هیچ معروفی بالاتر از قانون گرایی نیست

هیچ معروفی بالاتر از قانون گرایی نیست

مراسم بزرگداشت واقعه کربلا و قیام امام حسین (ع) در منزل مهندس هاشم صباغیان همچون سال های گذشته برگزار شد . در این مراسم دکتر ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران به سخنرانی پرداختند .

ایشان در ابتدای سخنان خود حوادث غزه را فاجعه انسانی و فراتر از مسئله اسلامی و عربی دانستند و به شهدای این جنایت ادای احترام نمودند و از خداوند نابودی همه جنایتکاران این حادثه را خواستار شدند .

یزدی در ادامه سخنان خود با طرح این موضوع که حرکت های انسانی یک طرفه نبوده برگشت پذیرند، گفت: تمام انقلاب ها برگشت پذیرند. حرکت پیامبر نیز که یک انقلاب جهانی به حساب می آمد برگشت پذیر بود. در حرکت پیامبر هدف خود انسان بود و نه رسیدن به قدرت. تغییرات سیاسی و اجتماعی هم اهدافی بودند که پس از تغییر انسان ها حاصل شدند.

وی افزود: در برخی از برگشت ها و رجعت ها فرم برنمی گردد اما محتوا تغییر کرده و برمی گردد. این بلایی بود که پس از پیامبر بر سر اسلام نیز آمد. رفتار علی (ع) معطوف به ایمان بود اما رفتار معاویه معطوف به قدرت بود. بازگشت آن هنگام رخ می دهد که کسانی که انقلاب کرده اند خود را معادل و مساوی با قدرت بدانند.

این روشنفکر دینی با طرح این سوال که چگونه می توان از برگشت و رجعت به گذشته جلوگیری کرد، اظهار داشت: دودسته راهکار برون دینی و درون دینی برای اینگونه رجعت های اجتماعی وجود دارد. راهکارهای برون دینی مربوط به تجربه بشری در اداره نظام های سیاسی است. قدرت وقتی مقدس می شود دیگر نمی توان از آن انتقاد کرد. بشر به تدریج آموخت که قدرت، الهی نیست و می توان از آن سوال کرد و ایراد گرفت. از انجا که قدرت مطلق فساد مطلق می آورد، تفکیک قوا برای تقسیم قدرت و ایجاد مکانیسم های کنترلی به وجود آمد. پس از آن به این نتیجه رسیدند که مقامات و مسئولین باید ادواری و موقت باشند و نه مادام العمر و مردم نیز باید بر مسئولان نظارت دائم و مستمر داشته باشند. اینگونه بود که آزادی های اساسی مردم مانند آزادی بیان و قلم مورد تاکید قرار گرفت.

یزدی افزود: این راهکارهای بیرونی باعث جلوگیری از انحطاط تمدن ها و بازگشت جوامع به استبداد و انحراف شده است.

دبیر کل نهضت آزادی ایران گفت: دو راهکار درون دینی برای جلوگیری از رجعت به گذشته وجود دارد. اولین راهکار اقامه صلات است. حفظ اتصال دائم با خداوند اراده انسان را معطوف به ایمان قرار می دهد از هرگونه قدرت محوری جلوگیری می کند.

یزدی افزود: راهکار دینی دیگر که در نهضت حسینی مورد تاکید قرار گرفته امر به معروف و نهی از منکر است و این به معنی آن است که همه شما مسئولید. امر به معروف و نهی از منکر در بیم مردم احساس تعلق اجتماعی ایجاد می کند و در آن صورت است که همه مردم در صحنه اجتماعی حضور خواهند داشت و نسبت به وقایع جامعه بی تفاوت نخواهند بود. به بیان علی (ع) امر به معروف و نهی از منکر از سلطه بدان و ددان جلوگیری کرده و جلوی سقوط و انحطاط اجتماعی را خواهد گرفت و این یعنی جلوگیری از رجعت به گذشته.

وی خاطر نشان ساخت: نهضت امام حسین (ع) همانطور که خود ایشان می گویند برای اصلاح امت جدشان و امر به معروف و نهی از منکر بوده است و نه برای دست یابی به قدرت. در حال حاضر در جامعه ما هیچ معروفی بالاتر از قانون گرایی نیست و همه افراد و مقامات باید در چارچوب این قانون جمعی عمل کنند. ویژگی مومنین آن است که به عقدها و عهدها وفادار و پایبند باشند.

یزدی با تاکید بر این که مهم ترین نهی از منکر در جامعه ما نهی از دروغ و ریاکاری است، گفت: من از مقامات کشور می پرسم که آیا اتفاقاتی که در کشور مشاهده می کنید همان چیزهایی است که مردم برای آن انقلاب کرده اند؟ اگر قبول ندارید که فساد و انحراف وجود دارد، رسما این را اعلام کنید و بگویید که در حال حاضر حکومت ایران یک مدل برتر مطابق با حکومت علی (ع) است. اگر آقایان تصور می کنند که هیچ مشکلی وجود ندارد باید بگویم که من برای آینده شما در دنیا و آخرت نگرانم. با این رفتار هم خود را نابود می کنید و هم ملت و کشور را.

منبع : میزان نیوز

چند ماه ديگر نيز شما را تحمل خواهيم کرد

انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان خطاب به محمود احمدی نژاد :
چند ماه ديگر نيز شما را تحمل خواهيم کرد
انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان در نامه سرگشاده اعتراض خود را نسبت به فقر و بدبختی ، سرکوب جريان‌های فکري و عقيدتي اهل تسنن ، نبود امنيت و آرامش ، اخراج و بازنشسته کردن اجباري اساتيد برجسته، تورم ، بی کاری و .... ابراز داشتند .
به گزارش ادوارنیوز : انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده‌های مهندسی و علوم پایه دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشکده‌ی اقتصاد و علوم‌اداری در مورد حضور رييس دولت نهم در اين استان نامه سرگشاده ای صادر کرده اند .
در بخشی از این نامه آمده است :
جناب آقای احمدی‌نژاد؛ اين جا سيستان و بلوچستان است! محروم‌ترين استان کشور! با شنيدن و ديدن فجايع غزه و کشتار بي ‌رحمانه انسان‌ها در آن‌جا دل‌مان به درد آمد و به‌شدت از اين فاجعه انساني متأثر و متأسف شديم. اما در فاصله‌اي نه‌چندان دور، در سراوان نيز حادثه‌اي رخ داد که رفتار دوگانه دولت شما در برخورد با اين دو حادثه بر دردهاي‌مان افزود. آيا برداشت شما از عدالت و مهرورزي، سرکوب جريان‌های فکري و عقيدتي اهل تسنن است؟ اگر اين‌گونه است که شما خود، مظهر و نماد بي‌عدالتي هستيد. چگونه مي‌شود که داراي دومين دارنده‌ي ذخاير گازي جهان باشيم و مردم کشور، علي‌الخصوص مردم اين استان از داشتن گاز محروم باشند؟ آيا تاکنون در اين دو سفر استاني خود، جرأت کرده‌ايد با تمام تيم حفاظتي خود به شيرآباد يا کريم‌آباد زاهدان برويد و فقر و بدبختي را از نزديک لمس کنيد؟ نفت 130 دلاری، تحول اقتصادي پيشکش‌تان؛ همان آب و نان خالي را به سفره‌هاي مردم برگردانيد. انرژي هسته‌اي پيشکش شما و دولت‌تان، امنيت و آرامش را به مردم بازگردانيد. سه سال و اندي از آغاز خدمت‌گذاري و مهرورزي دولت شما مي‌گذرد اما ما چيزي نديديم مگر؛ - اعمال فشار و محدوديت شديد روي جنبش دانشجويي، احزاب و نهادهاي سياسي و مدني - بسته شدن فضاي مطبوعاتي کشور- افزايش ناهنجاري‌هاي اجتماعي- گسترش فقر، فساد و تبعيض- امکان به مخاطره افتادن تماميت ارضي کشور- انزواي هرچه بيشتر ايران در صحنه‌ي بين‌الملل، پس از صدور 4 قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل- اخراج و بازنشسته کردن اجباري اساتيد برجسته، باتجربه و دگرانديش دانشگاه‌ها- انتصابي شدن رؤساي دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها- افزايش تنش در حوزه‌ي روابط خارجي با جامعه‌جهاني- عمل‌کرد متناقض در تحريک عرق ملي و وانهادن تماميت ارضي در درياي خزر و جزاير ايراني در خليج فارس- رشد روزافزون و غير منطقي تورم، فقر و بيکاري- ناديده انگاشتن توصيه‌ها و نظرات متخصصين و کارشناسان حوزه‌ي اقتصادي براي برون‌رفت از وضعيت بحراني حاکم بر اقتصاد کشور- برداشت غيرمعقولانه از صندوق ذخيره ارزي و نامعلوم بودن ميزان ذخيره ارزي- تلاش براي ترويج سيستم صدقه‌پروري در جامعه- شتاب در اجراي طرح تحول اقتصادي براي پيش‌برد اهداف انتخاباتي با هزينه ملي، علي‌رغم اخطارها، تذکرات و توصيه‌هاي کارشناسان اقتصادي- ارائه آمارهاي غيرواقعي در زمينه تورم، بيکاري، رشد اقتصادي- از دست رفتن ميلياردها دلار از بيت‌المال در تبديل دلارهاي نفتي به يورو و طلا به منظور اجراي سياست مبارزه با دلار در دولت فعلي- آسيب‌هاي مديريتي ناشي از جابه‌جايي بيش از 9 وزير کابينه- افزايش هزينه‌هاي اجرايي دولت نهم و ...
در پایان نامه سرگشاده انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان آمده است :
از خود پرسيده‌ايد چه کرده‌ايد که مردم براي پايان دوره‌ي رياست شما بر دولت، لحظه شماري مي‌کنند؟ شما رييس‌جمهور ملت ايران نيستيد، بلکه تنها رييس دولتي اقتدارگرا و تماميت‌خواه هستيد. دولتي که کردان‌ها، الهام‌ها و محصولي‌ها در آن وجود دارند. باتوجه به دلايل فوق، حضور شما در دانشگاه مورد اعتراض ما مي‌باشد. زيرا کسي که با ستاره‌دار کردن، زنداني نمودن و اخراج دانشجويان و اساتید از دانشگاه‌ها به سرکوب جنبش دانشجويي مي‌پردازد، جايگاهي نزد دانشجو و دانشگاه ندارد. وعده‌های پوچ استانی به همراه اتوبوس‌هاي سياهي لشکر سالن پرکن را به تهران بازگردانيد، چند ماه ديگر نيز شما را تحمل خواهيم کرد.
شایان ذکر است دو روز پیش از آغاز دومین سفر استانی محمود احمدی نژاد به استان سیستان و بلوچستان انفجاری انتحاری در محل صبحگاه مشترک نیروی انتظامی در شهر سراوان واقع در شرق این استان به کشته شدن دست کم چهار تن و زخمی شدن دوازده تن دیگر انجامید گروه جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی مسئولیت این حمله را پذیرفته است . قحطي هفت ساله ، سياست هاي سختگيرانه مسئولان استان در واردات و صادرات هاي مرزي، محروميت فرهنگي استان از جمله پايين ترين سطح از لحاظ تحصيل و سواد ، عدم به كارگيري نيروهاي شايسته بومي به خصوص پس از به روی کار آمدن استاندار دولت نهم که موجب بر کناری و تغيير شماري از مديران استان شده است از دیگر مشکلاتی است که مردم استان پهناور و مرزی سیستان و بلوچستان ایران از آن رنج می برند . در آذرماه سال ‪ ۸۴ دور اول سفر هيات دولت به اين استان با تصويب ‪ ۱۸۷مصوبه و توافقنامه همراه بوده که گفته مسئولان به صورت صد در صد اجرایی شده است . دولت نهم در این دوره 210 مصوبه براي شتاب بخشيدن به روند توسعه و آباداني بيش از پيش اين استان تصویب کرده است .

منبع : با مردم

فرزاد عزیز قلبت تا ابد خواهد تپید

فرزاد عزیز قلبت تا ابد خواهد تپید
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص
خدا ، مومنانی را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنین پایدارند را بسیار دوست دارد (سوره صف آیه 3)

امشب قطره های باران لطافت خاصی به خارج از دیوارهای زندان رجایی شهر داده . ساعت دوازده ، تاریخ میلادی یک سال به رقم هایش افزود حال که این نامه را برایت می نویسم 1-1-2009 است . برای ما که خارج از آن دیوارهای بلند تر از بلندای تاریخ هستیم چقدر زود و برای تو که آنجا هستی می دانم چقدر سخت و دیر گذشته . نامه ات به آقای اژه ای را خواندم . نامه ات نسیمی شد و"پیام عشق به انسانها" را به همه جای این زمین پهناور برد و بذر ایثار در دلهایمان کاشت . فریاد یا ایها المدثر قوم فنظر ت نفس هایمان را به شماره انداخت و تا زمانی که میخ تاریخ زندگی انسان بر تابوت زر و زور و تزویر کوبیده می شود این خط سرخ ادامه دارد . مطمئن باش نامه ات همچون قتل های زنجیره ای ، 18 تیر ماه ، پیراهن خونین در دستان باطبی ، ترور سعید حجاریان به دست سعید عسگر ، توقیف فله ای روزنامه ها ، دستگیری اصانلو ، ضرب و شتم معلمان و هزاران وقایع گوناگونی که در این سال ها رخ داده هرگز از یادها نخواهد رفت و ثبت بر ذهن و تاریخ مان شد . خوشحالم که ماهها زندان نتوانسته عشق و انسان بودن را از تو بگیرد . خوشحالم که بین تو و مردمی که دوستشان داری فاصله نیفتاده . عهدی که برای آزادی و استقلال این ملک آبا و اجدادیمان بسته ایم همچنان پا بر جاست . اگر چه هرگز ندیدمت اما احساست را از راه دور می فهمم آنچنان که حسین (ع) را فهمیدم . این تاریکی زندان و سلول تو نیست این تاریکی جهالت اندیشه تار عنکبوت بسته ای است که نمی خواهد معنا و حقیقت حقوق آزادی بیان را بپذیرد . ما نیز در کنار تو از نسل رنج کشیدگانی هستیم که به شوق دیدار سحر ، آزادی ایران را نه از دست این جناح و آن جناح بلکه از استبداد به انتظار نشسته ایم . فرزاد جان این روزها در سالروز میلاد پیامبر صلح و رحمت عیسی (ع) غوغایی در سرزمین غزه برپا است . بشر شاهد کشتار کودکان و زنان و مردان بی گناهی است که سرنوشتشان در دستان نظامیان ماجراجویی است که جز کینه و نفرت بحری از کلام خدا نبرده اند . شک ندارم اگر با خبر بودی قلب مهربانت همچون میلیون ها انسان آزاده سراسر دنیا از غم به درد می آمد چرا که قلبت مرز جغرافیایی نمی شناسد و برای تو کودک ساحل کارون یا دامنه سبلان یا حاشیه ی کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از غزه به نظاره می نشیند فرقی نمی کند . می دانم تو عشق و محبت به همنوع را در مکتبی آموختی که در آفرینش ز یک گوهرند . می دانم مهری در دل داری که حسین (ع) را از مدینه به کوفه آورد آنچنان که در برابر حسین ، راهی قرار گرفت و آن روح بزرگ راه بزرگ را پی گرفت ، تو نیز تصمیم گرفتی راه بزرگ را در آغوش بگیری و در آستانه اعدام با صلابت ، قلبت را به کودکان وطنت ایران بخشیدی . می دانم مهر بشری در دل داری که چون زینب (ع) به دادخواهی مظلومان ، تاریخ را نهیب می زند یا ایها المدثر قوم فنظر و این خروش در دلت پیچد و برخاستی و انگشتت را به سوی تباهی ها دراز کردی ، برخاستی و آلودگی ها و اسارت های زمان خود را آشکار کردی . برخاستی و بر خط جدایی تاریکی از روشنایی و پلیدی از پاکی و عدالت ، از ظلم و عطوفت و تساهل از خشونت و بی رحمی انگشت گذاشتی ، که نه با زبان که با قلم ، و نه با قلم که با قدم و نه با قدم که با تمامی هستی و وجودت . قلب تو تا قیام قیامت خواهد تپید و ایران به وجود فرزندی مثل تو بر خود می بالد .
امیر حسین کاظمی
منبع : بامردم

آقای اژه ای، بگذار قلبم بتپد

نامه ای از فرزاد کمانگر
آقای اژه ای، بگذار قلبم بتپد
ماههاست که در زندانم، زندانی که قرار بود اراده ام را، عشقم را و انسان بودنم را درهم بشکند. زندانی که باید آرام و رامم میکرد چون "بره ای سر براه"، ماههاست در بندی زندانی هستم با دیوارهایی به بلندای تاریخ. دیوارهایی که قرار بود فاصله ای باشد بین من و مردمم که دوستشان دارم، بین من و کودکان سرزمینم فاصله ای باشد تا ابدیت، اما من هر روز از دریچه سلولم به دور دستها میرفتم و خود را در میان آنها و مثل آنها احساس می کردم و آنها نیز دردهای خود را در منِ زندانی میدیدند و زندان بین ما پیوندی عمیق تر از گذشته ایجاد نمود. قرار بود تاریکی زندان معنای آفتاب و نور را از من بگیرد، اما در زندان من روئیدن بنفشه را در تاریکی و سکوت به نظاره نشستم. قرار بود زندان مفهوم زمان و ارزش آن را در ذهنم به فراموشی بسپرد، اما من با لحظه ها در بیرون از زندان زندگی کرده ام و خود را دوباره به دنیا آورده ام برای انتخاب راهی نو. و من نیز مانند زندانیانِ پیش از خود تحقیرها، توهینها و آزارها را ذره ذره، با همه وجود به جان خریدم تا شاید آخرین نفر باشم از نسل رنج کشیدگانی که تاریکی زندان را به شوق دیدار سحر در دلشان زنده نگه داشته بودند. اما روزی "محاربم" خواندند، می پنداشتند به جنگ "خدا"یشان رفته ام و طناب عدالتشان را بافتند تا سحرگاهی به زندگیم خاتمه دهند و از آن روز ناخواسته در انتظار اجرای حکم میباشم. اما امروزکه قرار است زندگی را از من بگیرند با "عشق به همنوعانم" تصمیم گرفته ام اعضای بدنم را به بیمارانی که مرگ من میتواند به آنها زندگی ببخشد هدیه کنم و قلبم را با همه ی"عشق و مهری" که در آن است به کودکی هدیه نمایم. فرقی نمیکند که کجا باشد بر ساحل کارون یا دامنه سبلان یا در حاشیه ی کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از زاگرس به نظاره می نشیند، فقط قلب یاغی و بیقرارم در سینه کودکی بتپد که یاغی تر از من آرزوهای کودکیش را شب ها با ماه و ستاره در میان بگذارد و آنها را چون شاهدی بگیرد تا در بزرگسالی به رویاهای کودکی اش خیانت نکند، قلبم در سینه کسی بتپد که بیقرار کودکانی باشد که شب سر گرسنه بر بالین نهاده اند و یاد "حامد" دانش آموز شانزده ساله شهر مرا در قلبم زنده نگهدارد که نوشت: "کوچکترین آرزویم هم در این زندگی برآورده نمیشود" و خود را حلق آویز کرد. بگذارید قلبم در سینه کسی بتپد مهم نیست با چه زبانی صحبت کند یا رنگ پوستش چه باشد فقط کودک کارگری باشد تا زبری دستان پینه بسته پدرش، شراره ی طغیانی دوباره در برابر نابرابریها را در قلبم زنده نگهدارد. قلبم در سینه کودکی بتپد تا فردایی نه چندان دور معلم روستایی کوچک شود و هر روز صبح بچه ها با لبخندی زیبا به پیشوازش بیایند و او را شریک همه ی شادی ها و بازیهای خود بنمایند شاید آن زمان کودکان طعم فقر و گرسنگی را ندانند و در دنیای آنها واژه های "زندان، شکنجه، ستم و نابرابری" معنائی نداشته باشد. بگذارید قلبم در گوشه ای از این جهان پهناورتان بتپد فقط مواظبش باشید قلب انسانیست که ناگفته های بسیاری از مردم و سرزمینش را به همراه دارد از مردمی که تاریخشان سراسر رنج و اندوه و درد بوده است. بگذارید قلبم در سینه ی کودکی بتپبد تا صبحگاهی از گلویی با زبان مادریم فریاد برارم: "من ده مه وی ببمه باییه خوشه ویستی مروف به رم بو گشت سوچی ئه م دنیاییه " معنی شعر : می خواهم نسیمی شوم و"پیام عشق به انسانها" را به همه جای این زمین پهناور ببرم.
فرزاد کمانگر
بند بیماران عفونی، زندان رجایی شهر کرج
مورخ 8/10/87
تاریخ نگارش: 2/10/87
بند امنیتی 209 اوین

فجایع غزه را بهانه تسویه حساب قرار داده اند

دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت با اعلام محکومیت مجدد فجایع غزه اعلام کرد: فجایع غزه را بهانه تسویه حساب قرار داده اند

خبرنامه امیرکبیر: مهدی عربشاهی دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت در گفتگو با خبرنامه امیرکبیر ضمن محکوم نمودن حملات رژیم اسرائیل به مناطق مسکونی در غزه و کشتار مردم بی گناه فلسطین اعلام کرد: “وقایع روزهای اخیر غزه به گونه ای است که قلب هر انسان عدالتخواهی را به درد می آورد. اینکه دولت اسرائیل بی توجه به درخواست های نهادهای حقوق بشری در سراسر دنیا همچنان به حملات مرگبار خود به غزه ادامه می دهد نشان دهنده بی توجهی کامل این رژیم به حقوق اولیه انسانها است.”

این فعال دانشجویی ادامه داد: “متاسفانه به طور موازی در داخل کشور نیز شاهد این هستیم که گروهی که در ظاهر خود را دلسوز مردم فلسطین نشان می دهند، فجایع غزه را فرصت مناسبی برای تضعیف گفتمان حقوق بشر دیده و حملات شدیدی را علیه فعالان حقوق بشر و جریانهای منتقد سیاسی آغاز کرده اند. در همین ایام دفتر کانون مدافعان حقوق بشر به صورت غیرقانونی توقیف شد، آقای مددی از فعالین کارگری مجددا بازداشت شدند، آقای کبودوند در وضعیت جسمانی نامساعدی به سر می برد، ۱۱ معلم را دوباره امروز بازداشت کرده اند، برای تعداد زیادی از دانشجویان در دانشگاه های مختلف از جمله شیراز و لرستان احکام محرومیت از تحصیل صادر شده است. این در حالی است که ترجیع بند سخنان این جریان دروغین خواندن نقض حقوق بشر در داخل کشور است.”

عربشاهی خبر توقیف روزنامه کارگزاران به بهانه انتشار اطلاعیه روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت را شاهدی بر این مطلب دانست و گفت: “متاسفانه کسانی که از مدتها قبل منتظر فرصتی برای خاموشی اندک رسانه های منتقد احمدی نژاد در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بودند، این زمان را که احساسات مردم از فجایع غزه برانگیخته شده بهترین فرصت برای عملی کردن خواسته خود تشخیص دادند.”

وی افزود: “این گروه که امروز در برابر هر صدای متفاوتی قریاد وااسلاما سر می دهند پیش از این نشان داده اند که به آنچه می گویند کوچکترین اعتقادی نداشته و تنها به دنبال تسویه حساب سیاسی هستند. به طور مثال همین افراد در برابر اظهارات معاون احمدی نژاد و عضو هیئت دولت نهم، آقای رحیم مشایی، مبنی بر دوستی با اسرائیل که کاملا در تضاد با شعارها و ادعاهای این جریان است سکوت کامل اختیار کردند.”

دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت این شیوه برخورد با جریان های منتقد را کهنه و ناکارا دانست و به خبرنامه امیرکبیر گفت: “زدن برچسب وابستگی به جریانهای منتقد همراه با انتشار اخبار کذب برای زمینه سازی جهت سرکوب فعالین دموکراسی خواه بارها از سوی اقتدارگرایان آزموده شده و اگرچه ناکارآمدی آن ثابت شده است اما همچنان اصرار عجیبی بر ادامه این روند وجود دارد.”

مهدی عربشاهی در پایان اظهار داشت: “امیدواریم کشتار مردم بیگناه و خشونت های بی حد و حصر در غزه هر چه سریعتر خاتمه یابد. همچنین امیدواریم سیاست های پراشتباه کنونی در ارتباط با رسانه ها و مطبوعات اصلاح گردد و روزنامه کارگزاران بار دیگر به جمع اندک شمار مطبوعات مستقل و منتقد کشور بازگردد.”

کارگزاران در سالگرد انتشار توقیف شد

کارگزاران در سالگرد انتشار توقیف شد

وقتی صبح تیتر اول روزنامه کارگزاران که خبر از دیدار اعضای تحریریه كارگزاران با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در سالگرد دور جدید انتشارش را خواندم گفتم :"عجب ! یکسال دوام آورد ". اما شب هنگام وقتی پیامکی مبنی بر توقیف روزنامه را خواندم با خودم گفتم :"نه از دستشان در رفته بود!" . بی اختیار یاد حرف یکی از بچه های روزنامه افتادم که می گفت " در سفری به کشورهلند وقتی صحبت از توقیف روزنامه یا مجوز برای انتشار روزنامه در بین مطبوعاتی های آن دیار می کردم با تعجب به من نگاه می کردند و معنی حرف هایم را متوجه نمی شدند . اما ما ایرانیان که در آزادترین کشور دنیا به گفته رییس جهمور مهرورز محمود احمدی نژاد زندگی می کنیم با واژه هایی چون توقیف آشنایم . به هر شکل مطلبی از آقای اسماعیل محمدولی که در مورد فعالیت های صنفی کارگران است در ادامه آورده ام شاید با خواندن این مطلب دلیل توقیف را بدانیم .

مصائب برپا داشتن حق

اسماعیل محمدولی:قرار بود برای این شماره صفحه کارگری با ابراهیم مددی مصاحبه کنیم. موضوع بحث را هم مشخص کرده بودیم. می‌خواستیم در غیاب منصور اسالو تجربه بازگشایی یک نهاد مستقل صنفی را به روایت نایب‌رئیس سندیکا بخوانیم. فقط مانده بود قراری بگذاریم و دیدار کنیم اما شنبه حوالی ساعت سه بعدازظهر یکی از دوستان عضو سندیکای شرکت واحد تلفن زد تا خبر بدهد «ابراهیم مددی هم دستگیر شد». مددی به راحتی می‌توانست حالا در زندان نباشد اما او هم مثل رفیقش منصور اسالو ترجیح داد سندیکا باقی بماند و عضو سندیکا به زندان بازگردد تا سه‌سال و نیم دوران محکومیتش را بگذراند اما حقش را انکار نکند. مشاهده این تفاوت باید ناراحت‌مان کند.

فقط یک اسم
ابراهیم مددی پس از اعتراضات صنفی زمستان 84 از شرکت واحد اخراج شده بود اما بعد از چند سال پیگیری و شکایت به دیوان عدالت اداری حکم اخراج او باطل و دیوان رأی به «بازگشت به کار» داده بود. روز شنبه هفتم دی‌ماه او برای ارائه مدارک نقض حکم اخراجش توسط دیوان عدالت اداری و حضور در جلسه هیات حل اختلاف به اداره کار شمال تهران رفته بود که توسط دو نفر از ماموران پلیس امنیت بازداشت و فردای آن روز نیز با دستور قاضی اجرای احکام دادسرای انقلاب برای تحمل سه سال و نیم دوران محکومیتش (که پیش از این توسط شعبه 14 این دادگاه صادر شده بود)، به زندان اوین منتقل شد.
از جانب دیگر هفته گذشته در خبرها خواندیم که پنج نفر از اعضای سندیکای تازه ‌تاسیس کارگران نیشکر هفت‌تپه با اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه انقلاب دزفول محاکمه شده‌اند. منصور اسالو، رئیس سندیکای شرکت واحد که از زمان آخرین دستگیری‌اش بیش از یک سال می‌گذرد نیز مانند همکارش ابراهیم مددی و اعضای سندیکای نیشکر هفت‌تپه با اتهام اخلال در نظم عمومی و تبلیغ علیه نظام محاکمه شده بود.سوال اینجاست که چرا فعالان سندیکایی را به جرم واقعی‌شان یعنی تشکیل یک نهاد مستقل صنفی محاکمه و زندانی نمی‌کنند و در پرونده‌های آنها همیشه صحبت از اتهامات دیگری است؟ این سوال را به شیوه‌ای دیگر بپرسیم: اعضای تشکل‌های رسمی کارگری هم به دلیل فعالیت‌های صنفی‌شان با اتهاماتی همچون تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم مواجه می‌شوند؟ کافی است به تیتر اخبار کارگری در عرض یک ماه نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم چندین تجمع و راهپیمایی به دعوت نهادهای کارگری رسمی در مقابل مجلس و نهاد ریاست‌جمهوری و وزارتخانه‌ها و نهادها برگزار می‌شود اما کارگران معترض محاکمه نمی‌شوند و این در حالی است که وقتی کارگری به دعوت سندیکا در اعتراضی آرام همچون آنچه در شرکت واحد اتفاق افتاد (روشن کردن چراغ اتوبوس‌ها) شرکت کند با چنین اتهاماتی محاکمه و زندانی و اگر خوش‌شانس باشد فقط اخراج می‌شود. پس مشکل از جای دیگری است.
اتهامات جایگزین
به دلیل صراحت اصل 26 قانون اساسی هیچ انسان تابع ایران را نمی‌توان به جرم برپایی سندیکا محاکمه کرد. در این اصل آمده است: «احزاب‏، جمعیت‏‌ها، انجمن‏‌های‏ سیاسی‏ و صنفی‏ و انجمن‌های‏ اسلامی‏ یا اقلیت‌های‏ دینی‏ شناخته‌شده‏ آزادند، مشروط به‏ اینكه‏ اصول‏ استقلال‏، آزادی‏، وحدت‏ ملی‏، موازین‏ اسلامی‏ و اساس‏ جمهوری اسلامی‏ را نقض‏ نكنند. هیچكس‏ را نمی‌توان‏ از شركت‏ در آنها منع كرد یا به‏ شركت‏ در یكی‏ از آنها مجبور ساخت‏.» با توجه به اینکه قانون اساسی عالی‌ترین سند حقوقی کشور است هیچ دادگاهی نمی‌تواند فردی را به جرم برپا داشتن یک انجمن صنفی با هر نامی از جمله سندیکا محاکمه کند. چنانچه دادگاه از قانونی دیگر سندی در جهت نفی سندیکا داشته باشد (که به این موضوع هم در بندهای بعدی می‌پردازیم) نتیجه می‌گیریم قانون نافی سندیکا، نقض‌کننده قانون اساسی و طبیعتا بی‌اعتبار است چراکه قوانین دیگر زیرمجموعه قانون اساسی هستند و صحت و اعتبارشان به این است كه با قانون اساسی در تعارض نباشند اما شاید این دغدغه مطرح باشد که شروط اصل بیست‌و‌ششم (نقض نکردن استقلال‏، آزادی‏، وحدت‏ ملی‏، موازین‏ اسلامی‏ و اساس‏ جمهوری اسلامی) از فرط کلی بودن بهانه‌ای برای بی‌اعتبار کردن نهادهای مردمی باشند. باید توجه کرد که اگرچه تفسیر به مطلوب این شروط کلی، می‌تواند مانعی برای فعالان سیاسی به شمار برود اما حتی این شروط هم با هیچ تفسیری نمی‌توانند انسان ایرانی را از داشتن سندیکای کارگری محروم کنند چراكه سندیکا تا وقتی سندیکاست که در چارچوب منافع صنفی حرکت کند و قاعدتا این منافع صنفی نمی‌توانند مشمول هیچکدام از شروط ذکر شده در اصل بیست‌و‌ششم باشند. می‌بینیم که اصل 26 قانون اساسی انکارناشدنی و از حقوق ملت است. حقوق ملت هم در تعریف به مجموعه امتیازاتی می‌گویند که مردم از حاکمیت طلبکار هستند. برای گرفتن طلب نیازی به قانون نیست و هیچکسی را هم منطقا نمی‌توان به جرم استفاده از حقش محاکمه کرد. پس برای محاکمه سندیکالیست‌ها لاجرم باید دست به دامن اتهاماتی همچون اخلال در نظم، اقدام علیه امنیت، تبلیغ علیه نظام و... شد.
بازگرداندن هدیه
گفتیم که قانون اساسی عالی‌ترین سند حقوقی کشور است و سایر قوانین زیرمجموعه قانون اساسی هستند، پس صحت و اعتبارشان در گرو عدم‌ تعارض با قانون اساسی است اما یکی از اتفاقاتی که فقط ممکن است در این جغرافیا بیفتد اینکه قوانین زیرمجموعه قانون اساسی را نقض کنند و راه خود را بروند. قانون کار آنجا که به تشکل‌های صنفی می‌رسد از جمله همین قوانین است. در انتهای اصل 26 قانون اساسی خواندیم که: «هیچكس‏ را نمی‌توان‏ از شركت‏ در تشکلی منع كرد یا به‏ شركت‏ در یكی‏ از آنها مجبور ساخت‏» اما فصل ششم قانون کار در تبصره چهار ماده 131 کارگران را ملزم به انتخاب یكی‌ از سه‌ تشکل شورای‌ اسلامی‌ كار، انجمن ‌صنفی‌ یا نماینده‌ كارگران‌ کرده است. به این معنی کارگران هم از داشتن تشکلی به دلخواه خود «منع» شده‌اند و هم به شرکت در تشکلی «مجبور» می‌شوند.در اینجا باز سوال پیش می‌آید که در قانون اساسی هم مستقیما نامی از سندیکا برده نشده است. درست است اما نباید فراموش کنیم که نام انجمن‌ها در اصل‌ 26 قانون‌‌اساسی‌ به‌عنوان‌ اسم‌ عام‌ در كنار احزاب‌ و جمعیت‌ها آمده است. اگر در اصل‌ 26 قانون‌‌اساسی‌ به‌ لفظ‌ سندیكا اشاره‌ می‌شد، قطعا دامنه تشكل‌یابی‌‌ كارگران‌ محدود می‌شد. قانون‌اساسی علی‌القاعده‌ باید به‌ اتحادیه‌ها و كنفدراسیون‌ها نیز می‌پرداخت‌ اما تدوین‌كنندگان‌ آن‌، این‌ درك‌ و درایت‌ را از خود نشان‌ داده‌اند كه‌ حوزه‌ عملكرد قانون‌اساسی‌ را محدود نكنند و به این خاطر از واژه‌ انجمن‌ها استفاده‌‌ كرده‌اند. پس جای شک و شبهه‌ای نیست که قانون کار بی‌هیچ توجیه قابل درکی کارگران را از داشتن سندیکا محروم کرده است.این همه در حالی است که ما از قانونی حرف می‌زنیم که به عنوان «هدیه» به کارگران تبلیغ می‌شد و از آن با عنوان «قانون حمایتی» نام برده می‌شد و می‌شود. حالا اگر کارگران بخواهند این هدیه را پس بدهند و تقاضا کنند فصل‌ ششم‌ قانون‌كار مصوب‌ اسفند 1337 در مورد تشکل‌های کارگری اجرا شود لابد ناسپاسی کرده‌اند. در ماده 24 قانون کار پنج دهه قبل گفته شده بود: «سندیكا سازمانی‌ است‌ كه‌ به‌منظور حفظ‌ منافع‌ حرفه‌ای‌ و بهبود وضع‌ اقتصادی‌ به‌وسیله‌ كارگران‌ یك‌ حرفه‌ یا كارگاه، كارفرمایان‌ یك‌ حرفه‌ یا صنعت‌ و همچنین‌ صاحبان‌ مشاغل‌ آزاد تشكیل‌ می‌شود. ائتلاف‌ چند سندیكا تشكیل‌ اتحادیه‌ و ائتلاف‌ چند اتحادیه‌ تشكیل‌ كنفدراسیون‌ را می‌دهد.»
به جای بند پایانی
مایلم به جای بند پایانی، جایی که می‌بایست به رسم انشاءنویسی از این همه ماده و بند و اصل و تبصره و قانون یک
نتیجه‌ای گرفته شود، شما را به خواندن چند جمله‌ای از منصور اسالو میهمان کنم. شاید دیگر احتیاجی به نتیجه‌گیری هم نباشد. سال گذشته وقتی اسالو برای شرکت در جلسات چند مجمع بین‌المللی کارگری ایران را ترک کرد و سپس به ایران بازگشت برای مصاحبه‌ای به دفتر یکی از روزنامه‌ها آمد. خبر داشتم که حکم پنج سال زندانش قطعی شده.
از او پرسیدم با وجودی که می‌دانستید بازگشت یعنی پنج سال تحمل زندان چرا همانجا نماندید؟ جوابش را که بی‌واسطه از نوار پیاده کرده‌ام بخوانید: «چون من با رأی كارگران انتخاب شدم و در مجمع عمومی این رأی را به من دادند امانتدار رأی كارگران هستم. رابطه من به عنوان یك انسان اجتماعی با رابطه دوستان دیگری كه بنا به دلایلی رفتند و نیامدند متفاوت است. چون ما در مقابل آن رأیی كه از كارگران در مجمع عمومی گرفتیم مسوولیم، من به محض اینكه مسوولیت و ماموریت سندیكایی‌ام در این دو كنگره جهانی تمام شد بلافاصله با اولین پرواز به ایران آمدم.» دو روز بعد از این مصاحبه اسالو بازداشت شد و تا امروز در زندان است.
منبع : روزنامه توقیف شده کارگزاران