فرزاد عزیز قلبت تا ابد خواهد تپید

۱۹:۳۳ bamardum 0 نظر

فرزاد عزیز قلبت تا ابد خواهد تپید
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص
خدا ، مومنانی را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنین پایدارند را بسیار دوست دارد (سوره صف آیه 3)

امشب قطره های باران لطافت خاصی به خارج از دیوارهای زندان رجایی شهر داده . ساعت دوازده ، تاریخ میلادی یک سال به رقم هایش افزود حال که این نامه را برایت می نویسم 1-1-2009 است . برای ما که خارج از آن دیوارهای بلند تر از بلندای تاریخ هستیم چقدر زود و برای تو که آنجا هستی می دانم چقدر سخت و دیر گذشته . نامه ات به آقای اژه ای را خواندم . نامه ات نسیمی شد و"پیام عشق به انسانها" را به همه جای این زمین پهناور برد و بذر ایثار در دلهایمان کاشت . فریاد یا ایها المدثر قوم فنظر ت نفس هایمان را به شماره انداخت و تا زمانی که میخ تاریخ زندگی انسان بر تابوت زر و زور و تزویر کوبیده می شود این خط سرخ ادامه دارد . مطمئن باش نامه ات همچون قتل های زنجیره ای ، 18 تیر ماه ، پیراهن خونین در دستان باطبی ، ترور سعید حجاریان به دست سعید عسگر ، توقیف فله ای روزنامه ها ، دستگیری اصانلو ، ضرب و شتم معلمان و هزاران وقایع گوناگونی که در این سال ها رخ داده هرگز از یادها نخواهد رفت و ثبت بر ذهن و تاریخ مان شد . خوشحالم که ماهها زندان نتوانسته عشق و انسان بودن را از تو بگیرد . خوشحالم که بین تو و مردمی که دوستشان داری فاصله نیفتاده . عهدی که برای آزادی و استقلال این ملک آبا و اجدادیمان بسته ایم همچنان پا بر جاست . اگر چه هرگز ندیدمت اما احساست را از راه دور می فهمم آنچنان که حسین (ع) را فهمیدم . این تاریکی زندان و سلول تو نیست این تاریکی جهالت اندیشه تار عنکبوت بسته ای است که نمی خواهد معنا و حقیقت حقوق آزادی بیان را بپذیرد . ما نیز در کنار تو از نسل رنج کشیدگانی هستیم که به شوق دیدار سحر ، آزادی ایران را نه از دست این جناح و آن جناح بلکه از استبداد به انتظار نشسته ایم . فرزاد جان این روزها در سالروز میلاد پیامبر صلح و رحمت عیسی (ع) غوغایی در سرزمین غزه برپا است . بشر شاهد کشتار کودکان و زنان و مردان بی گناهی است که سرنوشتشان در دستان نظامیان ماجراجویی است که جز کینه و نفرت بحری از کلام خدا نبرده اند . شک ندارم اگر با خبر بودی قلب مهربانت همچون میلیون ها انسان آزاده سراسر دنیا از غم به درد می آمد چرا که قلبت مرز جغرافیایی نمی شناسد و برای تو کودک ساحل کارون یا دامنه سبلان یا حاشیه ی کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از غزه به نظاره می نشیند فرقی نمی کند . می دانم تو عشق و محبت به همنوع را در مکتبی آموختی که در آفرینش ز یک گوهرند . می دانم مهری در دل داری که حسین (ع) را از مدینه به کوفه آورد آنچنان که در برابر حسین ، راهی قرار گرفت و آن روح بزرگ راه بزرگ را پی گرفت ، تو نیز تصمیم گرفتی راه بزرگ را در آغوش بگیری و در آستانه اعدام با صلابت ، قلبت را به کودکان وطنت ایران بخشیدی . می دانم مهر بشری در دل داری که چون زینب (ع) به دادخواهی مظلومان ، تاریخ را نهیب می زند یا ایها المدثر قوم فنظر و این خروش در دلت پیچد و برخاستی و انگشتت را به سوی تباهی ها دراز کردی ، برخاستی و آلودگی ها و اسارت های زمان خود را آشکار کردی . برخاستی و بر خط جدایی تاریکی از روشنایی و پلیدی از پاکی و عدالت ، از ظلم و عطوفت و تساهل از خشونت و بی رحمی انگشت گذاشتی ، که نه با زبان که با قلم ، و نه با قلم که با قدم و نه با قدم که با تمامی هستی و وجودت . قلب تو تا قیام قیامت خواهد تپید و ایران به وجود فرزندی مثل تو بر خود می بالد .
امیر حسین کاظمی
منبع : بامردم

0 نظرات: