگستری، علوم، فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس سازمان صدا و سیما و یک نفر خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات به انتخاب کمیسیون صنایع و معادن مجلس و یک نفر نماینده مجلس به انتخاب کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس که بر اساس مصوبه اخیر مجلس، رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا نیز به اعضای این کمیته افزوده شده است .

لازم به ذکر است پیشتر آقای عبدالصمد خرم‌آبادی مشاور قضایی دادستانی کل کشور نگرانی خود را از تلاش دشمنان برای سوء ‌استفاده از شبکه اینترنت برای تهاجم به هویت دینی ابراز کرده و اعلام کرده بود این شبکه ها در بخش‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی آسیب وارد می کند .

بر طبق آمار رسمی تاکنون حدود پنج میلیون سایت و وبلاگ در ایران فیلتر شده‌اند و موضوع فیلترینگ از سال 1384با شدت بیشتری پیگیری می‌شود و لایحه جرائم رایانه ای و اینترنتی از تصویب مجلس هشتم گذشته و در این زمینه دادسرای ویژه ای در دادستانی تهران تشکیل شده است.


منبع : با مردم

0 نظرات:

ماجراهاي ناگفته انقلاب در ‏مصاحبه با دکتر ابراهيم يزدي

۱۴:۵۰ bamardum 0 نظر

روز آنلاین : در سي سالگي استقرار جمهوري اسلامي، با دکتر ابراهيم يزدي، از روزهاي انقلاب و وقايع پس از آن سخن گفته ايم.از ‏چگونگي ائتلاف روحانيون با ارتش، ماموريت اصلي هايزر در ايران، کنفرانس گوادالوپ، مذاکرات فرانسوي ها با ‏آيت الله خميني بعد از راهپيمايي هاي عاشورا و تاسوعا، اعدام ها و ماجراي صادق قطب زاده... با اين حال رهبر ‏نهضت آزادي ايران، حرف هاي ناگفته بسياردارد که به دلايل روشن، هنوز بايد گفتنش را انتظار کشيد.اين مصاحبه را ‏مي خوانيم.‏در سي سالگي انقلاب، ناراضيان، مخالفان يا حتي دوستان انقلاب که از روند انقلاب اسلامي دلخوش نيستند، ‏در بازخواني علل اين انقلاب به نقش عامل خارجي تکيه مي کنند. نظر شما در اين مورد چيست؟انقلاب ايران يک انقلاب کلاسيک، مردمي، درونزا و مستقل بود، اما انقلاب در خلاء شکل نگرفت و به پيروزي نرسيد. ‏نيروهاي بيروني يا عوامل خارجي به دو صورت در انقلاب ايران نقش و اثر داشته اند. نقش اول قدرت هاي خارجي ‏حمايت آنان از رژيم سرکوب گرشاه بود. انقلاب ايران واکنشي بود به کودتاي 28 مرداد 1332. شاه بدون دخالت و ‏حمايت قدرت هاي خارجي نمي توانست به قدرت بر گردد و اگر هم بر مي گشت نمي توانست به آنگونه که عمل کرد، ‏عمل کند. از نظرمردم ايران وگروه هاي سياسي ـ چه مذهبي، چه غير مذهبي، روحاني يا غير روحاني ـ قدرت هاي ‏خارجي حامي شاه، مسئول و شريک تمامي اعمال شاه محسوب مي شدند. انقلاب ايران فرياد اعتراضي بود عليه ‏استبداد سلطنتي و سلطه قدرت هاي خارجي در ايران. به عبارت ديگر، به تعبير شادروان مهندس بازرگان، ‏درسخنراني چمن دانشگاه يک هفته بعد از پيروزي انقلاب، "اين انقلاب يک رهبر واقعي در جهت منفي داشت و آن ‏شخص محمد رضا شاه بود." به اين معنا عوامل خارجي نقش داشته اند. ‏نقش دوم عوامل بيروني در جريان انقلاب و پس از آن است. انقلاب مسير خود را طي مي کرد، اما سياست هاي ‏خارجي که ساليان دراز در ايران نفوذ و منافع فراوان داشته اند، وقتي ديدند نمي توانند با آن تقابل کنند روش اثر گذاري ‏بر آن را بر گزيدند. من علي الاصول ذهن توطئه محور ندارم، اما در سياست ساده انديش هم نيستم. باور ندارم که ‏آمريکا و انگليس(و اسرائيل) پس از پيروزي انقلاب مارا به حال خود واگذاشتند. آنها به صورت هاي گوناگون بر ‏فرايند انقلاب و تحولات بعد ازآن اثر گذاشتند. براي روشن کردن منظورم مثال مي زنم. شما در ماشين خودتان پشت ‏فرمان نشسته ايد، هر طور که بخواهيد رانندگي و سرعت را کم يا زياد مي کنيد. اما شما تنها راننده اي نيستيد که در ‏جاده رانندگي مي کنيد. ماشين هائي در جلو، عقب، سمت راست و چپ شما حرکت مي کنند. اينطور نيست که آنها به ‏راه خود و شما به راه خود برويد. آنها دائماً شما را تحت نظر دارند.بر حسب منافع و مصالح خودشان سر پيچ هاي تند ‏جاده، جلوي شما مانور مي دهند و رانندگي شما رامختل مي سازند و چه بسااگر شما بر کار خود مسلط نباشيد، شما را با ‏ماشينتان به ته دره پرتاب کنند. لذا سياست هاي خارجي، پس از پيروزي انقلاب با بهره گيري از امکانات فراواني که ‏داشته اند بر روند تحولات بعد از انقلاب، به نفع مقاصد خود و به ضرر انقلاب اثر گذاشته اند. به عنوان نمونه هرکس ‏خاطرات فردوست را مي خواند لاجرم بايد در باره مطالب ننوشته او فکر کند واز خود سئوال کند که فردوست، افسر ‏برجسته اينتليجنس سرويس انگليس چرا در ايران ماند؟ آيا به دستور ‏MI6‎‏ ماند يا سر خود ماند. چه برنامه اي داشت و ‏اجرا کرد؟‏به نظر شما چرا ماند و با ماندنش چه کرد؟ او مامور خوبي ماند؟‏من اطلاع چنداني ندارم و نمي خواهم گمانه زني کنم. آنچه گفتم بر اساس خواندن کتابيست که به نام خاطرات او منتشر ‏شده و نکاتي که قاعدتاً مي بايست مي آمد ولي غايب است.در ادامه همين بحث مثلا ما مي دانيم که تحليل کادرهاي ‏سياسي وزارت امور خارجه و سفارت آمريکا در ايران از اوضاع ايران اين بود که اگر آمريکا به شاه رواديد ورود ‏بدهد در ايران به سفارت آن کشور حمله خواهد شد. اما گروه ويژه اي در آمريکا براي اهداف خاصي، کارتر را تحت ‏فشار قرار دادند تا به شاه ويزاي ورود داده شد، تا گروگانگيري بشود، تا آنها بتوانند کارتر را براي توقيف سپرده هاي ‏ايران قانع و وادار سازند. ياما مي دانيم که در دوران جنگ هر زمان که در ايران شرايط براي آتش بس و صلح آماده ‏مي شد ولي آمريکا آن را بنفع خود نمي دانست از شيوه روان شناسي معکوس، ‏Reverse Psychology‎، استفاده مي ‏کرد. ناگهان يک ژنرال چهار ستاره برجسته آمريکائي در مصاحبه راديوئي به طور علني مي گفت ايران در آستانه ‏پيروزي بزرگي است و اگر يک حمله ديگر بکند بغداد را مي گيرد و نقشه خاور ميانه را بر هم مي زند. شنيدن اين ‏حرف در ايران اثرات خاص خود را باعث مي شد. آمريکائي ها با صراحت گفته بودند که هر چه ما بگوئيم آقاي خميني ‏عکس آن را عمل مي کند.اين ها موضوعاتي است که براي پاسخ به سئوال شما مي توانند و مي بايستي مورد توجه و ‏بررسي قرار گيرند.‏‏حالا به نظر شما آقاي خميني به واقع هر چه آمريکا مي گفت، عکس آن عمل مي کرد؟دربعضي از موارد. ‏‏رابطه کنفرانس گوادالوپ با سفر شاه به خارج و سپس تسليم ـ يا همکاري ارتش ـ با نظام جديد چه ‏بود؟سفر شاه به خارج قبل از کنفرانس گوادالوپ تدارک ديده شده بودو ظاهراً رابطه اي ميان اين دو وجود ندارد. ‏‏ظاهرا؟ تصميم به برگزاري اين کنفرانس يک روزه گرفته نشد. زمينه چيني آن از ماه ها پيش از رفتن شاه ‏انجام شده بود. شاه مي توانست از وجود چنين نتيجه گيري هايي بي خبر باشد؟ اين اطلاعات نمي توانست بر روحيه او ‏اثر داشته باشد؟تصميم براي برگزاري کنفرانس و تدارک آن، با سير گفتگو ها ميان شرکت کنندگان در کنفرانس و تصميمات نهائي ‏لزوماً با هم ربطي ندارد. در گوادالوپ کشور هاي شرکت کننده در مسئله ايران با هم به توافق رسيدند. معناي اين سحن ‏آن نيست که آمريکا تا قبل از کنفرانس يک نظر داشت ودر آن جا موضع اش را عوض کرد. اگر به منابع در دسترس، ‏نظير کتاب هاي نوشته شده توسط سايروس ونس و برژينسکي مراجعه شود ديده مي شود که از ماه ها قبل در مورد ‏ادامه حکومت شاه ميان مسئولان وزارت امور خارجه با اعضاي برجسته شوراي امنيت ملي اختلاف نظر بود. آلمان، ‏بريتانيا و فرانسه خيلي جلو تر از آمريکا به اين جمعبندي رسيده بودند که حمايت از شاه بي فايده است و شاه به جاي يار ‏شاطر بار خاطر شده است. از اواخر سال 1355 بحث کناره گيري شاه به نفع پسرش مطرح شده بود. شاه در مصاحبه ‏اي با گاردين در همان زمان به اين موضوع پرداخته است. بعداز گزارش جورج بال، که به دستور کارتر تهيه شد، ‏توازن آرا به نفع نظرات وزارت امور خارجه تغيير کرد. اما روابط ارتش با شوراي انقلاب، يا دقيقتر با روحانيان در ‏آخرين مراحل انقلاب، بعد ازآن بود که شاه ايران را ترک کرد. آمريکائي ها نگران سرنوشت ايران بعداز خروج شاه ‏بودند. در آن زمان جنگ سرد با تمام قوا ادامه داشت. درخاورميانه، عراق و سوريه دو متحد نظامي شوروي بودند. ‏درافغانستان شوروي حضور موثر سياسي و نظامي داشت. در طول دوران جنگ سرد غرب و بخصوص آمريکا بر اين ‏باور بودند که حکومت هاي ملي پايدار نخواهند بود وکمونيست ها جاي آن ها را خواهند گرفت. حداقل اين بهانه اي بود ‏براي عدم تحمل حکومت هاي مستقل ملي در جهان سوم. در مورد انقلاب ايران نيز اين نگراني را داشتند. هنگامي که ‏در نهايت نتوانستند انقلاب را مهار کنند ومتوجه شدند که شاه به جاي يار شاطر، بار خاطر شده است و پيروزي انقلاب ‏حتمي است راه چاره را ائتلافي ميان روحانيان و ارتش دانستند.ارتش ايران علي الاطلاق ضد کمونيست بود و هم چنين ‏روحانيان. آمريکا بر اين باور بود که اگرارتش با انقلاب در گير نشود، با آن همراهي کند و انسجامش حفظ شود، در ‏آينده، بعداز فروکش کردن احساسات تند انقلابي مي تواند واردمعرکه شود.ماموريت اصلي هايزر اين بود. آنچه در ‏فيليپين بعد ها اتفاق افتاد در چارچوب همين سياست بود. موفقيت اين سياست بستگي به همکاري روحانيان وارتش ‏داشت. در پيام کارتر به آقاي خميني بعد از کنفرانس گوادالوپ، درخواست يا پيشنهاد تماس و مذاکره ميان اين دو شده ‏بود. روحانيان و شوراي انقلاب هم آن را پذيرفتند زيرا امکان مي دادند که پيروزي نهائي انقلاب با کمترين هزينه به ‏سرانجام برسد.‏‏اصولا برگزاري کنفرانس گوادالوپ، ناشي از چه مجموعه تحليل هايي بود؟ آيا در اين کنفرانس نتيجه از ‏پيش انديشيده اي به راي اعضا گذاشته شد؟از مشروح مذاکرات آن کنفرانس اطلاعي ندارم.‏‏سران چه دولت‎ ‎هائي در گوادالوپ شرکت داشتند؟ مکانيسم رابطه آنها با آقاي خميني چگونه بود و توسط چه ‏کساني اجرايي مي شد؟ نقش شما و آقاي صادق قطب زاده در اين زمينه چه بود ؟‏به موجب اخباري که در همان زمان منتشر شد، در کنفرانس گودالوپ سران کشور هاي غربي شرکت داشتند. از ميان ‏آنها دولت فرانسه در تماس با آقاي خميني بود. بعد از کنفرانس، آمريکا هم رابطه بر قرار کرد. من نقشي در اين ‏کنفرانس نداشتم. قبل از کنفرانس نماينده رئيس جمهور فرانسه تماس گرفت وگفت که ايشان قبل از سفر به کنفرانس مي ‏خواهند نظر رهبري انقلاب را در مورد مسائل ايران مستقيماً بدانند. آقاي صادق قطب زاده گزارشي تهيه و ارسال کرد ‏و موثر واقع شد. ‏‏چرا تهيه آن گزارش به آقاي قطب زاده سپرده شد؟ به چه نحو موثر واقع شد؟ عمده ترين نکات آن چه ‏بود؟‏از حدود يک هفته قبل از کنفرانس، هم دولت آلمان وهم دولت فرانسه براي اطلاع از مواضع انقلاب مراجعه کردند. ‏قرار شد تحليلي تهيه شود. اين مهم به عهده صادق قطب زاده محول شد. از کساني که در پاريس بودند و مي توانستند آن ‏را تهيه کنند، بعضاً گرفتار برنامه هاي ديگري بودند. در نتيجه صادق قطب زاده آن را تهيه وبا همکاري صادق ‏طباطبائي نهائي کرد و بعد از تائيد آقاي خميني آن را به نماينده وزارت امور خارجه فرانسه داد.‏‏کنفرانس گوادالوپ تير خلاص به رژِيم شاه نبود؟ يا تير آخر بر باقيمانده اعتماد به نفس شاهي ‏بيمار؟‏شاه اعتماد به نفس خود را ماه ها بود که از دست داده بود. از اواخر سال 1356 بحث استعفاي شاه به نفع پسرش، به ‏جاي تغيير دولت از هويدا به آموزگار، مطرح بود. در کتاب آخرين تلاش ها در آخرين روز ها اين موضوع را شرح ‏داده ام. اعضاي اين کنفرانس، بجز آمريکا از ماه ها قبل به همان نتيجه رسيده بودند. درکنفرانس گوادالوپ آمريکا هم به ‏همان نتيجه رسيد.‏‏اگر اقاي خميني به فرانسه نمي رفت و در عراق مي ماند، ماجراها به کدام سمت مي رفت؟چند ماه قبل از انقلاب، اوائل سال 1357، نمايندگان سه کشورايران، عراق و آمريکا در سازمان ملل طي جلسات ‏مشترکي براي فشار بر آقاي خميني و ساکت کردن ايشان توافق کردند. آن ها تصور مي کردند که با اين فشار ها آقاي ‏خميني ساکت خواهد شد. آنها هرگز تصور نمي کردند که ايشان عراق را ترک کند. اگر اين فشار ها وارد نمي شد آقاي ‏خميني قطعاً عراق را ترک نمي کرد و به فرانسه نمي رفت. اما انقلاب هم متوقف نمي شد بلکه فرايند انقلاب طولاني ‏مي شد و احتمالاً پيامد هاي آن نيز متفاوت مي بود.‏‏ديدارهاي آقاي خميني با آمريکايي ها در نوفل لوشاتو، از چه نوع ديدارهايي بود؟‏‎ ‎رسمي، غيررسمي؟ ‏مذاکرات مربوط به آن ديدارها در جايي ثبت شده است؟متن کامل گفتگو ها در اين ديدار ها نوشته شده اند و براي اولين بارآن ها را در کتاب تاريخ 25 ساله، از کودتا تا ‏انقلاب، نوشته سرهنگ نجاتي، چاپ شرکت انتشار، منتشر کرده ام.‏‏به نظر مي رسد دولت فرانسه از مقطعي به بعد با آقاي خميني به عنوان رهبر حکومت بعدي ايران رو به ‏رو شد. آيا اين تصور درست است؟ اگر بله، چرا؟دولت فرانسه بعد از راه پيمائي عظيم تاسوعا و عاشوراي قبل از انقلاب، رفتار خود را با آقاي خميني تغيير محسوس ‏داد. اين تغيير رفتار در مذاکرات نمايندگان دولت فرانسه با ايشان کاملاً مشهود است. مشروح اين مذاکرات را به زودي ‏منتشر خواهم کرد. اما خلاصه آن اين است که نماينده رئيس جمهور و وزير امور خارجه فرانسه در ديدار خود در 31 ‏دسامبر 1978 با آقاي خميني، ضمن تائيد نفوذ رهبري ايشان در ايران وآمادگي دولت فرانسه براي همکاري پيرامون ‏برخي مسائل پرسش هائي را مطرح کردند. به عنوان مثال مي خواستند بدانند که حکومت آينده ايران از چه نوعي ‏خواهد بود. فراز هائي از اين ديدار به شرح زير است:‏ژاک روبر( نماينده وزير امور خارجه):"مسايل سختي كه در ايران در ماه‌هاي گذشته رخ داده است توجه ما را به خود ‏جلب كرده است. نفوذ قطعي شما در ايران ما را بر آن داشته است كه خدمت شما برسيم و چند سؤال در اين باره ‏بكنيم.اولين مطلب تحليل كلي از مسايل ايران خصوصاً راجع به دولت بختيار و احتمال تشكيل شوراي سلطنت است."‏امام:"مكرر گفته‌ايم كه ما و ملت تحمل شاه و شوراي سلطنت را نخواهيم كرد. تمامي بدبختي‌هاي ما از شاه و رژيم ‏سلطنت است. بختيار هم مثل اسلافش چند روزي خواهد بود و كنار خواهد رفت."‏ژاك روبر:"منظور شما اين است كه حتي رفتن شاه به خارج هم راه حل نيست؟"‏امام: خير.‏ژاك روبر:"آيا استعفاي كامل (شاه) مورد نظر است؟"‏امام:"استعفاي كامل! او الان هم كنار است. استعفا مطرح نيست. ما از اول او را قانوني نمي‌دانستيم. حالا هم كه همه ‏رأي به خلع او داده‌اند. مردم رژيم سلطنت را نمي‌خواهند. همه را نفي كرده‌اند. سلطنت خلاف قوانين ما است."‏ژاك روبر:"آنچه كه ما از اول اين بحران فهميديم رژيم سلطنت بر اساس قانون اساسي 1906 است و ادامه اين رژيم از ‏قبل است. مسأله اساسي عدم اجراي قانون است كه قدرت مذهبي را در درجه اول قرار مي‌دهد آيا اين تغيير كرده است؟"‏امام:"اصل قانون اساسي اين است كه سلطنت و همه رژيم‌ها بايد به تصويب مردم باشد. مسأله رژيم بدون رضايت مردم ‏هيچ اساس ندارد. مردم الان تماماً نه شاه و نه سلطنت پهلوي را مي‌خواهند و نه رژيم سلطنتي را. بلكه جمهوري، ‏جمهوري اسلامي را مي‌خواهند." ‏ژاك روبر:"بنابراين آنچه مطرح است سلطنت اين يا آن خانواده مورد نظر نيست. آنچه در اين قانون اساسي به جاي ‏سلطنت جايگزين مي‌شود جمهوري- جمهوري اسلامي است. ممكن است بحثي درباره اين جمهوري و اسلامي بكنيد؟"‏امام:"اصل جمهوري همين است كه در مملكت شما هم هست كه آراي عمومي مردم آن را تعيين مي‌كند. اسلامي ‏مي‌گوييم چرا كه قانون اساسي ما بر اساس آن است. قانون اساسي فعلي را بررسي مي‌كنيم آنچه با اسلام موافق است ‏مي‌پذيريم و هرجا كه تناقض دارد رد مي‌كنيم. جمهوري است يعني دموكراتيك و اسلامي است يعني قانون آن اسلامي ‏است.‏ژاك روبر:"به جز رياست جمهور آيا نظرتان حضور پارلمان، و احزاب و مقابله احزاب هم است؟امام:"بله، همه اينها است."‏ژاك روبر:" آيا تغيير مثل فرانسه است؟"‏امام:" بله، همين طور است اما قانون ما اسلام است."‏‏زياد شنيده مي شود که نسل جوان يا ناراضيان از انقلاب، روشنفکران را به عنوان بانيان اين انقلاب مورد ‏سرزنش قرار مي دهند. آيا چنين است؟ نقش روشنفکران در اين انقلاب تا چه اندازه بود؟روشنفکران تنها بانيان انقلاب نبودند که حالا مورد سرزنش قرار گيرند؛ همه گروه ها و احزاب بودند. متاسفانه هر ‏گروهي ديگري را سرزنش مي کند.همه مي گويند: "کي بود کي بود؟ من نبودم".اين يک نوع فرافکني و فرار از ‏مسئوليت است.همه گروه ها بودند و همه مسئول هستند. جنبش ضد استبداد به طور مشخص ازبعد از کودتاي 28 ‏مرداد1332شکل گرفت. اين جنبش بطور عمده جنبشي روشنفکري و محدود در همين قشر بود. از اوايل سال 1340 که ‏انقلاب سفيد شاه آغاز شد، روابط شاه با روحانيان دگرگون شد. شاه که نتوانست با روحانيان کنار بيايد و نظر آنان را ‏جلب کند، بر عکس به قم رفت و سخناني گفت که هر نوع آشتي را غير ممکن ساخت. در نتيجه روحانيان به جنبش ضد ‏استبدادي، که عمدتاً جنبشي روشنفکري بود پيوستند. در نتيجه قلمرو جنبش از دايره محدود روشنفکران بيرون رفت. ‏ساواک شاه توانسته بود تمام نهاد هاي سياسي و فرهنگي روشنفکران را در هم بکوبد و از بين ببرد، اما نتوانسته بود ‏نهاد مسجد را که پايگاه و جايگاه روحانيان است از بين ببرد. پيوستن روحانيان به جنبش ضد استبداد، توده هاي ميليوني ‏مردم عادي را به صحنه کشانيد و موجب پيروزي شد.در حاليکه نقش روحانيان در انقلاب بسيج مردمي بود، ‏روشنفکران نقش مهندسي آن را داشتند.‏‏شاه خود اعتقادات مذهبي داشت. آيا او مي خواست نهاد مسجد را از بين ببرد يا قصد هدايت آن را داشت؟ آيا ‏يکي از علل اين برخورد اين نبود که شاه خود را از جانب مذهبيون در خطر نمي ديد؟شاه نمي توانست مسجد را از بين ببرد، اما براي مهار نهاد هاي ديني تلاش بسيار مي کرد. تمام موقوفات تحت کنترل ‏زير مجموعه هاي شاه قرار داشت. پول هاي فراواني ميان برخي از روحانيان توزيع مي شد. به موجب اسنادي که در ‏نخست وزيري يافت شد، در ايام محرم قبل از انقلاب مبلغي حدود 8 ميليون تومان توسط جامعه وعاظ ايران ميان برخي ‏از روحانيان، که اسامي آن ها در آن ليست بود توزيع شده بود. به نظر مي رسد که شاه اولاً ميزان قدرت و نفوذ ‏روحانيان در ميان مردم عادي را ناديده گرفته بود، ثانياً به تاريخ بي توجهي کرد. تاريخ ايران از زمان هاي بسيار دور، ‏قبل از اسلام نشان مي دهد که حکومت دو رکن يا دو پايه داشته است: پادشاه و روحاني. هر زمان ميان پادشاه ‏وروحاني نزاعي در گرفته، پادشاه باخته است. شاه اين را نا ديده گرفت ودر اختلافي که با روحانيون پيدا کرد، نه تنها ‏دست به ترميم روابط خود با انان نزد بلکه با سخنراني تحريک آميز خود در قم، روابط را به نقطه غير قابل ترميم ‏رسانيد. در نتيجه روحانيت به جنبش ضد استبدادي پيوستو موفق به سرنگوني نه تنها شاه، بلکه اصل سلطنت شد. ‏‏روشنفکران مي توانستند نقش ديگري در اين روند داشته باشند؟چگونه؟روشنفکران مي توانستند نقش ديگري داشته باشند، اما همين نقش را ناقص انجام دادند. اختلافات دروني ميان ‏روشنفکران و بي توجهي به شرايط ويژه تاريخي و مناسبات اجتماعي، ارزيابي نادرست از امکانات و قدرت روحانيان ‏به ضرر آنان و انقلاب تمام شد. اگر روشنفکران، برغم اختلافات سياسي و اعتقادي ميان خود، با درک درست از ‏شرايط با هم همکاري مي کردند سر نوشت انقلاب مسير ديگري پيدا مي کرد. همه گروه ها و احزاب و جريان هاي ‏روشنفکري ايران نيازمند يک بررسي انتقادي از عملکرد خود در انقلاب ايران، بخصوص بعد از پيروزي مي باشند.‏‏نهضت آزادي هم به عنوان يک جريان صاحب انديشه در اين زمينه نيازمند يک بررسي انتقادي هست؟ در ‏چه زمينه هايي؟نهضت آزادي هم نيازمند بررسي کارنامه خود است. اين بايد ابتدا در خود نهضت مطرح شود، که شده است وبايد نهائي ‏و سپس منتشر گردد.‏‏چرا رهبري مطلق انقلاب در اختيار مذهبيون قرار گرفت؟آيا اين مسئله ناشي از ضعف نيروهاي غيرمذهبي ‏بود يا برخورد شديد شاه با آنها؟انقلاب توسط يک روحاني بر جسته ومرجع تقليد رهبري شد. اينکه چه علل و اسبابي موجب احراز اين رهبري شد، ‏نياز به بحث و بررسي دارد. صورت مسئله را با ساده انديشي، ساده کردن جواب نمي دهد. با ذهن توطئه نگر هم نمي ‏توان جواب درست را به دست آورد.تمام گروه هاي سياسي، از سال ها قبل از پيروزي اين رهبري را پذيرفتند.پيروزي ‏انقلاب مرهون حضور ميليون ها ايراني از زن و مرد در راه پيمائي ها بود. ميليون ها زن ايراني، در شهر ها و روستا ‏ها، حتي مذهبي ترين آن ها به خيابان ها آمدند. حضور زنان باچنين ابعاد گسترده در انقلاب اسلامي در تاريخ معاصر ‏ايران سابقه نداشت.اين حضور، نتيجه رهبري يک شخصيت روحاني بود. هنگامي که توده هاي عظيم مردم در صحنه ‏حضور پيدا کردند، روشنفکران به اقليت عددي تبديل شدند. روحانيان هم که درارتباط و سخن گفتن با مردم، هنرمند يا ‏هنرمندتر از روشنفکران هستند، گوي سبقت را از آنان ربودند. روشنفکران هم هر کدام سازي زدند و راهي رفتند و با ‏هم همدلي و همآهنگي نکردند وصحنه را به کلي به حريف واگذاشتند. ‏‏کدام قشر از مذهبيون، سرکردگي اين حرکت اجتماعي را بر عهده داشتند و با چه ابزارهايي؟بدنه اصلي روحانيان را سنت گرايان ومحافظه کاران تشکيل مي دهند. مردم عادي با سنت ها راحت تر هستند. درکشور ‏هائي که در آنها جنبش هاي سياسي، توده اي مي شوند در فاز اول سنت گرايان حمايت مردم را به دست مي آورند. نفوذ ‏روحانيت ايران در ميان توده ها يک قدمت چند هزار ساله، حتي قبل از اسلام، دارد. در ايران باستان، شاه به تنهائي ‏حکومت نمي کرد. در کنار پادشاه هميشه موبد موبدان قرار داشته است. موبد موبدان فره ايزدي در پادشاه را اعلام و ‏تاج بر سر پادشاه مي گذاشته است. حتي بعد از اسلام هم اين رابطه ونفوذ مجدداً بروز و ظهور پيدا کرد. به موجب ‏برخي از آمار ها حدود 180000روحاني در ايران هست. دردورافتاده ترين روستا ها هم مسجد يا حسينيه با حد اقل يک ‏روحاني وجود دارد. همه اين ها از ابزار هاي بسيار مهم در تحولات انقلاب هستند. ‏‏اولين ارتباط ها با ارتش از کي برقرار شد؟‏‎ ‎شاه از اين ارتباط ها خبر داشت؟زمان آن دقيقا براي من روشن نيست. تا آنجا که مي دانم قبل از راه پيمائي تاسوعا و عاشوراي 1357 بوده است. در اين ‏مذاکرات ارتش مي پذيرد که در ديد و مسير تظاهر کنندگان ظاهر نشود. مسئولان تظاهرات هم مي پذيرند که مسير ‏تظاهرات دور از کاخ هاي دربار باشد و شعار ها هم خيلي تند عليه شاه نباشد. هدف مسئولان تظاهرات با قبول اين ‏شرايط آن بود که با پائين آوردن هزينه تظاهرات، بالا ترين ميزان مشارکت مردمي را فراهم سازند. همه گزارش ‏دهندگان خارجي به کثرت بي سابقه جمعيت و نظم آن و شعار هاي آن توجه کرده اند. اما در روز دوم، عاشورا هم ‏تعدادجمعيت بيشتر بود و هم شعارها به شدت تند وعليه شاه بود. از آن پس ارتباط ميان ارتش و رهبران انقلاب ادامه ‏يافت. اين مذاکرات در واقع از ارديبهشت 57آغاز شده است. مذاکرات سران نهضت با سفارت آمريکا به منظور ‏تضعيف حمايت از رژيم شاه، ادامه مذاکرات در چارچوب جمعيت دفاع از آزادي و حقوق بشر با سفارت وسران ارتش ‏زمينه برگزاري راهپيمائي تاسوعا را در روز جهاني حقوق بشر فراهم ساخت.‏همکاري ديگر نهادهاي رژيم شاه، از جمله ساواک با انقلابيون، چه نقشي در تغيير رژيم ايفا ‏کرد؟هيچ نوع سندي يا شواهدي در باره همکاري ميان انقلابيون با ساواک وجود ندارد؛ حداقل من نديده ام. امراي ارشد ‏ارتش درآخرين روز هاي انقلاب سياست بيطرفي، ونه همکاري را در برابر انقلاب اتخاذ کردند. اگرچه بخشي از ‏نيروهاي گارد با آن در گيري مسلحانه پيدا کرد. پس از استقرار جمهوري اسلامي افسران وطن پرستي بودند که، ‏بخصوص بعد از حمله عراق به ايران با تمام وجود از ميهن شان دفاع کردند و شهيدان زيادي هم دادند. اما، از جانب ‏ديگر، همانطور که گفتم شاه و نيروهاي امنيتي او، ساواک، با سرکوب هاي خشونت بارمستمر و گسترده نقش کليدي ‏درتعميق و پراکندگي نارضايتي اقشار مختلف مردم و به عنوان عامل منفي در انفلاب نقش داشتند. تغيير رژيم رويدادي ‏که در يک شب رخ بدهد نبود. فرايندي بود که در يک نقطه به بار نشست. نقش اصلي ساواک در انقلاب را در اين ‏رابطه بايد بررسي کرد. ‏مي گويند بخش داخلي ساواک که به کار گروه هاي چپ و ملي نظارت داشت عملا دست نخورده باقي ماند و ‏بعدها به کار گرفته شد. اين طور است؟نخير درست نيست. به موجب اطلاعاتي که ما بعد از پيروزي انقلاب از ساختار اداري ساواک بدست آورديم متوجه ‏شديم که دو اداره در ساواک، اداره دوم و هشتم، ضد جاسوسي در داخل و جاسوسي برون مرزي بسيار فعال بودند. ‏در اين دو اداره، اطلاعات پر ارزشي ازکشور هاي همسايه وجود داشت. ساواک به دليل جنايات وحشتناک اداره سوم ‏که مسئول امنيت داخلي و در وا قع پليس سياسي بود، بد نام بود اما اداره هاي دوم و هشتم فعاليت هاي مثبتي داشتند و ‏اداره هشتم، يا ضد جاسوسي باز سازي و فعال شد. اما بعد ها با تشکيل وزارت اطلاعات آن فعاليت ها نيز به کلي ‏تعطيل و منحل شد.‏‏علت حيرت زدگي رهبران از پيروزي زود هنگام انقلاب چه بود؟سرعت فرو پاشي نظام استبداد سلطنتي، فقط رهبران انقلاب را حيرت زده نکرده بود، بسياري از ناظرين بين المللي، ‏حتي ديپلمات هاي خارجي نيز دچار تعجب شده بودند.‏‏گفته مي شود اگر شاه بعد از تغيير هويدا، به سوي گروه هايي چون نهضت آزادي يا جبهه ملي مي رفت مي ‏توانست روند جريانات را تحت کنترل در آورد. شما به اين مسئله فکر کرده ايد؟‎ ‎در آن صورت ايران امروز در چه ‏وضعي قرار داشت؟همانطور که اشاره کردم اگر شاه، و آمريکا، مي پذيرفتند که شاه به نفع پسرش استعفا بدهد و يک دوره اي از آزادي ‏هاي سياسي، نظير بعد از شهريور 1320به وجود مي آمد، احتمالاً تغييرات به سمت و سوي جمهوريت، مسير ديگري ‏را طي مي کرد.‏‏ ‏چه مسيري؟‎ ‎در کتاب آقاي غلامرضا افخمي گفته شده که ايران امروز يکي از پيشرفته ترين کشورهاي ‏منطقه مي شد. نظر شما در اين مورد چيست؟اين کتاب را نديده و نخوانده ام و نمي توانم نظري بدهم. اما تحليل هاي صاحب نظران همان دوران شاه اين نظر را تائيد ‏نمي کند. ‏‏در همين ارتباط گفته مي شود اگر شاپور بختيار بعد از هويدا به نخست وزيري رسيده بود، باز اوضاع ‏تفاوت مي کرد. تفاوت مي کرد؟با توجه به شرايطي که در آن زمان بود، اگرشاه بعد از هويدا مي ماند و بختيار هم مي آمد اوضاع تغييري نمي کرد و او ‏هم شکست مي خورد. ‏‏اصولا اين انقلاب اجتناب پذير بود؟خير؛ تحولات سياسي ايران به نقطه اي رسيده بود که انقلاب ايران غير قابل اجتناب شده بود.‏تحولات داخلي يا خارجي؟‎ ‎لزوم بستن کمربند سبزبه دور اتحاد شوروي سابق تا چه اندازه در اين اجتناب ‏ناپذيري نقش داشت؟منظور من به طور عمده تحولات داخلي است. با بودن پيمان نظامي سنتو به نظر نمي رسد که نيازي به کمربند سبز مي ‏بود. اگرچه آمريکائي ها در مذاکرات خودشان، به طوريکه از اسناد سفارت آمريکا نيز منعکس است، به اين کمر بند ‏سبز توجه داشته اند.‏‏گروه هاي چپ از ديد شما در اين انقلاب چه وزني داشتند و چه وزني مي توانستند داشته باشند؟گروه هاي چپ، نظيرساير گروه هاي انقلابي، در شکستن اسطوره قدرت ساواک و جو اختناق سياسي نقش موثرو مهمي ‏داشتند. بعد از انقلاب هم مي توانستند نقش موثري داشته باشند، اما آنها هم در ارزيابي وزن خود و ميزان اثر گذاري ‏خود غير واقع بينانه عمل کردند.‏‏آِيا حمايت بازار سنتي از آقاي خميني، نقش تعيين کننده اي در روند امور داشت؟بازار سنتي نقش موثري در پشتيباني مالي از انقلاب و رهبري آن داشت.‏‏در نوفل لوشاتو، هرگز اتفاقي پيش آمد که باعث شود از حکومتي که در راه بود تصوير تيره اي در ذهن تان ‏جاي بگيردوبه آينده آن شک کنيد؟‎ ‎بيش از همه چه چيزي شمارا نگران مي کرد؟چرا شد، اما در يک وقت ديگري به اين موضوع خواهم پرداخت.‏‏تا کجا خود را همراه کامل انقلاب ارزيابي مي کنيد؟من پرونده انقلاب را از کارنامه جمهوري اسلامي جدامي کنم؛ بر اين اساس هيچگاه خود را از انقلاب مردم ايران براي ‏آزادي و استقلال و تامين آزادي ها و حقوق اوليه انساني جدا ندانسته و نديده ام.‏‏ ‏‏تا کجا خود را با جمهوري اسلامي همراه ارزيابي مي کنيد؟مهم ترين نقطه جدايي انقلاب از جمهوري ‏اسلامي کجاست؟ما چند مقوله را از هم جدا مي کنيم : 1- به آرمانهاي انقلاب سال 57، که ادامه مطالبات تاريخي ملت ايران در انقلاب ‏مشروطه و جنبش ملي به رهبري دکتر مصدق بود، همچنان معتقد و متعهديم؛ 2- به قانون اساسي التزام داريم و 3- به ‏سياست ها و عملکرد حاکمان معترض و خواهان اصلاح آن ها هستيم. ‏‏در ارتباط با اعدام هاي دوران انقلاب، بحث هاي زيادي مطرح شده و شما نيز پاسخ هايي داده ايد. اما سئوال ‏اينجاست که آيا به نقطه اي رسيديد که آن اعدام ها را در مغايرت باقانون و اصول انساني ببينيد؟ اگر آري ؛کجا؟در آن ‏نقطه چه کرديد؟اگر به مواضع ما در روزنامه هاي صدر انقلاب مراجعه کنيد و مصاحبه ها و خاطرات خلخالي را بخوانيد خواهيد ديد ‏که ما به کرات به آ ن نوع اعدام ها اعتراض کرده ايم. پس از پيروزي انقلاب يا مي بايستي عفو عمومي اعلام مي شد يا ‏آنها که عوامل کشتارو شکنجه مردم بودند محاکمه مي شدند. مرحوم طالقاني، بازرگان و کسان ديگر، از جمله خود ‏من، بر اين باور بودند که عفو عمومي داده شود. مرحوم طالقاني با اشاره به حمله مردم به خانه سرهنگ زيبائي، در ‏خيابان هدايت و آتش زدن آن، به آقاي خميني پيشنهاد داد که هنگام ورود به ايران، مثل پيامبر در فتح مکه، عفو عمومي ‏اعلام نمايند. اين پيشنهاد مورد قبول واقع نشد. اما آن نوع کشتن ها هم مورد قبول ما نبود و ما آن ها را وهن انقلاب و ‏جمهوري اسلامي دانسته و مي دانيم. علاوه بر کساني که نام بردم که مخالف آن اعدام ها بودند، به ياد دارم در جلسه ‏شوراي انقلاب در منزل آيت الله مهدوي کني، افرادي چون مرحوم آيت الله مطهري نيز با آن نوع اعدام ها و عملکرد ‏خلخالي شديداًمخالفت کردند. ‏‏به طور مشخص کدام اعدام ها شمارا منقلب کرد؟در ميان اعدام شدگان کساني هم بودند که مرتکب گناهي نشده بودند و اعدام آنها واقعاً براي ما وبسياري غير قابل قبول و ‏تحمل بود. در اعتراض به اعدام اين افراد بود که خلخالي گفت اگر بي گناه کشته شده باشند به بهشت مي روند. ‏‏شما با ارتشبد فردوست يا تيمسار مقدم، ديدارو مذاکراتي داشته ايد؟‎ ‎در چه زمينه هايي؟خير در هيچ زماني.‏‏آيا صادق قطب زاده واقعا مي خواست کودتا کند؟‏‎ ‎چرا او را اعدام کردند؟‎ ‎از لحظه اعدام او مطالب مختلفي ‏نقل شده. مي توانيد از آن لحظه بگوييد؟صادق قطب زاده در يک دادگاه سر بسته و بطور محرمانه محاکمه شد. به جز آنچه رئيس دادگاه او گفته و نوشته است ‏اطلاعات مستقل قابل اعتنائي در دسترس نيست. اما چرا او را اعدام کردند؟ در کتاب‎ ‎‏"کا.گ. ب در ايران" مطالب قابل ‏توجهي در اين زمينه وجود دارد که بايد بررسي شوند. در مورد آخرين لحظات حياتش مطلبي را در خاطرات زندانيان ‏بعد از انقلاب، که در خارج کشور جمع آوري ومنتشر شده است خوانده ام. بيش از آن چيزي نمي دانم.‏‏به هر حال به نظر مي رسد به دلايل مختلف بايد موضوع اعدام قطب زاده براي شما مهم باشد و به آن از ‏زواياي مختلفي نگاه کرده باشيد. نه؟‎ ‎حتي کنجکاو هم نبوديد که پرس و جويي بکنيد؟اعدام قطب زاده براي من بسيار مهم بود؛ نه براي آنکه سال ها با هم در يک سنگر مبارزه مي کرديم و نه فقط براي ‏اينکه او بهترين سالهاي جواني اش را در مبارزه گذراند، بلکه براي فهم رويدادهاي درون انقلاب و انحرافات آن مهم ‏بود و هست. هم کنجکاو بودم و هستم و هم پيگيري مي کنم. ‏‏مهم ترين چهره ها يا نيروهايي که در حذف افرادي مانند شما يا به طور کلي جريان ملي ـ مذهبي ها از ‏گردونه حکومت نقش داشتند، چه کساني بودند؟کسي ما را از گردونه حکومت حذف نکرد؛ ما خود حاضر نشديم بپذيريم که براي ماندن وسيله هاي ماندن را توجيه ‏کنيم. اما در فرايند تقابل وحذف روشنفکران ديني و نهضت آزادي ـ به اصطلاح آ ن زمان ليبرال ها ـ در فاز اول ‏نيروهاي چپ با روحانيان هم دست و هم گام شدند. اما وقتي روحانيان موقعيت خود را تثبيت کردند، نيروهاي چپ را ‏نيز از صحنه بيرون راندند. تحليل برخي از نيروهاي چپ اين بود که دولت بازرگان مثل دولت کرنسکي در انقلاب ‏روسيه است و بايد با همکاري با روحانيان آن را ميان بر داشت؛ وچون روحانيان قادر به اداره امور نيستند، کشور را ‏به نقطه اي مي برند که به تعبير لنين نه حاکمان مي توانند حکم برانند و نه مردم قبول حکم مي کنند، نيروهاي چپ مي ‏توانند خود را حفظ کنند، در شورا ها و نيروهاي نظامي نفوذ کنند تا در آن شرايط با يک جهش قدرت را( بر طبق ‏نظريه جهش لنيني انقلاب) در دست گيرند. برخي از نيرو هاي غير چپ و حتي مذهبي نيز درفرايند حذف جريان ملي ‏ـ اسلامي مشارکت داشتند. ‏‏آن گروه ها و افراد امروز کجا قرار دارند؟‏برخي از اين گروه ها خود قرباني وضعيتي شدند که باني آن بودند، ولي بعضي از آن ها هنوز بر سر کارند.‏‏اين برخي ها اسم ندارند؟کساني که با تحولات دروني انفلاب آشنا هستنداين گرو ه ها را مي شناسند.‏‏در طول اين سال ها با آقاي خامنه اي ديداري داشته ايد؟ تقاضاي ديدار کرده ايد؟خير. ما با گفت و گو در شرايط مناسب منطقي با همه گروه ها و شخصيت هاي موثر در تحولات داخلي کشور در ‏راستاي منافع ملي موافقيم و در نشريه وفاق ملي در سال 81 شرايط و فرايند مطلوب آن را توضيح داده ايم. اين شرايط ‏در خصوص مقام رهبري فراهم نشده است.‏‏<‏strong‏>در جو پر گرد و غبار امروز، هر کس که مخالف حکومت اسلامي بگويد و در عين حال هنوز زنده باشد، از ‏ديد برخي، مامور است و کاسه اي زير نيم کاسه اش. نظرتان در اين مورد چيست؟‎ ‎چرا برخي مخالفان اين حکومت مي ‏توانند تا جاهاي بسيار دوري بروند، برخي نه؟ متغيربودن آستانه تحمل حکومت در برابر افراد مختلف، ناشي از ‏چيست؟<‏‎/strong‏>‏اين سخنان يا از سر بي اطلاعي است يا غرض ورزي. نه مخالفان حاکميت همه از يک جنس هستند و نه ادبيات آنان ‏يکسان است ونه حاکمان در بر خورد با مخالفان يکپارچه هستند. همه اين عوامل در برخورد ها اثر گذار است.‏‏<‏strong‏>با کدام مخالفان برخوردها سخت تر است؟‎ ‎چرا؟<‏‎/strong‏>‏در موفقيت در مبارزات سياسي علني و قانوني، همان اندازه که رفتار حاکمان موثر است، رفتار و طرز کار فعالان ‏سياسي نيزاهميت دارد. ما بايد حرفمان را محکم و قاطع، اما قانوني بزنيم. درست است که در شرايط فعلي قانون نقش ‏چنداني ندارد اما ما بايد چارچوب هاي و مقررات مبارزه قانوني و علني را رعايت کنيم. ‏‏<‏strong‏>مي گويند حکومت اسلامي از سر برنامه ريزي، خود مخالفين کنترل شده خويش را نيز خلق مي کند. اين ‏حرف شبيه نظر طرفداران تئوري توطئه است يا مي تواند حاوي واقعيتي باشد؟<‏‎/strong‏>‏در اين مورد يک حکم کلي نمي توان داد. ممکن است در مواردي چنين باشداما بايد توجه داشت که در جمهوري اسلامي ‏طيف وسيعي از مخالفان سياست ها و عملکرد هاي حاکميت به طور طبيعي وجود دارند. اينان مخلوق حکومت نيستند. ‏اينان محصول رويدادهاي درون جامعه بعد از انقلاب هستند. ‏‏ ‏‏<‏strong‏>آيا مواردي را در مورد اين مخالفان سراغ داريد؟<‏‎/strong‏>‏بله؛ اما در شرايط کنوني ذکر نام آنها مفيد نيست.‏‏<‏strong‏>بسيار شنيده ام که مي گويند شما چون اسناد و حرف هاي ناگفته، اما مکتوبي در باره ماجراهاي انقلاب ‏داريد، تا امروز زنده مانده ايد. چنين است؟اگر پاسخ مثبت است، اين اسناد چه نقشي در بازجويي ها مکرر از شما اما ‏عدم دستگيري تان دارد؟کجا هستند اين اسناد؟<‏‎/strong‏>‏اين ها پندارهاي غير واقع بينانه است. مرگ وزندگي دست خداست. زنده ماندن من نتيجه آنچه شما مي گوئيد نيست. من ‏ازمرگ هراسي نداشته وندارم.در طول ساليان دراز مبارزاتم بارها تا آستانه مرگ رفته ام.درآخرين ساعات شبي که ‏عازم فرودگاه پاريس براي پرواز به ايران بوديم، تمام کساني که در طي آن 118 روز در نوفل لوشاتوبه نوعي در ‏فعاليت ها حضور داشتند با آقاي خميني جلسه اي داشتند و مراسم تشکر از آن ها و خداحافظي بر گزار شد. بعد از رفتن ‏افراد، من يک صحبت خصوصي با ايشان کردم و از ايشان خداحافظي کردم. گفتم با توجه به آنچه من در اين جا ديدم، ‏در ايران شما را دوره مي کنند و مرا هم نخواهند گذاشت که شما را ببينم. گفتند چکار مي خواهي بکني. گفتم مي ‏خواهم بروم قلندري کنم. خنديدند؛ پرسيدند: يعني چي. گفتم مي خواهم بروم ايران گردي، جامعه را بررسي کنم که چه ‏تغييراتي در آن رخ داده که اين انقلاب را سبب شده است. سپس ايشان با تشکر از کارهائي که انجام شده بود در پشت ‏قراني که همراه داشتم متني به يادگار نوشتند. چند روز بعد از ورود به ايران، حاج احمد آقا به ديدنم آمد و گفت: پدرم ‏پيغام دادند که مگر کار تمام شده است که فلاني نمي آيد. گفت: پدرم با شما کار دارد و مي خواهد شما را ببيند. قبول ‏کردم و با هم رفتيم. در ديدار خصوصي، آقاي خميني بعد از حال و احوال از من خواستند به عنوان نماينده ايشان به ‏شوراي انقلاب بروم؛‏‎ ‎من اما امتناع کردم و نگراني خود را از آنچه پيش بيني مي کردم توضيح دادم. گفتم من از علاقه ‏شما به خودم واقف هستم و تشکر مي کنم. اما نگران هستم. نه من امير کبير هستم و نه شما ناصرالدين شاه. ناصرالدين ‏شاه برغم خدمات امير کبيربه اوو نيزبرغم علاقه اي که به امير کبير داشت، در نهايت دستور قتل اميرکبير را داد. من ‏نمي خواهم روزي برسد که به دستور شما کشته شوم. ايشان لحظه اي بفکر فرو رفت و سپس گفت تا زنده هستم نمي ‏گذارم آسيبي به شما برسد.‏‎ ‎در همين ارتباط همه مي دانند که در زمان حيات آقاي خميني، از جمله در سال 67 پس از ‏انتشار نشريه هشدار در زمينه جنگ تحميلي، مسئولان کشور نزد ايشان رفتند تا مجوز باز داشت همه اعضاي نهضت ‏را بگيرند. ايشان مخالفت کردندواجازه ندادند. در يک نوبت گفتند که به بازرگان، سحابي و يزدي کاري نداشته باشيد ‏در نتيجه آقايان صباغيان، توسلي و منصوريان را بازداشت کردند. در بک نوبت ديگر گفتند بازرگان، سحابي و يزدي ‏دين دارند اما با ما نيستند. شما برويد فکري براي آنهائي بکنيد که مي گويند با ما هستند اما دين ندارند. در نوبتي ديگر ‏مسئولان که دنبال مجوز بازداشت بودند به ايشان گفتند نهضتي ها ضد روحاني هستند. ايشان جواب دادند که آنها ضد ‏شما هستند نه ضد روحاني. آنها گفتند که اينان ضد شما هم هستند. ايشان جواب دادند ضد من باشند؛ مگر من جزو ‏اصول دين هستم که اگر کسي با من مخالف بود او را بگيريد. درسال 1381بعد از پنجاه و سومين جلسه بازجوئي ام که ‏آخرين جلسه هم بود، از باز جو پرسيدم چرا احکام صادر شده عليه اعضاي نهضت ازادي را اجرا نمي کنيد؟ پاسخ داد ‏که اول تکليف تو بايدروشن بشود. زيرا اگر احکام آن ها به اجرا گذاشته شود وتوآزاد باشي با مصاحبه هائي که مي کني ‏موضوع ابعاد جهاني پيدا مي کند. جواب دادم که خب، حال که مي گوئيد باز جوئي من تمام شده است، حکم مرا هم ‏بدهيد تا با دوستان با هم به زندان برويم. گفت در مورد تو کار ما مشکل است. تو نماينده امام و چنان و چنين بودي. با ‏اين حال من هم مصون از آزار ها و اذيت ها نبوده ام. در سفري به شيرازبراي سخنراني، در همان زمان که نماينده ‏مجلس هم بودم، در مسجد مورد حمله گروه هاي فشار شناخته شده، قرار گرفتم و مجروح شدم. در19 آبان 1363، بعد ‏ازسخنراني ام در دفتر نهضت آزادي به مناسبت گروگانگيري، با پرتاب بمب هاي انفجاري و آتشزا به منزل مسکوني ام ‏توسط گروهاي فشار وابسته به حاکميت، قسمتي از ساخمان ويران و خسارات سنگيني وارد کردند. خوشبختانه خانواده ‏در منزل نبودند و خسارات جاني نداشت. در تمام حملاتي که به دفتر نهضت آزادي مي شد، همه ما مورد ضرب و شتم ‏قرار مي گرفتيم. سوابق و مشروح اين حملات در اسناد نهضت آزادي ايران، در سايت نهضت در دسترس است. ‏درآذرماه سال 1377، در آخرين روز کنفرانس سران اسلامي در تهران، به دنبال شکايت معاون امنيتي وقت وزارت ‏اطلاعات ـ سعيد امامي ـ به دادگاه انقلاب احضار و همان روز بازداشت و به بند 209، که زير نظر مستقيم وزارت ‏اطلاعات قرار دارد، منتقل شدم. موضوع اتهام اين بود که من در يک نشست محدود اعضاء و علاقمندان نهضت آزادي ‏سخني گفته بودم که آن را توهين به مقام رهبري دانسته بودند. در يکي از جلسات باز جوئي، با حضور وکيل ام ـ آقاي ‏دکتر صدرـ قاضي احمدي، که چند سال قبل ترور شد، در پاسخ به اعتراض من که بازداشت من بر خلاف نظر آقاي ‏خميني است، گفت من به همراه سران کشور در آن نشست با رهبر فقيد انقلاب، که پيشنهاد واصرار برموافقت ايشان با ‏بازداشت سران نهضت بود و ايشان با آن مخالفت کردند، بودم. اما ايشان به اين پرسش من که پس چرا مرا با شکايت ‏ودستور سعيد امامي بازداشت کرده ايد، جوابي نداشت.خلاصه آنکه موقعيت افراد فرق مي کند. من در طول سال هاي ‏قبل از انقلاب در فعاليت هاي اسلامي ام با بسياري از احزاب و سازمان هاي اسلامي در کشور هاي مختلف در تماس و ‏همکاري نزديک بوده ام. به واسطه نقش و حضورم در انقلاب، موقعيت بين المللي خاصي دارم. بعد از درگذشت ‏شادروان مهندس بازرگان، سازمان هاواحزاب اسلامي در کشور هاي اسلامي تلگراف ها و نامه هاي تسليت خود را ‏براي من فرستادند، در حالي که من هنوز به جانشيني مهندس بازرگان انتخاب نشده بودم. هنگامي که در سال 1377، ‏در آخرين روز کنفرانس سران کشورهاي اسلامي در تهران، در دولت آقاي خاتمي، باز داشت شدم برخي ازمقامات ‏کشورهاي اسلامي و رئيس هيات اجرائي کنفرانس به دولت ايران کتباً اعتراض کردند، به طوري که موضوع در هيات ‏دولت مطرح شد. شنيدم آقاي خاتمي گفته بود که اگر چه ما فلاني را به کنفرانس دعوت نکرده بوديم اما مهمانان ما با ‏ماشين هاي ما براي ديدن وي به منزلش مي رفتند و حالا هم آن ها به بازداشت او اعتراض مي کنند. در ميان کساني که ‏در انقلاب فعال بوده اند کمتر کسي موقعيت بين المللي مرادارد. اين رامي توان از مراجعات فراوان رسانه هاي جهاني و ‏مصاحبه ه ئي که صورت مي گيرد، دريافت. ‏‏ ‏‏توجه داشته باشيد که با افراد مختلف در موقعيت هايي مشابه برخوردهاي سختي شده است؛ نمونه اش آقاي ‏نوري. اقاي مهندس سحابي.‏‎ ‎خواهش مي کنم اين بحث را بيشتر باز کنيد چرا که حمايت رهبر انقلاب اسلامي در موارد ‏زيادي کار ساز نبوده است.قبول نداريد؟<‏‎/strong‏>‏در اين مورد بهتر است به جاي گمانه زني، نظر متصديان امور را که در جايگاه تصميم گيري هستند جويا شويد. اصولا ‏اگر فشار بيشتر فايده اي بيشتراز هزينه داشت، در انجام آن ترديد نمي کردند. ما در راستاي منافع ملي بايد طوري عمل ‏کنيم که امکان تداوم برنامه هاي اصلاحي در جامعه وجود داشته باشد. ‏‏در برابر بحث هايي که انقلاب دومي را بر نمي تابد و سخن از اصلاحات مي کند، هميشه اين سئوال مطرح ‏مي شود که:اصلاح چه چيز؟‎ ‎همين حکومت؟!‏‎ ‎پاسخ شما به اين سئوال چيست؟‎ ‎آيا جز انقلاب يا اصلاح، راه ديگري ‏براي برونرفت از اين وضع مي شناسيد؟ چه راهي؟درسخنراني ام در موسسه خاور ميانه در واشنگتن دي سي در فروردين سال جاري و در مصاحبه اي که چندي قبل ‏سايت امروز با من داشت(خرداد1387) توضيح داده ام که در ايران انقلابي از نوع انقلاب سال 57 نه امکان دارد و نه ‏مفيد خواهد بود. شرايط ايران با گرجستان و اوکراين متفاوت است و انقلاب مخملي يا نارنجي ميسر نيست. ايران با کره ‏شمالي، ليبي، عراق و افغانستان فرق دارد. تغيير و تحول در ايران غير قابل اجتناب است، اما تغييرات درون زا و ‏متناسب با شرايط ايران خواهد بود. به همين دليل جنبش اصلاح طلبي يک واقعيت غير قابل انکار است. واقعيت جنبش ‏اصلاح طلبي به اين معناست که پس از پيروزي انقلاب، انحرافي از مسيرآرمان هاي اوليه انقلاب صورت گرفته است. ‏در برابر اين انحراف دو خط مشي مطرح شده: براندازي يا اصلاحات تدريجي.دراجلاس افتتاحيه کنگره نهضت آزادي ‏ايران در سال 1363 در سخنراني خود از جانب شوراي مرکزي تحليلي را ارائه دادم مبني بر اينکه چرا نهضت آزادي ‏با براندازي مخالف است و آنرا نه ممکن ونه مفيد مي داند؛ و چرا تنها راه را مبارزه علني، قانوني ومسالمت آميز مي ‏داند. بر اندازي، اگر ممکن باشد بدون قوه قهريه ميسر نيست. هر قدرتي که با نيروي قهريه به دست آيد با اعمال زور ‏خودرا حفظ خواهد کرد. اگر در آن تاريخ نهضت آزادي تنها گروه سياسي بود که خط مشي استراتژيک اصلاحات را ‏مطرح مي ساخت، امروزاين خط مشي يک فرايند غالب درقلمرو سياسي ايران شده است. براي اصلاح دو شيوه تغيير ‏مطرح مي باشد: اصلاح ساختار حقوقي، که منظور تغيير در اصول قانون اساسي است. دوم اصلاح ساختار حقيقي، که ‏منظور تغيير در عملکرد و رفتار سياسي صاحبان قدرت است. جنبش اصلاح طلبي در واقع با بررسي تجارب تاريخي، ‏بر اين باور است که تغيير در ساختارحقوقي، لزوماً به دموکراسي منجر نمي شود. به موجب ساختار حقوقي قانون ‏اساسي مشروطه، شاه بايد سلطنت مي کرد نه حکومت، اما در دوران پهلوي ها، پادشاه حکومت مي کرد نه سلطنت. اما ‏در همين تجربه تاريخي ما شاهد آن بوديم که هرزمان نيروي سياسي مردمي قابل توجهي در صحنه سياسي ايران شکل ‏گرفته است، نظير جنبش ملي شدن صنايع نفت به رهبري شادروان دکتر مصدق در سالهاي 1328 تا 1332، شاه ‏نتوانسته است فرا قانوني عمل کند. هر زمان هم که به تحريک بيگانگان خواست فراقانوني عمل کند شکست خورد، ‏نظيرسي تير1331. تجارب تاريخي به ما مي گويد براي اصلاح ساختار هاي حقيقي نياز به حضورموثر نيروي متشکل ‏سياسي است تا با حضور اين نيرو، حاکمان جرات عمل فراقانوني را پيدا نکنند. پيگيري و تحقق اين خط مشي کار ‏آساني نيست. بسيار زمان بر است. صبر بسيار مي خواهد. اما از هر راه حل ديگري مطمئن تر است. احتمال دارد که ‏ساختار حقيقي آنقدر انعطاف ناپذير باشد که اين راه حل به نتيجه نرسد؛ در آنصورت و تنها در آن صورت است که راه ‏حل هاي ديگر، توسط نسلي ديگر، مطرح خواهند شد. اين نيز بر اساس تجربه در ايران وساير کشور هاست. خلاصه ‏اين تجربه اين است که راه حل قهر آميز، انتخاب يک گروه پيشتاز در يک جامعه نيست، بلکه نتيجه ناکامي و بي ‏حاصلي خط مشي اصلاح طلبي است. هنگامي که تمام راه حل ها براي تغييرات مسالمت آميزآزمايش شد و نتيجه نداد، ‏خود جامعه به جمع بندي جديد براي اتخاذ شيوه هاي جديد مبارزه براي تغيير خواهد رسيد. اين تجربه ايست که در ‏مبارزات ضد استبدادي قبل از انقلاب هم به وقوع پيوست. هنگامي که مبارزات مسالمت آميز قانوني در سال هاي ‏‏1340به نتيجه نرسيد و کمترين اعتراضات با خشونت پاسخ داده شدودر 15 خرداد1342 وحشت حاکمان و تزلزل ‏دروني آنان منجر به قتل عام مردم شد، ناگهان همه گروه ها، چپ، راست، مذهبي يا غير مذهبي، مستقل از يکديگربه ‏جمع بندي ضرورت جهاد مسلحانه رسيدند. در واقع اين تصلب و انحطاف ناپذيري حاکمان بود که مبارزه مسلحانه را ‏بر کل جنبش تحميل کرد. اما به نظر من ايران به آن نقطه نمي رسد. هم به دليل تغيير گفتمان انقلاب به گفتمان ‏اصلاحات در سطح جهاني وهم به علت شرايط مناسبات خاص قدرت در ايران. به نظر مي رسد مناسبات دروني ‏نيروها، در درون وبيرون حاکميت به گونه ايست که دير يا زود تغييرات در ساختار حقيقي و حقوقي، ولو بطور نسبي ‏پذيرفته خواهد شد. در اين راستا بر اين باورم که توجه به تجربه شوروي سابق، به عنوان يک حکومت توتاليتر با ‏نيروي نظامي و سازمان امنيت بسيار مقتدر، مي تواند آموزنده باشد.‏‏ ‏‏يعني شما انتظار داريد که به طور مثال جمهوري اسلامي بار ديگر به شرايطي مانند دوم خرداد بازگردد؟در ‏آن صورت صاحبان قدرت امروز کجا خواهند رفت و نقش شان چه خواهد بود؟‎ ‎باز راه اندازي دولتي موازي و قدرتمند ‏تر از دولت"تدارکاتچي"؟حرف من اين است که قرائن و شواهد حرکت کلي را به آن سمت و سو نشان مي دهد. اما کي و چگونه؟ نمي توان پيش ‏بيني کرد. ‏‏نهضت آزادي از لزوم انتخابات تحت نظارت هاي بين المللي سخن گفته است. اين کار ممکن نيست، هست؟‎ ‎چگونه؟‎ ‎اميدي به انجام آن داريد؟‏ نظارت بين المللي امکان پذير است و در بسياري از کشور ها انجام گرفته است. آخرين آن درانتخابات آذربايجان بود ‏که ايران هم ناظريني به آن کشوراعزام نمود. اما طرح آن لزوماً به معناي امکان انجام آن نمي باشد بلکه مي تواند ‏موجب تغيير در فضاي سياسي ايران و باز شدن آن بشود. ‏‏دنيا در شرايطي هست که گوادالوپ ديگري درآن برگزار شود؟ با شرکت چه کساني؟در چه شرايطي؟از پس ‏آن گوادالوپ چه برخواهد آمد؟هر نوع تغيير معنا داري در ايران لاجرم بايستي درون زا باشد. دموکراسي کالا نيست که از يک کشور به کشورديگري ‏صادر يا وارد شود. در حکومت شاه قدرت هاي خارجي نقش تعيين کننده داشتند، بنابراين کنفرانسي از نوع گوادالوپ ‏در راستاي تغييرموضع سياست هاي خارجي اثر گذار بود، اما حکومت کنوني ايران اينگونه روابط را با جهان خارج ‏ندارد. اثر گذاري قدرت هاي خارجي محدود است. آن سياست هائي اثر گذار خواهند بود که در راستاي تغييرات و ‏تحولات دروني باشند.‏در اين "بايستي" و اينکه دموکراسي بايد درونزا باشد بحثي نيست؛ بحث در مورد امکان است.با توجه به ‏سياست خارجي کنوني و پرونده هاي مختلف جمهوري اسلامي، امکان اجماع جهاني به منظور وارد آوردن فشارهاي ‏تعيين کننده بر رفتار مسئولين جمهوري اسلامي وجود دارد؟‏‎ ‎‏من خيلي اميد وار نيستم و براي آن حساب باز نکرده ام.‏‏مهم ترين اميدهايتان براي ماندن و گفتن و ايستادن چيست؟بالاترين اميد م تحقق آرمان هاي آن هموطناني است که بيش از صد سال براي آن مبارزه کرده اند ومي کنند. با تمام ‏وجود براين باورم که دير يا زود، چه من و امثال من باشيم يا نباشيم، جنبش براي آزادي در ايران پيروز خواهد شد. ‏راهي طولاني طي کرده ايم و راهي طولاني تر در پيش داريم. راه آزادي وآباداني ايران جاده اي آسفالته و يا حتي ‏شوسه نيست. راهي است بس پر نشيب و فراز. سري سر شار از عشق و شوق، اراده اي استوار و دلي به بزرگي هستي ‏و ايماني مقرون به يقين مي خواهد، تا نه از ملامت ملامت کنندگان و نه از جفاي ياران و نه از بي انصافي مخالفان و نه ‏ازبي رحمي دشمنان ونه از تهمت هاي بيشرمانه دروغ پردازان از پاي نيفتيم. زبان حالم درماندنم، ايستادنم و گفتنم اين ‏شعر اقبال پاکستاني است: ‏ساحل افتاده گفت گرچه بسي زيستم ‏هيچ نه معلوم شد بهر چه من زيستمموج زخود رفته اي باز خراميدوگفتهستم اگر مي روم، گرنروم نيستمفرداي شخصي تان را چگونه مي بينيد؟در آستانه قبول دعوت حق هستم. اميد وارم تا آخرين لحظات بتوانم آنچه را که در مصلحت هموطنان و ميهنم و موجب ‏آزادي و استقلال و آباداني ايران عزيز باشد انجام دهم تا رو سپيد با خداي خود روبرو شوم.‏

0 نظرات:

هشت نفر به خاطر مراسم بزرگداشت مهندس مهدی بازرگان همچنان در بازداشت

۱۵:۵۷ bamardum 0 نظر

هشت نفر به خاطر مراسم بزرگداشت مهندس مهدی بازرگان همچنان در بازداشت

درپي جلوگيري از برگزاري مراسم چهاردهمين سالگرد درگذشت مهندس مهدي بازرگان برای دومین بار ، در روز پنجشنبه 17 بهمن‌ماه جاري به وسيله نيروهاي انتظامي مستقر در محل حسينيه ارشاد، 20نفر بازداشت شدند ، که از این تعداد 8 نفر من جمله حسین ترکاشوند ، مجید توکلی، اسماعیل سلمان پور و وحید دانشیار همچنان در بازداشت به سر می برند.

در پی ممانعت نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم چهاردهمین سالگرد مهدی بازرگان برای بار دوم در روز پنج شنبه 17 بهمن ماه مراجعان به حسينيه ارشاد كه اطلاعی از تصميم مقامات انتظامي در باره جلوگيري از برپايي مراسم نداشتند، با برخورد خشن و گاهي همراه با ضرب و شتم مأموران رسمي و لباس‌شخصي‌هاي حاضر در محدوده حسينيه ارشاد روبرو شدند، که به گفته شاهدان عینی 20 نفر از مراجعین توسط نیروهای امنیتی بازداشت و روانه کلانتری قلهک شده اند و همچنان 8 نفر من جمله حسین ترکاشوند دبیر انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و مجید توکلی، اسماعیل سلمان پور و وحید دانشیار از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، در بازداشت به سر می برد .

شنیده ها حاکی است که تلاش خانواده مرحوم بازرگان و ستاد برگزاری مراسم برای آزاد سازی بازداشت شد گان ، تا لحظه مخابره این خبر مطلوب واقع نگشته و این تعداد همچنان در بازداشت به سر می برند .

بنا بر گزارش های رسیده از مراجعان مراسم مهندس بازرگان اولین نخست وزیر پس از انقلاب فیلمبرداری صورت گرفته است و متفرق کردن افراد از محل برگزاری مراسم همراه با ناسزاگویی بوده است .

منبع : وبلاگ با مردم

0 نظرات:

مراسم بزرگداشت مرحوم مهدی بازرگان برای دومین بار لغو شد

۱۴:۵۵ bamardum 0 نظر

مراسم بزرگداشت مرحوم مهدی بازرگان برای دومین بار لغو شد

مراسم چهاردهمین سالگرد مهندس مهدی بازرگان رییس دولت منتخب شورای انقلاب و آیت الله خمینی ، که قرار بود امروز در حسینیه ارشاد تهران برگزار شود ، برای بار دوم با دخالت و ممانعت نیروهای امنیتی لغو شد .

مراسم چهاردهمین بزرگداشت سالگرد مهندس مهدی بازرگان اولین نخست وزیر پس از انقلاب که به دعوت خانواده مرحوم مهدی بازرگان و ستاد برگزاری مراسم که قرار بود امروز پنچ شنبه 17 بهمن ماه 1387 برگزار شود با دخالت نیروهای امنیتی برای بار دوم لغو گردید .

چنانچه پیش تر دراطلاعیه مشترک دکترابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران و وزیر امور خارجه دولت موقت و مهندس عزت الله سحابی رییس شورای فعالان ملی _ مذهبی آمده است ، با توجه به سی ام سالروز حکم نخست وزیری مرحوم مهدی بازرگان به ریاست دولت موقت ، این توقع وجود داشت که این مراسم امروز برگزار شود .

دخالت نیروهای امنیتی در حالی صورت می گیرد که لغو مراسم قبلی که قرار بود در تاریخ سوم بهمن ماه برگزار شود موجی از اعتراضات خانواده و علاقه مندان آن مرحوم را در پی داشت . در بخشی از اطلاعیه اعتراضی خانواده آن مرحوم که در چهارم دی ماه منتشر گشته است آمده است :" بر ما روشن نیست اگر آن مرحوم كه سی سال پیش به دعوت رهبرانقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی شجاعانه لبیك گفت و با خلوص نیت سكان كشتی طوفان زده انقلاب را بدست گرفت ، می دانست كه سی سال بعد از پیروزی انقلاب حتی نخواهند گذاشت به جهت زنده نگه داشتن نام‌اش مراسمی برگزارگردد چه می گفت و چه می كرد ؟ "

لغو مراسم اولیه مرحوم بازرگان برای اولین بار عکس العمل رسمی نمایندگان مجلس را در برابر قانون شکنی های نهادهای امنیتی در برخورد با مراسم های مختلف دگراندیشان از زمان به روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد را برانگیخت به طوری که 23 تن از نمایندگان مجلس در اخطاری کتبی به صادق محصولی وزیر کشور دولت محمود احمدی نژاد ضمن اعتراض به ممانعت از برگزاری مراسم چهاردهمین ساگرد ، خواهان برگزاری مراسمی در خور شان آن مرحوم شده بودند .

لازم به توضیح است که مطابق قانون برگزاری اجتماعات در سالن ها و اماكن دربسته بلامانع و آزاد است .

منبع : وبلاگ با مردم

0 نظرات:

بازرگان ، انتخاب طبیعی انقلاب

۱۹:۲۰ bamardum 0 نظر

بازرگان ، انتخاب طبیعی انقلاب

به مناسبت سی ام سالگرد تشکیل دولت موقت - در تاریخ 26 دی ماه 1357 هجری شمسی تنها چند ساعت پیش از خروج محمد رضا پهلوی از ایران ، دولت شاپور بختیار از مجلس رای اعتماد گرفت . انتصاب شاپور بختیار به سمت نخست وزیری انتقاد آیت الله خمینی رهبر فقید انقلاب را در پی داشت . ایشان پس از خروج آخرین پادشاه ایران از فرصت بدست آمده ناشی از خلاء قدرت استفاده کرده و در پیامی نوید تشکیل دولتی موقت برای تهیه‌ی‌ مقدمات‌ انتخاب‌ مجلس‌ مؤسسان‌ را به مردم دادند . حمایت‌ همه‌ جانبه‌ی‌ مردم‌ از پیام آیت الله خمینی و عدم همکاری با وزرای دولت بختیار رمق‌های‌ دولت‌ بختیار را تحلیل‌ برد و زمینه‌ را برای‌ سقوط‌ نهایی‌ فراهم‌ كرد. آیت الله خمینی پس از بازگشت به ایران در تاریخ 12 بهمن 1357 در نطقی در بهشت زهرا اعلام کرد که دولت تعیین خواهد کرد . ایشان بلافاصله 2 روز بعد از بازگشت از تبعید در شامگاه 14 بهمن ماه همان سال با فراخواندن اعضای شورای انقلاب که تقريباً سه ماه قبل از انقلاب در نیمه دوم آذرماه 1357 تشکیل شده بود به مشورت و رایزنی جهت تشکیل دولت موقت پرداختند . نفراتی که در این جلسه حضور داشتند عبارتند از : آیت الله طالقانی، دکتر یدالله سحابی، حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني، آيت الله مطهري، مهندس بازرگان ، آيت الله بهشتي ، آیت الله مهدوی کنی ، آيت الله موسوي اردبيلي ، حجت الاسلام باهنر ، دکتر ابراهیم یزدی ، احمد صدرحاج سید جوادی ، مهندس مصطفی کتیرایی ،تیمسار مسعودی و تیمسارقرنی . در این جلسه که تا ساعت 11 شب به طول انجامید سرانجام مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر معرفی شد . فاصله همه نیروها با بازرگان و نهضت آزادی کمتر از فاصله هر کدام از این نیروها با هم بود . به این خاطر می توان گفت که انتخاب طبیعی انقلاب و تراز نیروهای حاضر در صحنه انقلاب بازرگان بود . انتخاب اعضای شورای انقلاب و تایید رهبر فقید انقلاب آیت الله خمینی گواهی بر این مدعا است . مهندس بازرگان مامور گشت تا با تشکیل دولت موقت به آشفتگی ها پایان دهد و شرایط لازم برای برگزاری انتخابات مجلس موسسان را فراهم سازد و جمهوری اسلامی را به رفراندوم گذارد . بنابراین اولین رییس دولت با حکمی شرعی ، روز 16بهمن ماه طی مراسمي در آمفي تئاتر مدرسه علوي در ساعت 5:30 بعد از ظهر با حضور جمع زيادي از خبرنگاران داخلي و خارجي توسط آیت الله خمینی معرفی شد . بازرگان بر خلاف نظر یار و همراه همیشگی اش مرحوم آیت الله طالقانی که بی وفایی و بی صفایی آقایان را پیش بینی کرده بود این مسئولیت را به عنوان وظیفه شرعی و ملی پذیرفت . زیرا بر این اندیشه بود که اگر انقلاب شکست بخورد روشنفکران دینی را این سرزنش دائمی خواهد بود که چرا بازرگان در آن شرایط حساس از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد . پس از شکل گیری دولت موقت و پیروزی انقلاب در 22 بهمن ماه 1357 انقلاب بر علیه انقلاب آغاز گشت . تحولات بعدی انقلاب به گفته مهندس بازرگان بسیار سریع و وسیع و آتش فشانی انجام گرفت . مواردی چون آزادی خواهی ، وطن ، ملت ، که سبب وحدت گروه ها و مکتب ها گشته بود بهانه و وسیله ای برای تهمت ، تفرقه و تخاصم گشت . اختلافات ریشه ای که پیش از انقلاب در زندان ها و خارج از زندان پیش آمده بود آرام آرام جای منطق گفتمان میان گروه ها را پر کرد . افراد و گروه هایی که تا پیش از پیروزی از ترس یا احتیاط به گوشه ای نشسته بودند به میان آمده طلب مقام و سهم داشتند . بسیاری از روحانیون که در دوره گذشته بی طرف و بی اثر و احیانا مخالف هرگونه تغییری بودند با نزدیک شدن پیروزی به انقلاب پیوسته و برای جبران کم کاری یا عدم سابقه خود دست به افراط در تظاهرات زدند و از طرفی داوطلب خدمات و عهده دار مشاغل حساس بودند . در نزد بسیاری روحیه تضاد و تخریب که از فرهنگ و ادبیات سال های جلوتر سرچشمه می گرفت حالت و هدف مقدسی گرفته اگر کاری از مجاری غیر انقلابی و بدون تندی و قاطعیت انجام می گرفت مورد قبول واقع نمی شد . مهمترین انتقادات به دولت موقت از ناحیه تازه وارد گود شده ها ، حزب الهی ها ، مکتبی ها و مارکسیست های کهنه کار فعال و سمپات به آنها زده می شد ، انقلابی نبودن ، قاطعانه عمل نکردن و گام به گام حرکت کردن ، جرم دولت موقت و مهندس بازرگان بود . بازرگان هیچ گاه نگفته بود که من انقلابی هستم و بعد عملی غیر انقلابی از او سر زند هر چند که در آن زمان انقلابی عمل کردن عبارت بود از مصادره اموال و بدون دلیل دست به اعدام زدن . اینان با طرح شعارهای تند و رادیکال در افزایش سطح مطالبات مردم بی تاثیر نبودند و اینگونه مردم را نسبت به دولت نا امید و بدبین کردند . از منظر این ها ارتش ، نیروهای انتظامی و آنچه که با سرمایه داری و مالکیت ارضی و بخش خصوصی تولید و توزیع ارتباط داشت می بایست از میان برداشته شود . این تندروی ها ، بدبینی ها و کینه جویی ها علیه دولت و دولتیان چنان اوج گرفت که حتی از اخراج سپورها و پیش خدمت ها راضی نمی شدند . دولت موقت نهادها و وزارتخانه ها و دستگاههای باقی مانده از رژیم پهلوی را به دولت جدید منتقل نمود و همه پرسی جمهوری اسلامی و مجلس خبرگان و قانون اساسی را به خوبی برگزار کرد . همچنین زمینه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را نیز آماده کرد اما به دلیل استعفا نتوانست آخرین ماموریتش یعنی انتقال قدرت از دولت موقت به یک دولت قانونی دیگر را به انجام رساند . در طول نه ماه حیات دولت موقت بر خلاف گفته عده ای که مرحوم بازرگان را متهم به حزبی کاری و به کارگیری و استفاده تنها از نیروهای نهضت آزادی می کنند ، 30نفر به وزرات رسیدند که از این تعداد 11 نفر نهضت آزادی ، 11 نفر جبهه ملی و منفردین ، 4 نفر انجمن اسلامی مهندسین و 4 نفر از روحانیون شورای انقلاب بودند . مهندس بازرگان معتقد بود که با خروج انقلاب از وضعیت احساسی به وضعیت عقلانی بیشترین منفعت و کمترین صدمه به جامعه می رسد . حقیقت امر این است که بازرگان چه بیرون از قدرت ، چه در قدرت و چه بر قدرت همواره به آرمان ها و اخلاقیات انسانی وفادار ماند . برای او قدرت اصل نبود که برای آن وارد کشمکش شود . در گستره لغزنده سیاست ، یک تجربه موفق مبتنی بر قانون گرایی ، مردم سالاری و آزادی خواهی به یادگار گذاشت . او همواره تلاش کرد که سه خواسته اساسی و تاریخی ملت ایران یعنی امنیت ، عدالت و آبادانی را تحقق بخشد. اما تعداد مراکز قدرت ، اعمال قدرت از بالا ، هرج و مرج و تصرف سفارت آمریکا ، تصمیم او و دولتیان مبنی بر استعفا که یک روز پیش از تسخیر سفارت آمریکا گرفته شده بود را تبدیل به واقعیتی برای تاریخ ایران کرد . استعفا دولت موقت تلخی این مسئله که استبداد 2500 ساله در سراسر وجود و فرهنگ و روحیات ما رسوخ کرده و قویترین عامل مقاومت کننده و تاخیر و تغییر دهنده انقلاب است را یادآور شد . با نگاهی به تاریخ این مرزو بوم ، مشاهده می کنیم ایرانی تنها تجربه برچیدن و سرنگونی سلسله ای از سلسه ای دیگر را داشته و هیچگاه نظام و اساسی عوض نکرده و ایران و ایرانی با وجود تعویض اشخاص یا تغییر عناوین به استبداد بازگشته و به این خصلت عادت پیدا کرده اند . پس از دولت موقت جریانی بر انقلاب ایران حاکم شد که ناتوان از ایجاد و تغییرات ساختاری و مخالف با استقرار پایه های دموکراسی است ، سیاست هایی در عرصه امور داخلی و اقتصادی و اجتماعی و نیز روابط خارجی به اجرا گذاشت که جدایی روز افزون حاکمیت از مردم و انزوای سیاسی از سایر ملل و دولت های دور و نزدیک و تضعیف بیشتر بنیان های تولید و رواج دلالی و رانت خواری و فساد مالی و اختناق سیاسی را به همراه داشت .

امیرحسین کاظمی

شصت سال مقاومت و خدمت ( خاطرات مهندس بازرگان ) - انقلاب ایران در دو حرکت (مهندس بازرگان ) – سقوط دولت بازرگان (دکتر صفاریان و مهندس دزفولی )
منبع : وبلاگ با مردم

0 نظرات: