بيست و هشت سال مقاومت عباس امير انتظام

۱۴:۵۲ bamardum 0 نظر

بيست و هشت سال مقاومت عباس امير انتظام

من در اقامت طولاني خود در زندان بارها و بارها با انسان هايي مواجه شدم كه سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به ‏بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند


آنجا كه حقيقت انكار شود، نابودي تدريجي مردم در جهنم فقر و بي عدالتي، مهرپروري معرفي مي‌گردد!‏


فراخوان شوراي ملي صلح مي بايستي مورد حمايت قرار گيرد.

بيست و هشت سال گذشت. راستي 28 سال يعني يك عمر. در تقويم زنداني هر لحظه به طول يك عمر است. اين ‏روزگار بسيار طولاني زندان، براي من سفري است به عمق و گستره‌ي مفاهيمي كه در شرايط عادي به ارزش واقعي ‏آن ها به درستي پي نمي بريم مفاهيمي چون حقيقت، عدالت، شرافت، آزادي و ايستادگي، در روزمرگي زندگي به ‏درستي درك نمي شوند، آنگاه كه انسان در شرايط سخت انتخاب قرار مي گيرد عظمت و اعتبار اين مفاهيم خود را ‏آشكار مي كند تا آنجا كه انسان براي حفظ اين ارزش ها از تمامي وجود مادي خود مي گذردتا به عالم معني راه ‏يابد.‏بسياري از هم بندان من براي پاسداري از حريم شرافت انساني و گذار به عالم معني جان خود را فدا نمودند. انسان ‏برخوردار از شرافت در مقابله ي وسوسه هاي حيات مادي تهي از معني به لرزه نمي افتد و جاذبه هاي كاذب ‏زندگي او را نمي فريبد. ‏من در اقامت طولاني خود در زندان بارها و بارها با انسان هايي مواجه شدم كه سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به ‏بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند. من در مكتب شجاعت ياران خود آموختم ‏كه درد و رنج ناشي از دوري از ياران و فرزندان و عزيزان، ايستادگي در مقابل رفتارهاي توهين آميز و شكنجه ‏زندان بانان بخشي از هزينه هايي است كه براي حفظ ارزش هاي انساني بايد آن را پرداخت. تمامي گناه من دفاع ‏از اين حقيقت بوده و هست كه ايراني بالغ است و حق تعيين سرنوشت دارد و مجلس خبرگان و نظام سياسي بر ‏آمده از آن راه را براي اعمال اين حق هموار نمي‌كند. من گفته بودم و مي‌گويم كه نظام سياسي مردم سالار ‏مي‌بايستي بر پايه هاي مجلس مؤسسان منتخب مردم استوار شود.‏از جانب كساني كه اعتقادي به شايستگي و اهليت مردم به انتخاب نظام سياسي و حقوقي خود ندارند، من به عنوان ‏خائن به آرمان هاي ملي محكوم شدم. اگر تشخيص من در خصوص ماهيت عملكرد مجلس خبرگان درست ‏نمي‌بود بهايي چنين سنگين براي اظهار حقيقت متحمل نمي‌شدم چرا كه اظهار يك مطلب بي پايه و اساس ‏نمي‌توانست موجبات نگراني زمامداران را فراهم كند. بيان حقيقت از جانب گاليله تحمل نشد، چرا كه خواب آرام ‏لشگر جهل را بر هم مي زد و امنيت و تداوم حيات آن ها در انكار حقيقت تأمين مي شد. اما انكار حقيقت نابودي ‏حقيقت نيست و حقيقت داراي جوهر و اكسيري است كه مستقل از وجود مادي ما و حتي مستقل از وجود اظهار ‏كننده‌ي آن مي‌تواند به حيات خود ادامه دهد. نه تسليم گاليله و نه پرواز شجاعانه سقراط خللي در تابش نور ‏حقيقت بر جهان هستي وارد نكرد با اعدام گسترده ي مبارزان در سياهچال ها در دهه شصت حقيقت اعدام نشد ‏بلكه بر لشگر مبارزان راه آزادي و حقيقت افزوده شد. با فداكاري آن عزيزان امكان درك و فهم حقيقت برهمگان ‏آشكار شد. نگاهي حتي گذرا به چهره سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه ايران عمق فاجعه و سنگيني ‏هزينه انكار حقيقت را نشان مي‌دهد، گراني افسار گسيخته امان مردم را بريده است. پول نفت فقط به جيب صاحبان ‏شكم هاي فربه و سير و خفاشان معتاد به خون مردم گرسنه سرازير مي‌گردد. سيماي امروز ميهن مان را درد و رنج ‏كودكان خياباني و كارتن خوابها، و زنان مستأصلي كه زير بار هزينه زندگي به تن فروشي ايستاده اند، بيكاراني كه ‏در جستجوي لقمه‌اي نان به هر سو صف كشيده اند. و خردسالاني كه با كيسه هاي سنگين پس مانده مردم زباله ‏دان ها را زير و رو مي كنند، جواناني كه در چنگال بيماري اعتياد پرپر مي شوند، و... به تصوير مي كشد. چهره ‏چركين شهر چنان افسرده و بي رمق است كه هيچ انسان مسئول و شرافتمندي ياراي نگاه به آن را ندارد. فقط و ‏فقط مسئولين محترم! هستند كه در كمال خونسردي و آرامش در گوش شهر لالايي مي خوانند كه همه چيز آرام و ‏طبيعي است. با اوج گيري قيمت مسكن و مايحتاج عمومي ديري نخواهد گذشت كه شاهد گسترش پديده ي زاغه ‏نشيني، كارتن خوابي، فراگير شدن بيماري اعتياد، افزايش ميزان بيكاري و جرايم سازمان يافته و... خواهيم بود.‏آنجا كه حقيقت انكار شود، نابودي تدريجي مردم در جهنم فقر و بي عدالتي، مهرپروري معرفي مي‌گردد!‏كدام كارمند، كارگر، پزشك، مهندس و استاد دانشگاه مي‌تواند با كار و تلاش شرافتمندانه خود در طي سي سال ‏زحمت صاحب يك آپارتمان كوچك در تهران شود؟ مسكن لابد كالاي لوكس است و نشانه فرهنگ غربي؟ ‏وضيعت اقتصادي و به تبع آن وضعيت اجتماعي و فرهنگي آنچنان به هم ريخته و نگران كننده است كه مردم آن ‏را با پوست و گوشت و استخوان خود درك مي‌كنند و آمار و ارقام واقعي گراني و تورم را در كاهش لحظه به لحظه ‏قدرت خريد و سفره هاي خالي خود پيدا مي كنند. ‏اين در شرايطي است كه عاملين و مسببين وضعيت موجود و نمايندگان چپاولگران اقتصادي در قدرت سياسي با ‏انكار حقيقت اعلام مي‌كنند كه همه چيز طبيعي و عادي است.‏ارزش واقعی کاربيان اين درد و دل مختصر را از آن جهت ضروري ‌دانستم كه معلمان و دانشجويان، زنان، كارگران، روزنامه نگاران ‏و جواناني كه در صف‌هاي فشرده مبارزات مدني مي‌كوشند به ارزش واقعي كار خود بيشتر بينديشند. تجربه 28 ‏ساله زندگي نوين به من آموخت كه آگاهي انسان از اهميت و ارزش كار خود توان او را در مبارزه با ناملايمات و ‏فشارهاي زندان افزايش مي‌دهد تا آنجا كه هيچ نيروي اهريمني نمي‌تواند مقاومت او را در هم شكند. چنانچه من در ‏مقابل فشارهاي رواني و جسماني قرون وسطايي از پا نيفتادم. اگر نشكستم به اين دليل نبود كه من اميرانتظام از ‏قدرت استثنايي برخوردار بوده و يا براي اين مقاومت، دوره هاي خاصي را طي كرده و آمادگي لازم را كسب كرده ‏بودم. ‏"نه به هيچ وجه"، اگر من نشكستم فقط و فقط به خاطر آن بود كه حقيقتي كه من از آن دفاع كرده و از چشمه ‏زلالش سيراب مي‌شدم غير قابل شكستن بود. و آن حقيقت شايستگي ملت ايران براي حق تعيين سرنوشت بوده و ‏هست. عشق ورزي به حقيقت، انسان را چون خود حقيقت شكست ناپذير مي‌نمايد. من بسيار سعادتمندم كه امروز ‏شاهد عظمت و شكوه صف مبارزان و مدافعان حق تعيين سرنوشت به شيوه مسالمت آميز و مدني مي‌باشم. اين ‏صف نه تنها هرگز نخواهد شكست بلكه آنچنان پرتوان و استوار خواهد ايستاد كه آرايش نيروهاي سياسي را به نفع ‏حق تعيين سرنوشت دموكراتيك بر هم زده و صلح و توسعه پايداري را براي ايران و كشورهاي منطقه بنيان خواهد ‏گذاشت.‏
اظهار خوش بيني نسبت به آينده تلاش هاي كوشندگان راه آزادي و عدالت از باب تسكين دردهاي كهنه خود و يا ‏دامن زدن به توهم و تخيلات نمي باشد. دليل خوش بيني و اميدواري من كارنامه درخشان مردم در فهم و درك ‏حقيقت زندگي در جريان يك مبارزه طولاني اجتماعي است.‏ در جريان اين مبارزه نوعي از اجماع ملي در خصوص ارزش‌هاي دموكراتيك و حقوق بشري، استمرار و فراگير شدن ‏فعاليت هاي مدني صنفي و اجتماعي شكل گرفته و آمادگي جامعه در كليت آن به پذيرش هزينه تغيير شرايط، ‏افزايش يافته است.‏ در هيچ دوره اي از تاريخ مبارزات ملت ايران، جنبش مدني و مسالمت آميز ملت ايران، اين اندازه پر توان، ‏هوشمند، منسجم، فراگير و هدف دار نبود. كارزار يك ميليون امضاء، تجمعات اعتراض آميز معلمان، پيگيري ‏مصرانه مطالبات كارگري توسط سنديكاها و نهادهاي كارگري، افشاگري ها و روشنگري هاي روزنامه نگاران و ‏اصحاب قلم، مبارزات دليرانه دانشجويان، تحرك مدافعين حقوق بشر، كه ويژگي مشتركشان پرهيز از افراط گري و ‏حركت با منطق اعتدال مي باشد، نشانه هاي اميد بخش بلوغ و استواري جنبش مدني مي‌باشد. از سال 1332 تا به ‏امروز دانشجويان كشور براي برگزاري مراسم 16 آذر (روز دانشجو) تا به اين حد تحت فشار نبودند. با اين وجود ‏دانشجويان كشور با اتكا به توان جنبش مدني و عزم و اراده خود از سد تهديدها و فشارها عبور كرده و يك رويداد ‏تاريخي ديگري را در كارنامه درخشان جنبش مدني به ثبت رساندند.‏
دستگيري گسترده دانشجويان از دختر و پسر نشان از توانمندي و فراگير شدن فعاليت هاي مدني دانشجويان دارد. ‏همين داوري در مورد جنبش زنان، معلمان و كارگران نيز صادق مي‌باشد. بنابراين دليل عمده‌ي خوش بيني من ‏نسبت به آينده كشورم بر توانمندي جنبش مدني استوار مي‌باشد. نگاهي عميق به تحولات و شرايط جهاني خوش ‏بيني مرا دو چندان مي‌كند. ‏ حداقل دلسوزی ‏اگر حاكمان ايران از حداقل دلسوزي و اعتقاد به منافع ملي برخوردار بودند و دغدغه تأمين امنيت، رفاه، آزادي و ‏سربلندي براي ملت ايران را مي‌داشتند. با استفاده از درآمد سرشار نفت، شرايط بين المللي مساعد، نيروي كار ‏بالنده و پر توان به راحتي مي‌توانستند در اين 28 سال ايران را به قدرت اول اقتصادي منطقه تبديل كنند و لكه ‏ننگ صدور زنان ايران براي خود فروشي در كشورهاي كوچك و تازه به دوران رسيده خليج فارس را از دامن شرف ‏ايراني بزدايند. اما دريغ و افسوس كه حاكمان ايران سرمايه هاي مادي و انساني، سرزمين كهن و پر افتخار ايران را ‏وسيله ايي براي عقده گشايي و ترك تازي در ميدان توهم و تخيلات ارتجايي و واپس مانده خود قرار داده و با ‏چمدان خالي از هنر و انديشه و با سرمايه ملت به سفرهاي بي خاصيت خود ادامه داده و به جشن و پايكوبي در ‏همايشهاي تشريفاتي داخلي مشغول هستند و با ماجراجويي هسته ايي كشور را به سوي فاجعه و جنگ سوق مي ‏دهند.‏
دستيابي به فناوري هسته ايي در عالي‌ترين سطح آن براي تأمين انرژي و بهره برداري صلح آميز حق ملت ايران ‏بوده و در توان و قابليت هاي علمي و فني ملت هوشمند ايران مي‌گنجد، اما عدم آشنايي مسئولين كشور با ادبيات و ‏زبان قابل فهم جامعه جهاني، پيروي از سياست ها و شعارهاي تندروانه و غير عقلايي، دور كردن مردم از مشاركت ‏در تصميم سازي ها، رفتارهاي دون كيشوت‌وار و ناتواني در اعتمادسازي، فعاليت‌هاي هسته ايي را به تهديدي عليه ‏ملت ايران تبديل كرده است. و فرصت هاي زيادي را قرباني اتخاذ روش ها و راه كارهاي غير عقلايي مسئولين ‏نموده است. در چنين شرايطي وظيفه ما افزودن بر تلاش هاي مسالمت آميز و صلح طلبانه خود و گسترش ارتباط ‏انساني خود با مردم صلح دوست و علاقمند به ارتقاء حقوق بشر و دموكراسي در سراسر جهان مي‌باشد. تنها شانس ‏ما براي جلوگيري از جنگ و خشونت در منطقه، متقاعد كردن افكار عمومي در جهان مي‌باشد. بدين منظور مي ‏بايستي به عزم راسخ، پشتكار، قابليت و توانمندي هاي مان در پيگيري مطالبات ملي و دستيابي به دموكراسي از ‏طريق مبارزات مدني مسالمت آميز در قالب يك جنبش مدني– ملي منسجم بيافزاييم. در اين راستا مي بايستي از ‏تمامي ابتكارات و فعاليت ها و پيشنهاد‌هاي سازنده استقبال و حمايت كرد و هيچ فرصتي را از دست نداد از جمله ‏

فراخوان شوراي ملي صلح مي بايستي مورد حمايت قرار گيرد.‏
حمايت از جنبش زنان و كارزار جمع آوري امضا براي تغيير قوانين مي بايستي به يك حركت ملي تبديل ‏شود.‏
همراهي با مطالبات صنفي و مدني دانشجويان، كارگران و معلمان بايستي به طور جدي پيگيري شود.‏

شرايط اقتصادي و اجتماعي متأسفانه از حد بحران گذشته و به مرحله فاجعه گام گذاشته است.‏

اوضاع به حدي نا به سامان است كه حتي مقامات دولتي به رغم بهره مندي از دستگاه هاي عظيم تبليغاتي و عوام ‏فريبي قادر به سرپوش گذاشتن به اين نابساماني ها نيستند و ناچاراً به سياست فرافكني و توطئه انگاري روي آورده ‏و ريشه مشكلات را در رفتار و عملكرد دولت هاي پيشين ميبينند، گويي كه اين دولت فرزند خلف دولت هاي ‏قبلي نمي‌باشد و اين در شرايطي است كه اين دولت خود را حافظ ارزش هاي انقلاب اسلامي معرفي مي‌كند. ‏دستيابي اين دولت به اريكه قدرت در چهارچوب همان ساختار و نوع انتخاباتي است كه دولت هاي قبلي را سركار ‏آورده است. در شناسنامه اين دولت مشخصات دولت هاي قبلي به عنوان والدين ذكر شده است پس اين نمايش ‏مضحك كه دولت هاي قبلي از جنس "شر" بوده اند و فقط دولت فعلي از جنس "خير" مي‌باشد فقط و فقط براي ‏فريب و گمراهي مردم مي باشد.‏
دولتي كه با والدين سياسي خود كه او را در دامان خود پرورانده است چنين رفتار مي‌كند معلوم است كه نسبت به ‏مردم و مطالبات آنان چگونه مي انديشد و عمل مي كند.‏نگاهي به وضيعت اقتصادي و زندگي اسف بار مردم زحمتكش و شريف ايران ، ماهيت و سمت و سوي انديشه و ‏عمل دولتمردان را نشان مي‌دهد.در چرخه معيوب فرافكني و مسئوليت گريزي‌، دولت ها دست به دست مي‌شوند و ‏مردم همچنان فقير و فقيرتر مي مانند.‏

دوگزینه ‏

هموطن دردمند، در چنين شرايطي با دو گزينه مواجه مي باشيم:‏
‏1-‏ سكوت و بي اعتنايي كه نتيجه اي جز نابودي كشور به دنبال نخواهد داشت.‏
‏2-‏ پيوستن به صف فعالين جنبش مدني و مسالمت آميز ايران و مشاركت فعال در تحقق حق تعيين سرنوشت ‏و رسيدن به زندگي شايسته و در خور يك ايراني با پرداخت هزينه مناسب آن.‏
مطمئن باشيد كه هزينه گزينه دوم به مراتب كمتر از نابودي تدريجي و فرسايشي و ذره ذره و لحظه لحظه در ‏جهنم فقر و فساد، اعتياد و نا اميدي است. پرداخت هزينه در گزينه اول هيچ دستاوردي ندارد در حالي كه در ‏گزينه دوم همه هزينه هاي سرمايه ايي براي ساختن ايراني آباد و آزاد مي‌باشد.‏

هموطن:‏
تاريخ در اين انتخاب تو به داوري خواهد نشست. براي نجات كشور و ايجاد شرايط مساعد براي زندگي نسل فعلي ‏و نسل هاي آينده شما را به انتخاب درست دعوت مي كنم.

0 نظرات: