زندگی نامه هدی صابر

هدی صابر متواد ۲۴ اسفند ۱۳۳۷  درگذشته ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ است. هدی صابر نخستین تجربه اشتغال و پژوهش خود را با استخدام در صدا و سیما آغاز کرد. در گروه اقتصاد سیما، هدی صابر به پژوهشگری و نویسندگی مشغول بود و شماری از کارهای وی به برنامه‌های سیما تبدیل شده است. هدی صابر با ازدواج با خانم فریده جمشیدی، آغاز کردند. همسر هدی صابر از فعالیت‌های پژوهشی همزمان او با دوران اشتغال در صدا و سیما سخن گفته است: با سازمان برنامه و بودجه ایشان همکاری داشتند، که عمدتاً با آقای مهندس سحابی و آقای دکتر ستاری‌فر بودند. پژوهش‌هایی برای شرکت نفت داشتند، چون ایشان پژوهش‌های میدانی خوبی انجام می‌دادند. پژوهشی در مورد تاریخ بود که حاصلش کتاب روزشمار انقلاب بود. پژوهش‌هایی هم درمورد ورزش بود. یعنی در کنار کار صدا و سیما پژوهش‌های این‌چنینی هم داشتند. چون از نظر کار پژوهشی معروف شده بودند کارهای سنگینی به ایشان می‌دادند. ایشان در تلویزیون کارمند رسمی بودند و دست‌شان چندان باز نبود. همیشه کارهای پژوهش در کنار کارهای‌شان بود. ایشان هر وقت در منزل بودند، بیکار نمی‌نشستند. اما به تدریج گرایش سیاسی و فکری اش سبب شد که محدودیت‌های شغلی زیادی برای وی در صداوسیما ایجاد گردد. هدی از سال ۷۶ یا ۷۷ به بعدـ با مؤسسه عالی پژوهش که متعلق به سازمان تأمین اجتماعی بود، همکاری می‌کرد.



در سال ۱۳۷۹، ۵ بازرس، در بازرسی خود از منزل هدی صابر تمامی کتابهای و جزوات تحقیقاتی و پژوهشی هدی صابر همراه آلبوم عکس خانوادگی را از منزل صابر خارج کردند. پس از بازگرداندن آلبوم عکس پس از ۲۴ ساعت، عکسها را ناقص تحویل دادند. هدی صابر ۸ بهمن ۱۳۷۹ دستگیر شد و پس از پایان محاکمه‌اش در روزهای ۱۴ و ۱۵ اسفند، در ۲۱ اسفند ۱۳۸۰ با سپردن ۱۳۰ میلیون تومان وثیقه آزاد شد.
هدی صابر، در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۲، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ده سال زندان و ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد. او، تقی رحمانی و رضا علیجانی که تقاضای تجدید نظر کرده بودند تا برگزاری دادگاه تجدید نظر آزاد شدند اما مجددا در ۲۵ خرداد همین سال آنها بدون ارائه هیچ دلیل قانونی و بدون دسترسی به وکیل خود بازداشت شدند و سه ماه در انفرادی به سر بردند. نیروهای امنیتی، ناآرامی‌های رخ داده در دانشگاه‌ها در خرداد ۱۳۸۲ را به هدی صابر و برخی همراهان وی نسبت داده و به همین بهانه و تحت عنوان اتهامی راه‌اندازی تشکل غیرقانونی و اقدام علیه امنیت ملی، اقدام به بازداشت ایشان کردند. سرانجام در دوران انتخابات ریاست‌جمهوری نهم در سال ۱۳۸۴ هدی صابر به همراه شماری دیگری از زندانیان سیاسی از حبس دوساله آزاد شد. چندی بعد، در آذر ۱۳۸۴ جلسه رسیدگی به اتهامات هدی صابر، رضا علیجانی و تقی رحمانی پشت درهای بسته به صورت غیرعلنی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. در مرداد ۱۳۸۵ شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران حکم محکومیت هشت ماه حبس تعزیری تقی رحمانی و هدی صابر به اتهام معاونت درتشکیل یک NGO غیرقانونی را تأیید کرد. هدی صابر پس از انتخابات ۱۳۸۸ نیز توسط دو مأمور دستگیر شد و به مکان نامعلومی منتقل شد. این دستگیری چندان به درازا نینجامید و بیشتر جنبه هشدار و ایجاد محدودیت داشت. اما حدود یک سال بعد و در میانه تابستان در حالی که به فعالیت شغلی خود در طرح کارآفرینی برای مناطق حاشیه‌نشین شهر زاهدان مشغول بود و همزمان به فعالیت‌های فکری خود نظیر برپایی کلاس‌های قرآن (باب بگشا) در حسینیه ارشاد ادامه می‌داد، با تماس‌های تهدیدآمیز مبنی بر لزوم معرفی برای سپری کردن دوره زندانی که حدود ۷ سال از زمان صدور حکم آن (در سال ۱۳۸۲) گذشته و مشمول مرور زمان شده، مواجه و چند روز بعد در تاریخ ۱ مرداد دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. هدی صابر در زندان اقدام به برگزاری کلاس تاریخ و اقتصاد برای هم‌بندیان علاقمند خود کرد. با مرگ هاله سحابی در جریان تشییع جنازه مرحوم مهندس سحابی در روز ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ هدی صابر به همراه امیرخسرو دلیرثانی با صدور بیانیه‌ای از زندان اعتصاب غذای اعتراضی آغاز کردند. هدی صابر در ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ به دلیل ایست قلبی ناشی از اعتصاب غذا و سهل انگاری مسئولین زندان برای انتقال وی در بیمارستان مدرس تهران در گذشت. خانواده وی تا روز ۲۲ خرداد از درگذشت وی بی‌خبر بودند. هم چنین ۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین نیز با امضای شهادت نامه‌ای، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اعلام کردند. هدی صابر دارای یک فیلم بلند به نام «مصدق از نگاهی دیگر» می‌باشد، این فیلم شامل مصاحبه با «نزدیکانِ محمد مصدق» یکی از نخست وزیران دوران پهلوی، و ذکر خاطرات این افراد است.


سمپوزيوم چهلمين يادمان دكتر علی شريعتی

سمپوزيوم چهلمين يادمان دكتر علی شريعتی در تاریخ پانزدهم و شانزدهم تیرماه در حسینیه ارشاد برگزار می گردد .



بیانیه تحلیل دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، در رابطه با حوادث تروریستی اخیر در تهران:

بسمه تعالی
وفاق ملّي، راهبرد تقابل با بحران­ها
واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا
عمليات تروريستي 17 خرداد 1396 توسط پنج تن با هويت ايراني در آرامگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و ساختمان اداري مجلس شوراي اسلامي كه 17 شهيد و بيش از  50 مجروح در پي داشت و گروه منفور داعش مسئوليت آن را بر عهده گرفت، موجب تأسف و تألم عموم ایرانیان شد.
نهضت آزادی ایران ضمن محكوم كردن اين عمليات تروريستي و هرگونه افراط و خشونت، به مردم ایران  به خصوص خانواده­هاي قربانيان اين فاجعه تسليت گفته و براي مجروحان، آرزوي بهبود و سلامتي داشته و از مسئولان امنيت كشور برای واکنش به موقع، سپاسگزاري کرده و به سهم خویش در خصوص ريشه‌ها و زمینه­هاي اين رخداد تروريستي و راهكارهاي پيشگيري از وقوع و تداوم چنين اقداماتي، نكاتي را یادآوری می‌کند.
          سوابق درخشان اقوام ایرانی و به ویژه کردها در ابراز هویت خویش و وطن‌دوستی و همراهی گسترده و فعال با جنبش‌های ملی و دمکراتیک یک صد سال اخیر، صیانت از مرزهای این سرزمین و دفاع از حاکمیت قانون و حقوق ملت و فداکاری برای امنیت و صلح در ایران در طول سده‌های متمادی؛ حقیقتی است انکارناشدنی. وقوع چنين عملياتي توسط معدودی از شهروندان مسلمان کرد ايراني،‌ در شرايطي كه نخبگان و نهادهاي رسمي و مدني هم‌وطنان اهل تسنن و كرد، همگام و هم‌زمان با سایر ایرانیان، آن را محكوم كرده و عمدتاً با شركت فراگیر در دوره‌های گوناگون انتخابات، به رغم گلایه‌های جدی که از وضعیت جاری خود داشته‌اند، از توسعه جامعه مدنی وگفتمان اصلاحات حمايت کرده‌اند؛ پديده­اي است كه ضرورت دارد مورد واكاوي قرار گيرد.
بنیادگرایی دینی و شیوع جریان سلفی/ تکفیری به رغم ظاهر مذهبی و عقیدتی‌اش، پدیده‌ای است کاملا سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که افزون بر توسعه‌نایافتگی و تبعیض و نابرابری‌های گسترده اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، از یک سو ریشه در شیوه‌های حکمرانی غیردمکراتیک داشته و از سوی دیگر، در احساس برانگیخته شده و حقارت در جهان اسلام و فرصت‌های ناشی از جهانی شدن اقتصاد و سیاست نهادهای مالی و امنیتی برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ریشه دارد که با فرصت‌طلبی حاکمان عرب از شرایط ناشی از اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ و سیاست‌های توسعه‌طلبانه کشورهای غربی و به ویژه آمریکا پس از تحرکات نظامی جنگ اول خلیج فارس در دهه 1990 میلادی، امواجی از ناامنی و خشونت را در خاورمیانه رقم زده است و متاسفانه در سالیان اخیر با سرمايه­گذاري گسترده برخي از كشورهاي منطقه در مناطق فقيرنشين غربي،‌ جنوبي و شرقي كشور، معدودی از جوانان سرزمین ما با چنين افكار افراطي و انحرافي چنان شستشوي مغزي شده­اند كه آماده كشتن هموطنان و فدا كردن جان خویش شده­اند.
اینک بیش از محکومیت این رخداد، جا دارد نقش و مسئولیت جمعی خویش را در بروز این وضعیت ناهنجار و جبران و درمان آن جستجو کنیم و به یادآوریم که همان‌گونه که در دهه 60، جنگ قدرت چنين تجربه تلخي را در ذهنيت جامعه ما بر جاي گذارد و با ادبیات به ظاهر دینی، به ایجاد فضای سرکوب پرداخته شد و پاسخ خشونت‌آمیز به خشونت، به بازتولید فضای کینه و درگیری و رشد و تداوم فزاینده خصومت‌ها منجر شد، امروز كشورهاي بيگانه با تقويت و پشتیبانی همه‌جانبه از گروه‌هاي افراطي تكفيري و با بهره­گيري از خوانش‌های جهت‌دار غیرانسانی و غیرعقلانی از اصول مذهبی و ترویج آموزه‌های انحرافي از معارف اسلامي، چنين روندي را در منطقه و در كشور ما رقم زده­اند.
در اين پديده، عوامل اجتماعی مختلفي تأثيرگذار بوده‌اند؛ اما به نظر مي­رسد در وهله اول، برخي تبعيض­هاي رایج قومي و مذهبي كه خلاف اصول صريح قانون اساسي و نقض حقوق شهروندی به شمار می‌آیند، زمينه‌ساز کمرنگ شدن تعلقات ملی و جذب اين جوانان توسط گروه‌هاي افراطي تكفيري و جنایت‌پیشه از قبيل داعش شده باشد. به علاوه واقعيت­هاي انكارناپذيری مانند نارسایی‌های عمرانی، فقدان آموزش،‌ آمار بيكاري و فقر بالاتر از حد متعارف در برخی نقاط کشور و سیاست‌گزاری‌های آگاهانه و تعمدی در راستای نادیده گرفتن مطالبات، گرایشات و هویت‌های قومی و همچنین، غیر سیاسی‌سازی مردم در بسياري از استان‌ها و مناطق غربي،‌ جنوبي و شرقي كشور، موجبات شکل‌گیری و تشدید چنین گرایش‌هایی را فراهم آورده است.
          اندیشه سلفی/ تکفیری اگرچه ممکن است بتواند با بهره‌گیری از نارسایی‌های داخلی و شرایط منطقه‌ای و جهانی به فریب تعدادی از افراد دست یابد، اما به دلیل قدمت و حضور طولانی جریان روشن‌فکری در ایران، موفق نبوده و فاقد پایگاه گسترده اجتماعی است و حتی در برخی استان‌های مرزی کشور از اقبال عمومی برخوردار نیست. به همین جهت، نهضت آزادی ایران ضمن دعوت به هوشیاری، اعلام می‌دارد که نباید نسبت به عملکرد این فرقه تروریستی بزرگنمایی و آن را در قالب جریانی قومی یا مذهبی ارزیابی کرد. همچنین در مقام نگرانی جدی پیرامون پیامدهای احتمالی این حادثه که می‌تواند ابعاد موفقیت‌آمیز انتخابات اخیر ریاست جمهوری را تحت‌الشعاع قرار دهد و به پیشبرد دمکراسی در ایران آسیب برساند، هشدار می‌دهد که مبادا وقوع این عملیات تروریستی به جای پاسخ‌گویی مسئولانه و رفع عوامل واقعی و مرتبط با آن، به ایجاد فضای امنیتی در کشور منجر شود.! لذا توصیه می‌نماید که براي مقابله با چنين وضعيتي، ضروري است که علاوه بر بازطراحی سیاست‌های کلان نظام در عرصه سیاست خارجی و تلاش در راستای روابط حسنه و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با همسایگان، با همفكري و همدلي همه مسئولان كشور براي تأمین حقوق و آزادی‌های مؤکد و مکرّر مردم که در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده است و  تقویت پیوندهای ملّی و رفع تبعيض­هاي قومي و مذهبي، برنامه­ريزي و اقدامات جدي­تري انجام پذیرد.
در عین حال براي رفع مشكلات فرهنگي و معيشتي، ضروری است علاوه بر نهادهای دولتی و هماهنگ با آن‌ها، زمینه لازم براي توسعه نهادهاي مدني و تشكل هاي مردم نهاد (سمن­ها) و اقدامات مردمی در استانهای مرزی و سایر مناطق کشور فراهم شود. مجموعه اين اقدامات مي­تواند در آینده از اين پديده شوم ـ كه به رغم  علقه­هاي ملي و وطن دوستی كه در فرهنگ همه ايرانيان،  مستقل از دیدگاه‌های سياسي،  قوميتي و مذهبي وجود دارد ـ جلوگيري كند و ريشه­هاي چنين عضوگيري‌هايي را مهار کرده و بخشكاند. به عبارت دیگر، توسعه سیاسی و ارتقای وضعیت حاکمیت قانون و حقوق ملت می‌تواند در کاهش این مشکلات و برآورده ساختن بخش عظیمی از مطالبات اقوام موثر باشد و از همین حیث است که امروز بیش از هر زمان دیگر، دستیابی به آزادی و تقویت فرآیند دمکراسی و حقوق بشر به نیاز اساسی و راهبردی ملت ایران بدل شده است. تردیدی نیست که بدون رعایت شاخص‌های آزادی، نه تنها دستیابی به عدالت اجتماعی و استقلال که حتی امنیت هم ممکن به نظر نمی‌رسد.
در شرايط كنوني كه دولت جديد آمريكا با همكاري حکومت ضد حقوق بشری اسراييل و برخي از كشورهاي عربي منطقه عليه جمهوري اسلامي برنامه­ريزي كرده و امنيت ملي را هدف قرار داده­اند؛ تدبیر و عقلانيت حكم مي­كند كه همه مسئولان و گروه‌هاي اجتماعي، از مطرح كردن مسائل و موضوعات تفرقه‌افكنانه و خشونت‌ورزانه خودداري كنند و همه در چارچوب قانون، با وحدت و  همدلي، به رفع مشكلات به ويژه در عرصه‌هاي فرهنگي،‌ اجتماعي و معيشتي مردم در مناطق محروم كشور همت گمارند.
در پایان، در این ایام ماه مبارک رمضان و در آستانه شهادت امام علی(ع) به خلاصه شعری حکیمانه که منتسب به اوست و توصیف وضعیت جامعه ماست اشاره می کنیم که می فرماید: "دواؤک فیک ولاتٌبصر و داؤک منک و ماتَشعٌر". دوای تو در خود  تو ست و آن را نمی بینی و درد تو از خود توست و توان درک و شناخت آن را نداری. دردهای جهان اسلام و شیوع باورهای انحرافی و ضدتوسعه در این سرزمین‌ها در درجه نخست، ریشه در رفتار و کردار ما مسلمانان دارد و درمان آن هم در اختیار خود ماست. واعتبروا یا اولوالابصار.  
دکتر ابراهیم یزدی
دبیر کل نهضت آزادی ایران

22 خرداد 1396

گروهی از فعالان جامعه مدنی تهران برای انتخابات شورا لیست دادند

گروهی از فعالان جامعه مدنی در شهر تهران، با انتشار یک لیست ۸ نفره با نام «شهر دیگر» از حضور مستقل خود در انتخابات شورای شهر خبر دادند.
کمپین «شهر دیگر» که در بیانیه انتخاباتی‌اش خود را ائتلافی از فعالان اجتماعی و شهری معرفی کرده است، به جای فهرست کامل ۲۱ نفره، تنها ۸ نفر را در لیست خود جای داده است. در میان این هشت نامزد یک ارمنی‌الاصل ایرانی هم دیده می‌شود.

لیلا ارشد موسس خانه خورشید و مددکار اجتماعی، بهزاد اشتری بنیانگذار دانشگاه و کتابخانه ناشنوایان و فعال حقوق معلولان، حسین راغفر اقتصاددان و استاد دانشگاه، یاشار سلطانی روزنامه‌نگار و مدیرمسئول سایت معماری نیوز، آندرانیک سیمونی عضو هیات علمی دانشگاه و مدیر گروه زبان و ادبیات ارمنی، آمنه شیرافکن روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان، خسرو صالحی مدیرعامل شبکه یاری کودکان کار و خیابان، فرشید مقدم سلیمی پژوهشگر اجتماعی و فعال حوزه شهر لیست «شهر دیگر» را شکل داده‌اند.

http://t.me/bamardum


تلگرام با مردم


اینستاگرام با مردم