نگاهي به سير تحولات شيعيان لبنان

۲۳:۲۶ bamardum 0 نظر

نگاهي به سير تحولات شيعيان لبنان

امام مدار
ا
دكتر ابراهيم يزدي:در شماره نخست هم‌ميهن مقاله‌اي از دكتر ابراهيم يزدي منتشر شد كه مروري اجمالي بر سير تحول و اقتدار شيعيان بود.
ايشان اين سير تاريخي را به سه دوره تقسيم كرد كه در دوره سوم آن به وضعيت شيعيان لبنان به رهبري امام موسي‌صدر اشاره داشت. بخش پاياني اين مقاله كه به معرفي امام موسي‌صدر اختصاص داشت اكنون در آستانه سالگرد تولد ايشان كه 14 خرداد 1307 است به نظر خوانندگان علاقه‌مند مي‌رسد.با ورود امام موسي‌صدر به لبنان و قبول مسووليت رهبري شيعيان، تغييرات فراواني در وضعيت و موقعيت سياسي، اجتماعي و اقتصادي شيعيان به وجود آمده است. و امروز شيعيان لبنان به يكي از موثرترين و بانفوذترين گروه در لبنان تبديل شده‌اند. اين موقعيت تنها مربوط به مقاومت مسلحانه شيعيان و حزب‌الله در جنوب لبنان در برابر تجاوزات اسرائيل و دفاع از تماميت ارضي لبنان نيست، بلكه پيش و بيش از هرچيز برخاسته از قرائتي از اسلام و تشيع است كه امام موسي‌صدر به لبنانيان ارائه داده است و شيعيان لبنان در غياب موسي‌صدر همچنان به اين قرائت وفادار باقي مانده‌اند.
امام موسي‌صدر در حالي كه رهبر شيعيان لبنان بود و خود را موظف به دفاع از منافع آنان و تلاش براي بهبود وضع سياسي، اقتصادي و فرهنگي آنان مي‌دانست، اما در سطح ملي خود را مدافع سرسخت و سازش‌ناپذير منافع و مصالح لبنان و حقوق تمام لبنانيان، از هر دين و مذهب و مسلكي مي‌دانست. اين نگاه و رفتار، مصلحت‌انديشانه نبود، بلكه عميقا از فهم او از اسلام و سيره پيامبر و امامان معصوم سرچشمه گرفته بود.در ميان رهبران ديني و سياسي لبنان شايد كسي نباشد كه به اندازه امام‌موسي صدر لبنان و لبنانيان و دردها و مشكلات و خطرات آنها را درك كرده باشد. او نمونه برجسته يك روحاني عالم و آگاه به شرايط زمانه خود بود.
او در سال اولي كه در لبنان (صدر) مستقر شد با ماشين فولكس واگن كوچكش كه به سختي قامت رشيد او را در خود جاي مي‌داد، در لبنان كه ابعادش از بيروت تا مرز سوريه 60 كيلومتر و از شمال تا جنوب آن 150 كيلومتر است، يكصد هزار كيلومتر را شخصا رانندگي كرد و به روستاها، چه شيعه و چه مسيحي يا سني سر زد و از نزديك با مردم آشنا شد و اطلاعات دست اول به دست آورد. او سپس با تكيه بر اهميت سازماندهي و تشكل شيعيان، مجلس اعلاي شيعيان را به عنوان نماينده و سخنگوي كل جامعه شيعيان تاسيس كرد.
اعضاي اين مجلس با راي شيعيان انتخاب شدند. براي عضويت در اين مجلس، تنگ‌نظري‌هاي رايج ميان بسياري از دينداران و معتقدان به ايدئولوژي‌هاي مختلف، اعمال نشد. او خود در اين باره خطاب به مجلس مي‌گويد: «نياز جدي اقتضا مي‌كند كه مجلس همه را بدون استثنا در خود بپذيرد و محور مشترك همه ما قلمداد شود.» (ناي‌وني 26) به اين ترتيب برخي از اعضاي انتخاب شده، اعتقادشان را به ماركسيسم پنهان نمي‌كردند، اما اين مانع قبول عضويت آنان در مجلس نشد. در جامعه‌اي كه از نظر اقتصادي، سياسي و فرهنگي به شدت پولاريزه شده و موزائيكي، انواع انديشه‌ها وجود دارد و روابط ميان گروه‌هاي ديني، مذهي يا سياسي براساس تقابل و حذف شكل گرفته است، ارائه و عمل به يك سياست فراگير و عبور از خط قرمزهاي ذهني يا واقعي جاافتاده بسيار شجاعانه است.
استدلال امام موسي‌صدر اين بود كه شيعيان به علت محروميت‌هاي فراوان از حيث سياسي- اجتماعي و به خصوص اقتصادي اولين گروندگان احزاب چپ لبنان بودند. در ميان روشنفكران شيعه لبنان گرايش به ماركسيسم و ريشه‌هاي چپ زياد بود، اما اين يك واكنش يا عارضه محسوب مي‌شود و نبايد به اين بهانه آنان را طرد كرد. با بردباري و فرزانگي بايد با آنان برخورد نمود. تجربه صحت اين سياست را نشان داد. انتخاب امام موسي‌صدر به رهبري مجلس اعلاي شيعه، بر اساس باورهاي سنتي مبتني بر نيابت عام از امام غايب يا حق ويژه براي روحانيان و نظاير اينها نبود، بلكه انتخابي مبتني بر شايستگي و فرهيختگي بود.امام موسي‌صدر با درك شرايط ويژه لبنان و باور اساسي به ضرورت احترام به ساير اديان، سياست‌هاي خود را در ارتباط با ساير گروه‌هاي ديني – مذهبي در لبنان تنظيم كرد و به زودي نه فقط رهبر شيعيان، بلكه به يكي از رهبران استثنايي لبنان تبديل شد.امام موسي‌صدر راه علماي بزرگ شيعه به خصوص سيدعبدالحسين شرف‌الدين عاملي را پيگيري كرد. شرف‌الدين مردي روشن و خوشفكر بود. او از دكتر مصدق در ملي شدن نفت و از ناصر در ملي كردن كانال سوئز حمايت كرد. امام صدر اگرچه در كسوت روحاني بود، اما اخلاق و رفتار و ديدگاه‌هايش سنتي نيست. قرائت و فهم او از دين بيشتر به روشنفكران ديني به آيت‌الله طالقاني و مهندس بازرگان نزديك است تا سنت‌گرايان.صدر عميقا به كرامت انسان اعتقاد دارد و آزادي انسان را جزء تفكيك‌ناپذير اين كرامت مي‌داند:«برادران، آزادي برترين سازوكار فعال‌كردن همه توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي انساني است. هيچ‌كس نمي‌تواند در جامعه محروم از آزادي خدمت كند، توانايي‌هايش را پويا و موهبت‌هاي الهي را بالنده سازد. آزادي يعني به رسميت شناختن كرامت انسان و خوش‌گماني نسبت به انسان، حال آنكه نبود آزادي يعني بدگماني نسبت به انسان و كاستن از كرامت او.» (اديان در خدمت انسان ص 24).«آزادي برخلاف آنچه مي‌گويند هرگز محدودشدني و پايان يافتني نيست. در حقيقت آزادي كامل عين حق است. حقي است از جانب خدا كه حدي بر آن نيست.»«صيانت از آزادي ممكن نيست مگر با آزادي.»صدر معناي انسان خليفه خدا را «با وضوح هرچه تمامتر، استقلال بشر و آزادي او در دخل و تصرف كردن روي زمين‌» مي‌داند.امام‌موسي صدر با شناختي كه از وضعيت اجتماعي، سياسي و اقتصادي لبنان به‌دست مي‌آورد، ريشه مشكلات و خطرات را در طائفه‌گري اعلام مي‌كند:«خطري كه لبنان را تهديد مي‌كند از درون سرچشمه مي‌گيرد، از جمله طائفه‌گري و فرقه‌گرايي.»بر اين اساس، او يكي از محورهاي اساسي تلاش خود را مقابله با توطئه‌ها و تحريكات جنگ و ستيز ميان طوائف، به‌خصوص مسلمان و مسيحي متمركز مي‌كند و نقاط مشترك ميان باورهاي اديان را مطرح مي‌سازد. او ضرورت تجديدنظر اساسي در شيوه‌هاي معرفي دين را تشخيص داد و آن را با موفقيت به كار برد و توانست نه فقط جامعه شيعيان بلكه مسيحيان و سنيان را نيز متحول سازد.امام‌موسي صدر با سهولت و راحتي در ميان مسيحيان ظاهر مي‌شد و آنچنان مورد احترام بود كه از او براي انجام مراسم مذهبي در كليساها دعوت مي‌كردند. در بهمن‌ماه 1353، (فوريه 1975) هنگامي كه در كليساي كفرشيين بيروت حاضر شده و در حضور بزرگان مسيحيت به ايراد سخن مي‌پردازد، شارل‌حلو، رئيس‌جمهور وقت لبنان در اين‌باره مي‌گويد:«براي نخستين‌بار در تاريخ مسيحيت يك روحاني غيركاتوليك در يك كليساي كاتوليك و براي جمعي از مومنان در جايگاه موعظه سخن راند. اين اتفاق نه‌تنها اعجاب‌برانگيز بلكه موجب تامل و تفكر عميق و درازمدت است.» (اديان در خدمت انسان)اين درست زماني بود كه تحريكات براي ايجاد يك جنگ داخلي مذهبي – ديني در لبنان به‌شدت ادامه داشت. در يك فرصت ديگر به «دير المخلص» دعوت شد تا براي راهبان و راهبات سخن بگويد. بعد از انجام مراسم، رئيس دير به مديركل تبليغات لبنان كه خود نيز يك مسيحي بود، مي‌گويد: «آن روحانيتي كه سيدموسي ظرف يك‌ساعت در محيط دير ما پراكند، بيش از روحانيتي بود كه در مدت شش سال ما به اينها داديم.» (ناي‌وني ص 298)يك محور كليدي و راهبردي در انديشه امام‌موسي صدر كه حتي در غياب او بر لبنان حاكم است، پرهيز از طائفه‌گري و تعصبات قومي و قبيله‌اي و تكيه بر احساس ملي مشترك همه مردم لبنان است.او هيچ فرصتي را براي تعامل با سنيان لبنان چه به‌صورت ديدارها، حضور در محافل و مجالس آنان و ايراد سخن يا مكاتبه با رهبران‌شان از دست نداد.اين يك سياست راهبردي بود كه از همان آغاز استقرار در لبنان اتخاذ شده بود. روزنامه الحياه در دي‌ماه 1341 (دسامبر1962) مصاحبه‌اي با آقاي صدر انجام داده و از ايشان درباره تعدد طوايف و طائفه‌گري در لبنان پرسش كرد. صدر پس از اشاره‌اي اجمالي به دو آيه از قرآن‌كريم چنين پاسخ مي‌دهد:«به ياري خدا اين شيوه را پيش مي‌گيرم و از همه فرقه‌ها دعوت خواهم كرد تا توانمندي‌هاي خود را در سازندگي و فعاليت‌هاي مثبت به‌كار گيرند. طائفه‌اي پيش خواهد رفت كه آيينش با تحولات زمانه همراه باشد و از راه اجتهاد ديني راهكارهايي بهتر براي حل مشكلات اين روزگار ارائه دهد.» (اديان در خدمت انسان)صدر با شناختي كه از لبنان پيدا كرده بود با استفاده از اجتهاد، آييني را كه نماينده و سخنگوي آن بود با تحولات زمانه همراه ساخت و راهكارهايي عملي براي حل مشكلات كليدي لبنان از جمله جنگ و ستيز طائفه‌ها ارائه داد.محورهاي اساسي سياست‌هاي راهبردي اين رهبر شيعه در عصر جديد كه در تمام سخنراني‌هايش منعكس و از رفتارهايش آشكار است، عبارتند از: جلوگيري از درگيري ميان لبناني‌ها و فلسطيني‌ها كه به‌خصوص از جنگ 1967 و بعد از سركوب در اردن به لبنان منتقل شده بودند، جلوگيري از درگيري ميان سوري‌ها با فلسطيني‌ها و سوم جلوگيري از درگيري ميان شيعيان، فلسطيني‌ها، سوري‌ها و مسيحيان و اهل تسنن و چهارم ايجاد وحدت و هماهنگي.صدر برخلاف برخي از هم‌كسوتانش كه به‌بهانه تعلقات مذهبي، ملي‌گرايي را نفي مي‌كنند و از واژه ملي‌گرايي به‌عنوان يك «اتهام سياسي» استفاده مي‌نمايند، يك ملي‌گرا بود. او بر اين باور بود كه: «احتياج به وطن يك تفريح فكري يا تمايل به گسترش محل سكونت يا قرارداد مكتوبي نيست كه مناطق را به‌هم پيوند مي‌زند، بلكه حقيقتي است متشكل از تحول و پرورش تدريجي در جريان منافع و خطرها و مصلحت‌ها و ضررها و همچنين اشتراك واقعي در دردها و آرمان‌ها.» (ناي‌وني ص401)صدر با تكيه و استناد به آيه شريفه ياايهاالناس انا خلقناكم من ذكر و انثي...! الخ(39-13) وجود قبايل و مليت‌ها و نظاير آنها را كه مبدا شناخت و معرفت هر گروه از متعلقات گروه ديگر كه به همكاري و تعامل ميان آنها منجر شود، امري مي‌داند كه مدنظر دين است و مي‌گويد: «اگر ملي‌گرايي بر ايمان به‌عنوان عنصري برتر از ديگر عناصر تكيه نكند ما آن را نژادپرستي مي‌خوانيم. اين ملي‌گرايي است كه عده‌اي از بني‌بشر، كه داراي تاريخ مشترك و آمال و دردهاي مشابه و فرهنگي نزديك به‌هم هستند، در تاريخ اثر مي‌گذارند و آن را مي‌سازند و در نظر مبالغه مي‌كنند. اين ملي‌گرايي مرحله‌اي طبيعي در زندگي انسان بين فرديت‌ و بشريت جهاني به‌شمار مي‌آيد.» (ناي‌وني ص 214).امام‌موسي صدر براي تقويت احساس تعلق شيعيان و لبنانيان به سرزمين‌شان از هر فرصتي استفاده مي‌كرد. به عنوان نمونه، به مناسبت عيدفطر در 10/12/1369 در بيانيه‌اي كه روزنامه‌ها آن را چاپ كردند، مي‌نويسد:«اي لبنانيان... هان اينان برادران شمايند كه در رمضان آموزش ديدند و با قلب‌هاي پاك و آكنده از محبت و با انديشه‌هاي درخشان و پرتوشه از پندها و با تصميمي قاطع و مخلصانه براي ساختن لبناني زيبا و نيرومند آماده شده‌اند. ايشان دست‌هاي خود را به سوي شما دراز كرده‌اند تا با شما در دفاع از لبنان و آبادكردن آن و بهبود شرايطش همكاري كنند. پس شما نيز دست‌هاي مخلص خود را به سوي ايشان دراز كنيد و يكدل و يك‌صدا در يك جبهه به‌هم كمك كنيد. در روز ميلاد مسيح براي آزادسازي كشور كمر همت ببنديد و در برابر صهيونيست‌ها فرياد زنيد: اينجا خانه پدر من و جايگاه عبادت است كه شما لانه دزدانش كرده‌ايد.»«لبنان سرزمين است، سرزميني كه انسان آن اولين و آخرين سرمايه آن است، انساني كه عظمت لبنان را با هجرت انديشه و تلاش‌هايش پديدآورده است. چنين انساني را در اين كشور بايد صيانت كرد.» (اديان ص 21)«اگر كشورهاي ديگر پس از انسان، سرمايه‌هاي ديگري دارند، سرمايه‌ها در لبنان پس از انسان باز همان انسان است. از اين‌رو، تلاش ما در لبنان، از عبادتگاه‌ها تا دانشگاه‌ها و ديگر مراكز بايد صرف صيانت از انسان لبنان، همه انسان‌ها و همه ابعاد انسان در مناطق مختلف لبنان گردد.»«بنابراين وطنمان را نه‌تنها به‌خاطر خدا و انسان كه براي تمام بشريت و براي نماياندن چهره مبارز‌گر حق در برابر آن چهره ديگر بايد حفظ كرد.»«اي مردان و زنان مومن، بايد براي انسان و همه انسان‌ها، انسان‌هايمان در بيروت، جنوب، عكا، حومه بيروت، كرنتينا و حي‌السلم با يكديگر همدل و همنوا شويم. پس انسان لبنان را پاس داريم تا نگاهبان اين كشور كه امانت تاريخ و امانت خداوند است، باشيم.» (دين در خدمت انسان ص 22).او سپس تمام لبنانيان را مورد خطاب قرار مي‌دهد:«اي عزيزان، ميهن ما پيش از آنكه در جغرافيا و تاريخ زندگي كند در قلوب و ضماير ملت خود مي‌زيد و بدون احساس هموطني و مشاركت هيچ حياتي براي وطن متصور نيست.»اين نگرش جهان‌شمول، ملي و فراملي را با آن ديدگاهي كه منابع تشيع، غيرمسلمان را حيوان مي‌داند مقايسه كنيد!! خانم حنان معلوف، خبرنگار برجسته النهار طي مصاحبه‌اي با آقاي صدر در نيسان 1969 مي‌گويد: «من احساس مي‌كنم شما با ديگر روحانيان فرق داريد.» امام‌موسي صدر عمده‌ترين خطر براي لبنان را مربوط به بعد از درگيري‌هاي طائفي از ناحيه اسرائيل و صهيونيست‌ها مي‌داند:«همه ما در خاورميانه عربي اعم از مسلمان و مسيحي قرباني توطئه پست نژادپرستي و صهيونيستي شده‌ايم كه تمدن مادي غرب نيز او را در اين راه ياري مي‌دهد.»«پس ما در برابر اين پديده گيج‌كننده ايستادگي كرديم... ما در برابر پديده رعب‌آور ايستاده‌ايم، ايستاده‌ايم تا ثابت كنيم يگانه راه ما ادامه مقاومت در اين جنگ است و پيروزي حقيقي بي‌هيچ شك و ترديدي از آن ماست. زيرا در نزد هر مردمي اراده حيات راه پيروزي است.»«ما بايد مقاومت و ايستادگي كنيم. ما امروز در برابر تجاوز دشمن و طرح‌هاي تجاوزكارانه و دشمني‌هاي او و حس زياده‌طلبي‌اش قرار گرفته‌ايم.» (ناي‌وني ص 375).«اما مبارزه، صهيونيسم تنها به مقابله با تجاوزات اسرائيل به لبنان محدود نمي‌شود بلكه كمك به مبارزه مردم مظلوم فلسطين بخش جدانشدني از اين مبارزه است.»امام‌موسي صدر مبارزات مردم فلسطين را يك مبارزه مشروع مي‌داند كه از ديدگاه ديني اصلا نياز به بحث ندارد.هنگامي كه شارل‌حلو، رئيس‌جمهور لبنان در مجلس اعلاي شيعيان حاضر شد تا تاسيس آن و انتخاب رئيس آن را تبريك بگويد، امام‌صدر در پاسخ به او چنين گفت:«اكنون ما با تمام سرافرازي و اطمينان و با اميدي بزرگ اعلام مي‌داريم كه براي تحمل همه مسووليت‌هاي ملي و اداي وظايف خود براي نگاهباني از استقلال لبنان و تماميت ارضي آن به هر قيمت و بهايي هم كه باشد آمادگي كامل داريم. ما اعلام مي‌كنيم الان و نيز پيش از اين براي آزادسازي اراضي اشغالي با ياري‌رساني به مبارزات مقدس مردم فلسطين و مشاركت فعالانه با دولت‌هاي برادر عربي آمادگي كافي داريم و داشته‌ايم.»او ديدگاه خود و مجلس را در مورد اسرائيل و فلسطين چنين بيان مي‌كند: «درباره اسرائيل صدها كنگره بين‌المللي تشكيل و بيانيه‌هاي فراواني صادر شده است همچون آراي ديوان لاهه، پروتكل ژنو، قطعنامه‌هاي شوراي امنيت، تاكيدات مجمع عمومي سازمان ملل، قطعنامه‌هاي كميته حقوق بشر، كنگره حقوق بشر و بسياري موارد ديگر. گمان نمي‌كنم در اينجا لازم باشد بر «مشروعيت» مقاومت فلسطين در داخل اراضي اشغالي و بيرون از آن تاكيد كنم.»و بالاخره اوست كه مي‌گويد:«مرگ ما شايد صهيونيست‌ها را از اشغال كشورها باز ندارد ولي موضع ما را تقويت و تثبيت مي‌كند. فرزندان ما و مردم ما، در آينده مي‌فهمند كه پدرانشان براي چه هدفي جان‌فدا كردند. اين يگانه راه براي بقاي اين كشور و هر كشور ديگري است.» (ناي‌وني 340)او سپس مقاومت را تنها حربه براي دفع خطر خارجي مي‌داند و وسايل مقاومت را برمي‌شمارد: مجهزشدن به سلاح‌هاي جديد، تشكيل جامعه‌اي مقاوم و نيز بهبود وضع اجتماعي در مناطقي كه از سوي دشمن در معرض تهديد قرار گرفته‌اند.آنچه اكنون لبنان شاهد آن است، حضور موثر مقاومت لبنان و اقتدار شيعيان و تاثيرات دور و نزديك آن بر معادلات ملي در لبنان و در خاورميانه است.شايد اكنون فهم علت‌ها و دلايل ربوده‌‌شدن امام‌موسي صدر و حذف او از صحنه معادلات لبنان و خاورميانه بسيار آسان‌تر از هر زمان باشد.اما نگاهي عميق‌تر به لبنان نشان مي‌دهد كه افراد را مي‌توانند بربايند، اما فكر و انديشه را هرگز. امام‌موسي صدر در ضمير آگاه و ناخودآگاه جمعي مردم لبنان، مسلمان و مسيحي، شيعه يا سني حضور دارد و همچنان اثرگذار است.گفت‌وگوي خصوصي نگارنده با ح.ح از متفكران معاصر مصري

0 نظرات: