بازرگان مردي از كرانه ها

۱۶:۴۳ bamardum 0 نظر

بازرگان مردي از كرانه ها

" مردي از دور دست شهر دوان دوان آمد و

گفت اي قوم من از رسولان پيروي كنيد . از

كساني پيروي كنيد كه از شما مزدي

نمي طلبند و خود هدايت يافته اند " .

1-تاريخ معاصر ايران و آنچه امروز نسل ما و جوان و جديد با آن روبرو است از شورش تنباكو آغاز شده است . در طي بيش از يكصد سال ، فراز و نشيب هاي فراواني را پشت سر گذاشته و از سه قله بزرگ ، انقلاب مشروطه ، جنبش ملي و انقلاب اسلامي عبور نموده است . اما با وجود اين هنوز به يك سرانجام و يا جمع بندي نهايي نرسيده و تحقق آرمان هاي ملي و از جمله و بخصوص حاكميت ملت نهادينه نشده است . در طي اين صد سال متفكرين و كنش گران متعددي در صحنه حضور پيدا كرده و در يك دوره معين هر يك به سهم خود ، كم يا زياد در بازسازي و نوسازي ساختارهاي سياسي ، اقتصادي ، فكري و فرهنگي جامعه ما نقش ايفا كرده و خدماتي انجام داده اند . شادروان مهندس بازرگان از جمله كساني است كه يك دوره از تاريخ معاصر ايران نقش سازنده و موثري داشته است . اگر تاريخ معاصر كشورمان را در سطح كلان به سه دوره مشخص : 1- از انقلاب مشروطه تا روي كار آمدن رضا شاه ، 2- دوره رضا شاه و 3- از شهريور 1320 تا به امروز تقسيم كنيم نقش مهم و كليدي بازرگان در همين دوره سوم است .

2- نهضت بيدارگري ، اصلاح ديني ، نوسازي و بازسازي انديشه ديني ، نو انديشي ديني در ايران . سابقه اي طولاني دارد . و مربوط به اين دوره سوم نمي باشد . اما جريان روشنفكري ديني ، محصول اين دوره است . بازرگان در شكل دهي و سازمان دهي فكري و سياسي جريان روشنفكري ديني در اين دوره نقش موسس و پايه گذار را دارد .بازرگان به حق پدر روشنفكري ديني ايران است . اما روشنفكري ديني چه ويژگي هايي دارد ؟ در توصيف ويژگيهاي جريان روشنفكري ديني و رسالت بنيادين آن اختلاف ديدگاه وجود دارد، تعريف جامع از ويژگيهاي روشنفكري ديني وجود ندارد.اگرچه در فقدان يك چنين تعريفي نمي توان با واقع بيني به بررسي ويژگي هاي اين جريان پرداخت ، اما مي توان با بررسي عمده ترين موضوعاتي كه فعالان وپايه گذاران و يا نمايندگان جريان روشنفكري ديني در طي ساليان دراز به آن پرداخته و عمل كرده اند ،محورهاي كليدي را بر شمرد . روشنفكري ديني يك جريان فكري،اجتماعي ، سياسي واقعي وعيني فعال و اثر گذاردر جامعه ايراني،هست و خواهد بود .روشنفكر ديني نظير هر روشنفكر ديگري ،سياست و قدرت را و نيزعلاوه بر آن، سنت و قرائت هاي رايج و حتي غالب را نقد مي كند،وبه بازسازي و نوسازي انديشه ديني مي پردازد ، خود را صاحب درد و رسالت مي داند، سوداي تغييردر الگو هاي رفتاري مردم و جامعه، ساختار و مناسبات قدرت را دارد.علاوه بر آن روشنفكر ديني ، نگاه ويژه اي به دين دارد. روشنفكر ،علي الاصول نمي تواند نسبت به فرهنگ جامعه اي كه به آن تعلق دارد بي تفاوت باشد و پيوند و دلبستگي خود را به فرهنگ ملي تعريف نكرده باشد. روشنفكران اعم ازديني يا غير ديني نمي توانند بدون توجه به فرهنگ جامعه خود ،هيچ تغيير و تحولي در جامعه ايجاد نمايند . در جامعه اي كه مليت و ديانت يا ايرانيت و اسلاميت دو ركن اصلي هويت ملي را تشكيل مي دهد،روشنفكر عرفي ممكن است از بعد پديدار شناسي و نه اعتقاد و باور ديني ، به نقش و اهميت دين در جامعه اي كه به آن وابسته است به پردازد ، اما روشنفكر ديني از بعد ايمان و باور ديني توجه مي كند و ضمن نقد سنت ،به بازسازي نوسازي انديشه ديني متعهد است .از اين منظر روشنفكر ديني،نو انديش ديني هم هست، اما هر نو انديش ديني ، روشنفكر ديني محسوب نمي شود . پيدايش روشنفكري ديني بازتاب يا پيامد طبيعي تغييرات و تحولات فكري فرهنگي و سياسي جامعه در حال انتقال و دگرديسي تاريخي است . ويژگي هاي جريان روشنفكري در غرب بازتاب دهنده و متاثر از شرايط تاريخي و تحولات همان جامعه است . نمي توان اين ويژگي ها را به جامعه اي كه كاملا متفاوت از غرب است تسري و تعميم داد.پيدايش جريان روشنفكري غربي به تعامل و همكنشي ميان اروپاي مسيحي با مسلمانان اسپانيا نسبت داده شده است .اما روشنفكر غربي در تحولات فكري خود ،ويژ گي ها ووضعيت جامعه مسيحي اروپا را منعكس ساخته است .روشنفكران ايران نيز بي ترديد از هم كنشي و تعامل غرب و ايران اثر پذيرفته اند . اما نگاه و تاثير پذيري اصلي روشنفكري از درون جامعه بومي است. در واقع روشنفكري ديني ايران،محصول طبيعي وبازتاب دهنده عمده همكنشي ميان فرهنگ ملي با فرهنگ هاي ديگر از جمله و بخصوص غرب است. نمي توان گفت كه متفكرين اروپايي در تبين و حل مشكلات جامعه خود بطور ذاتي زيرك تر و حكيمانه تر از متفكرين ايراني بوده وعمل كرده اند.نبايد فراموش كرد و ناديده گرفت كه روشنفكر غربي ،چندين قرن سابقه دارد . در حالي كه جريان روشنفكري ايران عمري نزديك به صد سال و روشنفكري ديني حدود 60 تا 70 سال سابقه دارد . انقلاب الكترونيك مناسبات جهاني رادر ابعاد سياسي،اقتصادي،فرهنگي و اجتماعي به شدت متحول ساخته و همكنشي ميان فرهنگ ها بطور بي سابقه اي گسترش داده است و اين تحولات در نقش و كار كرد جنبش هاي سياسي،اجتماعي و فرهنگي ازجمله و به خصوص روشنفكران ديني اثر گذاشته است. اگر چه بعضي از نو انديشان و روشنفكران عرفي ايران وجود و حضور و نقش روشنفكري ديني را نفي كرده و مي كنند ،اما اين يك داوري نادرست و كوشش بي ثمري است .چه آن را مسلمان روشنفكر، روشنفكرمسلمان، و يا روشنفكر ديندار يا هر چيز ديگر بدانيم و بخوانيم ،تغييري در واقعيت وجودي اين جريان ايجاد نمي كند.جريان روشنفكري ديني يك واقعيت ريشه دار و فعال و اثر گذار در جامعه ايراني است و نفي آن كمكي به حل مشكلات روشنفكري عرفي در ايران نمي كند.

3-بازرگان ، مصداق همان مردي است در سوره ياسين ، كه از دوردست ها ، شتابان پديد آمد و خطاب به مردم خود گفت : اتبّعوا المرسلين . اي مردم از رسولان پيروي كنيد . دعوت هنگامي است كه افكار و عقايد گوناگوني ، در سطح جامعه و در ميان روشنفكران و تحصيل كرده ها مطرح بوده است .

بازرگان به عنوان پدر روشنفكري ديني وجريان روشنفكر ديني در فرايند نوسازي و بازسازي انديشه ديني با سنت و سنت گرايان ديني رابطه اي منطقي و عقلاني و واقع گرايانه بر قرار مي سازد.روشنفكر ديني به نقد سنت هاي رايج و غالب ديني در جامعه مي پردازد.اما ارزش هاي اصيل ديني را نفي نمي كند بلكه مي كوشد تا ارزش ها را از قالب هاي بكار گرفته شده تاريخي تميز دهد وتفكيك كند وسپس براي آنها قالب هاي جديدي ،به تناسب شرايط زمان ارايه دهد . قرآن كريم مي فرمايد : " وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَينِ‏َّ لهَُمْ " (ابراهيم 4 ) " و ما هيچ پيامبري را جز به زبان قوم اش نفرستاديم تا حقايق را براي آنان روشن نمايد ." پويايي رو به رشد بازرگان و جريان روشنفكري ديني در اين است كه با الهام از اين آيه شريفه ، ارزش هاي اصيل قرآني را ، به زبان روز مخاطبين خود ، در جامعه و جهان پيچيده كنوني برگردان نموده و مطرح ساخته و مي سازد . 4-بازرگان و جريان روشنفكري ديني ، صرفاً به دنبال الگو برداري از مفاهيم فكري و ذهني جريان روشنفكري غربي و پيوند زدن انها به انديشه هاي ديني ، بطوري كه پوسته خارجي و ظاهري ديني باشد اما عمق و مغز و درون آن غير ديني باشد ، نبوده است در باور جريان روشنفكري ديني ، برخورد و تعامل ميان فرهنگ ها يك فرآيند هميشگي در جامعه هاي بشري بوده است. تهاجم فرهنگي پديده قرن جديد نيست. در تمام ادوار تاريخ بوده است.جامعه هايي كه در معرض اين تهاجم ها و تعامل ها نبوده اند پويايي خود را از دست داده اند و فرهنگ جامعهدر همان وضعيت ابتدايي و توسعه نيافته باقي مانده است. در جامعه هاي توسعه يافته، كه از فرهنگ غني و پرباري برخوردارند، فرهنگ بومي، دربرخورد با فرهنگ بيگانه عناصر مثبت و مفيد فرهنگ مهاجم را شناسايي مي كند و سپس آنرا در فرهنگ بومي ادغام يا گوارده مي نمايد. به طوري كه عناصر مثبت فرهنگ غير بومي ، بومي مي شوند. استخراج عناصر مثبت و مفيد و سازنده يك فرهنگ و گوارش آن در فرهنگ بومي يك مسئله است و پيوند زدن عناصر فرهنگ مهاجم به فرهنگ بومي، نظير پيوند اعضا در پزشكي مسئله ديگري است.پيوند اعضا درانسان پيامدهايي دارد، كه از جمله انها بروز واكنشهاي شديد ارگانيسم به عناصر خارجي است. پيوند مقولات فرهنگ بيگانه ،بدون گوارش آنها،موجب واكنش هاي اجتماعي، سياسي، رواني در جامعه مي گردد.يكي از عمده ترين رسالت روشنفكري ديني، بومي كردن مفاهيم و مقولات اساسي مدرنيته است. تا هنگامي كه اين مقولات و مفاهيم كليدي بومي (domesticate) نشوند، تعارض ميان فرهنگ بومي با عناصرمدرنيته ادامه پيدا خواهد كرد و نوعي التقاط ميان برخي از نمادهاي مدرنيته، و نه مدرنيته، بروز پيدا خواهد كرد.تا زماني كه اين فرايند صورت نگيرد،ايران وارد عصر جديد نخواهد شد. در كشوري مثل ايران بومي كردن مفاهيم و مقولات مدرنيته، به معناي ايرانيزه و اسلامي كردن آنهاست. بازرگان در اين راستا گام هاي موثري برداشته است . اين رسالتي است كه از عهده روشنفكري ديني بر مي آيد. اما در موارد متعددي، به جاي گوارش مفاهيم كليدي در فرهنگ بومي، انواعي از التقاط ها صورت مي گيرد . به نظر بازرگان التقاط يكي از مشكلات هميشگي تحول تفكر ديني بوده است . مشكل اول عدم آشنايي يا برخي كج فهمي ها ازمفاهيم جديد است؛ روبناها و يا مفاهيم كليدي را به جاي خود آن مفاهيم تصور كردن است.از نظر بازرگان ، بومي كردن مقولات مدرنيته با معادل يابي واژه ها يا مفاهيم فرق دارد.مقولات اساسي مدرنيته پيشرفت هاي علمي جديد در قلمرو صنعت و اقتصاد نيست اگر چه به كارگيري موفقيت اميز آنها نيز فرهنگ ويژه وهم آهنگ خود را مي طلبد . با رسوبات فرهنگ استبدادي و يا با روحيه جمع گريزي ونبود وجدان كاري نمي توان صنعت و اقتصاد مدرن داشت .

5-بازرگان به شدت از پيدا كردن نگاه ابزاري به دين نگران بود . وي پرداختن به موضوعات ديني از باب ضرورت هاي سياسي ، و نه از باب اعتقاد و باور را از آسيب هاي جدي جريانات سياسي ، و از جمله روشنفكري ديني مي دانست . او بر اين باور بود كه روشنفكر ديني، نظير هر گروه ديگر فكري، فرهنگي يا سياسي و اجتماعي ممكن است به جزميت و مطلق گرايي دچار شود. بخصوص در كشوري كه 2500 سال سابقه استبداد مطلقه را داشت است. روابط استبدادي از مناسبات سياسي فراتر رفته و به صورت فرهنگ استبدادي در اعماق ذهن و شخصيت ما ايرانيها ريشه دوانيده است. يكي از ويژگيهاي فرهنگ استبدادي مطلق بيني و مطلق خواهي، سلطه گري و سلطه پذيري،اغراق و گزافه گويي،تملق و تفتين، خود محوري،خودمطلق بيني، فرافكني جمع گريزي و نبود روحيه همكاري جمعي است. .روشنفكري ديني،براي رهايي در اين ويژگي هاي باز دارنده،به تلاش آگاهانه و مستمر نياز دارد.روشنفكر ديني كه رسالت تغيير و تحول بنيادين در جامعه را بر دوش مي كشد، نمي تواند از معركه ها و كشاكش ها ي روزمره زندگي غايب باشد. عافيت طلبي، از آفتهاي بسيار رايج است.يكي از پيامد هاي اين نوع آسيب ها ­بريدن از واقعيت ها و ورود به سپهر مجردات است موضوعات ناب روشنفكري، اگرچه خيلي درست هم باشند لزوما مسائل جامعه درد آور كنوني ما نيستند.

6-مردي كه از كرانه هاي دور دست شهرمان شتابان در صحنه جامعه پرتلاطم دوران خود ظاهر شده ،در حالي كه پيامي براي مردم ، به زبان روز آنها داشت و آن اين بود . «اي مردم اتَّبِعُواْ مَن لَّا يَسَْلُكمُ‏ْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُون‏ از كساني پيروي كنيد كه حداقل دو ويژگي دارند : اول آن كه تاجر مسلك نيستند ، دكان دين و سياست باز نكرده اند ، بنابراين از شما درخواست و مطالبه اجرو مزدي نمي كنند ، نه پاداش مالي و اقتصادي مي خواهند و نه انواع ديگر آن را . ويژگي دوم آن است كه انها خود هدايت شده باشند . كساني كه خود در گمراهي هستند ، چگونه مي توانند ديگران را هدايت كنند . اين پيام امروز هم ، همچنان معتبر و مسئله روز است .»

7- بازرگان اسوه تقوي و صداقت بود . هر انديشه و مكتب فكري و اعتقادي وهر جنبش و جريان اجتماعي سياسي كه سوداي اثر گذاري و تغيير در جامعه و مردم را دارد،نيازمند ارايه الگو است.انديشه اي كه نتواند الگو هايي در وجود اشخاص حقيقي به مردم ارايه دهد،هر قدر هم اصيل و ناب باشد ،گنجينه اي است در قفسه كتاب كتابخانه ها .روشنفكري ديني يك هويت وريشه تاريخي دارد؛ جرياني پديده آمده بطور دفعي و ناگهاني نيست.براي ارزيابي يا بررسي ويژگي هاي روشنفكري ديني مي بايستي معيارهاي بهداشتي يا سالم روشنفكري ديني را با الگو قرار دادن ،شخصيت هاي شناخته شده اين جريان ،تعريف كرد . شادروان مرحوم مهندس بازرگان پدر روشنفكري ديني ايران مي تواند هم به عنوان الگوي مناسبي در قلمرو روش و منش بينش براي خدمتگزاران به ايران و اسلام باشد و هم براي فهم و شناخت ويژگي هاي سالم و بهداشتي جريان روشنفكري ديني مورد توجه قرار گيرد.

دكتر ابراهيم يزدي

0 نظرات: