نامه سرگشاده اعظم طالقانی به شورای امنیت ملی و رییس قوه قضاییه در خصوص برخوردهای انجام شده با فعالان دانشجویی

۶:۴۷ bamardum 0 نظر

نامه سرگشاده اعظم طالقانی به شورای امنیت ملی و رییس قوه قضاییه در خصوص برخوردهای انجام شده با فعالان دانشجویی

ادوارنیوز: اعظم طالقانی، دبیر کل جامعه زنان انقلاب اسلامی در پی اقدامات اخیر نهاد های امنیتی در برخورد با فعالان سیاسی و دانشجویی در نامه سرگشاده ای به شورای عالی امنیت ملی و رئیس قوه قضاییه تاکید نمود بجای جای ستیز و یورش مسلحانه به محفل کوچک چند فعال سیاسی و دانشجویی،مسئولان بهتر است به فکر مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح برای مشکلات کشور باشند متن این نامه مهم به این شرح است: نهاد «شورای امنیت ملی» و «قوه قضائیه» نقش تعیین کننده‌ای در تحقق آرمان‌های انقلاب به ویژه اصول استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی دارند. این آرمان‌ها در قالب اصول قانون اساسی بارها مورد تأکید قرار گرفته است و هیچ فردی نمی‌تواند به بهانۀ تأمین استقلال، آزادی مردم را دچار خدشه سازد. با یادآوری این وظایف و مسئولیت‌ها، این نامه را در دفاع از حقوق اساسی ملت ایران برای ادای وظیفه به پیشگاه خداوند به حضورتان ارسال می‌دارم تا حداقل مسئولیت خود را در قبال اعتقادات مذهبی و ملت شریف ایران به پاس رنج‌های فراوانی که متحمل می‌شوند و صدالبته فریادشان به جایی نمی‌رسد، به انجام برسانم. در زمان رژیم گذشته نظام و حاکمیتی که اساسش پوسیده بود در مقابل کوچکترین حرکت یا اعتراضی اقدام به خشونت و دستگیری‌ می‌نمود. این برخوردها بر پوسیدگی‌اش می‌افزود و آنچنان ترس و نگرانی از فروپاشی بر اندامش مستولی گشته بود که حتی تذکرات اربابانش را مبنی بر رفتار با ملت او را هوشیار نمی‌ساخت و خود با رفتارهای خشونت‌آمیز به فروپاشی سرعت می‌داد. آیا فقط همین تجربه تاریخی برای مسئولین نظام درس عبرتی نیست؟! آیا اداره‌کنندگان و سیاستگزاران حاکمیتی که معتقدند که آنقدر توانمندند که در مصاف بین‌المللی پیروز خواهند شد به دلیل اینکه پشتوانه توده مردم را در پی خود دارند؛ چگونه است که با تحصن تعدادی دانشجو یا کارگر یا زنان و یا ... عکس‌العمل‌های شدیدی که ناشی از ضعف مدیریت می‌باشد از خود بروز می‌دهند و دست به خشونت و تهمت به مردم و جوانان این مرز و بوم می‌زنند. و این در حالی است حکومت‌هایی که هم اکنون ادعای چندانی هم در مصاف بین‌المللی ندارند و خود را قدرتمند نمی‌دانند، شاهد تحصن، تظاهرات و اعتصاب دانشجویان و قشرهای مختلف هستند اما این حاکمیت‌ها با آنها اینگونه برخورد نمی‌کنند و فرو هم نمی‌ریزند. تغییر و جابجایی، قانون جبری آفرینش است اگر مسئولین عمر نوح داشته باشند بالاخره طبق سنن آفرینش دار فانی را وداع خواهند گفت و قدرتی را که ناشی از زور و اسلحه و خشونت و بی‌تحملی در مقابل مخالفین یا منتقدین و حتی در مقابل دشمنان به دست آورده‌اند، به جایگزین خود واگذار خواهند کرد. از این روست که هیچگاه افکار عمومی و نیروهای سیاسی این کشور با کمک گرفتن از بیگانه راهی برای تغییر نظام با روش‌های ناهنجاری که تا کنون حاکمیت داشته است نگشوده است. من این نکته را بطور قاطع عرض می‌کنم، چون ایرانی آن اندازه که نسبت به شرف معنوی و ملی خود پایبند است به چیز دیگری پایبند نیست. بنابراین در نزد مردم و نیروهای سیاسی، رفتار خشن بگیر و بند دولت ما را ناشی از ضعف می‌دانند و بس. امید است که سیاستمداران، سیاستگزاران و گردانندگان امور سیاسی- امنیتی کشور به خود آیند و بدانند بقا در تعاون و همیاری و تساهل و دوراندیشی است و به عکس آن اسباب نابودی را فراهم می‌آورد. در هفته‌های اخیر شاهد برخوردهای نامعقول حاکمیت در حمله به تحصن آرام دانشجویان در مقابل دانشگاه امیرکبیر به مناسبت 18تیر و دادخواهی مظلومانه آنان برای آزادی دانشجویان و همفکران در بندشان بودیم. همچنین در ادامه این رفتارهای ناعادلانه شاهد یورش مسلحانه، دستگیری تعدادی از اعضای سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) و پلمپ دفتر این تشکل سیاسی هستیم. اطلاعات منتشر شده در جراید و خبرگزاری‌ها نیز نشان می‌دهد که این افراد علاوه بر نگهداری در سلول‌های انفرادی، هنگام دستگیری و پس از آن نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند. به راستی اکنون این سوال مطرح است چه کسانی مروج خشونت هستند؟ براندازان کیستند؟ آیا یک حکومت قوی به جنگ جامعه و نهادهای مدنی آمده است و قصد نابودی آن را دارد؟ آیا یک حکومت قوی، بی‌نیاز از پشتیبانی مردم است؟ بی‌تردید چنین اراده‌ای، نه با آموزه‌های دینی همخوانی دارد نه از ناحیه آرمان‌های انقلاب پشتیبانی می‌شود و نه مبنای درست سیاسی دارد. آقایان اگر در پی تحکیم پایه‌های قدرت خویش هستند به جای ستیز و یورش مسلحانه به محفل کوچک چند فعال سیاسی و دانشجویی بهتر است به فکر مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح برای مشکلات کشور باشند تا به جای آنکه شاهد نارضایتی و بی‌اعتمادی روزافزون مردم نسبت به سیاست‌ها و اقدامات خود باشند، حمایت و پشتیبانی آنها را جلب نمایند. در پایان ضمن یادآوری مسئولیت‌های خطیر دو نهاد «شورای امنیت ملی» و «قوه قضاییه» تأکید می‌کنم، امید است مسئولین شورای امنیت و قوه قضاییه به عنوان ارکان اصلی تأمین امنیت در کشور با دوراندیشی ضمن برخورد با کسانی که فعالان بی‌دفاع سیاسی این کشور را با روش‌های نابهنجار مورد تعرض قرار داده‌اند، زمینه آزادسازی هر چه سریعتر آنها را از بازداشت فراهم نماید و با صداقت و عدالت روش برخورد با منتقدان را اصلاح نمایید.
اعظم طالقانی مرداد 1386


مهندس امیرانتظام در دیدار اعضای دفتر تحکیم وحدت:از دانشجویانی که روز 18 تیر ماه تحصن کردند کاملاً دفاع می‌کنم

ادوارنیوز:کمیته‌ پی‌گیری دفتر تحکیم وحدت برای وضعیت دانشجویان در بند به دیدار مهندس عباس امیرانتظام- سخنگوی دولت موقت و قدیمی‌ترین زندانی سیاسی- رفتند. در این دیدار که در منزل مهندس امیرانتظام شکل گرفت، دانشجویان به بیان دغدغه‌های خود پرداختند و مهندس امیرانتظام به عنوان قدیمی‌ترین زندانی سیاسی، به تحلیل شرایط سیاسی کشور و مشکلات موجود پرداخت و با حمایت از حرکت دانشجویان بازداشت‌شده در روز 18 تیر ماه، از بیانیه دانشجویان حمایت کرد و دیدگاه‌های خود را مطرح کرد، که خلاصه‌ای از آن را در ادامه می‌خوانید: در آغاز مهندس امیرانتظام با بیان این‌که در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد، گفت:" بار پیش که به مرخصی طولانی مدت آمدم مربوط به سال 1375 می‌شود، آن زمان شرایط کشور خیلی آرام‌تر بود و اکنون که باز هم برای معالجه در خارج زندان به سر می‌برم، شرایط را خیلی بدتر می‌بینم." در ادامه مهندس امیرانتظام با بیان این‌که طرز تفکری وجود دارد که می‌گوید با تشکیلات گسترده می‌توانند تحول عظیمی در کشور ایجاد کنند، عمل تشکیلاتی گسترده در حکومت‌های توتالیتری مانند ایران را کاری غیرممکن دانست و دانشجویان را از هزینه‌های بی‌فایده و احساسی‌گری بر حذر داشت. وی شروط شکل‌گیری تحول در هر کشوری را آگاهی مردم و شرایط سیاسی جهان دانست و گفت اگر این هر دو با هم باشند، تحول صورت می‌گیرد. با تبصره‌ای که در برخی از کشورها مانند شیلی، عراق و اندونزی شکل گرفت و تشکیلات خارجی منجر به تحول شدند.

مي خواهند ترس را حاکم کنند

با علي افشاري از فعالان دانشجويي ايران، در مورد علل برخورد حاكميت با دانشجويان و فشار بر جنبش دانشجويي گفت و گو كرده ايم. به گفته وي "علت گسترش خشونت و شتاب گرفتن ماشين سرکوب، ريشه در هراس جامعه از ناآرامي هاي پيش رو دارد. حکومت در چشم انداز آينده اعتراضات و شورش هاي مختلفي در عرصه هاي گوناگون را پيش بيني مي کند و از الان مي کوشد با زهر چشم گرفتن پيشگيري کند".
اين روزها موج جديدي از برخورد با نهادهاي مدني و فعالان اجتماعي آغاز شده است. علت آنرا در چه مي دانيد؟ ارزيابي و تحليل دور جديد سياست اختناق و تنگ تر کردن حلقه محاصره نيروهاي جامعه مدني را مي توان در چند سطح دنبال کرد: در اولين سطح اين برخوردها ادامه منطقي سياست هاي دولت مهرورزي است. وظيفه اصلي اين دولت مرعوب کردن نيروهاي سياسي مخالف و دگر انديشان، فعالان اجتماعي از طريق اعمال حاکميت پادگاني- امنيتي است. حضور چهره هاي تند، افراطي و دخيل در پروژه هاي ترور درماني و قتل انبوه مخالفان سياسي در هيئت دولت و سپردن امورات جامعه و مردم به نظاميان، پيام آشکاري داشت که صداهاي منتقد بايد خاموش شود و زبان هاي حقيقت گو بايد در دهان ها غلاف شود. هيچ تشکل و سازمان يابي در حوزه هاي غير دلخواه حکومت پذيرفتني نيست. تنها تشکل هايي حق دارند فعاليت امن و بدون تنش کنند که ادامه وجودي دولت و تاييد کننده سياست هاي رسمي آن باشند.
اما به نظر مي آيد که در اين مرحله پيروز نبوده اند که به برخوردهاي خشن اين چنيني روي آورده اند. درست است. اين سياست مطابق ميل طراحان و مجريان پيش نرفت و با سد مقاومت نيروهاي اجتماعي و سياسي مواجه شد. به همين منظور به سطح دوم برخوردها روي آورده اند که ناشي از ناتواني از تسليم کردن جامعه است.از بدو حيات دولت احمدي نژاد تاکنون جدال و چالش بين حکومت و جامعه در سطوح مختلف جريان داشته و عجز ساختار سلطه از تحميل اطاعت کامل بر جامعه باعث شده تا توطئه ها و ترفندهاي جديدي را تدارک بيينند تا مگر اين بار موفق شده و جامعه تک صدا و ذوب شده در فرامين ولايت فقيه را تحقق بخشند. بنابراين وقتي ديدند تهديدها، محروميت ها، اخراج مديران و کارگزاران اصلاح طلب و ميانه رو از پست هاي کليدي و بازداشت اقشار مختلف جواب نمي دهد و کماکان نيروها از حقوق و دستاوردهاي خودشان دفاع مي کنند و تسليم نمي شوند، مرحله جديدي از فشارها و برخوردها را شروع کرده اند. لذااين برخوردها، واکنش شکست هاي قبلي و عصبيت ناشي از ترکيدن حباب توهم مرعوب کردن جامعه از طريق يکپارچه کردن تمام بخش هاي حاکميت و سپردن آن به دست نيروهاي افراطي و مردم گريز است.سومين سطح براي تحليل اين نوع برخوردها، مواجهه با بحران خارجي است. حاکميت به موازات گسترش بحران خارجي، اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد. حال چه به مذاکره و سازش دست زند و چه راه رويارويي را بر گزيند، نيروهاي جامعه مدني و مخالفان سياسي مرغي هستند که در عزا و عروسي قرباني مي شوند. حاکميت براي تثبيت بقاي خود اولا نمي خواهد امتيازي در نرمش هاي احتمالي آينده نثار جامعه کند و يا به پاسخگويي در مورد دلايل عقب نشيني خود بپردازد و يا افول اقتدار در عرصه خارجي زمينه ساز فعال شدن و تحرک نيروهاي مستقل و منتقد در داخل شود. از طرف ديگر نمي خواهند در صورت رويارويي به موازات درگيري در عرصه خارجي، جبهه اي نيز در داخل باز شود و يا خواسته هاي داخلي و خارجي در نقطه اي به هم برسند و هم افزايي کنند. به اعتقاد من دليل گسترش خشونت و شتاب گرفتن ماشين سرکوب، ريشه در هراس جامعه از ناآرامي هاي پيش رو دارد. آنها در چشم انداز آينده اعتراضات و شورش هاي مختلفي در عرصه هاي گوناگون را پيش بيني مي کنند و از الان مي کوشند با زهر چشم گرفتن پيشگيري کنند. دليل اجراي احکام سنگسار، بازداشت و صدور حبس هاي سنگين و شلاق براي دانشجويان، زنان، روزنامه نگاران، فعالان قومي، کارگران، اقليت هاي ديني، اعلام قريب الوقوع اعدام افرادي که اراذل و اوباش خوانده شده اند، شدت يافتن اعدام ها، اعمال محدوديت براي لباس خانم ها و آقايان، برخورد با بي حجابي، تعطيلي روزنامه ها و خبرگزاري ها همه در راستاي گسترش وحشت و ترس در جامعه است. آوردن پليس و نيروهاي بسيجي در خيابان ها در پوشش مبارزه با ناامني هاي اجتماعي در اصل مانور و عمليات تمريني براي مقابله با اعتراض هاي آينده است که ممکن است در صورت تشديد مشکلات و يا برخورد نظامي با کشور رخ دهند.
به نظر شما علت خاص بازداشت هاي اخير دانشجويي چه بوده است؟ برخورد با دانشجويان و بخصوص شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت در چهارچوب پروژه انقلاب فرهنگي دوم است. ستاد سرکوب دانشگاه با محوريت وزارت خانه هاي اطلاعات و علوم به انحاي مختلف کوشيدند تا انجمن هاي اسلامي و مرکزيت آنها، دفتر تحکيم وحدت رابه عنوان رهبري جنبش دانشجويي منزوي سازند، درب همه امکانات را به روي آنان بستند، آنها را غير قانوني اعلام کردند، از انتخابات هايشان با خشونت جلوگيري کردند اما فعاليت هاي آنان که متکي به حمايت بدنه دانشجويي بود، ادامه پيدا کرد. حال با دستگيري تمامي اعضاي شوراي مرکزي و به زعم خودشان، حلقه پشتيباني کننده در سازمان ادوار مي خواهند ديگر به صورت فيزيکي به فعاليت هاي شان خاتمه دهند و تحکيم وحدت را تعطيل کنند. البته بزرگداشت 18 تير نيز مزيد بر علت است. حکومت از زنده ماندن اين روز هراس دارد و مي خواهد هر طور شده 23 تير را جايگزين کند، بنابراين سرکوب خشن و برخوردي شتابزده از جنس 18 تير سال 78 با برنامه آرام و مظلومانه دفتر تحکيم وحدت با هدف خاموش کردن ياد 18 تير و مطالبات حق طلبانه دانشجويان در دستور کار قرار مي گيرد.اگر چه اين برخورد بيشتر به زنده ماندن آن فاجعه تلخ کمک کرد و نشان داد که هنوز زخم هاي 18 تير بر پيکره جنبش دانشجويي باقي است و التيام نيافته است و طراحان آن رويداد شوم در مسيرهاي ديگري برخورد با دانشجويان و خواسته هاي آنان را ادامه مي دهند.
روز

0 نظرات:

افزايش شکنجه در زندان ها

۶:۳۵ bamardum 0 نظر

بدرفتاری با دستگير شدگان هفته های گذشته، با انتشار اخباری از افزایش فشارهای فیزیکی بر زندانيان، نگرانی های زیادی را برانگیخته است. بدرفتاری های انجام شده به گونه ای است که برخلاف موارد سالهای گذشته، به نظر مي رسد ماموران امنیتی حتي از اینکه جای ضرب وشتم روی بدن زندانیان مشاهده شود ویا خبرهای چنین رفتارهایی به بیرون اززندان انتقال یابد، نگرانی چنداني از خود نشان نمی دهند.نمونه چنین رویکردی مشاهده آثارضرب وشتم روی صورت وبدن عبدلله مومنی بوده که درملاقات با خانواده اش مشاهده شده است. سخنگوی قوه قضاییه ودیگر مسئولان بلند پایه این قوه نیز نسبت به وضعیتی فوق العاده ای که دستگاه های امنیی حاکم کرده اند، سکوت اختیار کرده اند و جواب نامه های خانواده های زندانیان را نیز نمی دهند.خبرهایی که از بدرفتاری با دانشجویان دستگیر شده طی هفته های اخیر به گوش می رسد، درپیوند با شنیده های جسته و گریخته نسبت به تلاش مقامات امنیتی برای پیوند دادن دانشگاهیان خارج و داخل کشور به پروژه هاي "براندازي نرم"، این احتمال را تقویت می کند که برخی از مقامات اطلاعاتی به دنبال تکرار پروژه هاي اعتراف گيري در مورد دانشجويان زنداني باشند. یکی ازفعالان دانشجویی در تهران که اخبار دستگیری های دانشجویان ودوستان خود را ازنزدیک دنبال می کند به "روز" گفت : "کلید پروژه اعتراف گیری وچسباندن ماجرای محققین خارج ازکشوربه جنیش دانشجویی، کارگری وزنان از خیلی وقت پیش زده شده است وهم اکنون مراحل اجرایی آن درحال انجام است." به گفته وی، نحوه برخورد با زندانیان سیاسی ودانشجویی درزندان طی هفته های گذشته، همگی شبیه همه پرونده های اعتراف گیری سالهای گذشته است که با یک فشارطاقت فرسای یکی دوماه همراه است.این درحالی است که نزدیک به سه ماه از زندانی شدن دانشجویان پلی تکنیک می گذرد وهیچ یک ازمسئولان اطلاعاتی وقضایی درخصوص وضعیت آنها حاضربه پاسخگویی نبوده است، تا آنکه طی روزهای گذشته مادر سه تن ازدانشجویان زندانی درنامه ای افشاگرانه از رفتاري که با فرزندانشان می شود سخن گفتند.خانواده های مجيد توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری دراین نامه که خطاب به آيت الله هاشمی شاهرودی نوشته شده است از وی خواسته اند نسبت به پیگیری وضعیت آنها اقدام عاجل کند. این چهارمین نامه ای است که توسط خانواده های یاد شده درطی 80 روزگذشته به رییس قوه قضاییه نوشته شده است: "همان طور که می دانيد طی نامه های گذشته نگرانی خود را نسبت به آزار و اذيت جسمی و روحی فرزندانمان در جهت گرفتن اعتراف از آنان به گناه ناکرده اعلام نموديم و از حضرتعالی درخواست نموديم به عنوان عالی ترين مقام قضايی کشور مانع از تحقق چينن روندی شويد.هم اينک از جمع هشت دانشجوی زندانی ۵ تن از آنان آزاد شده ند و سه عزيز ما همچنان در زندان می باشند." درادامه نامه یاد شده صراحتا ازوضعیت ناهنجار وتلاش برای اعتراف گیری وهمچنین فشارهای روانی وفیزیکی سخن به میان آمده است. آنها هنگامی به جزییات رفتارهای رخ داده با فرزندانشان پرداخته اند که ازجمع هشت نفردانشجوی زندانی آن پرونده پنج نفرآزاده شده اند. ازجمله فشارهایی که درنامه یاد شده مورد توجه قرارگرفته می توان به این موارد اشاره کرد: " بازجويی طولانی مدت (۲۴ ساعت مداوم) توسط يک تيم ۷ نفره و نيز بازجويی های گاه و بيگاه شامل نيمه های شب، ارائه اخبار کذب بر دستگيری ،ضرب و شتم و آزار اعضای خانواده و همچنين اخباری مبتنی بر بيماری(سکته قلبی) و انتقال اعضای خانواده به بيمارستان، پخش صداهای آزار دهنده در سلول در زمان استراحت به طوری که مانع خوابيدن دانشجويان می شده است، توهين های شديد و سخيف به فرد و اعضای خانواده، تهديد های مختلف اعم از تهديد به قتل و ضرب و جرح شديد و تهديد به آزار رساندن به اعضای خانواده، ارائه احکام مجعول مانند حکم اخراج والدين از محل کار ، حکم قطعی شلاق ( ۸۰ ضربه ) برای فرد و فرستادن دانشجويان به سلول افراد خطرناک و دادن وعده ی آزادی و تحويل کليه وسايل دانشجويان دربند و سپس بازگرداندن آنها به سلول انفرادی."خانواده زندانیان یاد شده تصریح کرده اند که فرزندانشان مورد آزاد بدنی نیزقرارگرفته وبه برخی ازاین موارد نیز اشاره کرده اند: " ضرب و شتم شديد توسط هفت بازجو به صورت هم زمان که به بيهوشی و انتقال فرزندانمان به بهداری بند ۲۰۹ منجر شده است، ضربه با پا به بازوها ، سينه ، پشت و … ضرب و شتم با مشت و لگد به سر و صورت و پا ها به صورتی که در اثر ضربه دانشجويان از روی صندلی سقوط کرده يا به شدت به ديوار برخورد می کردند، اجبار به ايستادن متوالی طولانی مدت (۴۸ ساعت)، استفاده از کابل و شلاق برای ضرب و شتم، خواباندن دانشجويان روی زمين و اذيت و آزار توسط تيم هفت نفره باز جويی از جمله فشار بر سر و صورت با پا، ايستادن روی پا ها و کمر و نشستن روی پشت و کمر ودیگر مواردی که حاکی ازوضعیت دشوار دانشجویان یاد شده درزندان می کند.بدرفتاری وخشونت با زندانیان منحصر به زندانیان سیاسی نبوده وشامل افراد دیگری می شود که دادستانی تهران ازآن به نام "اراذل واوباش" نام برده است. اعدام برخی ازاین افراد طی روزهای گذشته و عکس های منتشره ازآن درحالی که به شدت مورد ضرب وشتم قرارگرفته اند، همگی از رواج نوعی خشونت عامدانه توسط نيروهاي امنيتي حکایت می کنند. در همين راست، عده ای از مادران متهمانی که با عنوان اراذل و اوباش بازداشت و حکم اعدام خود را دريافت کرده اند با ارسال نامه اي خطاب به رهبر، رييس جمهور و رييس قوه قضاييه و ساير مقام هاي ارشد حکومت، خواهان رسيدگی قانونی پرونده فرزندان خود شدند. اين خانواده‌ها در نامه‌ خود تاکيد کرده اند که اصراری بر برائت و بيگناهی فرزندان خود نداشته و تنها خواستار رسيدگی عادلانه اين پرونده ها هستند.
روز

0 نظرات:

قيام سي‌تير - ريشه ما و درس ما

۶:۲۵ bamardum 0 نظر

-دكتر ابراهيم يزدي
سي‌ام تيرماه 1331 را مي‌توان از روزهاي خدا- ايام‌ا...- محسوب نمود- در اين روز
ملت ايران در قيام خود عليه خودكامگي محمدرضا شاه پيروز شد، شاه عقب‌نشيني كرد، احمد قوام استعفا داد و دكتر مصدق بار ديگر رياست دولت را پذيرفت.
درباره قيام سي‌ام تير گزارش‌هاي تاريخي- حتي با ذكر جزئيات آن روز- فراوان در دسترس است. در اين نوشته بر آن نيستيم كه خاطرات حضور خود را و نقش دانشجويان را در آن قيام بازگو كنم. بلكه به ريشه‌هاي اختلا‌ف ميان جنبش ملي و دكتر مصدق با محمدرضا شاه مي‌پردازم دكتر مصدق در معرفي اعضاي دولت خود در تيرماه 1331، كسي را به عنوان وزير جنگ معرفي نكرد و خود مسووليت آن را بر عهده گرفت. اما شاه با آن موافقت نكرد و مصدق استعفا داد. شاه به عنوان فرمانده كل نيروهاي مسلح تعيين وزير جنگ را حق خود مي‌دانست. اما ارتش و نيروهاي مسلح كه زير فرمان شاه بودند، نه‌تنها با دولت ملي هماهنگ نبودند، بلكه در برابر دولت قرار داشتند، در همه كارها دخالت و در كار دولت كارشكني مي‌كردند و اين وضعيتي غيرقابل قبول و تحمل براي يك دولت ملي بود. مصدق با در اختيار گرفتن اداره وزارت جنگ مي‌خواست از تحريكات نيروهاي مسلح عليه دولت بكاهد يا به آنها پايان دهد. دكتر مصدق به مشروطه سلطنتي- اعتقاد و التزام علمي داشت. و در مقام نماينده مردم در مجلس، بارها سوگند خورده بود. اما دكتر مصدق و ساير رهبران ملي، به آن مشروطه‌اي اعتقاد داشتند كه شاه مقامي غيرمسوول و فاقد اظهارات در اداره كشور باشد. الگوي ذهني آنان از موقعيت مقام و رفتار شاهان در كشورهاي مشروطه اروپايي، نظير انگلستان و اسكانديناوي بود.
انقلا‌ب مشروطه براي پايان دادن استبداد مطلقه سلطنتي بود. نمي‌توان پذيرفت كه به رغم انقلا‌ب، شاه در حالي كه طبق قانون اساسي يك مقام غيرمسوول و تشريفاتي و نمادين است، در تمام امور كشور دخالت نمايد، نمي‌توان پذيرفت كه فردي براي تمام عمر بر جايگاهي قرار بگيرد، اختيارات و امكانات بسيار گسترده در اختيار داشته باشد، اما مسوول و جوابگو نباشد. تجارب تاريخي بشر با ساختارهاي قدرت حاكي از آن است كه تمركز و تراكم قدرت در يك مرز آن هم براي تمام عمر، بدون نظارت و مسووليت و جوابگويي، آرام آرام به يك قدرت شيطاني تبديل مي‌گردد.
يكي از ابزارهاي اصلي و عمده شاه در اعمال سياست‌ها و نظرهايش ارتش و نيروهاي مسلح بود. مادام‌العمر بودن سلطنت و زعامت يك فرد، و برخورداري از امكانات و قدرت فراوان و بي‌مهار، در كشورهاي نظير ايران موجب مي‌شود، چنين نهادي به مركز توجهات قدرت‌هاي خارجي براي اعمال سياست‌هايشان در جهت منافعي كه دارند، تبديل گردد. يا خود آن را به وجود آورند (نظير كودتاي اسفند 1299 و مرداد 1332) و يا آنچنان در نهادهاي پيراموني رخنه كنند كه هر آنچه را مي‌خواهند به راحتي به دست آورند. دكتر مصدق در يكي از سخنراني‌هاي خود به اين موضوع پرداخته و مي‌گويد به شاه گفتم به نفع سلطنت و كشور نيست كه در كارها دخالت و شاه محور تصميم‌ها و سياست‌ها گردد. زيرا بيگانگان با توجه به اين امر، به نهادهاي پيراموني شاه نفوذ مي‌كنند و يا شا‌ه را مستقيما تحت فشار قرار مي‌دهند. اما اگر شاه در امور كشور، همانطور كه قانون اساسي مقرر دانسته است، دخالت نكند، و دولت و مجلس مسوول باشند، بيگانگان نمي‌توانند كل نمايندگان و دولت را تحت فشار قرار بدهند. دكتر مصدق بر اين باور بود كه شاه در چارچوب قانون اساسي بايد سلطنت كند نه حكومت.
2- اينكه دكتر مصدق مي‌خواست وزارت جنگ را خود بر عهده بگيرد، يك گام اساسي و جدي بر سر راه دخالت‌هاي مستمر شاه در امور جاري كشور بود و اين منحصر و محدود به ارتش و نيروهاي مسلح نبود. اقدام دكتر مصدق بروز تعارض بسيار عميق‌تر و جدي‌تر در ساختارهاي حقوقي (قانون اساسي) و ساختارهاي حقيقي (رفتارهاي مستبدانه شاه) بود. در بعد ساختارهاي حقوقي ريشه مشكل در تعارض ميان اصول قانون اساسي مشروطه، درباره اختيارات پادشاه به عنوان شخص اول مملكت و يك مقام غيرمسوول، با مسووليت‌هاي دولت و حقوق ملت بود. اين تعارض دروني، انعكاس آرايش نيروهاي مشروطه‌خواه و انسدادگرا در انقلا‌ب مشروطه بود. در انقلا‌ب مشروطه نيروهاي استبدادي در برابر مشروطه‌خواهان عقب‌نشيني كردند و به طور نسبي به برخي از خواسته‌هاي مشروطه‌خواهان، در تجديد اختيارات سلطنت‌مطلقه پادشاه، تن در دادند. از جانب ديگر نيروهاي مشروطه‌خواه بر نيروهاي استبدادگرا برتري كامل نداشتند. تا همه آنچه را درباره حكومت مشروطه، از الگوهاي اروپايي، در ذهن داشتند، به دست آورند. نتيجه آن شد كه قانون اساسي مشروطه به گونه‌اي نوشته و نهايي شد كه هر دو طرف راضي باشند. پس از شكست كامل استبداد صغير و فرار محمدعلي‌شاه و پناه بردنش به سفارت روسيه، فرصتي به دست آمده بود كه مشروطه‌خواهان، اصول قانون اساسي را به نفع تثبيت حقوق ملت و حذف كامل اختيارات شاه مورد تجديدنظر قرار بدهند. اما اين امر، به علل مختلف، ازجمله ازهم‌پاشيدگي وحدت نيروهاي مشروطه‌خواه ميسر نگرديد. در بعد ساختارهاي حقيقي، با روي كار آمدن رضاشاه و درتمام دوران استبداد سلطنتي، حركتي در سه محور در راستاي نابودي دستاوردهاي انقلا‌ب مشروطه و تبديل آن به يك استبداد مطلق، از نوع دوران ماقبل مشروطه، اما در قالب‌هاي جديد، صورت گرفت.
محور اول- تفسيرهاي استبدادمدارانه از اصول قانون اساسي، كه روشن و شفاف نبودند- قانون اساسي مشروطه شاه- انتقالي <‌غيرمسوول> شناخته بود. بنابراين اختيارات شاه محدود بود، شاه حق عزل و نصب نخست‌وزير و يا وزيران را نداشت. نخست‌وزير بعد از كسب راي اعتماد از مجلس، حكم خود را از شاه دريافت مي‌كرد اما امضا يا توشيح به معناي تصويب و تنفيذ نبود بلكه صرفا بر رسمي هيأتي بود، نظير امضاي حكم رئيس‌جمهور منتخب مردم توسط مقام رهبري اما در تمام دوران سلطنت استبدادي، اين اصل به‌كرات ناديده گرفته مي‌شد و پادشاه مستقيما نخست‌وزيري عزل و ديگري را نصب مي‌كرد. شاه <قوه مجريه> را مخصوص به خود و خود را رئيس قوه مجريه مي‌دانست و وزرا وظايف اجرايي او را انجام مي‌دادند و او حق عزل و نصب وزرا و روساي ادارات دولتي را نيز داشت (حقوق اساسي- قاسم‌زاده- 1334.)
علا‌وه بر اين، شاه فرمانده كل نيروهاي مسلح محسوب مي‌شد. تا قبل از روي كار آمدن رضاشاه، ايران فاقد يك ارتش و يا پليس منسجم و مدرن بود. در دوران رضاشاه، ارتش، شهرباني و ژاندارمري به شكل مدرني شكل گرفتند، اما نيروهاي مسلح عموما و اكثراً يا به ابزارهاي سركوب اعتراضات مردم و از بين بردن مخالفان تبديل شدند يا ابزار دخالت در امور مي‌شدند كه قانونا و رسماً شاه حق دخالت نداشت، نظير انتخابات مجلس شوراي ملي- شاه صلا‌حيت كساني را كه مي‌توانستند نماينده مجلس بشوند، تصويب و نهايي مي‌كرد و سپس فهرست اسامي به فرماندهان ارتش در شهرها و به استانداران ابلا‌غ مي‌شد- وزارت كشور، صندوق‌هاي راي را كنترل مي‌كرد و به كمك <امدادهاي غيبي> افراد موردنظر از صندوق‌ها بيرون مي‌آمدند. ارائه همين اسناد انتخابات فرمايشي مجلس ايران در تصويب تمديد قرارداد نفتي 1932 توسط دكتر مصدق به شوراي امنيت سازمان ملل، به هنگام رسيدگي به شكايت دولت انگليس عليه ايران بود كه موجب شد شوراي امنيت به نفع ايران راي بدهد.
محور دوم- تغيير در قانون اساسي به نفع تراكم و تمركز اختيارات شاه، نظير حق انحلا‌ل مجلسين. تجربه حضور يك اقليت ملي در مجلس و پيامدهاي آن شاه را بر آن داشت تا به منظور پيشگيري از هر نوع خطر احتمالي، چنين حقي را به دست آورد. در انتخابات مجلس بيستم در سال 1339، تنها يك شخصيت مستقل و ملي شادروان الهيار صالح از كاشان انتخاب شد. اما شاه حضور همان يك نفر را هم سر نتابيد و مجلس را منحل كرد.
محور سوم- ايجاد نهادهاي امنيتي- نظامي براي سركوب هر نوع اعتراض‌هاي مردمي و تشكيل زندان‌هاي جديد و دادگاه‌هاي ويژه نظير سازمان اطلا‌عات و امنيت كشور (ساواك) و دادگاه‌هاي نظامي، به‌خصوص بعد از كودتاي 28 مرداد 1332. اگرچه فرآيند دگرديسي نظام مشروطه به يك سلطنت استبدادي مطلقه، در محورهاي دوم و سوم، پس از كودتاي 28 مرداد 1332، شتاب بي‌سابقه‌اي پيدا كرد، اما ريشه‌هاي آن را بايد در همان محور اول، به‌خصوص نقش نيروهاي مسلح جست‌وجو كرد.
دكتر مصدق كاملا‌ آگاه بود كه شاه و سياست‌هاي خارجي از طريق نيروهاي مسلح اعمال سياست مي‌كنند. بنابراين دكتر مصدق براي مهار دخالت‌هاي مستمر شاه در امور دولت و مقابله با توطئه‌هاي بيگانگان، مي‌بايستي اداره ارتش را به عنوان نخست‌وزير به دست گيرد. تجربه كودتاي 28 مرداد 32 درستي نگرش دكتر مصدق به ارتش را به‌روشني نشان داد. همين نگرش و تجربه سبب آن شد كه دكتر اميني، در اواسط سال 1357 پيشنهاد شاه را براي نخست‌وزيري مشروطه به دو شرط نمود. اول اينكه شاه فرماندهي كل را به نخست‌وزير واگذار نمايد و دوم تصويب بودجه نيروهاي مسلح، نظير ساير ارقام بودجه توسط دولت و مجلس صورت گيرد. اما شاه زير‌بار نرفت و قبول نكرد. دكتر اميني بعد از بيان اين مطلب مي‌گويد من شاه را خوب مي‌شناسم. وقتي در بن‌بست گير مي‌كند، با زيركي امور را به دست ديگران مي‌سپارد، اما وقتي از بحران عبور كرد، برمي‌گردد به همان جاي اول و ادامه همان روش‌ها.
قيام مردم ايران در سي‌ام تيرماه 1331، اگرچه به بهانه استعفاي دكتر مصدق و در اعتراض به انتصاب غيرقانوني احمد قوام به نخست‌وزيري بود، اما در واقع قيام عليه قدرت فراوان و بي‌حد و مرز و غيرمسوول بودن شاه، به عنوان شخص اول و رئيس مملكت و فرمانده بزرگ ارتشتاران بود. قيام سي‌ام تير يكي از فرازهاي برجسته تاريخ مبارزات ملت ايران با استبداد و خود‌كامگي است.


ميزان نيوز

0 نظرات:

چند خبر

۲:۳۲ bamardum 0 نظر

حضور شاعران بر بالين سيمين دانشور

گزارش خبرنگار مهر از بیمارستان پارس حاکی است که اوضاع جسمانی سیمین دانشور نسبت به دیروز بهتر شده است. به گزارش خبرنگار مهر، سیمین دانشور که از چند روز قبل به دلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری شده، هم اینک در بخش ICU بیمارستان پارس تحت نظر پزشکان قرار دارد.پزشک معالج وی اوضاع او را نسبت به قبل بهتر توصیف کرده و از کاهش نگرانی ها درباره وی خبر داده است. با این حال دانشور همچنان در این بخش تحت مراقبت های ویژه قرار دارد.از ساعتی پیش و با درج خبر وخامت حال این نویسنده در خبرگزاری ها بسیاری از نویسندگان و شاعران و روزنامه نگاران از جمله سیمین بهبهانی و سیدعلی صالحی در محل این بیمارستان حاضر شده و جویای وضعیت سیمین دانشور شده اند. در این میان، سیدعلی صالحی که از درج خبر " مرگ" دانشور در یکی از خبرگزاری ها ابراز گلایه می کرد، اعلام این مطلب را به نقل از وی به شدت تکذیب کرد.گفته می شود برخی مسئولان فرهنگی نیز به زودی با مراجعه به بیمارستان از این نویسنده پیشکسوت ایرانی عیادت خواهند کرد

دعوت به شركت در مراسم هفتمین سالگرد احمد شاملو

نوروز:کانون نویسندگان ایران از مردم ایران دعوت کرده است ، تا به مناسبت هفتمین سالگرد خاموشی «احمد شاملو» ، شاعر بزرگ و آزادیخواه ایران، روز سه شنبه دوم مرداد ماه از ساعت 17 تا 18 و 30دقيقه عصر در گورستان امامزاده طاهر – مهر شهر کرج حضور یابند.
به گزارش «نوروز» متن اطلاعيه بدين شرح است:کوچه‌ ما تنگ نیست شادمانه باش! و شاهراه ما از منظر تمامی آزادی‌ها می‌گذرد!
مردم آزاده! به مناسبت هفتمین سالگرد درگذشت احمد شاملو،‌ شاعر آزادی ، گرد هم می‌آییم تا خاطره‌ انسان بزرگواری را پاس بداریم که هستی و شعر خود را صرف پیکار با وهنی کرد که بر تبار انسان می‌رود، شاعر بزرگی که تا واپسین دم حیات هرگز از اندیشه بهروزی مردم ، آزادی و نبرد با جهل و سانسور و نابرابری فارغ نبود.


ربوده شدن لقمان مهری و همسرش در ترمینال شرق

سلام دموکرات : گزارش های رسیده حاکیست که ساعتی پیش لقمان مهری، فعال کارگری، که در هفته گذشته به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده بود، به اتفاق همسرش در ترمینال شرق تهران ربوده شدند.همراهان این زوج جوان گزارش می دهند که حدود ساعت 11 صبح امروز که برای بدرقه ایشان به سمت ترمینال شرق می رفتند، شاهد صحنه ربایش ایشان توسط سه نفر لباس شخصی با یک سمند مشکی بودند. به گفته یِ ایشان لقمان مهری که برای حمایت از همسر جوانش با ربایندگان درگیر شده بود، به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفته و با زور به صندلی عقب اتوموبیل پرتاب شد. همسر او نیز بدون هیچگونه مقاومتی در پی لقمان سوار اتوموبیل ربایندگانشان می شود.لقمان مهری برای اولین بار در روز اول ماه مه 1383 همراه با محمود صالحی، جلال حسینی، و دیگر بازداشت شدگان این روز دستگیر گشت. او برای دومین بار در 22 خرداد 1384 در تهران همراه با دیگر معترضین به نابرابری حقوق زنان بازداشت شده و یک ماه را تا آزادی با قرار وثیقه در زندان گوهر دشت کرج گذرانئ. در پی آزادی از زندان گوهردشت و بازگشت به سقز دوباره در جنبش تابستان همان سال در کردستان و اعتراض به قتل شوانه قادری به اتهامات واهیِ اقدام علیه امنیت داخلی و عضویت در گروه های معاند غیر قانونی (حزب کمونیست ایران) و تشویق به اغتشاش و ... بازداشت گشته و روانه زندان شد. او پس از مدتی با قرار وثیقه 150 میلیون ریال آزاد گشت، اما در دادگاه بدوی به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد که این محکومیت از طرف دادگاه تجدید نظر و اخیراً از طرف دیوان عالی کشور تأیید و قطعی گشت.او چند روز پیش برای دیدار با اعضاء فامیل و رفقایش، همراه با همسر جوانش که دو ماه پیش ازدواج کرده بودند به تهران آمد و امروز عازم شهرهای شمالی کشور بود تا قبل از معرفی خود به دائره اجرای احکام زندان سنندج چند روزی را در کنار فامیل خود بگذراند. اما قبل از سوار شدن به اتوبوس با خشونت هرچه تمامتر همراه با همسرش ربوده می شود.
موسویان در یکی از مکالمات تلفنی خود بر تسریع طرف غربی بر صدور قطعنامه

الف : موسویان دارای کد کلاسیک نبوده و قرارهای مشخصی برای مسایل جاسوسی نداشته است، لذا با توجه به این موضوع و بر اساس قوانین موجود، مجازات سنگینی متوجه وی نبوده است. بر اساس اطلاعات خبرنگار "الف"، یک نهاد امنیتی در گزارشی در خصوص پرونده حسین موسویان معاون مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آورده است، بر خلاف شیوه های معمول سازمانهای جاسوسی دنیا، موسویان دارای کد کلاسیک نبوده و قرارهای مشخصی جهت انتقال اطلاعات نداشته است و لذا با توجه به این موضوع و بر اساس قوانین موجود، مجازات سنگینی متوجه وی نبوده است. بر اساس این گزارش، موسویان در یکی از مکالمات تلفنی خود بر تسریع طرف غربی بر صدور قطعنامه در سازمان ملل تاکید کرده و لذا اتهام اقدام علیه امنیت ملی نیز متوجه وی خواهد بود.(موسويان متهم به جاسوسی است و با قرار وثيقه آزاد شده است)

قطع اميد پزشكان از بهبود حال مشكيني

ساعتي پس از ورود آيت‌الله مشكيني به بخش مراقبت‌هاي ويژه، پزشكان از بهبود حال ايشان، قطع اميد كرده و خواستار دعاي مردم براي سلامتي وي شده‌اند. بنا بر اين گزارش، هم‌اكنون به رغم اتصال ايشان به تجهيزات پزشكي در يكي از بيمارستان‌هاي شمال غرب تهران، بخشي از علايم هشياري وي از بين رفته است.آيت‌الله مشكيني كه در سن 86 سالگي است، از دو سال پيش، از بيماري شديدي رنج مي‌برد و در يك ماه اخير نيز چند بار شايعاتي درباره وخامت حال ايشان منتشر شد.گفته مي شود وي بيماري مزمن خوني دارد!

بازتاب

واکنش تابش به حداد: مردم بالش نرم نمي‌خواهند

محمدرضا تابش با انتقاد از اظهارات روز سه‌شنبه رئيس مجلس شوراي اسلامي گفت: از آقاي حدادعادل انتظار نبود به عنوان يك شخصيت فرهنگي با اين ادبيات با مردم صحبت كند. دبيركل فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگوبا ايسنا، در انتقاد از سخنان رئيس مجلس در حاشيه مراسم چهلمين سالگرد تاسيس سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران مبني بر اين‌كه مردم اگر بدانند بنزين مصرفي كشور همين مقدار است، راه بهينه براي مصرف بنزين را پيدا مي‌كنند، اما اگر به مردم اين اميدواري داده شود و زير سر آنها بالش نرمي گذاشته شود كه به محض تمام شدن بنزين مي‌توانند بنزين ليتري 600 تومان را داشته باشند، مجددا اين نگراني شلوغ شدن خيابان‌ها پيش خواهد آمد، گفت: اگر اين جمله‌ نقل شده صحيح باشد كه گفته‌اند نمي‌شود بالش نرمي زير سر مردم گذاشت، بيان چنين جملاتي از سوي ايشان جاي تعجب و شگفتي دارد. وي افزود: ظاهرا فراموش كرده‌اند كه اين ملت نجيب و شريف ايران هستند كه بالش نرم زير مسوولان قرار داده‌اند تا مطالبات آنها را پيگير باشند و وعده‌هايي كه به آنها داده‌اند را محقق كنند. نماينده اردكان تصريح كرد: آقايان در انتخابات قبلي با شعار بهبود وضعيت معيشتي مردم، از آنها راي گرفتند و در واقع راي‌شان اين بود كه بالشي زير سر مردم بگذارند. آنها ما نمايندگان مجلس ششم را به فراموش كردن مطالبات مردم و بي‌توجهي به وضعيت معيشت آنها متهم مي‌كردند و عنوان مي‌داشتند اصلاح‌طلبان فضا را متشنج مي‌كنند و از مطالبات مردم غافل هستند. وي ادامه داد: در همان فضايي كه آقايان اصلاح‌طلبان را به غفلت از وضعيت معيشتي مردم متهم مي‌كردند، در همان فضا مردم مي‌توانستند حداقل سرپناهي داشته باشند و سفره‌ي نسبتا متوسط و رنگيني بگسترانند و يا خانه‌اي بخرند ولي در حال حاضر اين امكان برايشان فراهم نيست و كدام يك از وعده‌هاي آقايان محقق شده و خواهد شد؟ تابش با بيان اين‌كه مردم از كسي بالش نرم نمي‌خواهند، گفت: مردم يك زندگي راحت و نسبتا آرام مي‌خواهند و سقفي بالاي سرشان كه امروز تحقق اين مساله هم جزو آرزوهاي محال است.

نوروز

تعيين خط فقر دردي را دوا نمي‌كند

- وزير رفاه و تأمين اجتماعي ماه‌ها پس از انتقادات شديد به عملكرد وزارتخانه تحت پوشش خود و در آستانه تهديد نمايندگان مجلس به تذكر درباره تعلل در اعلا‌م خط فقر، اعلا‌م كرد كه تعيين خط فقر دردي را دوا نمي‌كند . او به خبرنگاراني كه دو سال است اعلا‌م ميزان خط فقر سال 1385 را انتظار مي‌كشند، گفت: در هيچ جاي قانون نوشته نشده كه بر مبناي خط فقر تصميمي گرفته شود و اگر خط فقر را هر مقداري اعلا‌م كنيم مثلا‌ 200 هزار تومان، 300 هزار تومان،‌هزار تومان يا يك ميليون تومان هيچ مشكلي را از مردم حل نخواهد كرد.وي در مورد سخناني مبني بر: فقرا بايد به ميزان كالري‌اي كه بدن در حد زنده‌ ماندن به آن نياز دارد بسنده كنند و ساير نيازهاي انساني خود را ناديده بگيرند كه در 2 ماه پيش از قول او مطرح شد را تكذيب كرد.


روح‌الله حسينيان، مشاور امنيتي و سياسي رئيس‌جمهور پس از گذشت دو ماه از انتصاب، از سمت خود استعفا داد.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، گفته مي‌شود روح‌الله حسينيان كه با حفظ رياست مركز اسناد انقلاب اسلامي به سمت مشاور سياسي و امنيتي رئيس‌جمهور منصوب شده بود، از مشاورت دكتر احمدي‌نژاد استعفا كرده است.هرچند مطابق با قانون، مشاور رئيس‌جمهوري سمت مديريتي نيست و براي شركت در انتخابات مجلس نيازي به استعفا از اين مسئوليت وجود ندارد، برخي منابع از احتمال كانديداتوري حسينيان در انتخابات مجلس هشتم خبر مي‌دهند و عده‌اي هم مسائل ديگري را دليل اين مسئله مي‌دانند.حسينيان كه در دهه 60 و 70 از چهره‌هاي نزديك به حجت‌الاسلام محمدي ري‌شهري به شمار مي‌رفت، در اين دو دهه در دادگاه ويژه روحانيت عهده‌دار مسئوليت‌هاي متعددي بود و در جريان برخورد با آيت‌الله منتظري، به شدت علیه وی اقدام کرد که با واکنش سخت منتظري نیز همراه شد. وي از مؤسسين جمعيت دفاع از ارزش‌ها بوده و در انتخابات دوم خرداد سال 1376 انتقادات جدي از جناح راست و حجت‌الاسلام ناطق نوري داشت، اما پس از انتخابات و در جريان قتل‌هاي زنجيره‌اي به اين جناح نزديك شد و در برنامه جنجالي «چراغ» به دفاع از سعيد امامي، اين قتل‌ها را به هواداران خاتمي در وزارت اطلاعات نسبت داد.وي با اصرار رئيس‌جمهور پس از گذشت حدود دو سال از انتخابات، به عنوان مشاور سياسي و امنيتي احمدي‌نژاد منصوب شد، اما گفته مي‌شود پس از گذشت حدود هشتاد روز، بدون تعامل جدي دفتر رياست‌جمهوري با وي، از سمت مشاور رئيس‌جمهور استعفا كرد.

0 نظرات:

چند خبر

۴:۱۳ bamardum 0 نظر

یک نوجوان 16 ساله در آستانه اعدام

ادوارنیوز:سينا پايمرد پسر 19 ساله اي است كه دو سال و نيم پيش در نزاعي خيباني مردي 38 ساله را به قتل رساند. او محكوم به اعدام شد. چندي بعد از 18 سالگي و برخلاف ماده 37 كنوانسيون حقوق كودك كه تصريح مي كند افراد زير 18 سالي كه مرتكب قتل مي شوند نبايد به مجازات اعدام محكوم شوند، دستور اجراي حكم دريافت كرد. در پاي چوبه دار، قاضي از سينا درباره آخرين خواسته اش پرسيد. سينا كه از كودكي فلوت مي زد درخواست كرد كه فلوتش را بياورند. زمان لازم بود و 6 اعدامي منتظر برآورده شدن آخرين تقاضاهايشان ، تا احكام اجرا شود. ولي قاضي با درخواست سينا موافقت كرد. فلوتش را آوردند و صدايي كه از ناي جان پسر بلند شد، حاضران را دگرگون كرد. او بداهه نوازي مي كرد و بعدها حتا به ياد نمي آرود كه چه نواخته است. شور نواي ساز سينا به حدي بود كه يكي از خانواده هاي اولياء دم كه براي اجراي حكم حاضر شده بودند، خون فرزندشان را به مقتولي كه طناب برگردن داشت بخشيدند و او آزاد شد. آنها از خانواده مردي كه به دست سينا به قتل رسيده بود نيز خواستند كه او را ببخشايد. و آنها پذيرفتند به شرطي كه خانواده سينا پايمرد بتواند 150 ميليون تومان را براي آنها در مهلت مقرر آماده كند. پدر سينا خانه اش را فروخت. اما همه دارايي كه توانست جمع كند 70 ميليون تومان شد. او كه درگير ماجراي پسرش بود كارش را هم از دست داد. مادر سينا هم پرستاري بيكار است. امروز مهلت آماده كردن پول تمام شد . و صبح امروز به پدر ،‌خبر دادند كه آماده اجراي حكم پسرش در امشب باشد. پيش از آن ظاهرا گفته شده بود كه اگر بتواند مقدار ديه را به 100 ميليون برساند، باقي ديه را مي شود كاري كرد. اما امشب پسري، نه به خاطر قتل، كه به خاطر 30 ميليون تومان پول درآستانه اعدام قرار مي گيرد. نسرين ستوده و پدر سينا از صبح زود درگير اينند كه بتوانند مهلتي ديگر بگيرند. اگر اينگونه شد و فرصتي ديگر به سينا دادند به نظرم همه بايد كمك كنيم كه اين پسر 19 ساله كه دقيقا سه سال از عمر خود را در زندان و زير سايه سنگسن مرگ گذرانده رهايي يابد.

بازگشت خاموشي‌هاي برق

طي هفته‌هاي اخير و با افزايش گرماي هوا، خاموشي‌هاي برق به شدت در تهران و تعدادي ديگر از نقاط كشور افزايش يافته است كه اين خاموشي‌ها، يادآور قطع برق در زمان جنگ تحميلي و سال بعد از جنگ است.
در حالي كه مقامات دولت كنوني در مصاحبه‌هاي مكرر خود از نبود مشكل در توليد برق خبر مي‌دهند، به نظر مي‌رسد اين مشكل بيش از همه ناشي از افزايش مصرف در دقايق اوج مصرف برق است كه از جمله عوامل آن خودداري دولت از جلو كشيدن ساعت در ايام تابستان بوده است كه باعث مي‌شود فشار وارد بر شبكه برق كشور در مدت زمان كمتري متمركز و منجر به خاموشي و تشديد نارضايتي مردم شود.اين خاموشي‌ها به ويژه در مناطق گرمسير كشور مانع استفاده مردم از وسايل خنك‌كننده شده و با انعكاس وسيع‌تري همراه است

تشديد برخوردهای قضايی-امنيتی با فعالان صنفی معلمان

نوروز:عضو شورای مركزی سازمان معلمان ایران از ادامه فشارها بر معلمان و فعالان
صنفی فرهنگی خبر داد كه به طور همزمان از سوی وزارت كشور، آموزش و پرورش ،اطلاعات و قوه قضاییه اعمال می‌شود.
«محمد داوری» معلم شاغل در شهر تهران در گفتگو با خبرنگار نوروز، حكم تبعید به خارج از تهران، حكم آماده‌ به خدمت كه از سوی وزیر آموزش و پرورش صادر شده است، رد صلاحیت معلمان از سوی وزارت كشور برای حضور در انجمن های صنفی و همچنین پرونده های مفتوح در قوه قضاییه را از جمله مواردی خواند كه در مورد فعالان صنفی معلمان اعمال شده است.
به گفته وی، حكم آماده به خدمت كه بر اساس آیین نامه تخلفات اداری از سوی وزیر صادر می شود ، عبارت است از به تعلیق در آمدن وضعیت شغلی معلمان به مدت سه تا شش ماه و كسر سه چهارم حقوق آنها و بعد از طی این مدت ممكن است حكم انفصال از خدمت دائمی صادر شود.
داوری گفت: براساس آنچه كه به صورت رسمی اعلام شده است، حدود 280نفر از معلمان فعال دارای پرونده باز در هیات های رسیدگی به تخلفات در آموزش و پرورش هستند كه البته رقم واقعی بیش از این است و حدود 40نفر از معلمان در قوه قضاییه نیز دارای پرونده هستند كه با گذشت چهار ماه هنوز به این پرونده‌ها رسیدگی نشده است.


بیانیه هیئت رییسه شورای تهران دفتر تحکیم در خصوص وقایع 18 تیرماه و وضعیت تشکیلات دفتر تحکمیم وحدت

به نام خدا گيرم كه مي زنيد، گيرم كه مي بريد، گيرم كه مي كشيد، با رويش ناگزير جوانه چه مي كنيد؟ پس از وقايع ۱۸ تير امسال كه در آن حاكميت با شمشير از رو بسته اقدام به دستگيري تمامي اعضاي شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت و تني چند از فعالين پر سابقه دانشجويي در دفتر سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوار تحكيم) نمود و برگي نو از دفتر سياه انقلاب فرهنگي دوم را رقم زد. اما واكنش سريع و يكپارچه انجمن‌هاي اسلامي سراسر كشور در اعتراض به اين اقدامات خشونت‌آميز نشان از همبستگي تمامي فعالين دانشجويي دارد و دستگيري ۱۶ نفر از فعالين دانشجويي در روز ۱۸ تير هيچ خللي در اراده ديگر اعضاي جنبش دانشجويي براي رسيدن به اهداف دموكراسي خواهانه و همچنين نقد حاكميت اقتدارگرا نداشته است. همچنين در جهت حفظ انسجام تشكيلات دفتر تحكيم وحدت و سامان دادن به ادامه تمامي فعاليت هاي اين دفتر در نبود موقت اعضاي شوراي مركزي، شوراي تهران اتحاديه انجمن هاي اسلامي علي‌رغم تعطيلي دانشگاهها در فصل تابستان فوراً تشكيل جلسه داد و هيئت رئيسه شوراي تهران را انتخاب و فعاليت خود را آغاز نمود. در شرايط حاضر هيئت رئيسه شوراي تهران مهمترين وظيفه خود را تلاش براي آزادي اعضاي شوراي مركزي دفتر تحكيم و ديگر بازداشت شدگان در سازمان ادوار تحكيم مي داند و براي نيل به اين هدف از هيچ تلاشي فروگذار نخواهد كرد. هيئت رئيسه شوراي تهران اعتراض خود را به نقض آشكار تمامي قوانين حقوق بشري و حتي قانون اساسي جمهوري در هنگام و پس از دستگيري دانشجويان اعلام مي كند. بر اساس اصل ۲۷ قانون اساس تجمعات چنانچه در آنها سلاح حمل نشود و مخل مباني اسلام نباشد آزاد است. حال آنكه نيروهاي امنيتي با حمله به تحصن ۶ نفره ي اعضاي شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت جلوي درب دانشگاه اميركبير بر خلاف تمام قوانين موجود با متحصنين به شدت برخورد نموده و پس از چند ساعت تمامي آنان را به زندان اوين منتقل كردند. ساعتي پس از دستگيري اعضاي شوراي مركزي نيروهاي امنيتي بدون همراه داشتن حكم قضايي به دفتر سازمان ادوار تحكيم يورش برده و با شليك گلوله وارد آن دفتر شدند و تمامي حاضرين در آن سازمان را دستگير كردند. همچنين پس از آن درب سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوار تحكيم) توسط نيروهاي امنيتي پلمب شد. شواهد حاكي از آن است كه پس از دستگيري اين فعالين نيز اقدامات غيرقانوني ماموران حاكميت همچنان ادامه داشته است. به گونه‌اي كه عدم تفهيم اتهام به دستگير شدگان (حال آنكه هيچ يك از آنها جرمي مرتكب نشده اند)، جلوگيري از ملاقات خانواده ها و وكلاي دستگير شدگان با آنها همچنين توهين به دستگيرشدگان و انتقال ۵ تن از آنها به سلول انفرادي نشان از برخوردهاي قرون وسطايي و خلاف كليه قوانين با دانشجويان دارد. دستگيري عبدالله مومني سخنگوي سازمان ادوار و از فعالان با سابقه جنبش دانشجويي از عناد حاكميت با تمامي نهادها و جنبش هاي مدني به اخص جنبش دانشجويي خبر مي دهد. دستگيري فله اي دانشجويان و دانش آموختگان، عدم صدور قرار وثيقه و افزايش فشار بر احسان منصوري، مجيد توكلي و احمد قصابان سه تن از دانشجويان بازداشت شده اميركبير كه حدود ۷۵ روز است در اوين به سر مي برند، دستگيري امير يعقوب علي دانشجوي دانشگاه علامه كه دو روز پس از ۱۸ تير دستگير شد، احضارهاي دانشجويان به مراجع قضايي، نهادهاي امنيتي و كميته هاي انضباطي و هزاران فشار و محدوديت بر دانشگاه و دانشگاهيان اسنادي است بر اين مدعا كه كوته فكران تازه به قدرت رسيده، انديشه ي نابخردانه ي انقلاب فرهنگي دوم را در سر مي پرورانند. آن هنگام كه دانشجويان انتصاب عضو كميسيون ديه استان كرمان را به وزارت علوم تهديدي براي دانشگاه مي دانستند، دورنمايي از پشت پرده ي اين انتصاب و انتصابات پس از آن او در ذهن داشتند و امروز با اتفاقات رخ داده آن پيش بيني ها به واقعيت نزديك شده و اين همگان را ملزم مي كند در مقابل اين اقدامات حاكميت اقتدارگرا سكوت نكرده براي شكست دادن پروژه انقلاب فرهنگي دوم لحظه اي درنگ نكنند و يا فراتر از آن، آيا سركوب‌هاي اخير در كنار فشار بر رسانه‌ها از جمله توقيف خبرگزاري مستقل ايلنا و روزنامه هم‌ميهن در كنار انعطاف‌هاي اخير در سياست‌هاي خارجي نظام نشان از نمايش پوشالين قدرت در برابر فشارهاي خارجي نيست؟ هيئت رئيسه شوراي تهران ضمن محكوم نمودن تمامي بازداشتها و ديگر اقدامات غيرقانوني بر قدرت نشانده شدگان، از تمامي اساتيد، دانشجويان و روشنفكران براي تلاش در جهت بهبود وضعيت دانشگاهيان دعوت به عمل مي‌آورد و در پايان خواستار آزادي فوري و بي‌قيد و شرط تمامي دانشجويان دربند مي شود. هيئت رئيسه شوراي تهران اتحاديه انجمن هاي اسلامي (دفتر تحكيم وحدت)


نامه رییس خانه احزاب ایران به رییس قوه قضاییه در خصوص پلمپ دفتر سازمان دانش آموختگان


حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی رییس محترم قوه قضاییه با سلام احتراما نظر به اینکه وفق بند 6 ماده 6 اساسنامه خانه احزاب ایران یکی از اهداف تشکیل این نهاد "دفاع از حقوق قانونی احزاب و گروههای سیاسی" می باشد و با توجه به برخورد اخیر(18تیر86) با سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی که طی نامه شماره10424/ک مورخ 20 تیر 86 بوسیله دبیرکل آن سازمان به خانه احزاب منعکس گردیده است توجه به مطالب ذیل حائز اهمیت است: 1- سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی بعنوان یکی از تشکلهای سیاسی و قانونی عضو خانه احزاب مجوز فعالیت خود را از کمیسیون ماده 10 احزاب اخذ نموده است. 2-به موجب ماده 17 قانونی احزاب، جمعیتها و انجمنهای سیاسی و صنفی مصوب سال 1360 که برای اجرایی شدن اصل 26 قانون اساسی تصویب شده است، در صورتیکه فعالیت تشکیلاتی یک گروه منشا تخلفاتی باشد که در ماده 16 همین قانون ذکر گردیده است، کمیسیون ماده 10 احزاب می تواند برحسب مورد مبادرت به دادن تذکر کتبی، اخطار توقیف پروانه و یا تقاضای انحلال آن تشکل از دادگاه را نماید لذا ورود مسلحانه یگان انتظامی به دفتر سازمان و دستگیری افرادی که حضور داشته اند و پلمپ دفتر هیچگونه توجیه قانونی ندارد. انتظار می رود ضمن پیگیری امر و برخورد با افرادی که بر خلاف مقررات قانونی ، فضا را برای فعالیت احزاب و گروههای سیاسی قانونی نا امن می نمایند مقرر نمایید نسبت به احقاق حقوق قانونی این سازمان و اعضا جهت رفع موانع پیش آمده، اقدامات قانونی به عمل آید و تذکرات لازم جهت جلوگیری از اعمال مشابه داده شود



سید حسین موسوی تبریزی رییس شورای مرکزی خانه احزاب ایران


رونوشت-جناب آقای مهندس موسوی خوئینی دبیر کل محترم سازمان دانش آموختگان ایران جهت اطلاع

0 نظرات:

وجه‌المصالحه این امتیاز ما هستیم

۴:۰۶ bamardum 0 نظر

كار به جایی رسیده است كه باید به خارجی‌ها امتیاز دهند و وجه‌المصالحه این امتیاز ما هستیم. اول خواستند زنان را بترسانند اما نتوانستند، بعد گفتند اراذل و اوباش را می‌گیریم كه فایده‌ای نداشت، پشت همه این برخوردها چیزی نیست به جز ترساندن ما، اگر نترسیم استبداد عقب می‌رود. رمضان‌زاده با برشمردن مشابهات اقدامات فعلی با اقداماتی كه شاه در سال 54انجام داد، گفت:شاه در آن زمان گفت «هركس روش من را نمی‌پسندد از این مملكت برود»، اما امروز ما از ایران نمی‌رویم؛ بلكه می‌مانیم و جلوی هركسی كه خواست مملكت را بفروشد، می‌ایستیم . وی افزود:وقتی كه تا این اندازه نا كارآمدند هستند كه قراردادهایی می‌بندند بدتر از معاهده تركمنچای مثل قرارداد فروش گاز به هند، باید هم یك عده‌ای را بگیرند و وجه المصالحه كنند.

اصولا این همه فشار روی دانشجویان، زنان، کارگران و... ناشی از چیست؟


دولت جمهوری اسلامی، رژیمی است که از قدرتمند شدن جامعه به شدت می هراسد. یک نظام استبدادی را وقتی می توان تداوم بخشید که جامعه ضعیف باشد. لذا هر جا که می بینند جریاناتی به نام زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و غیره در حال شکل گیری است که می تواند علایق، منافع و ترجیحات مختلف اجتماعی را متشکل و به این ترتیب جامعه را قدرتمند سازد، همه نیروی خود را معطوف به سرکوب آن گروه ها می کنند. رژیم جمهوری اسلامی به خوبی واقف است که جامعه قدرتمند، راهگشای دموکراسی و جامعه ضعیف، متناسب با دیکتاتوری و خودکامگی است. از همین روست که نیروهای خود را به تمامی متوجه سرکوب سازمان یابی جامعه کرده است.



اكبر گنجي



دولت احمدي نژاد و تئوري توطئه



اين رويکرد که هر مشکل و عيب و ايراد و کاستي به مخالفان سياسي و دشمنان نسبت داده شود، بدون يک نقد منصفانه و علمي و واقع بينانه از مشکلات و نواقص و بحران ها، و بدون توجه به لزوم تلاش براي اصلاح استراتژي ها يا تاکتيک ها و برنامه ها، سرانگشت ارزيابي، پيشاپيش به سوي «عامل بيروني» (مخالف، رقيب، يا دشمن) نشانه رفته است. چنين رويکردي، اگر آگاهانه اتخاذ شود، به معناي شانه خالي کردن از بار مسووليت ها و فرار از پاسخگويي و در بد ترين حالت، عوام فريبي است و اگر غيرعامدانه و ناآگاهانه انجام گيرد، به معناي يک غفلت فاحش (فراموش کردن ضعف ها و کاستي هاي خود، به عنوان اصل و مبنا) و به تعبيري، پاي نهادن در وادي بي فرجام است...اما غرض از اين مقدمه، نقد رفتار و رويکردي است که به گونه يي محسوس در دولت احمدي نژاد و به ويژه در اظهار نظرها و سخنراني ها و مصاحبه هاي شخص رئيس جمهور، مشاهده مي شود.حدود دو سال از روي کار آمدن احمدي نژاد و همفکرانش و در اختيار گرفتن سکان اجرايي کشور توسط آنان سپري مي شود و از ديد منتقدان اغلب وعده هاي انتخاباتي احمدي نژاد شعاري و گاه غيرعلمي و غيرواقعي - در کوتاه مدت، و برخي در ميان مدت - بود که از همان ابتدا، و در مقام تحليل و ارزيابي ميزان توفيق دولت، به مثابه يکي از موانع و مشکلات جدي دولت نهم، مورد اشاره صاحبنظران - و حتي برخي از همفکران و حاميان شخص احمدي نژاد - قرار گرفت. آنچه که پيش بيني مي شد، به تدريج، و در عرصه هاي گوناگون، رخ نمود؛ گو اينکه درآمد خيره کننده نفت و رانتي که نصيب دولت شد، در موارد و مواقعي، مشکلات و کاستي ها و بحران ها را به تعويق انداخت...اما نکته قابل توجه، در دستور کار قرار گرفتن بحث و مفهوم «تئوري توطئه» از سوي احمدي نژاد و دولت او، از همان ابتدا و در مقاطع متعدد بود ؛ «مافياي قدرت و ثروت»، «کارشکني هاي مخالفان دولت»، «اخلال ها» و مضامين و مفاهيم مشابه، پيوسته مورد استناد قرار گرفت تا از دل همان رفتار سياسي-اجتماعي توده گرايانه(پوپوليستي)، «توپ» مشکلات به زمين نامشخص «توطئه هاي طراحي و عملياتي شده» افکنده شود.دستگاه تبليغاتي و رسانه هاي حامي و پوشش دهنده دولت - که به گونه آشکار و محسوس، «رسانه ملي» را نيز شامل مي شود - نيز بر طبل اين رويکرد کوبيدند و به قدر لازم و کافي، به توجيه اينچنيني کاستي ها، ضعف ها و عدم توفيق دولت در تحقق وعده هايش دست يازيدند. کمتر حوزه يي بوده است که احمدي نژاد و سخنگوي دولت و وزرايش، از دست «مخالفان» و «معاندان» و «توطئه گران» نناليده و به توجيه و اعتراض نپرداخته باشند؛ توجيه ها، فرافکني ها و استدلال هاي مبتني بر «تئوري توطئه» و سخنان غيرمستند رئيس جمهور، هرچند در کوتاه مدت گره گشا شود، اما پيامدها و تبعات اقتصادي و اجتماعي آن، به گونه يي گريز ناپذير - و هرچند که وي و همفکرانش نخواهند و نپسندند - خود را بر اظهارات غيرواقعي و توجيه هاي روزمره، ديکته، و بر واقعيت تحميل خواهد کرد.
مرتضي كاظميان

نشریه فارین پالیسی : فقط آمریكا می‌تواند احمدی‌نژاد را نجات دهد



در حالیكه مجموعه سیاست‌های دولت احمدی‌‌نژاد انتقادات داخلی را برانگیخته و به‌ویژه وی در برآورده کردن شعارهای تبلیغاتی خود مبنی بر بهبود وضعیت اقتصادی کشور و خروج از بحران روابط خارجی ناكام مانده، گمانه‌زنی درباره سرنوشت سیاسی احمدی‌نژاد به موضوعی قابل توجه برای تحلیلگران خارجی تبدیل شده است.
چنانكه مجله مؤثر آمریكایی «فارین پالیسی» شانس چندانی برای انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد در انتخابات سال 1388 قائل نیستند.گران شدن قیمت کالاهای مصرفی، طرح سهمیه‌بندی بنزین و افزایش تورم در کنار شدت گرفتن تنشها بر سر مناقشه هسته‌ای ایران از جمله دلایل برای روگردانی احتمالی مردم ایران از آقای احمدی نژاد ذکر شده است.دوماهنامه «فارین پالیسی» (سیاست خارجی) چاپ آمریکا، در گزارشی به قلم «مونیکا مجیونی» که او را گزارشگر ویژه خاورمیانه‌ای تلویزیون رای ایتالیا معرفی کرده، نوشته است که رئیس جمهور ایران، سریعا در حال از دست دادن پایگاه خود است.در این گزارش گفته شده که اوضاع در تهران در حال تغییر است و از زمان انتخاب محمود احمدی نژاد در سال 2005، ایرانیان احساسات ضد و نقیضی نسبت به رئیس جمهور خود داشتند.در ابتدا وی باعث کنجکاوی و علاقه مردم بود. انتظارات زیادی از مرد متواضعی وجود داشت که قول اصلاحات اقتصادی و مبارزه علیه فساد را داده بود.اما بعد ترس غالب شد، رئیس جمهوری ایران در حال ازبین بردن شانس و فرصت مناسبات ایران با جهان بود.فارین پالیسی در گزارش خود نوشته که امروزه در ایران، «خنده، جایگزین ترس شده و نه تنها دانشجویان، بلکه اعضای دولت و حکومت هم به تمسخر رئیس‌جمهوری می‌پردازند


0 نظرات:

به اسم دموكراسي

۳:۵۸ bamardum 0 نظر

سيماي جمهوري اسلامي چهارشنبه شب در برنامه اي به نام به اسم دموكراسي اعترافات تلويزيوني کيان تاجبخش و هاله اسفندياري دو انديشمند ايراني و آمريکايي را که براي ديدارهاي خانوادگي به ايران سفر کرده و همزمان با دستگيري پنج مامور ايراني در کنسولگري اربيل به زندان افتاده و توسط وزارت اطلاعات متهم به جاسوسي شده اند، پخش كرد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران که غلامحسين محسنی اژه ای، از روحانيون تندروی اصولگرا تصدی آن را به عهده دارد از ابتدای سال جاری اقدام به بازداشت سه نفر از فعالان جامعه مدنی کرده است که دارای تابعيت دوگانه ايرانی – آمريکايی هستند خانم اسفندياری به دليل نداشتن گذرنامه تا چند ماه نتوانست از ايران خارج شود و سرانجام در ۱۸ ارديبهشت ماه توسط ماموران امنيتی دستگير شد کيان تاجبخش، استاد جامعه شناسی شهری، نماينده موسسه «جامعه باز» و بنياد آمريکايی «سوروس» در ايران، مشاور بانک جهانی در تهران و مشاور برخی از وزارتخانه های جمهوری اسلامی در امور بهداشت، مقابله با ايدز و اعتياد و از کمک رسانان به زلزله زدگان بم از ديگر ايرانی – آمريکايی هايی است که متهم به «زمينه سازی انقلاب مخملی در ايران»، شده است نفر سوم، علی شاکری است که در شهر لس آنجلس فعاليت های صلح طلبانه را دنبال می کند و از سوی دستگاه های اطلاعاتی– امنيتی جمهوری اسلامی متهم به «اقدام عليه امنيت ملی» شده است. كه در آن بخش هايي از اعترافات تلويزيوني رامين جهانبگلو، فيلسوف ايراني نيز که مدتها در زندان انفرادي بود و پس از آزادي در يک مصاحبه با ايسنا به مشارکت در انقلاب مخملين عليه حکومت اعتراف کرد و اکنون آزاد است، نيز به نمايش درآمد. پخش اين تصاوير از صدا و سيما که در دوراني نسبتا طولاني اقدام به پخش چنين تصاويري نمي کرد، اين سوال را به وجود آورده است که صدا و سيما در اين ميان چه نقشي را عهده دار است؟ آيا تلاش مديران صدا و سيما که مي خواهند خود را رسانه اي ملي و بيطرف نشان دهند، با اين سياستها سازگار است . بنابر قوانين جمهوري اسلامي ايران، آشكار كردن نام، ‌تصوير و نوع اتهام متهمان، ‌تنها پس از صدور رأي محكوميت قطعي آنان ممكن است و در شرايطي كه اين افراد، هنوز در مرحله مقدماتي بوده و حتي كيفرخواست پرونده و قرار مجرميت آنان نيز از سوي بازپرس صادر نشده، ‌پخش فيلم اعترافات اين دو متهم از سيماي جمهوري اسلامي، ابهام‌برانگيز است . در اين حال، ديدگاه‌هاي متفاوتي درباره علت اصلي پخش اين فيلم اعترافات مطرح شده است؛ برخي منابع از احتمال توافق بين وزارت اطلاعات و اين متهمان، حكايت دارد كه پس از پخش آن، اين افراد ‌در برابر حضور در اين فيلم اعترافات آزاد شوند. در اين صورت، اين رويه تا اندازه‌اي شبيه رامين جهانبگلو خواهد شد كه با تهيه فيلم اعترافات آزاد شد و سپس با مراجعه به خبرگزاري ايسنا، اظهارات مشابهي داشت و بدون هيچ‌گونه مجازات و حتي وثيقه‌اي، پس از آن‌كه رسما و از سوي وزير اطلاعات، متهم به براندازي نرم شده بود، آزاد شد. در مقابل، ‌اخبار ديگري از نهايي شدن اين پرونده و تعيين مجازات سنگين براي اين متهمان خبر مي‌دهد كه فيلم اعترافات در راستاي آماده‌سازي فضاي رواني تبليغاتي براي اعلام حكم، تهيه و پخش مي‌شود. يک منبع در قوه قضائيه ايران که نخواست نامش فاش شود به خبرگزاري فرانسه گفت " اين برنامه يک توليد تلويزيوني است و در حکم اعتراف نيست. انها همانند ساير کارشناساني که در ساير برنامه هاي تلويزيون ايران صحبت مي کنند به عنوان کارشناس در اين برنامه حضور يافته اند." او افزود " هيچ ارتباطي بين محتواي پرونده اين دو نفر در قوه قضائيه و اين برنامه وجود ندارد. اين دو کاملا از هم جدا هستند." قوه قضاييه ايران گفته است که درصدد است برای اين افراد قرار مجرميت صادر کند و اين در حالی است که خانوده های افراد ياد شده و وکلای آنها هنوز نتوانسته اند با آنها ملاقات کنند.
سابقه اعترافات تلويزيونی
گرفتن اعترافات تلويزيونی توسط دستگاه های اطلاعاتی ايران و پخش آنها از راديو و تلويزيون دولتی سابقه ای به عمر نظام جمهوری اسلامی دارد. از ابتدای پيروزی انقلاب اسلامی، رسانه های دولتی ايران بارها سخنان «ندامت گونه» افرادی را که از آن به «اعتراف» ياد می شود پخش کرده اند که هدف از آن نيز، نشان دادن وابستگی اين افراد به قدرت های بيگانه و توطئه چينی عليه جمهوری اسلامی عنوان شده است. در دوران اصلاحات هرچند که اين شيوه کمتر به کارگرفته شد ولی چهره و اظهارات برخی از فعالان دانشجويی بارها در تلويزيون ايران نشان داده شد که اقدامات قبلی خود را زير سوال می بردند. سازمان های حقوق بشری بارها نسبت به اين شيوه برخورد و اعتراف گيری اعتراض کرده و انجام آن را ناشی از اعمال فشار به زندانيان دربند اعلام کرده اند.




0 نظرات:

بیانیه نهضت آزادی ایران و جبهه ملي ايران

۱:۱۹ bamardum 0 نظر

هفته گذشته، در حالی که مشاوران رسانه ای آقای احمدی نژاد مدعی کودتای مطبوعات علیه دولت نهم مي‌شدند، باز هم برگ دیگری از حملات بی امان دولت مدعي مهرورزی ومجري راهبرد اتحاد ملي به نهادهای مختلف جامعه مدنی ورق خورد. روزنامه هم میهن توقیف و روزنامه مشارکت لغو امتیاز شد و‌ خبرگزاری ایلنا، تنها خبرگزاری غیر دولتی که تلاش مي‌کرد كه از شکاف میان دستورالعملهای محدود کننده نهادهای رسمی و سليقه‌هاي مسوولان رسمی و غیر رسمی خبرهایی را درباره افزایش فشار بر جنبشهای اجتماعی بازتاب دهد، به رغم تغییر مدیرعامل آن زیر بار فشارهای پنهان نهادهای گوناگون دچار آفت فیلترینگ ومحدوديت گرديد. اقتدارگرایان، با چنين پیش زمینه‌اي گشاد‌ دستانه‌تر به برخورد با دانشجویان، فعالان کارگری و فعالان جنبش زنان پرداخته‌اند، بر سرعت و شدت مقابله با تحزب و احزاب افزودند.
تداوم فرآیند نقض حقوق شهروندی و قانونی در ماههای اخیر آن چنان شدت گرفته است که نمي‌توان با بر شمردن اصول متعدد قانون اساسی، از جمله اصول نهم و بيست و هفتم آن، این گونه رفتارها را تنها نشانه‌اي از بی‌اطلاعی مجریان و دولتیان از مفاد قانون اساسی،‌ قانون احزاب واعلاميه جهاني حقوق بشر دانست و با تکرار يادآوري آنها امیدي به پذیرششان از سوی اقتدارگرایان داشت.
جمعبندی و تحلیل مجموعه حوادث نقض کننده حقوق شهروندی، مانند بازداشت کوشندگان تغییر مسالمت آمیز قوانین تبعیض آمیز علیه زنان،‌ بازداشت توام با خشونت و خلاف قانون 6 تن از دانشجويان متحصن در مقابل دانشگاه صنعتي اميركبير و یورش مسلحانه به دفتر حزب رسمی سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي ( ادوار تحكيم وحدت ) و بازداشت چند تن از اعضای آن و نيز بازداشت دبیر سندیکای کارگران شرکت واحد برای چندمین بار، علاوه بر اینکه نشان از قصد حاکمان در برخورد با فعالان اجتماعی دارد، نمایانگر اراده ای براي ایجاد ترس و وحشت در میان دیگر دگراندیشان و فعالان سیاسی و اجتماعی است، زيرا توسل به اسلحه برای بازداشت افرادی که اکثرا يك بار یا بیشتر سابقه بازداشت دارند و به احضارهای گاه و بیگاه به مراجع قضایی نیز تمکین كرده‌اند با توجیه دیگری قابل پذیرش نیست.
ظاهراً‌، سناریوی " النصر بالرعب" اقتدارگرایان این بار نه " اقدامات چند عامل خودسر" که برنامه مصوب ستاد مرکزی اقتدارگرایان برای رويارويي با خواسته های اصلاح گرایانه است و در آستانه نزدیک شدن به مراحل حساسی مانند انتخابات مجلس هشتم، مذاكرات جاري با آژانس بين المللي انرژي هسته اي و طرح مجدد پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت بیانگر تلاش اقتدارگرايان در راستای حذف هر صدای منتقد يا متفاوتی است.
گمان مي‌رود كه یکی از ابتدایی ترین هدفهاي اقتدارگرایان در برخوردهاي اخیرشان سرگرم ساختن منتقدان به موضع گیری و نشان دادن واکنشهای مختلف و غالبا بدون تاثیر بر حاکمیت و در نتيجه، غافل شدن آنان از مسائل زیربنایی و مهمتر باشد.
راندن منتقدان از عرصه کنش به میدان واکنش از مسائلی است که منتقدان باید هوشمندانه، در عين ایستادگی در برابر اعمال خلاف قانون و اعتراض نسبت به نقض حقوق شهروندان، از تحلیل و برنامه ریزی تشکیلاتی برای فعالیتهای اصلاحگرایانه غافل نشوند.
این گونه رفتارهای جدید دستگاه‌هاي امنیتی و قضایی در سرکوبي با عزيمت شتابزده وزیر امور خارجه ایران به بحرين برای عذرخواهی به خاطر انتشار یک مقاله نسنجیده در روزنامه کیهان، كه زير نظر مقام رهبري است، تداعی کننده سياست نرمش در برابر بیگانگان و خشونت در داخل است
نهضت آزادي ايران، ضمن اعتراض به اقدامات آشكار خلاف قانون و نقض حقوق شهروندي درباره فعالان جامعه مدني، مصراً از مقامات مسئول مي‌خواهد كه هرچه زودتر براي آزادي دانشجويان و ساير فعالان جامعه مدني، كه برخلاف قانون بازداشت شده‌اند اقدام كنند و هشدار مي‌دهد كه تداوم روند كنوني نقض آشكار حقوق اساسي ملت موجب افزايش شكاف بين ملت و دولت و تشديد بحران‌هاي داخلي و بين‌المللي، كه قطعاً‌ در راستاي منافع و مصالح ملي نيست، خواهد شد.

بیانیه جبهه ملی ایران در محکومیت برخوردهای اخیر با دانشجویان
تک تک ساعت چه گوید؟ گوش دار! دانشجویان، زنان، کارگران، نویسندگان، جوانان و
اکنون دوباره دانشجویان ... اگر همه اینها مخالف شما هستند و باید به زندان بیافتند، آیا تعدادشان را جمع زده اید؟ به این جمعیت، شمار بیکاران را نیز بیافزایید. به این جمعیت، شمار خانواده های زیر خط فقر را هم بیافزایید. به این جمعیت هم میهنان محروم نگهداشته شده استانهای مرزی را هم بیافزایید. تا کی تصور می کنید با بازداشت و زندان و تهدید و ارعاب می توانید مخالفت ها و اعتراض های فزاینده را زیر خاکستر نگه دارید؟ تا کی می خواهید با خشونت و ارعاب بر ناکارآمدی ها و نابخردی های خود سرپوش بگذارید؟ تا کی می خواهید از این ستون به آن ستون حکومت کنید؟ تا کی میخواهید با همه کشورهای جهان در ستیز باشید و خشم و نفرت آنها را برانگیزید؟ تا کی تصور می کنید میتوانید با درآمد نفت آتش بازی کنید؟ حتی شاه هم با همه نخوت و خودبزرگ بینی و خودخواهیش سرانجام صدای مردم را شنید. آیا اکنون صدای مردم به اندازه کافی بلند نیست؟ جبهه ملی ایران، موج دستگیری های جدید را که شامل دانشجویان، اعضای تحکیم وحدت و رهبری کارگران شده است، همانند بی اعتنایی به حقوق و آزادیهای مدنی و موج دستگیری های زنان و جوانان، تقبیح می کند و به جمهوری اسلامی هشدار می دهد که "تک تک ساعت چه گوید؟ گوش دار...".
جبهه ملی ایران

ابراهیم یزدی با انتقاد از سرمقاله كیهان : طرح مسائل تنش زا خيانت به منافع ملی است

سر مقاله روزنامه كیهان به قلم «حسین شریعتمداری» در مورد حقوق ایران در بحرین، بحران جدیدی را برای سیاست خارجی كشورمان رقم زد. به گونه ای كه «منوچهر متكی» وزیر خارجه دولت نهم مجبور شد به بحرین سفر كند و توضیحاتی را در مورد این مقاله ارائه دهد.«نوروز» در گفتگو با «ابراهیم یزدی» دبیركل نهضت آزادی ایران و وزیر خارجه دولت «مهندس بازرگان» ، سرمقاله روزنامه كیهان و مسائل حاصل از آن را مورد بررسی قرار داده است.
«ابراهیم یزدی» در این گفتگو اظهار داشت:سیاست خارجی ایران پس از پیروزی انقلاب دائما از سیاست های نادرست ،مواضع و اقدامات تنش زا رنج برده و آسیب دیده است . در حالی كه محورهای اساسی سیاست خارجی هركشوری بايد در راستای منافع ملی .وپرهیز از تشنج باشد، متاسفانه مقامات مسئول كشور در سخنان خود مطالبی را مطرح می كنند كه به جای تنش زدایی به ایجاد بحران می انجامد.
وی اینكه چنین سخنانی كه ایجاد بحران می كند با چه هدفی بیان می شود را مساله اي دانست كه باید مورد بررسی قرار بگیرد و تصریح كرد:اگر چنانچه گوینده این سخنان مسئول نشریه ای باشد كه زیر نظر مقام رهبری اداره می شود ، بازتاب آن نیز كسترده تر خواهد بود .
«یزدی» با اشاره به سیاست خارجی دولت « بازرگان» در حوزه خلیج فارس كه مبتنی بر پرهیز از تنش و حفظ وضع موجود بود ، گفت: اگر دولت بازرگان می خواست مساله بحرین را مطرح كند بلافاصله كشورهای عربی و امارات مساله جزایر سه گانه رامطرح می كردند و عراق ادعاهای خود در مورد كویت را مطرح می كرد كه بعدها هم مطرح كرد و عربستان هم اختلافات مرزی خود با كویت را مطرح می كرد وبنابر این منطقه خلیج فارس متشنج می شد.
وی طرح مسائل بحران زایی مانند آنچه در سرمقاله كیهان در مورد بحرین عنوان شده است را موجب تشدید بحران جهانی علیه ایران دانست و گفت : ممكن است طرح این مسائل افكار عمومی را از بحران انرژی هسته ای منحرف كند اما عمل ابه منافع ملی ایران خیانت می كند. ایران در شرایطی است كه باید با كشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه روابط خود را بهبود بخشد ، متاسفانه سیاست های آمریكا در جهان كسترش یافته و جبهه منسجمی علیه ایران به وجود آمده است و كشور های عربی هم با این سیاست همراهی می كنند همچنانكه ایران در كنفرانس وزرای خارجی كشورهای اسلامی در پاكستان دعوت نشد.

0 نظرات:

پيشنهاد گنجی در مصاحبه با روز برای حمایت از دانشجویان زنداني

۱:۱۵ bamardum 0 نظر

اصولا این همه فشار روی دانشجویان، زنان، کارگران و... ناشی از چیست؟دولت جمهوری اسلامی، رژیمی است که از قدرتمند شدن جامعه به شدت می هراسد. یک نظام استبدادی را وقتی می توان تداوم بخشید که جامعه ضعیف باشد. لذا هر جا که می بینند جریاناتی به نام زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و غیره در حال شکل گیری است که می تواند علایق، منافع و ترجیحات مختلف اجتماعی را متشکل و به این ترتیب جامعه را قدرتمند سازد، همه نیروی خود را معطوف به سرکوب آن گروه ها می کنند. رژیم جمهوری اسلامی به خوبی واقف است که جامعه قدرتمند، راهگشای دموکراسی و جامعه ضعیف، متناسب با دیکتاتوری و خودکامگی است. از همین روست که نیروهای خود را به تمامی متوجه سرکوب سازمان یابی جامعه کرده است.
در چنین شرایطی چه باید کرد؟سردرگمی عجیبی ما را گرفتار کرده است. یا از طریق انقلاب و جنگ مسلحانه به دنبال تسخیر دولت هستیم و یا هیچ کاری جز شرکت در انتخابات نمی کنیم. در هر دو حال "لنینیست" هستیم. یعنی تنها راه تحول را تسخیر دولت می دانیم. در حالیکه تنها راه درست رسیدن به دموکراسی، متشکل کردن جامعه است؛ متشکل کردن علایق مختلف، منافع و ترجیحات مختلف و همچنین هویت های گوناگون. اینها باید بتوانند متشکل شوند تا جامعه قوی شود. تا زمانی که جامعه قدرتمند نشود، دموکراسی پدید نخواهد آمد. به همین دلیل امروزه هر گونه پروژه دموکراسی خواهی در ایران باید معطوف به حمایت از جریان هایی باشد که در جهت متشکل کردن علایق و ترجیحات مختلف اجتماعی حرکت می کنند. فراموش نکنیم که دانشجویان در این سال ها زحمات زیادی در این زمینه کشیده و بیش از هر گروه اجتماعی دیگر، از آغاز انقلاب تا به امروز، در این راه هزینه داده اند. دوستان ما در دفتر تحکیم وحدت و خصوصا ادوار تحکیم ، در سالهای اخیربه طور همه جانبه از آزادی و حقوق بشر دفاع کرده اند. هر گاه گروه های مختلف مورد ظلم قرار گرفته اند، این تحکیمی ها و ادواری ها بوده اند که در دفاع از آنان پیشقدم شده و برایشان جلسه گذاشته اند. به همین خاطر معلوم بود که حکومت در یک جایی با اینها برخورد می کند. افرادی که امروز در ایران دستگیر شده اند، به یک معنا تنها صداهای دموکراسی خواهی و آزادی طلبی در ایران هستند. اما متاسفانه ما گرفتار وضعیتی شده ایم که نه تنها برای آزادی و دموکراسی کاری انجام نمی دهیم، بلکه از کسانی هم که در این راه مبارزه می کنند، حمایتی به عمل نمی آوریم و از کنار آنهابی تفاوت می گذریم.
منظور در داخل و خارج است؟خارج و داخل دو بحث متفاوت دارد؛اپوزیسیون خارج از کشور، با اینکه در اطلاع رسانی واقعیات داخل کشور، از طریق چند سایت، خوب عمل می کند، اما در انجام اقداماتی که حکایتگر یک اپوزیسیون باشد، تاکنون ناتوان بوده است. به صرف صدور بیانیه نمی توان اپوزیسیون ایجاد کرد. عمل جمعی، تشکل ساز است. اگر گروه های خارج از کشور نتوانند روزنامه راه بیندازند، اگر نتوانند یک تلویزیون ملی برای ایران راه بیندازند، اگر نتوانند گردهمایی های اعتراضی به سرکوب گسترده رژیم داشته باشند، ادعای هژمونی و وجود اپوزیسیون را کسی جدی نخواهد گرفت. جمعیت میلیونی ایرانیان خارج از کشور، برای گذار ایران به دموکراسی و زندگی صلح آمیز، بسیار کارها می تواند انجام دهد. در جهان غرب، گردهمایی برای ایرانیان هیچ هزینه ای جز صرف چند ساعت وقت ندارد. اما مسأله آنست که همه ما از گفتمان آرمان خواهانه و ایثارگرانه دهه چهل و پنجاه به گفتمان بی آرمان وکاسب کارانه عبور کرده ایم. گفتمانی که فقط به دنبال فایده است ، اما حاضر به پرداخت هیچ نوع هزینه ای نیست. حداقل کاری که اینک ایرانیان خارج از کشور برای دفاع از پیکارگران آزادی و حقوق بشر داخل می توانند انجام دهند، برگزاری سراسری و گسترده و همزمان" روز اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران" در کلیه کشور های جهان است. غیر از این یعنی دچار انفعال شده ایم و انفعال یعنی بی برنامه گی و پذیرش آنچه پیش می آید. همه ما گرفتار انفعال غیر قابل توجیه ایم. هر کس در برابر نقض حقوق بشر سکوت نماید، اخلاقاً در نقض حقوق بشر و سرکوب مشارکت دارد. جوانانی چون عبدالله مومنی که شبانه روز برای آزادی فعالیت می کنند و تنها چیزی که به دست می آورند، زندان است ، باید ما را به فکر وادارند. روشنفکری ایران، همیشه از مردم اسطوره سازی کرده است. هیچ کس نمی پرسد جمعیت میلیونی ایرانی خارج از کشور، که فرهیخته و بسیار ثروتمند است، برای گذار ایران به دموکراسی چه کرده است یا چه می کند؟ اگر در جامعه جهانی خجالت می کشد بگوید رئیس جمهور کشورش، احمدی نژاد است، برای آنکه او رئیس جمهورش نباشد، چه کرده است؟ آیا اگر کسی بگوید با مجموعه فعالیت هایی که شما داشته اید نشان داده اید که صلاحیت بیش از احمدی نژاد را ندارید، سخنی گزاف گفته و ما حق داریم دلخور شویم؟نباید از مردم اسطوره ساخت؛ آن هم مردمی که در طول تاریخ بلند خود فقط نظام های خود کامه ساخته اند. نظام سیاسی هر کشوری لباسی در حد قد و قامت مردم آن کشور است. اگر آن لباس کوچکتر از آنها باشد، لباس دریده خواهد شد. اگر مدعی هستیم، رژیم سلطانی ولایت مطلقه فقیه حق ما نیست، که نیست، باید آن را در عمل نشان دهیم.
البته بعضی ها اعلامیه داده اند...مسئله ما با صدور اطلاعیه حل نمی شود. تغییر گفتمان غیر دموکراتیک دهه های 40 و 50 به گفتمان دموکراتیک امروز، بسیار مثبت است. آن گفتمان به دموکراسی ختم نمی شد. در مقاله یوتوپیای لنینیستی شریعتی به بخشی از مشکل اشاره کردم. آن بحث را همچنان پیش خواهم برد تا دریافت خود را از مسأله بیان نمایم. اما آن گفتمان اگر چه بهداشتی نبود و نمی توانست به دموکراسی ختم شود، ولی در عین حال نکات مثبتی هم داشت. یکی از ویژگی های آن گفتمان این بود که به هر حال آرمانی وجود داشت و افراد برای آرمان هایشان مبارزه می کردند؛ اما ما نه تنها ایدئولوژی های توتالیتر را کنار نهادیم، بلکه آرمان خواهی را هم رها کرده ایم. مبارزه را هم تعطیل کرده ایم و اندکی نمی اندیشیم که اگر تا ابد در باره مفهوم آب بحث و گفت و گو کنیم، از دل مفهوم آب ، آب بیرون نمی آید. اگر تا ابد در باره مفهوم آزادی و دموکراسی گفت و گو کنیم، از دل این مفاهیم آزادی و دموکراسی بیرون نخواهد آمد. نسل دهه چهل و پنجاه، فلسفه و تئوری را مسخره می کرد ، آن را بورژوایی می خواند و فقط به پراتیک می اندیشید. نسل امروز به درستی به دنبال نظریه و تئوری است، اما عمل را به فراموشی سپرده و دموکراسی را به " روش" و " داور حل منازعه" تقلیل داده است. دموکراسی " ارزش " و " آرمان" تلقی نمی شود و تصور می شود که مفت به چنگ می آید. از این رو، " فایده گرایان بدون هزینه" یعنی کسانی که بدون پرداخت هزینه لازم برای رسیدن مقصد، می خواهند دولت را در چنگ بگیرند، کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان و دیگر مبارزان آزادی را تنها گذاشته اند. ما نه تنها هیچ کاری برای اینان انجام نمی دهیم، بلکه در حد رساندن صدای آنان به گوش جهانیان نیز کاری نمی کنیم. به فکر زندانیان باشیم، آنها را تنها نگذاریم، همه ما در زندانی شدن آنها اخلاقاً مسئول هستیم. شجاعانه با وجدان خود روبرو شویم.

0 نظرات:

در خانه دوم هوگو چاوز چه مي‌گذرد؟

۶:۵۷ bamardum 0 نظر

پس از تغيير کنسول سفارت ونزوئلا در تهران به دليل يک رسوايي اخلاقي، تعداد زيادي از دختران جوان زير ۲۵ سال ايراني در اين سفارت استخدام و هرچند توانايي زيادي در مترجمي و انجام فعاليت‌هاي ديپلماتيک دارند، در عوض زينت‌دهنده مجالس و ميهماني‌ها و بزم‌هاي شبانه کارکنان اين سفارتخانه شده‌اند
در حالي که ايران خانه دوم هوگو چاوز، رئيس‌جمهور ونزوئلا خوانده شده و وي با چفيه بر يادبود شهداي دفاع مقدس حضور پيدا کرد، گوشه‌هايي از فساد اخلاقي موجود در سفارت ونزوئلا در تهران افشا شد.به گزارش خبرنگار «بازتاب»، پس از تغيير کنسول سفارت ونزوئلا در تهران به دليل يک رسوايي اخلاقي، تعداد زيادي از دختران جوان زير ۲۵ سال ايراني در اين سفارت استخدام و هرچند توانايي زيادي در مترجمي و انجام فعاليت‌هاي ديپلماتيک دارند، در عوض زينت‌دهنده مجالس و ميهماني‌ها و بزم‌هاي شبانه کارکنان اين سفارتخانه شده‌اند.
در ميهماني‌هاي اين سفارتخانه که با سرو مشروبات الکلي همراه است، دختران ايراني با وضع زننده‌اي حضور پيدا مي‌کنند. کارکنان سفارت ونزوئلا همچنين دختران جوان ايراني را طبق رسم خاصي بين خود قرعه‌کشي مي‌کنند.اين در حالي است که هنوز آثار اقدامات کنسول سابق ونزوئلا در تهران که پس از رسوايي اخلاقي رابطه وي با يک زن شوهردار ايراني اخراج و موجب تغيير ناگهاني تمام اعضاي اين سفارتخانه شد، باقي مانده است.گفته مي‌شود ديپلمات‌هاي جديد سفارت ونزوئلا که اکثرا بدون سابقه ديپلماتيک هستند، با انداختن چفيه و گرفتن تسبيح، به مزاح مي‌پردازند.دبير اول سفارت نيز که از کارکنان لجستيک شرکت HP در ونزوئلا بوده، فاقد هرگونه سابقه ديپلماتيک مي‌باشد و گفته مي‌شود اين وضعيت حتي مورد طعنه ديگر ديپلمات‌هاي کشورهاي آمريکاي لاتين شده است.
منبع: ميزان نيوز


کودتا عليه آزادي و جمهوريت

در حالي كه ابعاد موج جديد سركوب منتقدان در ايران هر روز بيشتر و آشكارتر
مي‌شود، فعالان سياسي روز به روز بيشتر به اين نتيجه مي‌رسند كه برنامه "معامله با خارج – سركوب در داخل" به طور جدي در دستور كار دولت قرار گرفته است. اما موج محكوميت بحران‌سازي‌هاي اخير دولت در داخل كشور به حدي گسترده است كه جبهه‌اي از محافظه‌كارترين بخش‌هاي جبهه اصلاحات تا دگرانديشان مخالف نظام را در برابر اين سركوب‌ها قرار داده است.
اتفاقاتي نظير توقيف و فيلتر شدن خبرگزاري ايلنا، پلمب دفتر سازمان ادوار تحكيم وحدت و بازداشت اعضاي آن، بازداشت اعضاي دفتر تحكيم، لغو امتياز روزنامه مشاركت، پيدا شدن دلايل جديد براي توقيف روزنامه هم ميهن و ادامه فشار بر مطبوعات منتقد، بازداشت منصور اسانلو و چندين اتفاق ديگر از اين دست كه همگي در هفته گذشته انجام گرفت، نشان مي‌دهد كه موجي جديد براي برخورد با همه منتقدان از اصلاح طلب تا دگرانديش در دستور كار دولت قرار گرفته است.
اما در سمت مقابل، احزاب و گروههاي اصلاح طلب نظير جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب، كانون نويسندگان ايران، فعالان جنبش زنان و فعالان دانشجويي نيز يكصدا به اعتراض به اين برخوردها برخاسته‌ و ديگران را نيز به ايستادگي در برابر اين روند دعوت كرده‌اند؛ روند سركوبي كه به عقيده بسياري از فعالان سياسي و اجتماعي، در راستاي بسترسازي براي سازش با كشورهاي غربي در زمينه پرونده هسته‌اي انجام مي‌شود. در همين ارتباط محمدعلي ابطحي، رييس دفتر و معاون خاتمي در سايت شخصي خود مي‌نويسد: "علاوه بر دستگيري هاي قبلي، ۱۶ نفر در مسائل دانشجوئي، در اين روزها دستگير شده اند. دفاتر کاري تحکيم وحدت پلمپ شده است. قبلاً هم در سالي که در آن هستيم، دانشجويان مورد تعرض قرار گرفته بودند. افراد ديگري هم دستگير شده اند. بعد از توقيف هم ميهن، ايلنا هم توقيف شد. از راديوهاي خارجي هم مي شنويم که مي گويند ايران در مسائل هسته اي حرکتش آرام تر شده است. در عالم سياست پيش بيني مي شد که سازش با قدرت هاي خارجي با قرباني کردن و فشار بر گروه هاي داخلي همراه خواهد بود."
منبع: روز

0 نظرات:

از دامن زدن به نارضايتي عمومي پرهيز کنيد

۶:۵۳ bamardum 0 نظر

بيش از420 فعال سياسي، اجتماعي، فرهنگي و دانشگاهي با انتشار بيانيه اي ضمن اعتراض به برخوردهاي انتظامي ـ امنيتي با دانشجويان و فعالان دانشجوييبه مسئولان "بلندپايه کشور هشدار" دادند که "راه ها و روش هايي را برگزينند که تنها در مسير تحقق آرمان هاي ملت باشد، و از بکارگيري روش هايي که به نارضايتي هاي عمومي، از جمله خانواده هاي دانشجويان دامن مي زند" بپرهيزند.
متن اين بيانيه به اين شرح است:
مقام هاي انتظامي- امنيتي در سالروز حادثه 18 تير در جهت مهار اعتراض هاي قانوني دانشجويي و فعالان دانشگاهي، که چيزي چون اجراي قانون، رعايت حقوق بشر و آزادي دوستان هم بندشان را نمي خواهند، دست به دستگيري هاي گسترده، ضرب و جرح دانشجويان متحصن و معترض و بستن در خوابگاه ها و دفاتر احزاب و گروه هاي دانشجويي زده اند.
در آخرين مورد از اين دست اقدام ها که با هدف تشديد فضاي رعب و وحشت در کشور و فرو پاشاندن تشکل هاي دانشجويي صورت مي گيرد، در روز دوشنبه 18 تيرماه 86 شش تن از اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت، که در اعتراض به تداوم بازداشت 8 دانشجوي دانشگاه اميرکبير در برابر اين دانشگاه متحصن شده بودند، مورد تهاجم قرار گرفته، پس از دستگيري و بازداشت به مکان يا مکان هاي نامعلومي انتقال داده شدند. در پي اين برخورد غيرقانوني، محل دفتر رسمي "سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي" ( ادوار تحکيم وحدت) نيز مورد تهاجم مسلحانه ماموراني از نيروهاي انتظامي اي قرار گرفت که به دروغ به مردم مي گفتند در حال دستگيري توزيع کنندگان مواد مخدرو مبارزه با قاچاقچيان هستند. در جريان اين تهاجم نيز دست کم شش تن از اعضاي شوراي مرکزي سازمان يادشده، و حتي مادر سالخورده يکي از دانشجويان بازداشت شده، دستگير شده و به نقطه اي نامشخص انتقال يافتند و بخشي از اموال اين گروه قانوني تخريب و يا توقيف شد.
تهاجم به فعالان دانشجويي و تحت فشار قرار دادن دانشجويان در محل تحصيل يا خوابگاه هاي آنان در شرايطي صورت مي گيرد که ديگر فعالان حقوق بشر، از جمله دست اندرکاران استيفاي حقوق زنان، نهادها و سنديکاهاي کارگري، روزنامه نگاران و مديران مطبوعات در ماه هاي اخير زير بالاترين فشارها و اتهام ها قرار گرفته اند.
اين گونه برخوردها به صورت آشکار و روشن با روح و مفاد قانون اساسي ايران، اعلاميه جهاني حقوق بشر و به ويژه مصوبه مجمع عمومي سازمان ملل با عنوان "اعلاميه حقوق ومسئوليت هاي افراد، گروه ها وارگان هاي دست اندرکار ارتقاء وحمايت از حقوق بشر جهاني وآزادي هاي اساسي"- که ايران متعهد به اجراي کامل آن است- مغايرت دارد و حقوق اساسي و آزادي هاي شهروندان، از جمله دانشجويان را براي برگزاري تجمع هاي مسالمت آميزسلب مي کند.
در اصل 9 قانون اساسي ايران تصريح شده است: "درجمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال و وحدت و تماميت ارضي کشور از يکديگر تفکيک ناپذيرند و حفظ انها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي و تماميت ارضي ايران کمترين خدشه اي وارد کند و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي کشور آزاديهاي مشروع را، هرچند با وضع قوانين و مقررات، سلب کند."
در اصل 27 قانون اساسي نيز آمده است: "تشکيل اجتماعات و راهپيمائي ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مباني اسلام نباشد، آزاد است." اين اصل از جمله معدود اصول قانون اساسي ايران است که در نحوه ي اجراي آن بحثي از "قانون" ويا تصويب"قانون تفصيلي" نيامده است. به معناي ديگر، اصل 29 ادامه ي طبيعي اصل 9 قانون اساسي است که اذعان دارد هيچ مقامي حق ندارد حتي با وضع قوانين و مفررات "آزادي مشروع تشکيل اجتماعات و راهپيمائيهاي غيرمسلحانه و مسالمت جويانه" را از آحاد ملت ايران سلب کند.
دانشجويان تحصن کننده در برابر دانشگاه اميرکبير و تجمع کنندگان در محل دفتر "ادوار تحکيم وحدت" نه تنها دست به کوچکترين اقدام غيرمسالمت جويانه اي نزده بودند، بلکه با آرامش خواستار دستيابي به حقوق مسلمشان، از جمله آزادي دوستان دانشجوي خويش، بوده اند. اين حقي است که در بند يک ماده 20 اعلاميه جهاني حقوق بشرمورد تاکيد قرار گرفته است: "هرشخصي حق دارد از آزادي تشکيل اجتماعات، مجامع و انجمنهاي مسالمت آميز بهره مند گردد."
ما امضا کنندگان اين بيانيه، ضمن اعتراض به تشديد فضاي ناامني و بي ثباتي در کشور از طريق سلب آزادي هاي اساسي ملت و برخوردها و بازداشت هاي غيرقانوني، از جمله دستگيري هاي اخير، خواستار آزادي فوري اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت، اعضاي ادوار تحکيم وحدت و هچنين 8 دانشجوي بازداشت شده دانشکده اميرکبير هستيم.
ما، فعالان سياسي، اجتماعي، فرهنگي ودانشگاهي، به مسئولان بلندپايه کشور هشدار مي دهيم که راه ها و روش هايي را برگزينند که تنها در مسير تحقق آرمان هاي ملت باشد، و از بکارگيري روش هايي که به نارضايتي هاي عمومي، از جمله خانواده هاي دانشجويان دامن مي زند، و نيز، به دليل زيرپا گذارده شدن آزادي هاي اساسي پرونده تخلفات جمهوري اسلامي از حقوق بشر هر روز در مجامع بين المللي گشوده شده و در گفت و گوهاي دوجانبه يا چندجانبه مقام هاي سياسي و ديپلمات هاي ايران با همتايان خارجي آنان مطرح گردد، به شدت پرهيز کنند.
امضا کنندگان اين بيانيه عبارتند از:محسن آرمين، محمد آزادى، حميد آصفي، زهره آقاجري هاشم آقاجري، سامر آقايي، مسعود آقايي، ناصر آملي، غلام حيدرابراهيم باي‌سلامي، هادي احتظاظي، منوچهر احتشامي، هادي احتظاظي، حميد احراري، طاهر احمدزاده، بابک احمدي، حسن احمدي، محسن احمدي، نعمت احمدى، محمود احمديان، بهمن احمدي اموئي، محمدرضا احمدي نيا، مصطفي اخلاقي، رسول اخوت، بها الدين ادب، ساجد اردبيلي، بهروز اسدنژاد، حسن اسدي زيدآبادي، رشيد اسماعيلي، مهدي اسماعيلي، مرتضى اشفاق، حميد آصفى، سهيل آصفي، حسن افتخاراردبيلي، جلال اقتدارى، اعظم اكبرزاده، زهرا اكبرزاده، علي رضا اکبرزادگان، علي اکرمي، عبدالمجيد الهامي، محمود امير احمدى، مهدي اميني زاده، حسين انصاري راد، حامد ايران شاهي، مصطفي ايزدي، مجتبي بديعي، كمال الدين بازرگانى، اكبر بديع زادگان، رحمت الله برهانى، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلي بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نويد بازرگان، ملکه بازرگان، فتانه بازرگان، مسعود باستاني، مختار باطولي، ايرج باقرزاده، روح الله باقرزاده، پروين بختيارنژاد، محمد بذرپور، محمد بسته نگار، مهدي بسته نگار، محمد بک نظري، محمد حسين بني اسدي، عماد بهاور، محمد بهزادى، حميد بهشتى، محمد بهفروزى، راضيه بوستانکار، مرضيه بوستانکار، جلال بهرامي، صفا بيطرف، زهرا بيگري، صديقه بيگري، طاهره بيگلري، مريم بيگلري، مسعود پدرام، جعفر پناهي، عباس پوراظهرى، سعيد پورعزيزي، رضا پويان، محمود پيش بين، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان، عباس تاج الديني، سيدمصطفى تاج زاده، عبدالرضا تاجيك، حميد تاجرنيا، هادي تفنگچي، مصطفى تنها، رضا تهرانى، مسعود توانگر، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، خالد توكل، مريم جعفري، رضا جعفريان، حميدرضا جلائى پور، جلال جلالي زاده، علي جمالي، مجتبي جهاني، رضا حاجى، مجيد حاجي بابائي، بهمن حافظى، سعيد حبيبي، مهدي حبيبي، سعيد حجاريان، طه حجازى، آرش حجتي، حميد حديثي، علي حديثي، حسين حريرى، حميد حسامي، آيدين حسنلو، بهزاد حق پناه، جمشيد حقگو، فاطمه حقيقت جو، وحيد حقيقي، على حكمت، ابوالفضل حكيمى، عبدالكريم حكيمى، مجيد حكيمى، محمد رضا حمسى، مريم حيدري، مجتبي خاکپور، جعفر خائف، نبي اله خانزاده مرخالي، هادي خانيكي، رضا خجسته رحيمي، ابراهيم خدادادى، مهدي خدادادى، امير خرم، حسين خطيبي، محمد خطيبي، مجتبي خندان، ابراهيم خوش سيرت سليمي، اسماعيل خوش محمدى، هوشنگ خيرانديش، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، محمد داديزاده، محمدمهدى دانشيان، فريبا داودي مهاجر، محمود درد كشان، محمود دل آسايى، ، عباس دهقان نژاد، مصيب دوانى، پروين دخت دفتري، ابراهيم دينوي، فاطمه راكعي، محمد صادق ربانى، تقي رحماني، حسن رحماني، جواد رحيم پور، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، جعفر رسولي، محمد صادق رسولي، احد رضائى، اصغر رضائى، بيوك رضائى، عبدالعلي رضائي، محمد رضائي، بهمن رضا خانى، سعيد رضوى فقيه، حسين رفيعى، عبدالله رمضان‌زاده، مهدى رهنما، رضا رئيس طوسى، نفيسه زارع کهن، فياض زاهد، جمال زره ساز، علي زرين، اکبر زماني، محمد ابراهيم زمانى، پرويز زندى نيا، احمد زيدآبادى، محمد رضا زهدى، سيد مجتبي سادات، عليرضا ساريخانى، جليل سازگارنژاد، احمد ساعى، نسرين ستوده، سعيده سحابي، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، عيسي سحرخيز، فرزاد سخنور، محمد سرچمى، بيوک سعيدي، عبدالفتاح سلطاني، مرتضي سلطانيه، محمد جواد سليماني، علي سماواتيان، علي سميع نژاد، علي سياسي راد، محمدعلي سيدنژاد، سيد محمد علي سيف‌زاده، هاله سينکي، محمود شاددل بصير، ابراهيم شاكرى، لاله شاکري، تقى شامخى، على شاملومحمودي، محمد شانه چى، حسين شاه حسيني، مريم شباني، جواد شرف الديني، شهلا شرکت، سعيد شريعتي، محمد شريف، حجت الله شريفي، معصومه شفيعي، كاظم شكري، مازيار شکوري گيلچالان، الله وردى شمبورى، ماشا الله شمس الواعظين، احمد شهامت دار، حسن شهبازي، صابر شيخ لو، احمد شيرزاد، مهدي شيرزاد، سعيد شيركوند، فيروزه صابر، هدي صابر، محمد صاحب محمدي، محمد صادقي، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادى، رضا صدر، احمد صدري، سميرا صدري، محمود صدري، باقر صدري نيا، مظفر صفري، مهدى صراف، فضل الله صلواتى، كيوان صميمى، جليل ضرابي، على اشرف ضرغامى، فريدون ضرغامى، سيد شهاب الدين طباطبائي، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اكبر طاهرى، بهروز طاهري، بهزاد طاهري، رئوف طاهرى، سيامک طاهري، محمد طاهرى، امير طيراني، کيان ظهرابي، هما عابدي، آرزو عابديني، وحيد عابديني، سيد جعفر عباس زادگان، عباس عبدي، فيض‌اله عرب سرخي، روئين عطوفت، جواد علائي، باقر علائي، علي علوي، عليرضا علوى تبار، محمدباقر علوى، رضا عليجاني، على عليزاده نائينى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، على اصغر غروى، عليرضا غروى، ماجد غروى، مسيح غروى، سعيد غفارزاده، محمد حسين غفارزاده، مسعود غفاري، على غفرانى، مهدى غنى، فريده غيرت، محمدتقى فاضل ميبدى، مجتبي فتحي، باقر فتحعلي بيگي، مهدي فخرزاده، مرتضي فلاح، ارسلان فلاح حجت انصاري، مقصود فراستخواه، پويان فخرآيي، غفار فرزدى، شهين فرزين پژوه، حسن فرح آبادي، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فرهودي نيا، حسن فريد اعلم، احمد قابل، هادى قابل، حسين قاضيان، عباس قائم الصباحي، خسرو قشقايى، ماهرو قشقايى، رحمانقلى قلى زاده، مهدي قلي‌زاده اقدم، عبدالحسين قمي زاده، عبدالمجيد قندى زاده، نظام الدين قهارى، مصطفى قهرمانى، حجت الله قياسى، رحمان كارگشا، امير حسين کاظمي، مرتضى كاظميان، جعفر كامبوزيا، هادي كحال‌زاده، محسن كديور، منوچهر كديور، خسرو كردپور، مسعود كردپور، على كرمى، حامد کشاني، فريدون کشکولي، ناصر کميليان، پروين كهزادى، الهه كولائي، يعقوب كوثرى، محمد كيانوش‌راد، بهناز كياني، بيژن گل افرا، فاطمه گوارايي، علي اصغر گواهي، اکبر گنجي، مسعود لدنى، حسين لقمانيان، احسان مالکي پور، محمد تقى متقى، حسين مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدي، نوشين محمدي، محمد محمدى اردهالى، فخرالسادات محتشمي پور، سيد على محمودى، احمد مدادي، فريد مدرسي، حسين مدني، سعيد مدنى، ماشاءالله مديحى، مرضيه مرتاضي لنگرودي، فريد مرجائي، مصطفى مسكين، رضا مسموعى، ضيا مصباح، ليلا مصطفوى، مصطفى مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، مهدي معتمدي مهر، احمد معصومي، بدرالسادات مفيدى، مرتضى مقدم، علي مقيمي، فهيمه ملتى، ابوذر ملکي، عمار ملکي، کاظم ملکي، مجيد ملکي، محمد ملکي، مصطفي ملكيان، علي مليحي، احمد منتظرى، سعيد منتظرى، قدرت منصوري، خسرو منصوريان، کياندخت مهدوي، كيوان مهرگان، آمنه موسوي، سيدرضا موسوى سعادتلو، سيد علي اکبر موسوي خوئيني، يوسف مولائي، على مومنى، محمود مومنى، امير ميرخانى، سيد سراج الدين ميردامادي، وحيد ميرزاده، فرشته ناصرگيوه چى، حسن نراقى، امير سعيد نصراللهي، محمود نعيم پور، احمد نعمت زاده، جعفر نقمي، محمود نكوروح، امير نكوفر، محمد تقى نكوفر، سيد حميد نوحى، امير حسين نوربخش، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، صالح نيكبخت، غلامرضا نيک صفت، احمد هادوي، محمد هادي هاديان، هادى هادى زاده يزدى، فريد هاشمي، حميد هداوند، سيدهاشم هدايتي، خليل هراتي، عليرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپايى، منصور وفا، باقر ولى بيك، جليل ولى بيك، سجاد ويس کلاري، اعظم ويسمه، رحيم ياورى، على فريد يحيايى، محمود يگانلي، كاظم يزدى، ابراهيم يزدى، حسن يوسفى اشكوري، حسن يوسفيان آراني.

0 نظرات:

چند خبر

۲:۱۹ bamardum 0 نظر

يك هزار مدافع حقوق برابر با صدور بيانيه اي خواستار آزادي فوري دانشجويان زنداني شدند
امروز در سالگرد واقعه 18 تیر، شش تن از فعالان جنبش دانشجویی: بهاره هدایت (دبیر کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت و فعال جنبش زنان) به همراه پنج تن دیگر از اعضای شورا مرکزی تحکیم (محمد هاشمی، علی نیکو نسبتی، مهدی عربشاهی، حنیف یزدانی و علی وفقی) که با استناد به اصل 27 قانون اساسی مبنی بر آزادی اجتماعات، در مقابل دانشگاه امیرکبیر (در خیابان ولیعصر)، کنار هم نشسته بودند (و پلاکاردهایی برای آزادی دوستان شان در دست داشتند)، دستگیر و زندانی شدند. این شش فعال دانشجویی آنجا نشسته بودند تا بگویند چرا پس از گذشت 2 ماه از بازداشت 8 تن از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (عباس حکیم زاده، علی صابری، احمد قصابان، مقداد خلیل پور، مجید توکلی، پویان محمودیان، مجید شیخ پور، احسان منصوری) با نادیده گرفتن کلیه قوانین و ضوابط آیین دادرسی، از داشتن وکیل محروم هستند و 2 نفرشان هنوز از تماس یا ملاقات با خانواده خود محروم مانده و در انفرادی به سر می برند؟ صبح امروز این شش جوان عدالت خواه، مظلومانه نشسته بودند تا خواهان آزادی هرچه سریعتر دوستان دانشجوی خود شوند. اما نه فقط تحصن کوچک و مسالمت آمیز و قانونی شان با خشونت و دستگیری آنها پایان داده شد بلکه چند ساعت بعد ناگهان به دفتر سازمان ادوار تحكيم وحدت نیز یورش برده و با پلمب غیرقانونی آن، همه کسانی را که در آن مکان حضور داشتند (عبدالله مومني، بهرام فياضي، مرتضی اصلاحچی، مجتبی بیات، عزت الله قلندری، حبیب حاج حیدری، مسعود حبیبی، سعید حسین نیا، آرش خاندل و اشکان غیاسوند) بازداشت کرده اند و امروز بهاره هدایت، به عنوان تنها دختر در میان جمع 16 جوان دستگیرشده دیگر، احتمالا یکه و تنها در بخش زندان زنان زیر فشار روحی و روانی بیشتری قرار داد. پیش از آن نیز برای برخی از فعالان دانشجویی دیگر که در جنبش زنان نیز فعال هستند، احکام سنگین و غیرقابل باوری صادر کرده اند. نمونه بسیار تاسف برانگیز آن، حکم سنگین دلارام علی است که در تجمع قانونی و مسالمت آمیز 22 خرداد میدان هفت تیر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و در دادگاه انقلاب به 2 سال و 10 ماه حبس قطعی و 10 ضربه شلاق محکوم شد یا آزاده فرقانی، نسیم سلطان بیگی و بهاره هدایت، که صرفا به اتهام شرکت در تجمع قانونی و مسالمت آمیز 22 خرداد، به 2 سال حبس تعلیقی محکوم شدند. به راستی معلوم نیست بر سر قانون اساسی که حق تجمع و تحصن را با صراحت به رسمیت شناخته، چه آمده است، که این چنین حتا از تحصن مدنی شش نفر از فعالان دانشجویی که به تنهایی بر زمین سرد محیط متعلق به خودشان (یعنی دانشگاه) روی زمین نشسته اند نه تنها جلوگیری می شود بلکه آنان را زندانی می کنند و 10 نفر دیگر را لابد به جرم «تجمع در آپارتمانی کوچک» متعلق به خودشان (دفتر ادوار تحکیم) بازداشت می کنند؟ آن 8 نفر دانشجوی جوان دانشگاه پلی تکنیک و امروز این 16 جوان فعال در جنبش دانشجویی و نیز دختران جوان و مدافع حقوق برابر همچون بهاره هدایت، دلارام علی و... همگی فرزندان سرافراز این جامعه و نیز جنبش زنان هستند که امروز بدون هیچ ضابطه ای به زندان ها سپرده شده اند یا احکام سنگین دریافت کرده اند. ما زنان این مرز و بوم ، این جوانان برومند را با خون جگر بزرگ کرده ایم و آنان را در جامعه ای مملو از اعتیاد رو به گسترش مواد مخدر، و جرم و خشونت رو به تزاید، سالم و آزادمنش بار آورده ایم، ما آنان را بزرگ کرده ایم تا با شور و ایمان لایزال شان به احقاق حق و آزادی، برای سرزمین شان خوشبختی و عدالت به ارمغان آورند، تا زندگی ساز شوند، تا ارزش های زیبای برابری انسان ها را پاس بدارند، تا شعله های امید به فردای بهتر را زنده نگه دارند. پس چرا باید مورد ضرب و شتم قرار گیرند و زندانی شوند و از آموخته های انسانی مادران شان در «اعتراف نامه ها»، به «توبه» مجبور شوند ؟ شما ای «پدران حکومتی»، بدانید ما زنان ایران زمین با احساس و عشق مادرانه، این جوانان را با وجود هزاران تنش و خشونتی که در جامعه ایجاد کرده اید، بزرگ کرده ایم و به آنان آموخته ایم که هرآن چه خوبی و زیبایی و رفاه و خوشبختی را برای خود می خواهند با بقیه مردم هموطن شان تقسیم کنند. این موج خشونتی که امروز راه انداخته اید، خواهی نخواهی مادران این مملکت را در برابر خودتان قرار داده اید. ما زنان همواره در زندگی خود صبور بوده ایم تا زندگی بهتری برای فرزندان مان بسازیم، اما بدانید اگر پای زندگی فرزندان مان به میان آید، «صبر» و «خاموشی» را فراموش خواهیم کرد. چرا که امروز احساس می کنیم وظیفه انسانی و اخلاقی و نیز مادرانه ماست که فرزندان مان را از خشونت و تحمل مجازات های غیرمنصفانه و غیرقانونی، حفظ کنیم و البته می دانیم هیچ سلاحی نداریم به جز عشق به آینده فرزندان سرزمین مان، از این رو با چنگ و دندان هم که شده آن را پاس خواهیم داشت. همچون وقتی که در خانواده سینه سپر می کنیم و جگر گوشه هایمان را از خشونت برخی «پدران» کم تحمل شان حفظ می کنیم، امروز نیز در برابر این موج خشونت، سینه مادرانه خود را سپر خواهیم کرد و برای آزادی فرزندان مان لحظه ای از تلاش دست نخواهیم کشید
ادوارنيوز
منصور اسانلو ربوده شد
در ساعات پاياني روز گذشته، اتوبوس عمومي حامل منصور اسانلو، رئيس هيات مديره سنديکاي کارگران شرکت واحد تهران وحومه در محدوده دويست متري خانه او در شرق تهران توسط يک دستگاه خودروي پژو متوقف شده و وي به زور به داخل پژو منتقل گرديده است. ماموران لباس شخصي، سپس وي را با خود برده اند و در حالي که فضاي محل ربودن خياباني، با ضرب و شتم شديد اسانلو فريادهاي او، به شدت ملتهب بوده، به مردم معترض گفته اند که "داريم دزد دستگير مي كنيم".
خبرهاي رسيده از انتقال منصور اسانلو به نقطه اي نامعلوم حکايت مي کند. برخي از منابع خبري نيز گزارش داده اند که راننده ي اتوبوسي که منصور اسانلو سوار آن بوده است حادثه را به همکاران و خانواده ي او خبر داده و هم اينک ماموران 110 نيروي انتظامي براي "رسيدگي" به ماجرا در خانه اسانلو به سر مي برند. ابراهيم مددي، نائب رئيس سنديکا که به تازگي از بازداشت چند روزه توسط وزارت اطلاعات رها شده است از علل ربودن خياباني منصور اسانلو ابراز بي اطلاعي کرده و ضمن محکوم کردن نحوه برخورد ماموران امنيتي و ضرب شتم شديد رئيس سنديکاي کارگران شرکت واحد خواستار آزادي بدون قيد و شرط و سريع وي شده است.
روز
بازداشت شدگان 18 تيرماه 1386, دانشجویان و تمام زندانيان سياسی را آزاد کنيد
درهیجدهم تیر ماه 1378، ماموران انتظامی و لباس شخصی های رژیم چنان براین اقامتگاه دانشجویی تاختند و ازآن ویرانه ای ساختند که یادآور فردای آزادی خرمشهر از چنگال ارتش جنایتکار بعثی بود. همه چیز آسیب دیده بود. شیشه خرده و خون و سیاهی آتش زدن های عمدی همه حا را فرا گرفته بود. فاجعه در حدی بود که هیچ هنر عکاسی و هیچ هنر گزارشگری توان به تجسم کشیدن این صحنه ها را نداشت.امروز در هشتمين سالگرد قيام دانشجويی 18 تير , اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که از ساعت ۶ صبح در پاسداشت ۱۸ تیرماه و در اعتراض به ادامه بازداشت ۸ دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک در برابر دانشگاه پلی تکنیک متحصن بودند مقارن ساعت ۷:۳۰ دقیقه با حمله نیروهای انتظامی و لباس شخصی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شده اند. گزارش شاهدان عینی از درگیری دانشجویان پیش از بازداشت با پلیس حکایت دارد.بنابرگزارشات رسیده حدود ساعت 11 صبح امروزنیز مامورین لباس شخصی با حمله به دفتر ادوار و شکستن درب وارد این مکان شده و دانشجویان و افراد حاضر در آنجا را دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده اند. گفته میشود در جریان این حمله، ماموران به شلیک دو گلوله نیز اقدام کرده اند.
در دو سال اخیر که دولت نهم یک انقلاب فرهنگی دوم را پیگیری میکند، فشار براستادان و دانشجویان روز به روز فزونی گرفته است. حاکمیت برای تداوم قدرت خود محدوده آزادیهای همه ملت، بویژه دانشجویان را با اخراج از دانشگاهها، ارسال پرونده ها به کمیته های انضباطی و فرستادن صدها نفراز دانشجویان دانشگاههای ایران با اتهامات واهی به دادگاههای انقلاب، تنگ تر میکند.امروز ايران با نابساماني هاي اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي , سياسي و خطر جنگ و تجزيه روبرو است.جنبش دانشجوئی با تمام وجود و با تحمل هزينه های سنگين در مقابل سرکوب ايستاده , توطئه ها و نقشه های سرکوبگران و گردانندگان رژيم را خنثی ميکند. ما بر این باوريم که قشر دانشجو از هشیارترین و آگاهترین اقشار جامعه است و باید بتواند آزادانه و با مسالمت خواسته های صنفی و سیاسی واجتماعی خود و ملت ایران را به گوش جهانیان برساند. دانشگاه باید از استقلال کامل، همچون همه دانشگاهها ومراکز معتبر علمی جهان، برخوردار باشد. جبهه ملی ایران خواستار آزادی و بازگشت به کلاس درس همه دانشجویان و آزادی تمام زندانيان سياسی که بمناسبت بیان عقیده درزندان هستند, میباشد
جبهه ملی ایران آمریکا
هیجدهم تیر 1386
گزارش دریافتی: با نزدیک شدن ۲۲ تیرماه، هجدهمین سالروز ترور دکتر قاسملو، رهبر فقید حزب دمکرات کردستان ایران به دست دیپلمات تروریستهای جمهوری اسلامی در اتریش و آمادگی مردم کردستان برای اعتصاب عمومی در این روز، همچون سالهای گذشته، جو شدید امنیتی در شهر سقز که یکی از شهرهای بزرگ و استراتژیک کردستان میباشد و در ۲ سال گذشته، همگام با شهر مهاباد پیشقدم و مبتکر اعتصاب بازار بوده، برقرار شده‌ است.
در طی هفته گذشته صدها اعلامیه و تراکت با مضامین دعوت به اعتصاب عمومی در بین بازاریان و اصناف و رانندگان سقز توزیع شده است و به وسیله تماس تلفنی نیز از کسبه بازار دعوت به عمل میاید که همچون ۲ سال گذشته در این اعتصاب سراسری که میرود به سنتی فراگیر تبدیل شود، شرکت کنند.
رژیم و نیروهای سرکوبگر نیز با ترس و اضطراب نظاره‌گر بوده و با گسیل کردن صدها نیروی ضد شورش از شهرهای تکاب و میاندواب به شهر سقز، عملا قصد ترساندن و زهر چشم گرفتن مردم سقز و به خشونت کشیدن این حرکت و اعتصاب آرام و مدنی مردم سقز را دارد و در طی چند روز گذشته اداره اطلاعات با فراخواندن دها تن از اقشار مختلف مردم و بالاخص کسبه و بازاریان جو کاملأ پلیسی و امنیتی را در سقز بوجود آورده است.
اما با این حال تمام چشمها و امیدها به پیروزی دگربار اعتصاب عمومی امسال شهرهای کردنشین و مخصوصأ به ۲ شهرستان سقز و مهاباد دوخته شده است که همچون سالهای گذشته با موفقیت تمام اعتصاب را به انجام و پوزه رژیم را به خاک بمالند.
ايران پرس نيوز

0 نظرات:

اخبار غير رسمي در مورد مجازات يک مرد در تاكستان

۲۰:۴۳ bamardum 0 نظر

خبر سنگسار جعفر كياني در روستاي "آقچه كند" از توابع تاكستان قزوين را اگرچه هنوز هيچ منبع رسمي قضايي تاييد نكرده است، اما اخبار غير رسمي زندان و دادگستري،‌ حكايت از اجراي حكم اين محكوم به سنگسار دارد. وكيل مكرمه ابراهيمي، همجرم فرد سنگسار شده، سنگسار اين افراد را منافي تعهدات بين المللي ايران، و اعدام آنها را، اجراي حكم بدون محاكمه و مصداق عيني قتل نفس مي داند.
گرچه خبر سه روز پس از اجراي حكم، در روستايي از توابع تاكستان قزوين، به پايتخت رسيد، اما هنوز هيچ منبع رسمي قضايي صحت يا سقم اجراي حكم سنگسار براي جعفر كياني را تاييد يا تكذيب نكرده است. با اين حال حسن قاسمي رئيس كل دادگستري استان قزوين بدون جواب روشني زمينه اجراي حکم سنگساربه خبرنگاري گفته است كه پاسخ اين سوال را از سخنگوي قوه قضائيه بگيريد.
در حالي كه پيش از اين، وي در تاريخ 30 خرداد 1386 و در زماني كه خبر احتمال اجراي حكم براي مكرمه ابراهيمي و جعفر كياني، راهي رسانه هاي ايران و جهان مي شد، و فعالان حقوق بشر ، فعالان كمپين قانون بي سنگسار در ايران و رسانه ها، فعاليتهاي زيادي را براي لغو اين حكم انجام داده بودند، در گفت و گويي با خبرگزاري فارس بصراحت عنوان كرد كه چنين حكمي در قزوين اجرا نمي شود. وي براي رفع اين شايعات، تنها منابع رسمي قضايي را براي اعلام خبر، موجه دانست. در حالي كه از روز پنج شنبه گذشته تا غروب روز يك شنبه (ديروز) با وجود پي گيريهاي فراوان خبرنگاران و با وجود انتشار غير رسمي خبر اجراي حكم در روستاي استان قزوين، هنوز خبري رسمي از اجرا شدن يا نشدن و نيز چگونگي آن توسط مراجع قضايي اعلام نشده است يا ايشان از اعلام پاسخي روشن و قابل انتشار بنام، سرباز زده اند.
سعيد اقبالي وكيل مكرمه ابراهيمي، همجرم جعفر كياني، در گفتگو با "روز" ضمن تاييد شنيدن اخبار غير رسمي سنگسار جعفر كياني، همجرم موكلش، با اظهار نگراني از وضعيت مكرمه مي گويد: "من و همكار وكيلم از آذرماه گذشته براي مكرمه ابراهيمي اعلام وكالت كرديم. و با گذشت هشت ماه از اعلام وكالت، ما هنوز موفق به خواندن پرونده موكلمان نشده ايم و اطلاعاتمان از پرونده خيلي محدود است."
وي در مورد زندگي موكلش توضيح مي دهد: "مكرمه به همراه همجرمش در اسلام شهر زندگي مي كردند و بعد به تاكستان رفتند. آنها داراي دو فرزند هستند كه از سن بچه ها هم بي خبريم اما مي دانيم كه هردو با مادرشان در زندان به سر مي برند."
قاضي صادركننده حكم ، احكام مكرمه ابراهيمي و جعفر كياني را بر اساس "علم قاضي"صادر كرده است. اقبالي دراين باره مي گويد: درخصوص احكامي كه براساس علم قاضي صادر مي شوند بحث و اختلاف نظر زيادي وجود دارد.درمورد اين پرونده نيز مهمترين مساله نداشتن شرايط احصان است. طبق اطلاعاتي كه ما داريم،‌مكرمه پرونده طلاق با همسرش داشته و احتمالا رابطه عاطفي بينشان وجود نداشته كه اين خود موجب رفع شرايط احصان و قانوني نبودن حكم رجم مي شود.
وي درباره آخرين مراجعه به دادگاه براي درخواست مطالعه پرونده ، زمان آن را هفته گذشته اعلام مي كند و مي گويد كه در آن روز هم متاسفانه موفق به صحبت با قاضي نشدم.
وكيل مكرمه، درخصوص سنگسار جعفر مي گويد كه در يكي دو روز گذشته هم خبر اعدام او را شنيده است و هم خبر سنگسارش را ولي تاكنون هيچ يك از اين دو خبر از سوي مقامهاي رسمي تاييد يا تكذيب نشده اند و خبرهاي غير رسمي حاكي از اجراي حكم هستند.
اقبالي درمورد اجراي هردو مورد سنگسار و اعدام (به جاي سنگسار) آنها را خلاف قوانين يا تعهدات كشور مي داند : "سنگسار، جدا از اينكه ناقض كرامت انساني است ، همان گونه كه بارها گفته شده عدم اجراي آن، جزء تعهدات بين المللي ايران است. و نيز اگر اعدام را به جاي سنگسار اجرا كنند – كه در مواردي ظاهرا اين اتفاق افتاده است- بايد اعلام كنيم كه متهم حق داردكه در روند يك دادرسي عادلانه، محاكمه و مجازات شود. از خصيصه هاي دادرسي عادلانه ، اطلاع متهم از اتهام خود و مجازاتي است كه ممكن است به ان محكوم شود. به نظر من اجراي احكام اعدام به جاي سنگسار صادر شده ،‌ درواقع از مصاديق اجراي حكم بدون محاكمه است و قتل عمد محسوب مي شود. ضمن اينكه سنگسار، جزء مجازاتهاي حدي است و مجازات حد،‌ از نظر فقهي قابل تغيير جايگزين كردن نيست."
درحالي كه روز گذشته خبرنگاران بسياري درصدد رسيدن به پاسخ مشخصي درباره تاييد اجراي حكم سنگسار جعفر كياني از سوي منابع رسمي قضايي بودند،‌ يك منبع آگاه و مطلع،‌ با تاييد اين خبر از انتشار نام خود در رسانه ها پرهيز كرد. وي همچنين تاكيد كرد كه اهالي روستاي "آقچه كند" در مراسم سنگسار شركت نكردند و اين مراسم توسط نيروهاي انتظامي و امنيتي حاضر در محل پايان پذيرفت.
در شرايط كنوني هراس آن مي رود كه اجراي مشابه اين حكم هر آن بر همجرم جعفر ، مكرمه، نيز تكرار شود.
روز

0 نظرات:

۲۰:۳۴ bamardum 0 نظر

سالروز قیام دانشجویی 18 تیر ماه 1378 بر تمامی آزادیخواهان گرامی باد
به دنبال یورش نیروهای امنیتی و بازداشت اعضای ارشد سازمان دانش آموختگان ؛دفتر مرکزی ادوارتحکیم وحدت پلمب شد
ادوارنیوز: با یورش نیروهای امنیتی به محل دفتر مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت)تمامی افراد حاضر در آن بازداشت شدند و دفتر مرکزی این سازمان پلمب شد.
پس از بازداشت 6 تن از اعضاي شورای مرکزی دفتر تحكيم وحدت که در مقابل درب ولي عصر دانشگاه اميركبير متحصن شده بودند ، در آغازین ساعات صبح امروز نيروهاي لباس شخصي با حمله به دفتر سازمان ادوار تحكيم وحدت ضمن شليك تير هوايي اقدام به بازداشت حاضران در دفتر آن سازمان كردند.
به گزارش "ادوارنیوز" نیروهای امنیتی پس از شلیک تیر هوایی و با شکستن درب ورودی سازمان دانش آموختگان با اعمال خشونت و به ضرب باتوم افراد حاضر در دفتر آن سازمان را بازداشت به مکان نامعلومی منتقل کردند.
عبدالله مومني ( سخنگو و عضو شورای مرکزی سازمان) بهرام فياضي (عضو شوراي مركزي سازمان) حبیب حاج حیدری (مسئول روابط عمومی سازمان) مجتبی بیات (عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم)، عزت الله قلندری و مرتضی اصلاحچی ، مسعود حبیبی، سعید حسین نیا، آرش خاندل و اشکان غیاسوند از افراد بازداشت شده در دفتر سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) هستند.
گفتنی ست نحوه هجوم نيروهاي امنيتي به دفتر سازمان ادوار تحكيم وحدت كه با شليك تير هوايي و اعمال خشونت و شكستن در همراه بوده به گونه اي شديد بوده است كه مردم منطقه با نگراني در محل حاضر مي شوند و جوياي دليل اين حمله مي شوند كه نيروهاي امنيتي براي آرام كردن جو به دروغ خود را مامور مبارزه با مواد مخدر معرفي مي كنند
بیانیه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت در اعتراض به دستگیری های روز ۱۸ تیرماه
ادوارنیوز: شورای تهران دفتر تحکیم وحدت با صدور بیانیه ای ضمن اعتراض به دستگیری های صورت گرفته در روز 18 تیر 86 خواستار آزادی هرچه سریعتر اعضای شورای مرکزی و تمامی دانشجویان دربند شد. متن کامل بیانیه به این شرح است: من از مردن نمی ترسم هراسم از نمردن زیر بار یوغ شیطان است نه از جامانده های نسل بوسفیان نه از بوجهل های حافظ قرآن نه از افعی ضحاکان من از تردیدهای کاوه می ترسم من از ماندن به هر قیمت در این ویرانه می ترسم جایی می رسد که سخن گفتن هم جرم می شود. جایی می رسد که اعتراضهای مدنی هم سرکوب می شود. سحرگاه امروز بار دیگر پستوی زندانها ستاره باران شد و ستارگان ستاره دار در چشمان زندانبانان نوری نو افکندند تا بار دیگر شاهد زیر پا گذاشتن حق و عدالت از سوی حاکمیت اقتدارگرا باشیم. موج جدید فشارها دانشجویان را به آستانه فریاد رسانده است. آنان که گوشهایشان فریاد اعتراض به اقدامات نامعقول دولت مهرورز را نمی شنود شامشان در درون دانشگاه فساد حس می کند. در طول یک روز ۶ نفر از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در روز ۱۸ تیرماه به جرم تحصن آرام جلوی درب دانشگاه امیرکبیر برای بزرگداشت وافعه ۱۸ تیر دستگیر می شوند و ساعتی نمی گذرد که نیروهای امنیتی به دفتر سازمان دانش آموختگان یورش آوردند و در اقدامی خودسرانه و خلاف حقوق شهروندی ۹ نفر از دوستانمان را می ربایند. اما این همه برای چیست؟! دانشجویان تاوان چه چیز را پس می دهند؟ همسنگرانمان در دانشگاه پلی تکنیک به کدام دلیل قریب به ۲ ماه است که در بازداشتگاههای امنیتی تحت شکنجه قرار گرفته اند؟ آیا جز اینست که امروز دانشجویان تاوان مقاومت جانانه شان در مقابل افدامات خانمان براندازانه حاکمیت یکدست شده اصول گرا را پس می دهند؟ بر چه کسی پنهان است که طی سه سال گذشته بر دانشجویان چه گذشته است و اقتدارگرایان در قالب اقداماتی چون ستاره دار کردن دانشجویان؛ بازنشسته کردن اساتید_ بخوانید اخراج آنها _ انحلال انجمن های اسلامی و کانون های فرهنگی چه سودایی را در سر می پرورانند؟ کیست که نداند که اصولگرایان مستاصل از انبوه مطالبات جامعه ایرانی اکنون کمر همت به خاموش کردن چراغ نقد و اعتراض دانشجویان بسته اند تا دانشگاهها که مهمترین کانون اعتراض دانشجویان بسته اند تا دانشگاه را که مهمترین کانون اعتراض به عملکرد نا معقولشان است به انفعال بکشانند و در مرداب ترس از اقدامات امنیتی فرو برند. شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ضمن هشدار نسبت به رویه شدن اقدامات تاریکخانه ای محافل امنیتی در سرکوب جامعه مدنی و جنبش دانشجویی اعلام می دارد که جنبش دانشجویی همچنان به رسالت خویش در دفاع از آزادی بیان و اعتراض شجاعانه وفادار خواهد بود و در مطالبه حقوق از دست رفته اش دچار لکنت زبان نخواهد شد. اعضای شورای تهران دفتر تحکیم وحدت بدین وسیله خواستار آزادی بی قید و شرط و هرچه سریعتر اعضای شورای مرکزی و تمامی دانشجویان دربند شده و اعلام می دارد که به هیچ رویی در برابر اقداماتی از این دست سکوت نخواهد کرد. شورای تهران اتحادیه
شورای تهران اتحادیه انجمن های اسلامی سراسر کشور
دفتر تحکیم وحدت

0 نظرات: