"زارعي" کداميک از اينهاست؟

۱۱:۰۱ bamardum 1 نظر

"زارعي" کداميک از اينهاست؟
طرح امنيت اجتماعي با شدت و حدت بيشتري در حال اجراست. شهر، پر از "زارعي" شده. سردار زارعي ها، قبل از ‏دستگيري در
شرايط نماز جمعه خصوصي.‏آن وقت ها ما، به عنوان مردماني که بايد براي سر و مو و لباس مان جواب مي داديم، نمي دانستيم سردارها، عصر و ‏شب که به خلوت مي روند، چه مي کنند. حالا مي دانيم. پس سئوال اين است: از ميان اينان، کدام شان زارعي ست؟ يا ‏‏"زارعيه". زارع، مونث هم دارد، ندارد؟مي گويند همه تراژدي ها با يک سوء تفاهم آغاز مي شوند. از همين رو ما سال هاي سال کوشيديم براي پرهيز از ‏تراژدي، به سوء تفاهمات راه ندهيم. هي گفتند و گفتند که اينها حرف دشمنان انقلاب است. برنامه است براي بدنامي ؛ ‏براي خراب کردن. براي ترور شخصيت....و ما گريه کرديم پاي منبرهاي واعظان. و لابد گريه براي بيداريست. ملت ‏بيدارتر مي شود. و شد.‏حالا خودتان گفته ايد که دو نماينده مجلس، فساد اخلاقي دارند. شما خبر داده ايد که سردار زارعي نماز جمعه خصوصي ‏برپا مي دارد و به نماز مي ايستد در پس پيشنمازان عريان. خبر از شما رسيد که قاضي مرتضوي، پرونده فساد جنسي ‏دارد؛ قاضي مقيم کردستان، اهل لواط است و وزير اسبق در اتاق کارش، همان کارهايي را مي کرده که مردمان عادي ‏در خانه هايشان و با محارمين شان....‏و اينها تازه خبرهاي فساد جنسي و اخلاقيست.‏حالا در همين يک قلم، اين سوء تفاهم است اگر فکر کنيم در ميان اين پليس هاي مذکر و مونثي که به خيابان فرستاده ‏ايد، زارعي ها مشغول انتخاب پيشنمازان بعدي خود هستند؟ اشتباه است اگر بهراسيم که پسران جواني که مي گيريد، ‏براي قاضيان لواط کار هستند؟ از کجا بدانيم بچه هايي که سوار ماشين هاي گشت شما مي شوند، سالم به خانه بر مي ‏گردند؟ ‏اصلا از کجا بدانيم که زارعي دوباره ميان اينها نيست؟ آن هم بعد از آنکه صد تومان داده و يک شب بيرون خوابيده.و ‏آن هم بعد از آنکه ديده است و ديده اند که در "جمهوري اسلامي" مي توان نه فقط به حريم زنان ايران، که به حريم ‏‏"اصول مقدس و پايه اي" هم پا گذاشت و پاسخ نداد.‏يادش به خير نباد، روزهايي که براي ملاقات به زندان قزل حصار مي رفتيم، . در آنجا ميني بوس هايي بودند که ‏خانواده هاي زندانيان را از سر جاده تا واحد هاي مختلف زندان مي رساندند.هم خانواده زندانيان سياسي، هم وابستگان ‏زندانيان عادي. در ميني بوس ها، پاسداري هم مي نشست و نظارت مي کرد بر آرامش حضار. ما که وابستگان زندانيان ‏سياسي بوديم، همه غمگين، سر در گريبان داشتيم. خانواده قاچاقچيان و قاتلين و کلاهبرداران اما، انگار به "پيک نيک" ‏آمده بودند. بلند بلند مي گفتند ـ از بالا تا پايين حکومت را ـ و مي خنديدند و بي خيال "برادر پاسدار".‏روزي پاسدار تازه از راه رسيده اي، وقتي حرف ها به بالاتري ها هم رسيد، به تشر گفت: دهانتان را ببنديد! از ميان ‏جمع، زني که همسرش 13 نفر را عصمت دريده بود به نام اسلام، بلندتر پاسخش داد که: چه خبرته داداش! مگر ‏شوهران ما جرم شان سياسي ست که با ما اينطوري حرف مي زني! و پاسدار خاموشي گرفت.‏حکايت امروز که وابستگان سردار زارعي ها، در پيک نيک سرزمين باستاني ما، به وقاحت مي گويند: مگر شوهران ‏ما از حقوق بشر حرف زده اند که آنها را زير شکنجه مي گيريد؟ چند مورد تجاوز و چند کيلو فساد که اين حرف ها را ‏ندارد!و تازه در زماني که هر کار بايد "کرد" الا سخن گفتن از "حق". ‏راستي در ميان اين پليس ها و پليسه هايي که در شهر ريخته ايد، کدام شان زارعي ست کدام شان زارعيه؟ دختران و ‏پسران ما را به سردار اهل نماز مي سپاريد يا قاضي اهل لواط؟ و خود شب چگونه سر بر بالين مي گذاريد با نظامي که ‏امروز بيش از هر چيز زارعي پرور شده است و مرتضوي سرور!
نوشابه امیری
منبع : ادوارنیوز

1 نظرات:

ناشناس گفت...

اشکال شما و هموندان شما دیرگفتن ناشی از دیر درک کردن مسائل است، همین که بی اثر است