نگرانی دیده بان حقوق بشر از وضعیت سه زندانی اوین

نگرانی دیده بان حقوق بشر از وضعیت سه زندانی اوین
دیده بان حقوق بشر نسبت به وضعیت جسمی سه زندانی در زندان اوین تهران به مسئولان ایرانی هشدار داد و از آنها خواست این سه زندانی را بسرعت تحت مراقبتهای پزشکی قرار دهند.
دیده بان حقوق بشر اعلام کرده که بر اساس حداقل مقررات استاندارد سازمان ملل متحد برای رفتار با زندانیان، زندانیانی که نیاز به معالجات ویژه دارند باید به مؤسسات تخصصی یا بیمارستانهای غیرنظامی منتقل شوند.
تشکل دیده بان حقوق بشر که در آمریکا مستقر است، تأکید کرده که مسئولان باید اطمینان حاصل کنند که تک تک این زندانیان دسترسی فوری به مراقبتهای ویژه ای که احتیاج دارند، داشته باشند و اگر چنین مراقبتهایی داخل زندان وجود ندارد، باید امکانات بیرون از زندان در اختیار آنها گذارده شود.
سه زندانی که دیده بان حقوق بشر نسبت به سلامت جسمی آنها هشدار داده عبارتند از: عمادالدین باقی، نویسنده و رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، محمدصادق کبودوند، فعال حقوق بشر کرد و سید محمدحسین کاظمینی بروجردی، روحانی مخالف حکومت ایران.
عمادالدین باقی، به جرم اینکه با استفاده از موقعیت خود به عنوان رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، اطلاعات محرمانه را از زندانیان جمع آوری کرده و در اختیار دیگران گذاشته است دوران حبس یکساله اش را می گذراند که قرار است حدود چهار ماه دیگر به پایان برسد.
آقای باقی 26 دسامبر گذشته (پنجم دی) در پی دو حمله قلبی از زندان اوین به بیمارستان "قمر بنی هاشم" در تهران منتقل و پس از سه روز مجدداً به زندان بازگردانده شد اما بار دیگر به او عارضه قلبی دست داد و سرانجام قوه قضائیه با مرخصی به خارج از زندان برای معالجه موافقت کرد.
مرخصی عمادالدین باقی پانزدهم آوریل (27 فروردین) گذشته پس از دو ماه پایان یافت و او به زندان اوین تهران بازگردانده شد، دیده بان حقوق بشر اعلام کرده که آقای باقی بار دیگر در یازدهم مه (22 اردیبهشت) دچار حمله قلبی شده اما مسئولان زندان تنها وی را در بهداری زندان مداوا کرده و به خارج از زندان انتقال نداده اند.
بنابر اطلاعیه دیده بان حقوق بشر، عمادالدین باقی حتی در طول دوران مرخصی استعلاجی دوماهه اش، همچنان احضار می شده و مورد پرسش قرار می گرفته است.
عمادالدین باقی که پژوهشگر مسائل اسلامی و تاریخ معاصر ایران است طی ده سال گذشته از نویسندگان مطرح مقالات انتقادی در مطبوعات اصلاح طلب بوده و یکی از مقالات او که در مخالفت با مجازات اعدام، هشت سال پیش در روزنامه نشاط چاپ شد به مجازات سه سال زندان برای وی انجامید.
کبودوند
محمدصدیق کبودوند، دیگر زندانی اوین که دیده بان حقوق بشر خواستار انتقال او به خارج از زندان برای مداوا شده، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تأسیس تشکل غیرقانونی و ‏‏تبلیغ گسترده علیه نظام از طریق مصاحبه های مطبوعاتی، از یک سال پیش در بازداشت به سر می برد و پرونده ای علیه او در شعبه پانزده دادگاه انقلاب تهران تشکیل شده است.
محاکمه آقای کبودوند تاکنون سه بار به دلائل مختلف به تعویق افتاده است.
محمدصدیق کبودوند، به گفته همسرش، بامداد نوزدهم مه (سی ام اردیبهشت) گذشته در محل بازداشت خود در زندان اوین تهران، بر اثر سکته خفیف مغزی تعادل جسمی خود را از ‏دست داده و روی زمین افتاده و پس از چند ساعت به بهداری زندان منتقل شده است.
به گفته پرناز باغبان حسنی، همسر محمدصدیق کبودوند پزشک بهداری زندان اوین، سکته آقای کبودوند را تأیید کرد و علت آن را نرسیدن خون به مغز در ‏اثر لختگی تشخیص داد اما با وجود دستور قاضی در مورد مراقبتهای پزشکی از محمدصدیق کبودوند، مسئولان زندان از اعزام وی به مراکز درمانی بیرون از زندان خودداری کردند.
خانواده آقای کبودوند پیشتر اعلام کرده بودند که وی در زندان به بیماریهای ریوی، ‏کلیوی و پوستی دچار شده است.‏
محمدصدیق کبودوند تشکلی با عنوان سازمان موسوم به دفاع از حقوق بشر کردستان را ریاست می کرد و حدود هفتصد تن از فعالان مدنی و سیاسی با تهیه طوماری به ادامه بازداشت او اعتراض کرده و ‏خواستار آزادی فوری وی شده اند.‏
در این طومار آمده که سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان طی سه سالی که از راه اندازی آن به دست آقای کبودوند می گذرد، صدها ‏گزارش و اطلاعیه درباره احضار، بازداشت و زندانی شدن فعالان کرد صادر و اخباری در ارتباط با خودسوزی، قتلهای ناموسی و تلفات انفجار مین در مناطق مرزی کردستان منتشر کرده است.
بروجردی
در مورد سید محمد حسین کاظمینی بروجردی، دیگر زندانی بند 209 زندان اوین، دیده بان حقوق بشر اعلام کرده که وی به بیماریهای مختلفی، از جمله پارکینسون، مرض قند و ناراحتی قلبی دچار است و مسئولان زندان در ماههای مارس و آوریل گذشته او را چند بار به بهداری زندان منتقل کرده اند.
بنابر اطلاعیه دیده بان حقوق بشر، با اینکه سلامت جسمی و روانی آقای کاظمینی بروجردی رو به وخامت گذاشته، مسئولان با درخواستهای مکرر او برای دسترسی به مراقبتهای پزشکی در بیرون از زندان مخالفت کرده اند.
سید محمد حسین کاظمینی بروجردی تا حدود دو سال پیش که بازداشت شد محفلی مذهبی در تهران دایر کرده بود که طرفداران زیادی داشت.
آقای کاظمینی بروجردی در هشتم اکتبر ۲۰۰۶ (شانزدهم مهر 1385) دستگیر و پرونده ای علیه او در دادگاه ویژه روحانیت تشکیل شد، با اینکه شایعاتی در مورد صدور حکم اعدام علیه وی منتشر شده اما قوه قضائیه ایران هنوز از صدور هیچ حکمی علیه او خبر نداده است.
دیده بان حقوق بشر اعلام کرده که آقای کاظمینی بروجردی از داشتن وکیل مدافع محروم بوده است.
دادگاه ویژه روحانیت تنها وکلائی را برای دفاع از متهمان می پذیرد که روحانی باشند.
رسماً اتهامی در مورد آقای کاظمینی بروجردی اعلام نشده اما دیده بان حقوق بشر دلیل بازداشت و محاکمه او را اعقتاد وی به تفسیری از دین اسلام دانسته که به دنبال جدایی دین از سیاست است.
اما تلویزیون ایران اعترافات آقای کاظمینی بروجردی را پخش کرده که وی در آن، حتی روحانی بودن خود را ساختگی اعلام می کند و می گوید: "خوب من که بحث علمی نمی کردم، این اسلام سنتی را این آخریها در آوردم، نمی گفتم می خواهم اسلام شناسی بگم؛ نیم ساعت دعا و توسل می خواندم ، دعا را دکلمه وار می خوندم، قسمتی از زبور، خودم هم شعر می سرودم، صوت خوبی هم داشتم و در آهنگهای مختلف می خوندم، خلاصه یک کاری می کردم بیشتر لاتها و بدحجابها جذب می شدند".
در این اعترافات تلویزیونی، آقای کاظمی بروجردی می گوید که با شیوه های مختلف، همچون ادعای برآورده کردن حاجات و شیوه های روانشناسی طرفداران فراوانی دور خود جمع کرده بوده تا آنجا که: "وقتی در آخرین منبر در استادیوم شهید کشوری رفتم روی سن و نشستم اون ته سالن را که دیدم سیاهی می زد سرم گیج رفت".
در اطلاعیه دیده بان حقوق بشر و دیگر مجامع مدافع حقوق بشر از سید محمد حسین کاظمی بروجردی با عنوان آیت الله یاد شده که عنوان خاص مجتهدان شیعه است اما وی در اعترافات تلویزیونی اش گفته: "من حتی روخوانی قرآن و مفاتیح الجنان را خوب بلد نیستم".
البته طی سالهای پس از انقلاب بارها اعترافات تلویزیونی از متهمان پخش شده که این افراد بعد از آزادی اعلام کرده اند که این اعترافات را تحت فشار بیان کرده بوده اند.
منبع : بی بی سی


جبهه ملی ایران خشونت حاکمیت در مراسم سالگرد نهضت آزادی ایران را محکوم کرد

جبهه ملی ایران خشونت حاکمیت در مراسم سالگرد نهضت آزادی ایران را محکوم کرد

ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد نهضت آزادی ایران موجی از واکنش ها را به همراه داشته است

که می توان به بيانيه اخیر جبهه ملي ايران اشاره کرد . در بیانیه این حزب آمده است :

در روز آدینه 27 اردیبهشت، گروهی از اعضای جمعیت نهضت آزادی و هواداران و علاقمندان که

برای ادای احترام بر سر مزار شادروان آیت الله طالقانی گرد آمده بودند، مورد توهین و ضرب و شتم

ماموران امنیتی که قصد جلوگیری از اجرای مراسم و پراکنده کردن حاضران را داشتند، قرار گرفتند.

جبهه ملی ایران اعمال غیرقانونی و ضدمردمی حاکمیت را که هیچگونه گردهمایی را حتی برای

مراسم سنتی و مذهبی و هیچگونه فعالیت اجتماعی را حتی مسالمت آمیز بر نمی تابد محکوم می کند و

سرانجام خوشایندی را برای اینگونه سختگیری ها و خشونت پیش بینی نمی کند.

جبهه ملی ایران

نهم خرداد 1387

این سوی آن سوی حواشی مجلس هشتم

این سوی آن سوی حواشی مجلس هشتم

مجلس هشتم که از ابتدا با حواشی بسیاری چه قبل از انتخاب نمایندگان و اکنون پس از انتخاب نمایندگان مواجه است ، رفته رفته پر حاشیه تر از گذشته می شود . این در حالی است که فشار مشکلات اقتصادی ، تامین مایحتاج روزانه ازقبیل خوراک ، پوشاک و از همه مهمتر مسکن برای قشر های ضعیف و متوسط جامعه و بخصوص جوانان که بخش اعظمی از جمعیت کشورمان را تشکیل می دهند طاقت فرسا گشته است . بسیاری از مردم و کارشناسان مسائل اقتصادی و ناظران رفتار های سیاسی پس از نا امید گشتن از سیاست های اقتصادی دولت محمود احمدی نژاد و کابینه اش، با دقت و کنجکاوی بسیاری مسائل و حوادث و مرزبندی های مجلس هشتم را دنبال می کنند و چشم امید به مجلسی بسته اند که انتخاب نمایندگانش چندان دموکراتیک نبوده است . با هم مروری بر حواشی آغازین این مجلس می اندازیم .

پرونده ای که اواخر مجلس هفتم باز شد و اوایل مجلس هشتم بسته شد

سلمان خدادادي 46 ساله، معروف به "حاج سلمان" فرمانده سپاه پاسداران شهرستان ملکان در استان آذربايجان ‏شرقي ونماينده اصولگراي دوره ‏هاي پنجم، ششم و هفتم مجلس شوراي اسلامي است ، که پیش از انتخابات مجلس هشتم ابتدا رد صلاحيت شده و سپس با دخالت محمود احمدي نژاد و برخي از اعضاي شوراي نگهبان صلاحيت وي در تهران تائيد ‏شده است . نامبرده چهارشنبه اول خرداد ماه 87، لحظاتی پس از قرائت گزارش پر سر صدای تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضاییه ، احضار و پس از انجام تحقيقات و تفهيم اتهام، به ‏اتهام فساد اخلاقي و ارتباط نامشروع بازداشت شد. بازداشت وی در حالی صورت گرفت که برخي از ‏نمايندگان مجلس هفتم ، از کوتاهي قوه‏‎ ‎قضاييه در برخورد با فساد اخلاقي گله مند بودند.به گفته سایت روزآنلاین اين نماينده پس از ورود به دادگاه با شکایت چندين زن که در محیط دادگاه حضور یافته بودند مواجه گشت و پس از انجام بازجويي تحت الحفظ ماموران، با اتومبيل زندان اوين روانه اين بازداشتگاه شد‎.‎اگرچه برخي رسانه ها بازداشت اين نماينده مجلس رابه قرائت گزارش تحقيق و تفحص از قوه قضائيه مربوط مي ‏دانستند اما غلامعلي حداد عادل ريس مجلس هفتم در آخرين نشست خود با خبرنگاران در 6 خرداد ضمن تائيد ‏رسمي بازداشت يک نماينده اصولگراي مجلس به اتهام فساد اخلاقي، ضمن رد چنين ارتباطي بیان داشت : "هيچ ‏ارتباطي ميان دستگيري يكي از نمايندگان مجلس هفتم و قرائت گزارش تحقيق و تفحص از قوه قضاييه وجود ‏ندارد."‏ وی در ادامه گفته بود : "تا آنجا كه ما خبر داريم موضوع بازداشت يكي از نمايندگان مجلس هفتم در حيطه ايفاي ‏وظايف نمايندگي نيست." حداد عادل خبر داد :" چند نفر از نمايندگان خواسته تا با مراجعه به قوه ‏قضاييه در مورد بازداشت يكي از نمايندگان پيگيري و "تلاش كنند كه مبادا حقي از اين نماينده ضايع و همچنين ‏اطلاعات بيشتري نسبت به جرم احتمالي كسب كنند."‏ اولين بار به طور رسمي نام نماينده بازداشت شده توسط خبرگزاري حيات، ارگان خبري قوه قضائيه فاش شد . ساعتي بعد علي رئيسي، معاون قوه قضائيه از سپردن مسئوليت پرونده نماينده ‏بازداشت شده به اتهام فساد اخلاقي به سعيد مرتضوي خبر داد و از قول وي نوشت: "پرونده اين نماينده مجلس در ‏دادستاني تهران توسط مرتضوي در حال رسيدگي است."‏ اما بازداشت سلمان خدادادي با وجود اتهام فساد اخلاقي همان روز به پايان رسيد و وي ساعتي پس از آزادي ، سه شنبه 7 خرداد در ‏جايگاه مخصوص مجلس قرار گرفت و تنها نماينده اي بود که در همين روز هم مراسم تحليف را انجام داد و با امضاي متن سوگندنامه ،چهارمين دوره نمايندگي مجلس را آغاز کرد . ‏به این ترتیب پرونده ای که اواخر مجلس هفتم باز شده بود اوایل مجلس هشتم بسته اعلام شد.

علی لاریجانی رسماً رئیس مجلس شورای اسلامی شد

لاریجانی اصول‌گرای محافظه‌کار تنها کاندیدای ریاست مجلس بود بدین جهت هنوز نمی‌توان گفت که همه‌ی آرایی که دریافت کرده است ، از طرف پشتیبانان واقعی خود او بوده . به نوشته سایت دویچه وله اصول‌گرایی لاریجانی در سخنان روز اول ریاستش بر مجلس در سه محور تجلی بارزی دارد: او گفته است که به "روش و منش" آیت‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی وفادار است، تأکید کرده است که از اسلام، اسلام "جواهری" را می‌فهمد که منظور از آن اسلام فقهی و فقه شیعی سنتی ثبت‌شده در کتاب "جواهرالکلام" آیت‏اللّه‏ شیخ محمدحسن نجفی، معروف به صاحب جواهر، از فقیهان قرن گذشته است. لاریجانی همچنین تأکید کرده است که مجلس در امور راهبردی از آیت الله خامنه‌ای، رهبر نظام تبعیت خواهد کرد. این سه موضوع، یعنی باور متعصبانه به شیعه‌گری سنتی فقهی، تبعیت بی‌چون و چرا از سیره آیت‌الله خمینی و نیز رهبری آیت‌الله خامنه‌ای مبانی جریان اصول‌گرا را می‌سازند. با اینکه اصلاح‌طلبان هیچ گونه انتقاد صریحی به این اصول نکرده‌اند، از جانب اصول‌گرایان متهم به انحراف از آنها و از این طریق به خطر انداختن نظام می‌شوند. محمود احمدی نژاد رییس جمهور اصولگرا و لاریجانی با هم رقابت تنگاتنگی دارند . این رقابت از انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم آغاز شد و با پیروزی محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری و قرار گرفتن لاریجانی در پست دبیری شورای امنیت ملی و سپس استعفا از این سمت ابعاد پیچیده تری به خود گرفت . لاریجانی در مشی و شیوه‌ی رفتار و گفتار خوددارتر از احمدی‌نژاد است و به منش و خواسته‌های مراکز سنتی قدرت دینی، توجه ویژه‌ای دارد. او بنابر این تعبیر محافظه‌کارتر از احمدی‌نژاد است. به نوشته این سایت ، لاریجانی مسائل را کارشناسانه‌تر ارزیابی می‌کند و برنامه‌هایش را با سروصدای کمتری پیش می‌برد. دوره‌ی ریاستش بر رادیو و تلویزیون شاخص نحوه‌ی کار اوست: محافظه‌کار، بسته، تابع بی‌چون‌وچرا در مقابل بالا، بی‌رحم نسبت به منتقدان نظام. احمدی‌نژاد جنبه‌ای پوپولیستی دارد؛ لاریجانی در مقابل از دل اشرافیت روحانی برخاسته و رفتارش در مقایسه با رقیبش، اشرافی جلوه می‌کند. رقابت این دو دست کم تا تعیین تکلیف دوره‌‌‌ی بعدی ریاست جمهوری آینده از مسائل ثابت صحنه‌ی سیاست دولتی در ایران خواهد بود.

دودستگی اصول‌گرایان در آغاز کار مجلس

اصول‌گرایان در آغاز کار مجلس، بر سر تصویب اعتبارنامه‌ها ستیز درونی خود را آشکار کردند. به نوشته سایت دویچه وله یکی از نمایندگان به اعتبارنامه‌ی نوزده نفر از منتخبان تهران اعتراض کرد و باعث شد پرونده‌ی‌شان به کمیته تحقیق ارجاع شود. در میان این عده نام حداد عادل، رئیس سابق مجلس هم به چشم می‌خورد.عوامل مختلفی شکاف میان اصول‌گرایان مجلس را جلوه‌گر خواهد کرد. در میان آنها، موضوع نوع رابطه‌ی مجلس با احمدی‌نژاد و کابینه‌اش از همه مهمتر است. اصول‌گرایان تا مدتی دو دسته و دو عَلـَم خواهند داشت: بر علمی شمایل رئیس مجلس و بر علمی دیگر شمایل رئیس جمهور نقش بسته است.

آیا ناکام مجلس هشتم به جام جم خواهد رفت ؟

هنوز از فعاليت مجلس جديد ايران هفته اي نگذشته که گمانه زني ها براي "پست" جديد رييس مجلس هفتم بالا گرفته است. ‏در چنين شرايطي است که اگر يک روزنامه هنري از "رفتن ضرغامي" سخن مي گويد، سايتي ديگر از آمدن حدادعادل به ‏جاي او خبر مي دهد. هرچند که به گفته يکي از نزديکان حدادعادل، او مايل است شايعات پيرامونش براي کانديدا شدن در ‏رياست جمهوري باشد تا رياست صداو سيما، اما آنچه به واقعيت نزديک تر شده است احتمال رفتن حدادعادل به صدا ‏وسيماست. شايعه اي که از پيش مطرح بود و اينک با نزديکي به پايان دوره رياست ضرغامي، قوت يافته است.‏ سايت آفتاب نزديک به کارگزاران نيز در گزارشي حول و حوش رياست مجلس هشتم، به نقش حدادعادل در ‏اين مجلس پرداخته و نوشته است: "حدادعادل که تاکنون شايعه کانديداتوري‌اش در انتخابات رياست جمهوري را رد نکرده ‏شايد همچنان مصمم باشد که وارد اين کارزار شود. شايد هم با وضعيت به‌وجود آمده در مجلس هشتم، از اين تصميم ‏منصرف شود چراکه با اين روزه سکوتي که در پيش گرفته کمتر در سطح رسانه‌ها و افکار عمومي مطرح خواهد بود و ‏اين شايد زمينه اي باشد براي اينکه از تصميم بلندپروازانه اش صرفنظر کند."‏البته آفتاب به حداد عادل توصيه کرده است چنانچه مي خواهد خود رابراي رياست جمهوري آماده کند با استعفا از نمايندگي ‏مجلس، در اين جهت گام بردارد: "نظريه ديگري وجود دارد که مي‌گويد بهتر است حداد با انصراف از نمايندگي و با يک ‏تجديد قوا در خارج از بهارستان خود را براي رقابت در انتخابات رياست جمهوري آماده کند و چنانچه اين اتفاق در روزها ‏و ماه‌هاي آينده رخ دهد، امکان خروج حداد از اين انزواي سياسي وجود داشته و او با مدتي استراحت وارد انتخابات رياست ‏جمهوري خواهد شد، سايت آفتاب نزديک به کارگزاران نيز در گزارشي حول و حوش رياست مجلس هشتم، به نقش حدادعادل در ‏اين مجلس پرداخته و نوشته است: "حدادعادل که تاکنون شايعه کانديداتوري‌اش در انتخابات رياست جمهوري را رد نکرده ‏شايد همچنان مصمم باشد که وارد اين کارزار شود. شايد هم با وضعيت به‌وجود آمده در مجلس هشتم، از اين تصميم ‏منصرف شود چراکه با اين روزه سکوتي که در پيش گرفته کمتر در سطح رسانه‌ها و افکار عمومي مطرح خواهد بود و ‏اين شايد زمينه اي باشد براي اينکه از تصميم بلندپروازانه اش صرفنظر کند."‏البته آفتاب به حداد عادل توصيه کرده است چنانچه مي خواهد خود رابراي رياست جمهوري آماده کند با استعفا از نمايندگي ‏مجلس، در اين جهت گام بردارد: "نظريه ديگري وجود دارد که مي‌گويد بهتر است حداد با انصراف از نمايندگي و با يک ‏تجديد قوا در خارج از بهارستان خود را براي رقابت در انتخابات رياست جمهوري آماده کند و چنانچه اين اتفاق در روزها ‏و ماه‌هاي آينده رخ دهد، امکان خروج حداد از اين انزواي سياسي وجود داشته و او با مدتي استراحت وارد انتخابات رياست ‏جمهوري خواهد شد، در اين ميان روزنامه اعتماد در مطلبي از حضور حدادعادل در مجلس هشتم نوشته و يادآور شده است: "آنهايي که چهره ‏غلامعلي حدادعادل را در اولين روز کاري مجلس هشتم ديدند، سنگيني شکست را در چهره عصباني و غمگين او احساس ‏کردند .

منابع : دویچه وله ، روزآنلاین
امیرحسین کاظمی

بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد کرج در اعتراض به خاکسپاری شهدادر این دانشگاه

بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد کرج در اعتراض به خاکسپاری شهدادر این دانشگاه

بسم رب شهدا و صدیقین

"شهادت"، نه یک "باختن"، که یک "انتخاب" است، انتخابی که در آن مجاهد، با قربانی شدن خویش در آستانه معبد آزادی و محراب عشق، پیروز می شود.

شهیدان ، خونین جامه گان سپید رویند که جان بر کف ، مرگ را در آغوش کشیدند و خون سرخ خود را بر خاک پاک ایران افشاندند، جوانانی که نگاهشان به آسمان می سایید و با بخشیدن خون خود موجب اعتلای نام وطن شدند.تاریخ ایران عزیز به خاطر داشتن این فرزندان فرهمند و دلاوران دلیر به خود می بالد. شهیدان زنده اند و هر دم از آسمان زمزمه ی "عند ربهم یرزقون"به گوش می رسد .

"شهید قلب تاریخ است"

کدامین کس است که با نام شهید درآویزد و کیست که با یاد شهید بستیزد. سند شهید به نام هیچ کس زده نشده است،آنها متعلق به یکا یک مردم ایران هستند. اما به نظر می رسد کسانی راه شهید را به فراموشخانه اذهان سپرده اند و به مقبره داری شهیدان پرداخته اند. نباید نام نامیرای شهیدان وطن را برای نیل به اهداف و امیال خود بازیچه نمود و پیام خون شهیدان را دگرگون کرد. اما امروز نیز باید چون آن گرانمایگان در جبهه اعتلای نام وطن ، به میدان "اندیشه" و "تفکر" وارد شد و قدم در راه " آگاهی" گذاشت.

مگر نه اینکه شهیدان، دلیرانه برای ایران و ایرانی ، جان دادند و خون سرخ و گرم خود را مظلومانه هدیه کردند؛امروز نیز به پیروی از آنان باید به ایران و فرزندانش"آگاهی" و"آزادی" هدیه کرد.

در تمام سال های پس از جنگ عده ای با انواع تلاش ها و اصناف کوشش ها سعی کرده اند که تنها خود را ادامه دهنده ی راه شهدا بدانند و خود را منتسب به آنان کنندو بر این اساس بسیاری را متهم به بی اعتنایی به شهدا و احترام نگذاشتن به مرتبه ی شامخ آنان می کنند. هیچ کس و هیچ حزب و گروهی نباید شهید را مصادره به مطلوب کند،هیچ دسته ای نباید به نام آنان با دیگران در آویزد و دیگران را متهم کند. گویا نام نامیرای شهیدان امروزه اسبابی برای گستاخی و ابزاری برای تخطئه و تخریب دگر اندیشان گشته است.

در این بین قرار است 5 شهید گمنام به دانشگاه آورده و به خاک سپرده شوند .انجمن اسلامی دانشجویی ضمن ارج نهادن به شان والای شهیدان و اذعان به علو مرتبه و درجه ی آن گمنامان خوشنام و تاکید بر ادامه دادن راه و احیای نام آنان –که بسیار سخت و دشوار است- هشدارهایی را به دانشجویان و مسوولان دانشگاه نسبت به پیامدهای این اقدام بیان کرده و نگرانی خود را طی بند های زیر ابراز می دارد:

1- هتک حرمت شهداء

2- بهره برداری از جایگاه والای شهید در راستای منافع حزبی و جناحی

3- حضور پر رنگ تر افراد غیر دانشگاهی و نظامی و شبه نظامی در دانشگاه

4- محدودشدن هر چه بیشتر فضای سیاسی دانشگاه

5- افزایش فشار به دانشجویان و ایجاد حساسیت های کاذب و نا معقول نسبت به رفتار آنان و اتهام به نادیده گرفتن
حرمت شهدا
هرگز دل من ز خصم در بیــم نشد در بیـم ز صاحبان دیهیم نشد

ای جان به فدای آن که پیش دشمن تسلیم نمود جان و تسلیم نشد

دانشجویان دانشگاه آزاد کرج

هر دم از اين باغ بری می رسد

هر دم از اين باغ بری می رسد
هر دم از اين باغ بری می رسد ، ترجيع بند فساد اخلاقی در حاکميت "اصول" گرايان،
جناب حسن عباسی امروز کجاست تا در برابر فجايعی که در دوران همفکرانش به وقوع پيوسته است فرياد وامصيبتا سر دهد؟ اين روزها که فساد اخلاقی در حال تبديل شدن به ترجيع بند اصولگرايی است آقايان کجا هستند و به چه کار مشغول؟

گر می نخوری طعنه مزن مستان رابنياد مکن تو حيله و دستان راتو غره بدان مشو که می می نخوریصد لقمه خوری که می غلامست آن را
به ياد می آورم زمانی را که سخنرانی های آتشين دکتر حسن عباسی رييس موسسه يی که نام پرطمطراق "مرکز دکترينال امنيت بدون مرز" را يدک می کشيد، در قالب CD و نوار و متن پياده شده دست به دست و لينک به لينک می گشت که داد و فرياد برآورده بود:"وامصيبتا در ام القراء اسلامی دختران مسلمان ايران را به کشورهای شيخ نشين صادر می کنند و هيچ کس فريادی برنمی آورد" و از اين رهگذر فرياد بر سر فلان مسوول و بهمان ارگان مربوطه می کشيد که "مگر خود ناموس نداريد که ناموس ملک و ملت تاراج می شود و لب از لب نمی گشاييد!"اين ولی گويی تنها مختص دوران (به عقيده آقايان نکبت بار بی بند و باری) اصلاحات بود که دين را از مردم ستاند و نان نيز بر سفره هاشان نياورد و ارزش ها را چوب حراج زد...از همين است که سه سالی است از دکتر مربوطه خبری نيست. تو گويی زخم ها همه بهبود يافته و دکتر با خيال راحت از بهبود بيمارش سر در کتاب و تحقيق فرو برده و هيچش خيال ناموس ملک و ملت نيست که اصولگرايان با خدا و مؤمن عنان قدرت به کف دارند و پس فسادی در ام القراء متصور نيست. پس بهتر است لالايی در گوشمان بخوانيم که:"شهر در امن و امان است، دزدان همه رفتند، آسوده بخواب ..."اما در عالم واقع حکايت ديگری است. هنوز پرونده جناب «سردار مخلوع اللباس» به انجام نرسيده تا بدانيم چه جرمی او را از «سردار ارتقاء امنيت» به «مجرم ساکن اوين» مبدل کرده، که از هر سو مسوولانی برمی¬آيند که اگرچه به شغل شريف ارتقاء امنيت شاغل نبوده اند اما همگی چون سردار مذکور در يدک کشيدن نام «اصول» گرايی متحدالشکلند و اينچنين است وقتی عنوان اتهام و بسا جرمشان را می شنويم مو بر تنمان راست می شود و از خود بی اختيار می پرسيم که:" اين کدام آيينی ست که اصولش بر آن است که واعظان کاين جلوه در محراب و منبر می کنند/چون به خلوت می روند آن کار ديگر کنند؟؟؟"چگونه چون غيرت مداران عصر جاهليت با بدترين زبان بر حاکمان غيرهمفکر می تازيم که در برابر تاراج نواميس مردم سکوت کرده اند و در دوران همفکرانمان در تاراج همان توسط خودشان لام تا کام سخن نمی گوييم و اندک زبانی در مذمت رخداد مربوطه نمی گشاييم؟ جناب دکتر عباسی امروز کجاست تا در برابر فجايعی که در دوران همفکرانش به وقوع پيوسته است فرياد وامصيبتا سر دهد؟ اين روزها که فساد اخلاقی در حال تبديل شدن به «ترجيع بند اصولگرايی» است آقايان کجا هستند و به چه کار مشغول؟در کدام کشور حوالی غرب جغرافيايی که در جمع مدعيان «اصل» و «اصول» به فسق و فجور شهره اند ديده ايد يا شنيده ايد که فلان نماينده مجلس که به اتهام روابط نامشروع به دادگاه و دادسرا رفته و زندان از سر گذرانده برای سوگند دفاع از حقوق مردم وثيقه گذاشته و آزاد شده و در صحن خانه ملت سوگند ياد کند؟ ۱ مگر جز اين است که اين از آن اتفاقاتی است که تنها می توان در «ايران» و آن هم ذيل دوران «اصول» گرايی به تماشايش نشست؟؟!اين روزها به تحليل هر خبر از اين دست که مشغوليم خبری ديگر می رسد که امروز به کلکسيون نماينده و معاون استاندار و مسوول حراست دانشگاه و ... گويی بايد معاون وزارت خانه يی که فلسفه وجودش ارتقاء فرهنگ و آموزش عالی بوده است را نيز افزود که "منابع خبری می گويند پس از دستگيری مقام ارشد نيروی انتظامی، اخبار واصله از دانشگاه سهند تبريز، دستگيری معاون يکی از استانداری‌ها و يک نماينده‌ی محافظه کار در مجلس هفتم، اين بار يکی از معاونان محمد مهدی زاهدی، وزير علوم، به دليل اعمال منافی اخلاق در وزارتخانه، بازداشت شده است..." ۲مخلص کلام آن که هرچه از اين اخبار شنيده ايم و می شنويم چه بهتر که می شنويم و عاملان ماجرا بازداشت می شوند و شايد در افقی به فرجام عملشان برسند اما کاش به خاطرمان بماند که علاوه بر متهمان اين پرونده های تأسف برانگيز بايد امثال عباسی ها نيز پاسخگو باشند. پاسخگوی روزهايی که دولت های پيشين را به نام هزار و يک فسق و فجور می راندند و وعده دولت کريمه و اسلامی می دادند... امروز همان ها بايد پاسخ دهند که از آن وعده ها تا اين ماجراها چه رخ داده که شأن نزول آن سخنان از ياد رفته، شاهد نزول شأن اخلاقيات در بالاترين سطوح مديريتی کشور شده ايم...ما را چه شده است؟ آنان را چه شده است؟

امید ایران مهر

منبع : گویا نیوز

تحلیل نهضت آزادی ایران از سیاستهای امنیتی دولت نهم

تحلیل نهضت آزادی ایران از سیاستهای امنیتی دولت نهم

در روز جمعه 27 ارديبهشت ماه 1387 ، همزمان با چهل و هفتمين سالگرد تاسيس نهضت آزادي ايران، ماموران امنيتي در مورد حضور اعضاي اين حزب بر مزار يكي از بنيانگذاران آن كارشكني كردند.

نيروهاي امنيتي ـ كه احتمالاً به مدد شنودهاي غير مجاز اعضاي نهضت كشف! كرده بودند كه بنابر تصميم دفتر سياسي نهضت، براي پرهيز از هرگونه درگيري و خشونت، قرار شده است كه تنها معدودي از مسئولان و اعضا با حضور بر مزار آيت الله طالقاني و خواندن قرآن، با روش و منش و آرمانهاي بنيانگذاران اين حزب تجديد پيمان كنند ـ از نخستين ساعات بامداد جمعه، با حضور در محل، مانع حضور دوستان و همرزمان آيت الله طالقاني بر مزار ايشان مي‌شدند.

همانگونه كه در اخبار رسانه هاي مستقل نيز انتشار يافت، اين جلوگيري گاهي به خشونت و اهانت مي‌گراييد و برخي از اعضاي نهضت آزادي مورد ضرب و شتم و هتاكي ماموران قرار گرفتند.

البته، براي نهضت آزادي ايران ـ كه چهل و هفت سال از تاسيس آن بوسيله رادمرداني چون مهدي بازرگان، يداله‌ سحابي و سيدمحمود طالقاني، در ايران و سپس تأسيس شاخه‌هاي آن با همت مصطفي چمران و علي شريعتي در خارج از كشور، مي‌گذرد چنين برخوردهايي تازگي ندارد.

در دوران ستمشاهي، ماموران ساواك بارها مانع حضور مبارزان ملي بر مزار دكتر محمد مصدق مي‌شدند. در يكي از نخستين سالهاي پس از پيروزي انقلاب نيز، هنگامي كه اعضاي نهضت بر مزار آيت الله طالقاني حضور يافته بودند، مورد هجوم نيروهاي امنيتي قرار گرفتند و حتي در بيابانهاي اطراف كهريزك صحنه هاي اعدام انقلابي!! ايشان به نمايش گذاشته شد.

آخرين مورد پيشين، در فروردين ماه گذشته رخداد كه ماموران براي برگزاري مراسم سالگرد درگذشت دكتر يدالله سحابي در آرامگاه امامزاده عبدالله محدوديت ايجاد كردند. گويا محدوديتها و فشارهاي امنيتي بر اعضاي اين حزب حتي با درگذشت آنان نيز پايان نمي يابد و قدرت‌مداران حتي از جسد مبارزان آزادي نيز در هراسند.

متأسفانه، نيروهاي امنيتي بخاطر اينگونه عملكردهاي نسنجيده و نابخردانه در برابر نهادهاي قانوني پاسخگو نيستند تا بتوان شكايت از آنان را در آن نهادها پيگيري كرد و در حالي كه در سكوت بسياري از مسوولان حاكميت لبخند رضايت از اين گونه رفتارها به چشم مي‌خورد، چنين به نظر مي‌رسد كه نه تنها در قوه مجريه، بلكه در قواي قضائيه و مقننه نيز كسي در صدد برخورد با ناقضان حقوق شهروندي نيست.

در شرايط فعلي، مهم تر از اعتراض به چنين رفتارهاي نادرست بررسي و تحليل چرايي اين گونه اقدامات است تا بتوان براي تداوم فعاليت سياسي منتقدان راهبردي كارساز در برابر تماميت خواهان و اقتدارگرايان برگزيد.

به نظر مي‌رسد كه شاخه امنيتي نيروهاي اقتدارگرا، با جلوگيري از برگزاري مراسم يادبود و نكوداشت بزرگان دين و سياست در ايران و افزايش فشار بر فعالان سياسي و اجتماعي، بيش از آنكه در فكر محدود ساختن آنان باشد در صدد رساندن اين پيام به فعالان جامعه مدني است كه آستانه تحمل حاكميت به پايين ترين سطح ممكن رسيده است و حاكمان هيچ گونه فعاليتي را از مخالفان و منتقدان بر نمي تابند.

برخوردهاي اهانت‌آميز با جمعي از فعالان باسابقه سياسي بر مزار آيت الله طالقاني نيز اعلام اين نكته است كه حاكمان براي اجراي سياستهاي امنيتي و سياسي خويش از شكستن هرگونه حريمي رويگردان نيستند و در سال گذشته بارها به روش‌هاي مختلف سعي كرده‌اند كه فعالان سياسي و اجتماعي را متوجه اين ظرايف كنند.

گويا اقتدارگرايان نتايج سياست امنيتي رژيم پهلوي در سالهاي 42 تا 55 و سياستهاي امنيتي جمهوري اسلامي ايران در دهه 60 را رضايت بخش تلقي مي‌كنند و اميدوارند كه با سرخوردگي و نااميد شدن جوانان فعال در عرصه سياست از راهبردهاي اصلاح طلبانه و مسالمت‌آميز و تغيير گفتمان انتقادي مسالمت‌آميز دگرانديشان جامعه به گفتمان غير مسالمت آميز، تجربيات محمد رضا پهلوي در سالهاي دهه پنجاه و جمهوري اسلامي در دهه 60 را تكرار كنند.

ظاهراً اقتدارگرايان اميدوارند كه در صورت تغيير فضاي برخورد ميان حاكميت و منتقدان از صحنه سياست و مطبوعات و رقابتهاي انتخاباتي به مبارزات غير مسالمت آميز، خواهند توانست كه با بهره گيري از توانمندي‌هاي فيزيكي اعتراضات را آنچنان پاسخ دهند كه تا سالها جرات ابراز هرگونه اعتراضي در جامعه باقي نماند.

سران نهضت آزادي ايران، هنگامي كه در سال 42 در بيدادگاه نظام استبداد شاهنشاهي محاكمه مي‌شدند، هوشمندانه چنين آينده اي را براي رژيم سلطنتي پيش بيني كرده بودند و پس از آن كه مهندس بازرگان آشكارا به مسوولان آن رژيم هشدار داد كه " ما آخرين گروهي هستيم كه با شما به زبان قانون سخن مي‌گوييم"، آيت الله طالقاني نيز با ذكر آياتي از كلام الله مجيد آنان را نسبت به فرجام گزينش چنان روشي انذار داد. " الم تر كيف فعل ربك بعاد ... و فرعون ذي الاوتاد ...."
در آن زمان، مسولان نظام شاهنشاهي نخواستند يا نتوانستند معناي پيش بيني بزرگان نهضت آزادي ايران را درك كنند و سالها بعد " جزيره ثبات" شان، بر اثر بي‌اعتنايي به آن پيش بيني، آنچنان بي‌ثبات شد که با انقلاب مردمي سال 57 فرو پاشيد.

البته امروز، باتوجه به تغيير شرايط ومناسبات ملي و جهاني، بايد به حاكمان يادآوري كرد كه به اين اميد نباشند كه ما آخرين كساني باشيم كه به صورت مسالمت‌آميز مبارزه مي‌كنند. حتي اگر آنان فشارها را افزايش دهند، نسل جوان امروز ايران به چنان بلوغ و درك سياسي دست يافته است كه برای آنچه میخواهد تلاش و مبارزه میکند نه برای آنچه نمیخواهد و در این راه همچنان بر ادامه فعاليت اصلاح طلبانه و مسالمت‌آميزش پايداري خواهد ورزيد و عرصه مبارزه اصلاح‌طلبانه و مسالمت‌آميز عرصه‌اي است كه در آن اقتدارگرايان هیچ بهانه و اسلحه كارآمدي ندارند و محكوم به شكستند.

نهضت آزادي ايران