نظام سهميه اي و سهميه ي زندان
1- رفتارهاي دوگانه ي رژيم جمهوري اسلامي، در داخل(با مردم خود) و خارج (با مردم ديگر کشورها)، عجيب و باورنکردني است.
اولاً: مخالفان يک دولت حق دارند تشکيلات مسلحانه به راه بيندازند.
ثانياً: دولت هاي بيگانه حق دارند از اين گروه هاي مسلح حمايت مالي – تسليحاتي – آموزشي به عمل آورند و حق حاکميت ملي اعتبار چنداني ندارد.
در چنين شرايطي ، تمامي افراد و گروه ها، با نفي خشونت و توسل به روش هاي مسالمت آميز، خواسته هايي را مطرح مي کنند که حتي مطابق قوانين خود جمهوري اسلامي هم قانوني است.اما رژيم اين نوع فعاليت ها را هم بر نمي تابد و براي آنکه به راحتي بتواند آنها را سرکوب نمايد، مدعي مي شود که فعاليت هاي قانوني مخالفان براندازي نرم، انقلاب مخملي و انقلاب آرام است.در تمام کشورهاي آزاد و قانونمند، احزاب از طريق مبارزات انتخاباتي به پارلمان و قوه ي مجريه رفته و حکومت تشکيل مي دهند. دولت ايران مبارزات قانوني احزاب موجود را نمي پذيرد و مدعي است تشکيل حزب براي به قدرت رسيدن، امري نامشروع است. بدينترتيب احزاب در جمهوري اسلامي بايد جلسات مداحي و روضه خواني تشکيل دهند.
نبايد گمان برد که تمام سهميه ها به خوديها تعلق مي گيرد. مخالفان هم در اين نظام به نوع ديگري داراي سهميه هستند. سهميه محروميت از حقوق سياسي – اجتماعي، سهميه محروميت از حق اشتغا ل(بسياري از مخالفان نه تنها از مراکز دولتي اخراج شده اند، بلکه از طريق فشارهاي دولتي به موسسات خصوصي از بخش خصوصي هم اخراج مي گردند تا زير بار سنگين هزينه هاي زندگي نابود شوند)، سهميه محروميت از حق تحصيل(بهايي هاو ...)، سهميه محروميت از تدريس(حسين بشريه، عبدالکريم سروش، سيد جواد طباطبايي، محسن کديور، هادي سمتي و ...)، سهميه محروميت از حق مسافرت به خارج( محمد جواد اکبرين، حسين قاضيان، عيسي سحر خيز، سعيد منتظري، احمد زيدآبادي، عليرضا علوي تبار، عليرضا رجايي و...)، سهميه محروميت از انتشار کتاب، سهميه کتک خوردن، سهميه اهانت و تحقير، سهميه محروميت از امنيت جاني، سهميه حبس در منزل(آيت الله منتظري)، سهميه حکم قطعي زندان(تعداد زيادي از فعالين سياسي داراي حکم قطعي زندان اند.يعني هر وقت اراده کنند به وسيله ي اجراي احکام فرد را بازداشت و روانه زندان خواهند کرد) و سهميه زندان.
سهميه زندان حداقل دو معنا دارد. از يک سو هميشه بايد تعدادي از مخالفان در زندان باشند تا ديگر مخالفان گرفتار توهم نشوند و خيال باطل نبرند که فعاليت سياسي مخالفان امکان پذير است. از سوي ديگر برخي از افراد خاص هم سهميه ويژه ي زندان دارند و هر از گاهي بايد دوباره راهي زندان شوند. بازداشت سه دانشجوي امير کبير(احسان منصوري، مجيد توکلي، احمد قصابان)، هادي قابل و سهراب رزاقي از نوع اول است، ولي بازداشت منصور اصانلو، ابراهيم مددي، درد کشان ، سعيد متين پور، جليل غني لو و عمادالدين باقي از نوع دوم است.سعيد متين پور و جليل غني لو حدود پنج ماه است که در سلول انفرادي، بدون وکيل و ملاقات به سر مي برند.
تمام کساني که در زندان نيستند اخلاقاً وظيفه دارند نسبت به بازداشت کليه زندانيان عقيدتي- سياسي، به صداي بلند اعتراض کنند.حقوق بشر امري جهانشمول است و نمي توان به بهانه ي حق حاکميت ملي هر بلايي بر سر مردم آورد و محکوميت جهاني را مداخله ي در امور داخلي به شمار آورد. بايد از حقوق شهروندي همه زندانيان دفاع و براي آزادي انها عملاً کاري صورت داد.
* اين مقاله، اولين بار در روزنامه لس آنجلس تايمز به چاپ رسيده است.
منبع : روز1-1- در خارج: جمهوري اسلامي به خود حق مي دهد که در ديگر کشورها گروه هاي مسلح(حزب الله لبنان، مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق که مدتي آيت الله شاهرودي رياست آن را به عهده داشت، و برخي گروه هاي افغاني) تشکيل دهد.اين گروه ها از امکانات آموزشي- تدارکاتي – تسليحاتي جمهوري اسلامي استفاده مي کنند. حزب الله يک گروه مسلح است. پشتيباني دولت ايران از اين گروه به معناي آن است که ايجاد گروه هاي مسلح مخالف دولت، مجاز است و حمايت دولت هاي خارجي از آن هم مجاز است.حمايت علني ميليونها دلاري دولت ايران از گروه حماس هم يکي از مصاديق اين حکم کلي است.پس برمبناي رفتار اين دولت (يعني اگر رفتار دولت ايران را اخلاقاً معتبر و مشروع بدانيم):2-1- در داخل: دولت ايران تمامي گروه هاي مخالف را سرکوب کرده است. تمام رسانه هاي مخالف را تعطيل کرده است.هيچ نهاد مدني مستقلي را تحمل نمي کند. حتي به تشکل هاي صنفي مستقل(مثلاً سنديکاي کارگري) اجازه ي فعاليت نمي دهد. اگر معلمان خواهان حقوق معوقه ي خود شوند، آنها را تبعيد، اخراج يا زنداني مي کند.2- نظام جمهوري اسلامي ايران، نظام سهميه اي است. سه نمونه ي زير را در نظر بگيريد:1-2- مناصب سياسي : بسياري از مناصب سهميه ي (امتياز) فقها است. رهبري، شوراي نگهبان، رياست قوه ي قضائيه، مجلس خبرگان رهبري، وزير اطلاعات و ...2-2- دانشگاه : ورود به دانشگاه براساس سهميه صورت مي گيرد، نه صلاحيت علمي :سهميه خانواده شهداء، سهميه رزمندگان، سهميه بسج .3-2- منابع و منافع اقتصادي از طريق نظام سهميه اي به طور نابرابر توزيع مي شود.افراد از طريق استفاده از رانت ثروتمند مي شوند.به عنوان مثال، بسياري از پروژه هاي اقتصادي بزرگ را به سپاه پاسداران واگذار مي کنند و بخشي از پاسداران، اينک طبقه ي جديد جمهوري اسلامي ايران را تشکيل مي دهند.اكبر گنجي
اولاً: مخالفان يک دولت حق دارند تشکيلات مسلحانه به راه بيندازند.
ثانياً: دولت هاي بيگانه حق دارند از اين گروه هاي مسلح حمايت مالي – تسليحاتي – آموزشي به عمل آورند و حق حاکميت ملي اعتبار چنداني ندارد.
در چنين شرايطي ، تمامي افراد و گروه ها، با نفي خشونت و توسل به روش هاي مسالمت آميز، خواسته هايي را مطرح مي کنند که حتي مطابق قوانين خود جمهوري اسلامي هم قانوني است.اما رژيم اين نوع فعاليت ها را هم بر نمي تابد و براي آنکه به راحتي بتواند آنها را سرکوب نمايد، مدعي مي شود که فعاليت هاي قانوني مخالفان براندازي نرم، انقلاب مخملي و انقلاب آرام است.در تمام کشورهاي آزاد و قانونمند، احزاب از طريق مبارزات انتخاباتي به پارلمان و قوه ي مجريه رفته و حکومت تشکيل مي دهند. دولت ايران مبارزات قانوني احزاب موجود را نمي پذيرد و مدعي است تشکيل حزب براي به قدرت رسيدن، امري نامشروع است. بدينترتيب احزاب در جمهوري اسلامي بايد جلسات مداحي و روضه خواني تشکيل دهند.
نبايد گمان برد که تمام سهميه ها به خوديها تعلق مي گيرد. مخالفان هم در اين نظام به نوع ديگري داراي سهميه هستند. سهميه محروميت از حقوق سياسي – اجتماعي، سهميه محروميت از حق اشتغا ل(بسياري از مخالفان نه تنها از مراکز دولتي اخراج شده اند، بلکه از طريق فشارهاي دولتي به موسسات خصوصي از بخش خصوصي هم اخراج مي گردند تا زير بار سنگين هزينه هاي زندگي نابود شوند)، سهميه محروميت از حق تحصيل(بهايي هاو ...)، سهميه محروميت از تدريس(حسين بشريه، عبدالکريم سروش، سيد جواد طباطبايي، محسن کديور، هادي سمتي و ...)، سهميه محروميت از حق مسافرت به خارج( محمد جواد اکبرين، حسين قاضيان، عيسي سحر خيز، سعيد منتظري، احمد زيدآبادي، عليرضا علوي تبار، عليرضا رجايي و...)، سهميه محروميت از انتشار کتاب، سهميه کتک خوردن، سهميه اهانت و تحقير، سهميه محروميت از امنيت جاني، سهميه حبس در منزل(آيت الله منتظري)، سهميه حکم قطعي زندان(تعداد زيادي از فعالين سياسي داراي حکم قطعي زندان اند.يعني هر وقت اراده کنند به وسيله ي اجراي احکام فرد را بازداشت و روانه زندان خواهند کرد) و سهميه زندان.
سهميه زندان حداقل دو معنا دارد. از يک سو هميشه بايد تعدادي از مخالفان در زندان باشند تا ديگر مخالفان گرفتار توهم نشوند و خيال باطل نبرند که فعاليت سياسي مخالفان امکان پذير است. از سوي ديگر برخي از افراد خاص هم سهميه ويژه ي زندان دارند و هر از گاهي بايد دوباره راهي زندان شوند. بازداشت سه دانشجوي امير کبير(احسان منصوري، مجيد توکلي، احمد قصابان)، هادي قابل و سهراب رزاقي از نوع اول است، ولي بازداشت منصور اصانلو، ابراهيم مددي، درد کشان ، سعيد متين پور، جليل غني لو و عمادالدين باقي از نوع دوم است.سعيد متين پور و جليل غني لو حدود پنج ماه است که در سلول انفرادي، بدون وکيل و ملاقات به سر مي برند.
تمام کساني که در زندان نيستند اخلاقاً وظيفه دارند نسبت به بازداشت کليه زندانيان عقيدتي- سياسي، به صداي بلند اعتراض کنند.حقوق بشر امري جهانشمول است و نمي توان به بهانه ي حق حاکميت ملي هر بلايي بر سر مردم آورد و محکوميت جهاني را مداخله ي در امور داخلي به شمار آورد. بايد از حقوق شهروندي همه زندانيان دفاع و براي آزادي انها عملاً کاري صورت داد.
* اين مقاله، اولين بار در روزنامه لس آنجلس تايمز به چاپ رسيده است.
منبع : روز1-1- در خارج: جمهوري اسلامي به خود حق مي دهد که در ديگر کشورها گروه هاي مسلح(حزب الله لبنان، مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق که مدتي آيت الله شاهرودي رياست آن را به عهده داشت، و برخي گروه هاي افغاني) تشکيل دهد.اين گروه ها از امکانات آموزشي- تدارکاتي – تسليحاتي جمهوري اسلامي استفاده مي کنند. حزب الله يک گروه مسلح است. پشتيباني دولت ايران از اين گروه به معناي آن است که ايجاد گروه هاي مسلح مخالف دولت، مجاز است و حمايت دولت هاي خارجي از آن هم مجاز است.حمايت علني ميليونها دلاري دولت ايران از گروه حماس هم يکي از مصاديق اين حکم کلي است.پس برمبناي رفتار اين دولت (يعني اگر رفتار دولت ايران را اخلاقاً معتبر و مشروع بدانيم):2-1- در داخل: دولت ايران تمامي گروه هاي مخالف را سرکوب کرده است. تمام رسانه هاي مخالف را تعطيل کرده است.هيچ نهاد مدني مستقلي را تحمل نمي کند. حتي به تشکل هاي صنفي مستقل(مثلاً سنديکاي کارگري) اجازه ي فعاليت نمي دهد. اگر معلمان خواهان حقوق معوقه ي خود شوند، آنها را تبعيد، اخراج يا زنداني مي کند.2- نظام جمهوري اسلامي ايران، نظام سهميه اي است. سه نمونه ي زير را در نظر بگيريد:1-2- مناصب سياسي : بسياري از مناصب سهميه ي (امتياز) فقها است. رهبري، شوراي نگهبان، رياست قوه ي قضائيه، مجلس خبرگان رهبري، وزير اطلاعات و ...2-2- دانشگاه : ورود به دانشگاه براساس سهميه صورت مي گيرد، نه صلاحيت علمي :سهميه خانواده شهداء، سهميه رزمندگان، سهميه بسج .3-2- منابع و منافع اقتصادي از طريق نظام سهميه اي به طور نابرابر توزيع مي شود.افراد از طريق استفاده از رانت ثروتمند مي شوند.به عنوان مثال، بسياري از پروژه هاي اقتصادي بزرگ را به سپاه پاسداران واگذار مي کنند و بخشي از پاسداران، اينک طبقه ي جديد جمهوري اسلامي ايران را تشکيل مي دهند.اكبر گنجي
0 نظرات:
ارسال یک نظر