مردم ايران با صداي بلند اعتراض و مخالفتشان را با جنگ به گوش جهانيان برسانند

۱۲:۴۵ bamardum 0 نظر

مردم ايران با صداي بلند اعتراض و مخالفت خود را با سياست هاي جنگ طلبانه به گوش جهانيان برسانند

هنوز ضايعات و خرابي هاي جنگ تحميلي عراق بر دوش ملت ما سنگيني مي كند

هزينه هاي جنگ 120 ميليارد دلار بيش از تمام در آمد ايران و عراق در طول سال هاي استخراج و صدور نفت بوده است

خطرجنگ و پيامد هاي احتمالي آن فضاي سياسي – اجتماعي ايران را فراگرفته است

شواهد و قراين همه وقوع احتمالي جنگ را نشان مي دهند

ايران نبايد غني سازي اورانيم در روسيه يا هر كشور خارجي ديگري را بپذيرد

متن زير سخنراني دكتر ابرايم يزدي در كنفرانس مطبوعاتي كانون مدافعان حقوق بشر تحت عنوان "جنگ نه ، صلح و حقوق بشر آري" در تاريخ 28/8/86 مي باشد . در اين سخنراني دكتر ابراهيم يزدي ، جنگ را قابل پيش بيني و همچنين قابل پيشگيري دانسته است .لذا ضمن يادآوري نكاتي تاريخي در مناسبات سياسي در زمان حيات شوروي سابق و آمريكا راهكارهاي مناسبي نيز براي دولتمردان و ايرانيان سراسر دنيا جهت جلوگبري از جنگ ارائه داده است . اميد است با توجه به اين مطالب بتوانيم از بروزي جنگي ديگر در منطقه خاورميانه كه قطعاً ابعادي گسترده تر از جغرافياي منطقه ما خواهد داشت جلوگيري كرده وهمچنين دولت ايران در چارچوب يك ديپلماسي واقع گرايانه بتواند منافع ملي كشور عزيزمان ايران را حفظ نمايد.

1-جنگ ها شوم ، ويرانگر و نابود كننده هستند ، خير و بركتي براي مردم از آنها متصور نيست .جنگ هاي گذشته براي كشورمان جز خون و خرابي در پي نداشته است . حتي جنگ هاي دفاعي عادلانه هم گزينه مطلوب براي ملت ها نيستند ، بلكه شرايطي بوجود مي ايند ، كه جنگ به آنها تحميل مي شود . هيچ كشوري علي الاصول داوطلبانه به استقبال جنگ نمي رود . مگر آن كه سودمندي اش از جنگ بيشتر باشد از هزينه هايي كه مي پردازد ، صلح بهتر از جنگ است .

2- خطرجنگ و پيامد هاي احتمالي آن فضاي سياسي – اجتماعي ايران را فراگرفته است . در حالي كه برخي از تحليل گران سياسي يا مقامات بر جسته ايراني ،از جمله روساي جمهوري سابق ، خطر جنگ را جدي مي دانند ، رييس جمهور محترم احتمال هرگونه خطرجنگ را نفي مي كند . اما مردم نگران هستند و هر كجا كه مي رويم با نگراني مي پرسند، آيا جنگ مي شود ؟ آيا به ما حمله مي كنند؟

3- احتمال بروز جنگ وجود دارد . جنگ عليه ايران هم قابل پيش بيني و هم قابل پيشگيري است . اولاً – حمله نظامي به ايران و بروز جنگ هر قدر هم غير قابل تصور باشد ، بايد غير قابل تصور را تصور كرد و سپس براي پيش گيري از وقوع آن و يا مقابله چاره انديشه كرد .

ثانياً – شواهد و قراين همه وقوع احتمالي جنگ را نشان مي دهند . در حمله نظامي محدود به ايران دو احتمال وجود دارد : احتمال اول درگيري مستقيم آمريكا و بهانه يا زمينه ها ي آن ، بحران هسته اي ايران است . آمريكا و انگليس در حمله نظامي گسترده به عراق ادعا كردند كه عراق به سلاح هاي كشتار جمعي مجهز است و صدام سابقه شرارت و دو جنگ عليه ايران و كويت را هم دارد ، بنابراين عراق تهديدي است براي صلح در خاورميانه . با اين بهانه ها و توجيحات براي افكار عمومي مردم جهان به عراق حمله شد . اما بعدها هيچگونه اثري از سلاح هاي كشتار جمعي در عراق ديده نشد . علاوه بر اين اخيراً گزارش هاي محرمانه از سازمان هاي اطلاعاتي انگليس و آمريكا درباره عراق ، در زمان صدام ، منتشر شده است كه عموما ً حاكي از عدم وجود سلاح هاي هسته اي در عراق مي باشد . بنابراين دولت هاي آمريكا و انگليس ، به رغم اين كه اطلاعات ، با فريب افكار عمومي مردم ، به عراق حمله كردند .

اما در مورد ايران صورت مسئله به كلي متفاوت است . اين كه ايران در فعاليت هاي هسته اي خود به دنبال توليد سلاح هاي كشتار جمعي است ادعايي است كه از جانب آمريكا و برخي از كشور هاي غربي مطرح شده است . اما آژانس بين المللي انرژي هسته اي هنوز اظهار نظر قاطعي در اين مورد نداده است . در گزارش اخير آقاي البرادعي نيز آمده است كه آژانس اين ادعا را نه تاييد و نه تكذيب مي نمايد .

اما به رغم اين ادعا هاي ثابت نشده ، در مورد توقف غني سازي اورانيم در ايران ، اتفاق نظر و اجماع جهاني به وجود آمده است و شوراي امنيت سازمان ملل متحد قطعنامه هايي در اين مورد به تصويب رسانيده و از ايران خواسته است كه غني سازي اورانيم و ساخت كارخانه آب سنگين را متوقف سازد . بنا براين پرونده ايران ، با عراق تفاوت هاي جدي دارد . اگر ايران قطعنامه ها را نپذيرد بي ترديد با فشار هاي جديد و بيشتري روبرو خواهد شد . در چنين فضاي سياسي – بين المللي ، دولت آمريكا تحريم هاي اقتصادي نسبتاً گسترده اي را عليه ايران به اجرا گذاشته است . اين تحريم ها ، با آنچه در زمان كارتر صورت گرفت تفاوت هاي جدي دارد . در آن زمان كمتر كشوري با آمريكا در تحريم عليه ايران همكاري كرد . به همين علت آن تحريم ها چندان موثر واقع نشد . اما در تحريم هاي اخير ، تقريباً تمام كشورها مشاركت كرده اند . به طوري كه پيامدهاي نا مطلوب اقتصادي آن از هم اكنون احساس مي شود و به زودي احتمالاً بيشتر و شديدترهم خواهد شد .از طرف ديگراگر چه گروه 1+5 هنوز در اصل فشار عليه ايران براي توقف غني سازي اورانيوم و ساخت كارخانه آب سنگين (اراك ) و صدور قطعنامه جديد ، اتفاق نظر دارند ، اما هنوز در مورد محتواي آن به توافق نرسيده اند . اگر وضعيت كنوني ، يعني فشارهاي بين المللي از يك طرف و غني سازي اورانيم در ايران از طرف ديگر ادامه پيدا كند ، صدور قطعنامه هاي جديد بسيار محتمل است . در مرحله اول ممكن است قطعنامه اي شامل تحريم فروش فر آورده اي نفتي ، نظير گازوئيل و بنزين ، و در مرحله بعدي ، اگر اين قطعنامه كارساز نباشد ، تحريم صادرات نفت ايران تصويب شود . آخرين گزارش آقاي البرادعي ، ضمن نكات مثبت به نفع ايران ، در مورد دو مسئله كه مورد توجه جامعه جهاني است ، يعني غني سازي اورانيم و آب سنگين ،عدم توقف آنها به طور روشن و شفاف آمده است . اگر قطعنامه اي شامل تحريم صادرات نفت ايران به تصويب برسد ، در آن صورت به بهانه ي اجراي آن ، و به نيابت از طرف شوراي امنيت سازمان ملل متحد ، ناو هاي جنگي آمريكا به احتمال ، كنترل عبور و مرور كشتي ها ، از مبدا ايران و يا به مقصد ايران را در دست خواهند گرفت . در چنين وضعيتي بروز درگيري نظامي محدود ، بسيار محتمل خواهد بود .

احتمال دوم در حمله محدود نظامي به ايران از جانب اسرائيل است . اسرائيل براي حمله به ايران دو انگيزه يا بهانه دارد . اول اين كه اسرائيل تحت فشار هاي بي سابقه جهاني براي تخليه سرزمين هاي اشغالي درجنگ 1967 و واگذاري آنها به فلسطينيان براي تاسيس يك دولت فلسطيني است . درست يا نادرست ، اعراب تماماً اعلام كرده اند كه اگر اسرائيل قطعنامه 242 و 338 را بپذيرد و از اين سرزمين ها عقب نشيني نمايد و دولت مستقل فلسطيني تشكيل شود ، اسرائيل را به رسميت خواهند شناخت و روابط ديپلماتيك با آن دولت بر قرار خواهند ساخت . علاوه بر اين دولت عربستان سعودي اعلام و تعهد كرده است كه اگر اسرائيل به اين تعهدات عمل كند ، مبلغ ده ميليارد دلار بابت هزينه جمع اوري شهرك هاي يهودي نشين در غرب رودخانه اردن به اسرائيل خواهد پرداخت . اما اسرائيل به دلايل متعدد حاضر به اجراي قطعنامه 242 و 338 و تخليه اين سرزمين ها نيست . اما در عين حال تحت فشار هاي بي سابقه براي اجراي آن مي باشد . تنها راه گريز اسرائيل از اين ورطه حادثه آفريني وايجاد يك رويداد بزرگ غير مترقبه در خاورميانه و به تعويق انداختن آن، به مصداق از اين ستون به آن ستون ، مي باشد . در طي 25 سال گذشته اسرائيل در چند نوبت از اين نوع حادثه آفريني ها را انجام داده است . بهانه يا انگيزه دوم اسرائيل ، مواضع اخير رئيس جمهور ي ايران است كه از يك طرف محو اسرائيل را مطرح ساخته و از جانب ديگر هولوكاست را منكر شده است . اين مواضع ، فرصت هاي بسيار مناسبي را براي اسرائيل در جوسازي عليه ايران بوجود آورده است .

علاوه بر گروه فشار ( لابي ) اسرائيل در آمريكا ، دو گروه ديگر نيز حمله نظاي آمريكا به ايران را تبليغ و توصيه مي نمايند كه عبارتند از : گروه قدرتمند ميليتاريست هاي آمريكا و گروه نئوكان ها يا محافظه كاران جديد . اين سه گروه با نفوذ در پي آنند كه آمريكا به هر بهانه اي كه باشد به ايران حمله كند . اما اگر شرايط جهاني و فشار گروه هاي ضد جنگ در آمريكا ، مانع از اجراي اين طرح بشود ، به احتمال زياد اسرائيل به مراكز خاصي در ايران حمله مي كند. طبيعي است كه ايران نيز واكنش نشان دهد و بخواهد و بتواند ، مراكزي را در اسرائل هدف قرار بدهد . در آن صورت آمريكا مجبور خواهد شد به حمايت از اسرائيل وارد كارزار شود . ايران متقابلاً ممكن است مراكز استراتژيك منافع آمريكا در منطقه را هدف قرار دهد . در اجلاس اخير اپك رئيس جمهور ايران در پاسخ به پرسشي در مورد احتمال حمله ايران به كشور هاي همسايه ، اظهار داشت ، ايران قرار ندارد واكنش هاي دفاعي خود را در صورت بروز چنين وضعيتي از قبل اعلام نمايد .

4- هزينه هاي احتمالي جنگ براي ايران ، چه به جهت اقتصادي چه جغرافيايي بسيار بالا خواهد بود . هزينه جنگ ايران و عراق ، علاوه بر خرابي ها و ضايعات انساني ، بر طبق يك بر آورد ابتدايي حدود 310 ميليارد دلار بود، اگر چه آقاي هاشمي رفسنجاني ، جانشين فرمانده كل قوا در جنگ ، خسارت ايران را برابر با هزار ميليارد دلار اعلام كرد . هزينه عراق در اين جنگ حدود 176 ميليارد دلار گزارش شده . جمع در آمد ايران و عراق از صادرات نفت ، از بدو كشف و صدور آن تا سال 1986 بر طبق آمار رسمي اپك ، برابر با 364 ميليارد دلار بوده است . به عبارت ديگر جمع هزينه هاي ايران و عراق در جنگ 120 ميليارد دلار پيش از تمام در آمد دو كشور در طول سال هاي استخراج و صدور نفت بوده است . در جنگ دوم خليج فارس (حمله عراق به كويت ) اعراب متحمل هزينه هاي بسياري شدند . تمام ذخاير دلار هاي نفتي كشور هاي عربي از بين رفت . عربستان به يك كشور بدهكار تبديل شد . آمريكا ميليارد ها دلار تجهيزات نظامي به كشور هاي عربي فروخت ، علاوه بر هزينه هاي انساني و اقتصادي در جنگ احتمالي عليه ايران تماميت ارضي كشورمان در معرض خطر قرار خواهد گرفت .

5- جنگ قابل پيشگيري است ، اگر تدبير و اراده اي براي آن وجود داشته باشد . ذكر يك مثال تاريخي مي تواند مفيد باشد .

در اوايل دهه 1960 دولت شوروي سابق ، موشك هاي قاره پيما (بالستيك ) مجهز به كلاهك هاي هسته اي خود را در جزيره كوبا كه با آمريكا (فلوريدا ) تنها 150 كيلومتر فاصله دارد ، به سمت آمريكا نصب كرد . آمريكا ، از طريق عكس برداري هاي ماهواره اي از اين اقدام شوروي و كوبا با خبر شد . نماينده آمريكا در سازمان ملل متحد ، طي يك برنامه بسيار هيجاني اما بدون دادن مدارك مسئله را مطرح ساخت . نماينده شوروي در شوراي امنيت ، كه از عكس هاي هوايي آمريكا بي خبر بود ، طي نطقي بسيار تحريك آميز ، آمريكا را به جنگ افروزي و دخالت در امور ساير كشورها متهم كرد . ناگهان جهان با يك بحران بسيار جدي رو به رو شد . نماينده آمريكا سپس عكس هاي هوايي را در اجلاس شوراي امنيت به نمايش گذاشت . شوروي باز هم حاضر به قبول آن نشد . رئيس جمهور وقت آمريكا – كندي – با استفاده از خط تلفن مستقيم ميان واشنگتن و مسكو ( خط سرخ RED LINE) به خروشچف ، همتاي روسي خود اطلاع داد كه اگر شوروي موشك هاي نصب شد در كوبا را بر نچيند و از جزيره كوبا نبرد ، آمريكا عليه شوروي وارد جنگ خواهد شد. آيا سخن كندي به خروچف يك تهديد جدي بود يا يك بلوف ؟ تشخيص اين دو از هم چندان آسان نيست . در زمان آيزنهاور هنگامي كه تقابل ميان چين و آمريكا بر سر جزيره تايوان بالا گرفت ، دالس ، وزير امور خارجه وقت آمريكا در خاطرات خود مي نويسد كه آمريكا تا آستانه جنگ جهاني پيش رفت . اما چين عقب نشيني كرد . خروشچف سخن كندي را " بلوف " ندانست بلكه آن را جدي تلقي كرد . و با عقب نشيني از كوبا جهان را از يك جنگ اتمي وحشتناك نجات داد .نه رهبران حزب كمونيست شوروي ، نه

مردم شوروي و نه مردم جهان ،هيچكس خروشچف را به بزدلي و سازش متهم نكرد . بلكه جهان او رابه خاطر شجاعت و حفظ صلح و جلوگيري از جنگ تمجيد كرد . تاريخ نشان داد كه خروشچف تصميم درستي به نفع صلح جهاني اتخاذ كرده بود . در برابر، صدام حسين ، پيام هاي پوتين را ناديده گرفت و حاضر به كناره گيري و ترك قدرت نشد و مردم عراق و خاورميانه را دچار فتنه بزرگ كنوني كرد.براي پيش گيري از خطرات و تهديد هاي پيش روي ايران از دو راه كار مي توان استفاده كرد . راه كار اول بر عهده دولت است . دولت ايران مي تواند در چارچوب يك ديپلماسي واقع گرايانه ، بسته پيشنهادي گروه 1+5 را با اصلاحات و پيشنهادات ترميمي متقابل بپذيرد . اين اصلاحات در بسته پيشنهادي مي تواند شامل مواردي نظير عدم مخالفت با خط لوله نفت و گاز ايران به هند و پاكستان و انتقال نفت و گاز آسياي مركزي از طريق ايران به خليج فارس ، باشد . هم چنين ايران نبايد غني سازي اورانيم در روسيه يا هر كشور خارجي ديگري را بپذيرد . بلكه ، همانطور كه برخي از كارشناسان دولتي ايران هم مطرح ساخته اند ، يك كنسرسيوم جهاني ، مي تواند ، در امر غني سازي اورانيم ايران سرمايه گذاري و مشاركت نمايد . طبيعي است كه اين هنگامي قابل بحث و اجرا است كه ايران بسته پيشنهادي را پذيرفته واعتماد سازي هاي متقابل صورت گرفته باشد .

مقامات مسئول ايران اعلام كرده اند كه ايران به فن آوري غني سازي اورانيم دست پيدا كرده است . بنا براين توقف غني سازي اورانيم به فرايند دست يابي به اين فن آوري لطمه اي نخواهد زد . خصوصاً كه در حال حاضر نيروگاهي كه بتواند از اورانيم غني شده در آن استفاده نمايد وجود ندارد . از طرف ديگر ، ايران و آمريكا در مورد عراق در حال گفتگو هستند . در صورتي كه اين گفتگو ها به نتيجه مثبتي براي طرف هاي گفتگو برسد. دو كشور مي توانند دامنه موضوعات مورد بحث را به موضوعاتي غير از عراق نيز گسترش دهند . توافق احتمالي آمريكا و ايران در مسائل عراق ، پيا مدهاي مثبتي ، براي عراق ، ايران ، شيعيان و كردها در بر خواهد داشت.

اما مهمتر از همه اين كه ، ايران ، با پذيرفتن بسته پيشنهادي 1+5 اتفاق نظر موجود عليه ايران را مي شكند . در آن صورت چين ، روسيه و حتي كشورهاي اروپايي ، به مراتب راحت تر از اكنون ، خواهند توانست در برابر فشار هاي آمريكا مقاومت كنند.

راه كار دوم براي پيش گيري جنگ ، بر عهده مردم ايران است . مردم ايران حق دارند ، بيش از هر مردم كشوري عليه جنگ با يستند هنوز ضايعات و خرابي هاي جنگ تحميلي عراق بر دوش ملت ما سنگيني مي كند. در صورت بروز جنگ ، اين مردم هستند كه هزينه هاي مختلف آنرا خواهند پرداخت . دولت آمريكا و گرو ههاي مبلغ جنگ بايد بدانند كه با ملت ايران رو به رو هستند . مخالفت با جنگ نبايد منحصر به گرو ه هاي خاصي در ايران باشد . همه بايد در اين مخالفت شركت كنند . امروز در سطح جهاني ، جنبش ضد جنگ در حال گسترش است . در بسياري از كشور هاي جهان ، مردم به طور خود جوش عليه جنگ ابراز مخالفت كرده و مي كنند . ايرانيان مقيم آمريكا به مقامات دولت آمريكا در مورد حمله به ايران هشدار داده اند . شخصيت هاي برجسته سياسي – دانشگاهي در آلمان ، نگراني خود را از جنگ طي فراخواني به دولت خانم مركل اعلام كرده اند . مردم ايران نيز بايد اعتراض و مخالفت خود را با سياست هاي جنگ طلبانه به صداي بلند به گوش جهانيان برسانند .

0 نظرات: