نامه سرگشاده اعظم طالقانی به شورای امنیت ملی و رییس قوه قضاییه در خصوص برخوردهای انجام شده با فعالان دانشجویی
ادوارنیوز: اعظم طالقانی، دبیر کل جامعه زنان انقلاب اسلامی در پی اقدامات اخیر نهاد های امنیتی در برخورد با فعالان سیاسی و دانشجویی در نامه سرگشاده ای به شورای عالی امنیت ملی و رئیس قوه قضاییه تاکید نمود بجای جای ستیز و یورش مسلحانه به محفل کوچک چند فعال سیاسی و دانشجویی،مسئولان بهتر است به فکر مدیریت و برنامهریزی صحیح برای مشکلات کشور باشند متن این نامه مهم به این شرح است: نهاد «شورای امنیت ملی» و «قوه قضائیه» نقش تعیین کنندهای در تحقق آرمانهای انقلاب به ویژه اصول استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی دارند. این آرمانها در قالب اصول قانون اساسی بارها مورد تأکید قرار گرفته است و هیچ فردی نمیتواند به بهانۀ تأمین استقلال، آزادی مردم را دچار خدشه سازد. با یادآوری این وظایف و مسئولیتها، این نامه را در دفاع از حقوق اساسی ملت ایران برای ادای وظیفه به پیشگاه خداوند به حضورتان ارسال میدارم تا حداقل مسئولیت خود را در قبال اعتقادات مذهبی و ملت شریف ایران به پاس رنجهای فراوانی که متحمل میشوند و صدالبته فریادشان به جایی نمیرسد، به انجام برسانم. در زمان رژیم گذشته نظام و حاکمیتی که اساسش پوسیده بود در مقابل کوچکترین حرکت یا اعتراضی اقدام به خشونت و دستگیری مینمود. این برخوردها بر پوسیدگیاش میافزود و آنچنان ترس و نگرانی از فروپاشی بر اندامش مستولی گشته بود که حتی تذکرات اربابانش را مبنی بر رفتار با ملت او را هوشیار نمیساخت و خود با رفتارهای خشونتآمیز به فروپاشی سرعت میداد. آیا فقط همین تجربه تاریخی برای مسئولین نظام درس عبرتی نیست؟! آیا ادارهکنندگان و سیاستگزاران حاکمیتی که معتقدند که آنقدر توانمندند که در مصاف بینالمللی پیروز خواهند شد به دلیل اینکه پشتوانه توده مردم را در پی خود دارند؛ چگونه است که با تحصن تعدادی دانشجو یا کارگر یا زنان و یا ... عکسالعملهای شدیدی که ناشی از ضعف مدیریت میباشد از خود بروز میدهند و دست به خشونت و تهمت به مردم و جوانان این مرز و بوم میزنند. و این در حالی است حکومتهایی که هم اکنون ادعای چندانی هم در مصاف بینالمللی ندارند و خود را قدرتمند نمیدانند، شاهد تحصن، تظاهرات و اعتصاب دانشجویان و قشرهای مختلف هستند اما این حاکمیتها با آنها اینگونه برخورد نمیکنند و فرو هم نمیریزند. تغییر و جابجایی، قانون جبری آفرینش است اگر مسئولین عمر نوح داشته باشند بالاخره طبق سنن آفرینش دار فانی را وداع خواهند گفت و قدرتی را که ناشی از زور و اسلحه و خشونت و بیتحملی در مقابل مخالفین یا منتقدین و حتی در مقابل دشمنان به دست آوردهاند، به جایگزین خود واگذار خواهند کرد. از این روست که هیچگاه افکار عمومی و نیروهای سیاسی این کشور با کمک گرفتن از بیگانه راهی برای تغییر نظام با روشهای ناهنجاری که تا کنون حاکمیت داشته است نگشوده است. من این نکته را بطور قاطع عرض میکنم، چون ایرانی آن اندازه که نسبت به شرف معنوی و ملی خود پایبند است به چیز دیگری پایبند نیست. بنابراین در نزد مردم و نیروهای سیاسی، رفتار خشن بگیر و بند دولت ما را ناشی از ضعف میدانند و بس. امید است که سیاستمداران، سیاستگزاران و گردانندگان امور سیاسی- امنیتی کشور به خود آیند و بدانند بقا در تعاون و همیاری و تساهل و دوراندیشی است و به عکس آن اسباب نابودی را فراهم میآورد. در هفتههای اخیر شاهد برخوردهای نامعقول حاکمیت در حمله به تحصن آرام دانشجویان در مقابل دانشگاه امیرکبیر به مناسبت 18تیر و دادخواهی مظلومانه آنان برای آزادی دانشجویان و همفکران در بندشان بودیم. همچنین در ادامه این رفتارهای ناعادلانه شاهد یورش مسلحانه، دستگیری تعدادی از اعضای سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) و پلمپ دفتر این تشکل سیاسی هستیم. اطلاعات منتشر شده در جراید و خبرگزاریها نیز نشان میدهد که این افراد علاوه بر نگهداری در سلولهای انفرادی، هنگام دستگیری و پس از آن نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند. به راستی اکنون این سوال مطرح است چه کسانی مروج خشونت هستند؟ براندازان کیستند؟ آیا یک حکومت قوی به جنگ جامعه و نهادهای مدنی آمده است و قصد نابودی آن را دارد؟ آیا یک حکومت قوی، بینیاز از پشتیبانی مردم است؟ بیتردید چنین ارادهای، نه با آموزههای دینی همخوانی دارد نه از ناحیه آرمانهای انقلاب پشتیبانی میشود و نه مبنای درست سیاسی دارد. آقایان اگر در پی تحکیم پایههای قدرت خویش هستند به جای ستیز و یورش مسلحانه به محفل کوچک چند فعال سیاسی و دانشجویی بهتر است به فکر مدیریت و برنامهریزی صحیح برای مشکلات کشور باشند تا به جای آنکه شاهد نارضایتی و بیاعتمادی روزافزون مردم نسبت به سیاستها و اقدامات خود باشند، حمایت و پشتیبانی آنها را جلب نمایند. در پایان ضمن یادآوری مسئولیتهای خطیر دو نهاد «شورای امنیت ملی» و «قوه قضاییه» تأکید میکنم، امید است مسئولین شورای امنیت و قوه قضاییه به عنوان ارکان اصلی تأمین امنیت در کشور با دوراندیشی ضمن برخورد با کسانی که فعالان بیدفاع سیاسی این کشور را با روشهای نابهنجار مورد تعرض قرار دادهاند، زمینه آزادسازی هر چه سریعتر آنها را از بازداشت فراهم نماید و با صداقت و عدالت روش برخورد با منتقدان را اصلاح نمایید.
مهندس امیرانتظام در دیدار اعضای دفتر تحکیم وحدت:از دانشجویانی که روز 18 تیر ماه تحصن کردند کاملاً دفاع میکنم
ادوارنیوز:کمیته پیگیری دفتر تحکیم وحدت برای وضعیت دانشجویان در بند به دیدار مهندس عباس امیرانتظام- سخنگوی دولت موقت و قدیمیترین زندانی سیاسی- رفتند. در این دیدار که در منزل مهندس امیرانتظام شکل گرفت، دانشجویان به بیان دغدغههای خود پرداختند و مهندس امیرانتظام به عنوان قدیمیترین زندانی سیاسی، به تحلیل شرایط سیاسی کشور و مشکلات موجود پرداخت و با حمایت از حرکت دانشجویان بازداشتشده در روز 18 تیر ماه، از بیانیه دانشجویان حمایت کرد و دیدگاههای خود را مطرح کرد، که خلاصهای از آن را در ادامه میخوانید: در آغاز مهندس امیرانتظام با بیان اینکه در مرخصی استعلاجی به سر میبرد، گفت:" بار پیش که به مرخصی طولانی مدت آمدم مربوط به سال 1375 میشود، آن زمان شرایط کشور خیلی آرامتر بود و اکنون که باز هم برای معالجه در خارج زندان به سر میبرم، شرایط را خیلی بدتر میبینم." در ادامه مهندس امیرانتظام با بیان اینکه طرز تفکری وجود دارد که میگوید با تشکیلات گسترده میتوانند تحول عظیمی در کشور ایجاد کنند، عمل تشکیلاتی گسترده در حکومتهای توتالیتری مانند ایران را کاری غیرممکن دانست و دانشجویان را از هزینههای بیفایده و احساسیگری بر حذر داشت. وی شروط شکلگیری تحول در هر کشوری را آگاهی مردم و شرایط سیاسی جهان دانست و گفت اگر این هر دو با هم باشند، تحول صورت میگیرد. با تبصرهای که در برخی از کشورها مانند شیلی، عراق و اندونزی شکل گرفت و تشکیلات خارجی منجر به تحول شدند.
مي خواهند ترس را حاکم کنند
با علي افشاري از فعالان دانشجويي ايران، در مورد علل برخورد حاكميت با دانشجويان و فشار بر جنبش دانشجويي گفت و گو كرده ايم. به گفته وي "علت گسترش خشونت و شتاب گرفتن ماشين سرکوب، ريشه در هراس جامعه از ناآرامي هاي پيش رو دارد. حکومت در چشم انداز آينده اعتراضات و شورش هاي مختلفي در عرصه هاي گوناگون را پيش بيني مي کند و از الان مي کوشد با زهر چشم گرفتن پيشگيري کند".
اين روزها موج جديدي از برخورد با نهادهاي مدني و فعالان اجتماعي آغاز شده است. علت آنرا در چه مي دانيد؟ ارزيابي و تحليل دور جديد سياست اختناق و تنگ تر کردن حلقه محاصره نيروهاي جامعه مدني را مي توان در چند سطح دنبال کرد: در اولين سطح اين برخوردها ادامه منطقي سياست هاي دولت مهرورزي است. وظيفه اصلي اين دولت مرعوب کردن نيروهاي سياسي مخالف و دگر انديشان، فعالان اجتماعي از طريق اعمال حاکميت پادگاني- امنيتي است. حضور چهره هاي تند، افراطي و دخيل در پروژه هاي ترور درماني و قتل انبوه مخالفان سياسي در هيئت دولت و سپردن امورات جامعه و مردم به نظاميان، پيام آشکاري داشت که صداهاي منتقد بايد خاموش شود و زبان هاي حقيقت گو بايد در دهان ها غلاف شود. هيچ تشکل و سازمان يابي در حوزه هاي غير دلخواه حکومت پذيرفتني نيست. تنها تشکل هايي حق دارند فعاليت امن و بدون تنش کنند که ادامه وجودي دولت و تاييد کننده سياست هاي رسمي آن باشند.
اما به نظر مي آيد که در اين مرحله پيروز نبوده اند که به برخوردهاي خشن اين چنيني روي آورده اند. درست است. اين سياست مطابق ميل طراحان و مجريان پيش نرفت و با سد مقاومت نيروهاي اجتماعي و سياسي مواجه شد. به همين منظور به سطح دوم برخوردها روي آورده اند که ناشي از ناتواني از تسليم کردن جامعه است.از بدو حيات دولت احمدي نژاد تاکنون جدال و چالش بين حکومت و جامعه در سطوح مختلف جريان داشته و عجز ساختار سلطه از تحميل اطاعت کامل بر جامعه باعث شده تا توطئه ها و ترفندهاي جديدي را تدارک بيينند تا مگر اين بار موفق شده و جامعه تک صدا و ذوب شده در فرامين ولايت فقيه را تحقق بخشند. بنابراين وقتي ديدند تهديدها، محروميت ها، اخراج مديران و کارگزاران اصلاح طلب و ميانه رو از پست هاي کليدي و بازداشت اقشار مختلف جواب نمي دهد و کماکان نيروها از حقوق و دستاوردهاي خودشان دفاع مي کنند و تسليم نمي شوند، مرحله جديدي از فشارها و برخوردها را شروع کرده اند. لذااين برخوردها، واکنش شکست هاي قبلي و عصبيت ناشي از ترکيدن حباب توهم مرعوب کردن جامعه از طريق يکپارچه کردن تمام بخش هاي حاکميت و سپردن آن به دست نيروهاي افراطي و مردم گريز است.سومين سطح براي تحليل اين نوع برخوردها، مواجهه با بحران خارجي است. حاکميت به موازات گسترش بحران خارجي، اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد. حال چه به مذاکره و سازش دست زند و چه راه رويارويي را بر گزيند، نيروهاي جامعه مدني و مخالفان سياسي مرغي هستند که در عزا و عروسي قرباني مي شوند. حاکميت براي تثبيت بقاي خود اولا نمي خواهد امتيازي در نرمش هاي احتمالي آينده نثار جامعه کند و يا به پاسخگويي در مورد دلايل عقب نشيني خود بپردازد و يا افول اقتدار در عرصه خارجي زمينه ساز فعال شدن و تحرک نيروهاي مستقل و منتقد در داخل شود. از طرف ديگر نمي خواهند در صورت رويارويي به موازات درگيري در عرصه خارجي، جبهه اي نيز در داخل باز شود و يا خواسته هاي داخلي و خارجي در نقطه اي به هم برسند و هم افزايي کنند. به اعتقاد من دليل گسترش خشونت و شتاب گرفتن ماشين سرکوب، ريشه در هراس جامعه از ناآرامي هاي پيش رو دارد. آنها در چشم انداز آينده اعتراضات و شورش هاي مختلفي در عرصه هاي گوناگون را پيش بيني مي کنند و از الان مي کوشند با زهر چشم گرفتن پيشگيري کنند. دليل اجراي احکام سنگسار، بازداشت و صدور حبس هاي سنگين و شلاق براي دانشجويان، زنان، روزنامه نگاران، فعالان قومي، کارگران، اقليت هاي ديني، اعلام قريب الوقوع اعدام افرادي که اراذل و اوباش خوانده شده اند، شدت يافتن اعدام ها، اعمال محدوديت براي لباس خانم ها و آقايان، برخورد با بي حجابي، تعطيلي روزنامه ها و خبرگزاري ها همه در راستاي گسترش وحشت و ترس در جامعه است. آوردن پليس و نيروهاي بسيجي در خيابان ها در پوشش مبارزه با ناامني هاي اجتماعي در اصل مانور و عمليات تمريني براي مقابله با اعتراض هاي آينده است که ممکن است در صورت تشديد مشکلات و يا برخورد نظامي با کشور رخ دهند.
به نظر شما علت خاص بازداشت هاي اخير دانشجويي چه بوده است؟ برخورد با دانشجويان و بخصوص شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت در چهارچوب پروژه انقلاب فرهنگي دوم است. ستاد سرکوب دانشگاه با محوريت وزارت خانه هاي اطلاعات و علوم به انحاي مختلف کوشيدند تا انجمن هاي اسلامي و مرکزيت آنها، دفتر تحکيم وحدت رابه عنوان رهبري جنبش دانشجويي منزوي سازند، درب همه امکانات را به روي آنان بستند، آنها را غير قانوني اعلام کردند، از انتخابات هايشان با خشونت جلوگيري کردند اما فعاليت هاي آنان که متکي به حمايت بدنه دانشجويي بود، ادامه پيدا کرد. حال با دستگيري تمامي اعضاي شوراي مرکزي و به زعم خودشان، حلقه پشتيباني کننده در سازمان ادوار مي خواهند ديگر به صورت فيزيکي به فعاليت هاي شان خاتمه دهند و تحکيم وحدت را تعطيل کنند. البته بزرگداشت 18 تير نيز مزيد بر علت است. حکومت از زنده ماندن اين روز هراس دارد و مي خواهد هر طور شده 23 تير را جايگزين کند، بنابراين سرکوب خشن و برخوردي شتابزده از جنس 18 تير سال 78 با برنامه آرام و مظلومانه دفتر تحکيم وحدت با هدف خاموش کردن ياد 18 تير و مطالبات حق طلبانه دانشجويان در دستور کار قرار مي گيرد.اگر چه اين برخورد بيشتر به زنده ماندن آن فاجعه تلخ کمک کرد و نشان داد که هنوز زخم هاي 18 تير بر پيکره جنبش دانشجويي باقي است و التيام نيافته است و طراحان آن رويداد شوم در مسيرهاي ديگري برخورد با دانشجويان و خواسته هاي آنان را ادامه مي دهند.
روز
0 نظرات:
ارسال یک نظر