نامه سرگشاده خانواده معلمان بازداشت شده به هاشمی شاهرودی

۲:۲۳ bamardum 0 نظر

همسران معلمان زنداني علي اکبر باغاني، محمدتقي فلاحي، سيدمحمودباقري و علي اصغرمنتجبي، با ارسال نامه اي به آيت الله هاشمي شاهرودي، از باقي ماندن معلمان در زندان، علي رغم دستور رييس قوه قضايه براي آزادي آنها ابراز شگفتي کرده و نگراني خود را از بي اطلاعي از وضعيت همسران خود ابراز کردند.
در نامه آنها آمده است: "دو هفته است که همسران ما، معلمان اموزش وپرورش که عمري را صرف تعليم وتربيت فرزندان اين کشور کرده اند در زندان به سر مي برند وما خبري از سلامتي، محل نگهداري وکيفيت باز پرسي انها نداريم. همسران ما معلمند وجاي معلم زندان نيست . با گشايش يک مدرسه در هاي يک زندان بسته مي شود اما اين درد را به کجا ببريم که در اين ديار معلمان را به جرم عدالتخواهي وبرگزاري تجمعات قانوني در برابر خانه ملت وتقاضا براي اجراي لايحه اي که در مجلس تصويب شده است ضرب وشتم وزنداني مي کنند. وهمسران وفرزندان انها را در به در دادگاه ها وزندان ها کرده اند. همسران معلمان با همسران قاچاقچيان مواد مخدر، دزد ها وادمکشان بايد در يک صف بايستند و تحقير شوند ودريغ از دريافت يک پاسخ روشن وقانع کننده."
نويسندگان نامه خاطرنشان کرده اند: "در اخرين روز سال 85 يکي از نمايندگان مجلس از قول شما نقل کرد که فرموده بوديد شرکت در تجمعات قانوني و بيان خواسته ها ي معلمان از حقوق ملت ومظاهر دمکراسي است. اما به رغم دستور شما براي ازادي معلمان، 9 نفر از انها تعطيلات نوروزي را در زندان گذراندند و در کمال ناباوري موج جديد دستگيري معلمان در سال جديد هم ادامه يافت. انچه در اين مدت بر معلمان زنداني وهمسران، پدران، مادران وفرزندان انها گذشته است دردي است جانکاه وحديثي استخوان سوز . اگر سفره مان رونقي نداشت دلمان خوش بود که همسران ما معلمند و سرمان را پيش در وهمسايه بلند نگه مي داشتيم. عمري با حقوق ناچيز همسرانمان ساختيم با اين دلخوشي که در کنار همسراني فداکار و وارسته زندگي مي کنيم. اما افسوس که کاخ رويا هاي ما يکشبه فرو ريخت. ما به همسران فرهيخته خود افتخار مي کنيم اما جواب فرزندان خرد سالمان را چه بدهيم که مي پرسند: پدران ما را به چه جرمي زنداني کرده اند ؟ ومگر شما نمي گفتيد که زندان جاي دزد ها وقاتل ها است؟ شبها که بچه ها با چشمان اشک الود بهانه پدرشان را مي گيرند ، به بچه ها بگوييم پدرانشان کجا هستند وبه چه جرمي؟ در مغز هاي کوچک آنها چه مي گذرد؟"
نويسندگان افزوده اند: "حضرت ايت الله، روز 20 فروردين که ماموران براي بازرسي به خانه هاي ما امدند کيس کامپيوتر ودست نوشته ها ودهها برگ کاغذ را لابد به عنوان ابزار جرم ضبط کردند وبدون دادن رسيد با خود بردند . انها صورتجلسه اي را به امضاي ما رساندند که هيچگونه خسارتي به لوازم واشياي منزل ما وارد نشده است . در اين صورتجلسه اشاره اي به ويراني روح وروان همسران وفرزندان معلمان نشد. پاسخ تاراج روان همسران وفرزندان خردسال معلمان را چه کسي خواهد داد؟ در کجاي دنيا معلمان را به خاطر اينکه جلو خانه ملت بروند و بگويند که حقوق ما کم است زنداني مي کنند؟"
در ادامه نامه آمده است: "همان روز به همسران ما احضاريه دادند که سه روز بعد در دادسراي انقلاب حاضر شوند. در اين برگه جاي اتهام و دليل احضار خالي بود. همسران ما سه نفر روز 22 فروردين و3 نفر روز 25 فروردين به اتفاق وکلاي خود به دادگاه رفتند. وکلا را نپذيرفتند واصلا به انها محل نگذاشتند.علي اکبر باغاني را هم در مدرسه ومقابل چشم دانش اموزان دستگير کردند. مگر نه اينکه طبق بخشنامه جنابعالي ومصوبه تشخيص مصلحت نظام وقانون مجلس وبالاتر از همه قانون اساسي استفاده از وکيل در تمام مراحل داد رسي حق متهمان است؟همسران معلم ما بعد از چند ساعت بازپرسي با قرار بازداشت روانه زندان اوين شدند. چرا باز داشت؟ مگر همسران ما قاتل يا فروشنده مواد مخدرند؟ ويا نگران فرار انها هستند؟ از روز بازداشت گويي همسران ما به سياره اي بي نام ونشان کوچ کرده اند. بارها به دادگاه وزندان رفته ايم . پاسخ ها خشک وکوتاه است به گفته دادياري زندان اوين معلمان ممنوع التماس وممنوع الملاقاتند. به ما مي گويند جايشان راحت وحالشان خوب است. اگر چنين است چرا نمي گذارند ما با انها ملاقات کنيم واز زبان خودشان بشنويم. ما نگرانيم . نگران سلامتي معلمان زنداني !برخي از انها بيمار ونيازمند دارو ومراقبت هاي پژشکي هستند از جمله عليرضا اکبري نبي جانباز انقلاب ومبتلا به بيماري خاص است. همسر او به شدت نگران واز نظر روحي اسيب ديده وتلاش او براي اعلام بيماري همسرش به مقامات قضايي تا کنون به جايي نرسيده است. "
در نامه همسران علي اکبر باغاني، محمدتقي فلاحي، سيدمحمودباقري و علي اصغرمنتجبي تاکيد شده: "حضرت ايت الله شاهرودي! ما شهروند اين کشوريم، ماهم مسلمانيم. شوهران ما بعضا رزمندگان سالهاي دفاع مقدس وجانباز انقلابند. همسران ما معلمند. ما از حضرتعالي تقاضا مي کنيم دستور فرماييد حقوق قانوني انها رعايت شود . همسران ما حق دارند وکيل داشته باشند. ما وفرزندانمان حق داريم از محل بازداشت وکيفيت نگهداري واتهامات عزيزانمان با خبر باشيم. همسران ما حتي از حقوقي که زندانيان عادي از ان برخوردارند محرومند. مگر انها چه کرده اند؟ جز اينکه خواستار رفع تبعيض واجراي عدالت شده اند. ما تا کنون نجيبانه صبر کرده ايم. ما چيزي جز اجراي عدالت وقانون از شما نمي خواهيم. دستور فرماييد معلمان زنداني را ازاد کنندو کميته اي براي روشن شدن حقايق تشکيل تا معلوم شود چه کساني به دليل ناتوا ني در انجام وظايف قانوني خود پرونده معلمان را سياسي وامنيتي جلوه دادند تا بي کفايتي خود را مخفي کنند. شما رييس قوه قضاييه ومسيول اجراي عدالت هستيد. روز 12 ارديبهشت روز معلم است ايا روا ميداريد در استانه روز معلم 7 تن از فداکارترين معلمان ايران که مورد اعتماد جامعه معلمان کشور هستند در بند باشند."
نامه، با اين خطاب پايان مي يابد که: "مسئولان کشور در روز معلم چگونه از منزلت وجايگاه معلم تجليل مي کنند در حالي که تعدادي از معلمان در زندانند وکودکان انها شبها با گلوي بغض کرده وچشمان اشکبار از دوري پدر به رختخواب مي روند. اين روز هاي تلخ تر از زهر بر معلمان وخانواده هاي انها مي گذرد. معلمان زنداني سرافراز به مدرسه بر مي گردند ومطمئنا تبرئه خواهند شد اما تاوان اين دردورنجهاي ما را چه کسي خواهد داد؟
جمعه، 7 اردیبهشت 1386
منبع:روز

0 نظرات: