نامه دبیرکل نهضت آزادی به هیلاری کلینتون
سرکار سناتور هيلاری کلينتون کانديدای رياست جمهوری آمريکا
عاليجناب در يکی از سخنرانی های انتخاباتی اخير خود، همآهنگ با سياست های آقای بوش، اظهار داشته ايد که اگر ايران به اسراييل حمله کند و شما رييس جمهورانتخاب شده باشيد، ايران را نابود خواهيد کرد. پرسش من به عنوان يک ايرانی از شما اين است اگر شما رييس جمهور بشويد و اسراييل به ايران حمله کند موضع شما چه خواهد بود.من با سياست های خارجی رييس جمهور ايران، آقای احمدی نژاد موافق نيستم. اما در حاليکه توانايی ايران در حمله به اسراييل مورد ترديد است، در مورد توانايی های نظامی اسراييل در سلاح های عادی و غير عادی هيچ شک و ترديدی وجود ندارد.
با احترام
ابراهیم یزدی
دبیر کل نهضت آزادی ایران
وزير امور خارجه اسبق، جمهوری اسلامی ايران
۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۷
حضور ناوهای آمریکایی بلوف یا ماجراجویی؟
حرکت ناوهای امریکایی از دریای سرخ و اقیانوس هند به سمت مدیترانه با دو هدف دنبال می شود. یکی اینکه در آستانه جشن های اسرائیل ناوها در سواحل فلسطین اشغالی مستقر شده و مایه قوت قلب به جامعه و ارتش اسرائیل باشند و یا در برخی مانورهای احتمالی مشارکت کنند. هدف دوم گمانه زنی هایی است که اسرائیل بنا دارد در آستانه همین جشن ها و با کمک امریکا دست به ماجراجویی جدیدی بزند که بسیج تمام امکانات توسط اسرائیل این گمانه را تقویت می کند. یکی از جنبه های ماجراجویی اسرائیل می تواند این باشد که از طریق بکارگیری سازمان مجاهدین خلق دست به ترورهایی در داخل ایران بزند. انتشار اخباری در برخی جراید امریکایی مبنی بر دستور سری بوش برای اقدام تروریستی علیه مقامات ایرانی نیز منطبق با این جابجایی هاست. همچنین اخیراً دستگاه امنیتی عراق که هنوز توسط عناصر بعثی دوره صدام اداره می شود، فعال شده و به عنوان مجری عملیات های امنیتی امریکا علیه ایران عمل می کند. گفته می شود امریکایی ها به شدت به دنبال این هستند که این ماجراجویی را بر افراد و مراکز نظامی در شهرها و استان های حاشیه مرزی عراق با ایران به اجرا بگذارند و ممکن است این جابجایی ناوهای امریکایی با انگیزه اجرای برخی عملیات خاص و امنیتی در لبنان مانند ترور سید حسن نصرالله یا ربایش برخی از رهبران، مسئولان و نمایندگان مجلس لبنان کنند. برخی گمانه های دیگر نیز حاکی است اسرائیل با تطمیع و چنگ و دندان نشان دادن به سوریه برای محدود کردن آن و یا حتی اجرای عملیات در داخل سوریه و دمشق است. از آن سو آیت الله سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی ای در منطقۀ لار در استان فارس، آمریکا را مانع اصلی حل بحران عراق و فلسطین دانست. وی حضور نظامی آمریکا را در خلیج فارس عامل ناامنی در منطقه اعلام کرد و گفت : روزگار تسلط قدرت های زورگو بر کشورها و آبراهها و گذرگاههای حساس به پایان رسیده است. آیت الله خامنه ای اظهارات آمریکا مبنی بر دست دشتن ایران در ناامنی های عراق را دروغ خواند و گفت : "حضور اشغالگران آمریکایی برای تحریک مردم عراق کافی است، بنابراین آمریکایی ها مجرم اصلی اوضاع عراق هستند." آیت الله سید علی خامنه ای ، حمایت آمریکا از دولت اسرائیل را سخت مورد سرزنش قرار داد و ابراز اطمینان کرد که مسائل عراق و فلسطین روزی حل خواهند شد و با حل این مسائل دیگر چیزی از هویت و اعتبار آمریکا باقی نخواهد ماند. در این حال، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران در همایشی با حضور اکثریت نمایندگان مجلس هشتم گفت : "با برگزاری جشن نمی توان جنازۀ متعفن اسرائیل را زنده کرد". رئیس جمهوری ایران تکرار کرد : کسانی هم که در مراسم شصتمین سالگرد تأسیس اسرائیل شرکت می کنند باید بدانند که نامشان در زمره جنایتکاران اسرائیل ثبت می شود. رئیس جمهوری ایران بار دیگر گفت : اسرائیل به ویژه پس از جنگ لبنان منزوی شده و به پایان خط رسیده است. رئیس جمهوری ایران در جای دیگری از سخنانش خطاب به آن دسته از کشورهای منطقه که با اسرائیل همراهمی می کنند، گفت : اگر برخی خیال می کنند، با دور هم جمع شدن می توانند تغییری در محاسبات جهان بدهند، سخت در اشتباه هستند، زیرا ملت ها آن ها را دفن خواهند کرد.
"جایزهی رواداری" برای شیرین عبادی
شیرین عبادی "جایزهی رواداری" آکادمی پروتستان توتسینگ" را به خود اختصاص داد. هیئت داوران این جایزه را که مبلغ آن ۱۰ هزار یوروست به دلیل "فعالیتهای جسورانه"ی شیرین عبادی، به او اعطا میکند.
آکادمی پروتستان توتسینگ (Evangelische Akademie Tutzing) روز چهارشنبه، ۷ مه، در ادامهی توضیح دلایل انتخاب عبادی اعلام کرد، شیرین عبادی به عنوان "مسلمان واقعی" بر این باور است که "هیچ تناقضی میان اسلام واقعی و حقوق بشر" وجود ندارد. این آکادمی که در سال ۱۹۴۷ تأسیس شد و در ایالت بایرن آلمان مستقر است، محل برگزاری همایشها و پژوهشهای کلیسای پروتستان لوتری است. موضوع نشستها و برنامههای سازماندهی شده توسط این آکادمی، بیشتر برخاسته از حوزههای سیاست، علوم اجتماعی، دین و فرهنگ هستند. اهدای "جایزهی رواداری" یکی از فعالیتهای این مؤسسه است. شیرین عبادی روز اول اکتبر جایزه را دریافت خواهد کرد.
فعالیت در ایران، فعالیتی گرهخورده با تهدید
شیرین عبادی در سال ۲۰۰۳، به عنوان اولین زن مسلمان، جایزهی صلح نوبل را دریافت کرد. او اولين زنی است که در ایران به رياست دادگاه برگزيده شده است. پس از انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، عبادی و ديگر زنان قاضی را از مقام قضاوت برکنار کردند. پس از انقلاب خانم عبادی به امر وکالت و تدریس در دانشگاه مشغول شد. در کارنامهی عبادی به عنوان وکیل، دفاع از اشخاص و پروندههای معروفی ثبت شدهاند. وكالت خانوادهی مقتولين قتلهای زنجيرهای فروهرها، نمونهای از این پروندههاست. شیرین عبادی بارها به اتهام "تشویش اذهان عمومی" بازداشت شده است. نقطهی اوج مخالفت گروههای افراطی با فعالیتهای این حقوقدان، نامهی تهدیدآمیزی است که در ماه آوریل به دست شیرین عبادی رسید. در این نامه خانم عبادی و دخترش به مرگ تهدید شدند. شیرین عبادی در نامهای که در آن زمان به فرماندهی نیروی انتظامی نوشت، علت این تهدیدها را مخالفت تهدیدکنندگان با افکار و عقاید خود نامید.
منبع : رادیو آلمان
اعتراض ایران به موضع عراق در قبال جزایر سه گانه
سخنگوی وزارت خارجه ایران در جمع خبرنگاران از اعتراض به موضع دولت عراق در قبال اختلاف ایران و امارات متحده عربی بر سر جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی خبر داد. محمدعلی حسینی گفت : سفیر عراق به وزارت امور خارجه "دعوت" و مراتب اعتراض جمهوری اسلامی ایران رسما به وی اعلام شد. سخنگوی وزارت خارجه ایران همچنین گفت: "از دولت عراق درخواست شد تا موضع خود را اصلاح کند." خبرگزاری رسمی امارات متحده عربی روز 28 آوریل گزارش داده بود که دولت عراق با ارسال یادداشتی به وزارت خارجه امارات، "حمایت بی قید و شرط خود از حاکمیت" امارات بر این سه جزیره را ابراز کرده بود. دولت عراق در این نامه "هرگونه اقدام از سوی ایران برای تحکیم اشغال این سه جزیره" را مردود دانسته بود. هر چند حمایت از ادعای امارات بر سه جزیره ایرانی در خلیج فارس در زمان رهبری صدام حسین، موضع رسمی عراق محسوب می شد اما به نظر می رسد پس از سقوط صدام حسین و در سالهای اخیر، این اولین باری است که دولت این کشور چنین موضعی ابراز می کند.
منبع : بی بی سی
واکنش علی رضا احمدی نژاد به پیامک «اشتباهی» درباره پدر
علیرضا احمدینژاد فرزند کوچکتر دکتر احمدینژاد طی مطلبی که روز دوشنبه در وبلاگش با آدرس «آقازاده» منتشر کرد، به یکی از smsهای رایج علیه پدرش پرداخت. متن کامل این یادداشت که با عنوان «رابطه دایره و اشتباهی بودن احمدینژاد» منتشر شده، به شرح زیر است:
«احمدینژاد در سال 1392: من نه استاندار بودم نه شهردار بودم و نه رئیسجمهور بودم من هیچکدام از اینها نبودم من فقط اشتباهی بودم!؟ فکر میکنم پس از پایان سریال مرد هزار چهره اولین پیامک طنزی که برام اومد همین بالایی بود، از این دست پیامکها کم به دست من نمیرسد و من هم مثل بقیه میخندم و برای دوستام میفرستم و...، اما نمیدونم این آخری چرا یه جورایی من رو به فکر وا داشت،... من اشتباهی بودم! چند وقت پیش بابام (دکتر احمدینژاد) تعریف میکرد که یکی از این آقایون بهش گفته بود که میدونی مشکل شما چیه؟ و بعد ادامه داده بود که مشکل شما اینه که خارج از دایره هستی برای همین هم هست که چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب {داخل دایرهایها!!} باهات اینطوری برخورد میکنند. تو این سهسال به واسطه اخباری که به دست ما میرسید و شرایطی که یک نفر مثل من دارد واقعا به این نکته پی بردم که احمدینژاد اشتباهی رئیسجمهور شد! آخه نمیشود که یکی بیاید همینجوری بخواهد نونها رو آجر کنی، زنجیر اون دایره رو پاره کند و بخواهد که به سمت عدالت (به سمت عدالت) حرکت کند و نخواهد در این بین سهم دوستان داخل دایره را بدهد، کسی بیاید که نخواهد ...
خلاصه این که تو این دوره زمونه که اتحاد یک حرکت کمیاب اجتماعی است با کمی دقت میتوان شاهد شکلگیری یک اتحاد بزرگ اصولگرایان (+) اصلاحطلبان _ در جهت دوختن و اتصال نقاط آسیبدیده دایره و همچنین بیرون انداختن نفوذیهای احمدینژادی در دایره بود که خوشبختانه فکر میکنم این اتحاد تا سال آینده به 100درصد برسد.
احمدینژاد اشتباهی بود چون معادلات نباید اینجوری جواب میداد و اشتباهی بود چون صاحبان اصلی این انقلاب (مردم) حامی او بوده و هستند و اشتباهی خواهد بود تا وقتی بخواهد با مردم باشد. »
www.aghazade.parsiblog.com
بر پایۀ برنامه های دولت، وزارت رفاه و تأمین اجتماعی مرجع رسمی اعلام خط فقر در ایران است. با این حال، عبدالرضا مصری رئیس این وزارتخانه منکر اهمیت اعلام خط فقر در ایران شد و افزود : ما باید خط فقر خشن را اعلام کنیم و بر اساس معیارهای صندوق بین المللی پول خط فقر شدید ٢٨ هزار تومان در ماه یا ١ دلار در روز است. اینکه شاخص های تعریف فقر در گفتار مقامات ایران دائماً سیر نزولی طی می کند، خود جای تأمل بسیار دارد. با این حال، کارشناسان مستقل خط فقر مطلق را در تهران ٣٩٥ هزار تومان و در دیگر مناطق شهری ١٦۵ هزار تومان تعریف می کنند. بر پایۀ گزارش ادارۀ آمار بانک مرکزی ایران متوسط هزینه یک خانوار در سال ٨٥ در مناطق شهری ٦٦٤ هزار تومان در ماه بوده و در این بین بالاترین هزینه متوسط مربوط به استان تهران با ٨۶٩ هزار تومان و پائین ترین آن مربوط به استان سیستان و بلوچستان با ٤٣٨ هزار تومان بوده است. با ملاحظۀ نرخ تورم در سال های ٨٦ و ٨٧، متوسط هزینه یک خانوار شهری در کشور در حال حاضر به ترتیب ٧٨٥ و ٩٠٠ هزار تومان در ماه است. با این حال، تنها ١٠٪ از خانوارهای ایرانی تحت حمایت های دولتی هستند و درآمد دهک بالای جامعه ١٧ برابر بیشتر از دهک پائین است. با در نظر گرفتن درآمد روزانه ٢ دلار – و نه حتی ١ دلار مورد نظر وزیر رفاه - و نیاز حداقل ٢٢٠٠ تا ٢٥۰۰ کالری در روز نزدیک به ٥٠٪ جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و اگر شاخص هایی همچون رفاه، تفریح و بیمه را به این معیارها بیافزائیم این رقم به ٨٠٪ می رسد. این شکاف بالای طبقاتی هم از نظام ناکارآمد توزیع یارانه ها حکایت دارد و هم از اتلاف منابع. برای نمونه از مجموع ٩۰ میلیارد دلار یارانۀ انرژی در سال بیش از ٧۰ میلیارد دلار آن به ١٥٪ جامعه تعلق می گیرد و ٨٥٪ جمعیت تنها ٢٠ میلیارد دلار از این یارانه ها را مصرف می کند. بر پایۀ گزارش های منتشر شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی درآمد ارزی کشور در سه سال گذشته ١٩٥ میلیارد دلار بوده است و هزینۀ ارزی دولت نهم در همین فاصله از ١٣٢ میلیارد دلار فراتر نرفته است. به این ترتیب، اگر فرض کنیم که در صندوق دولت نهم به هنگام تحویل قدرت از سید محمد خاتمی حتی یک ریال هم نبوده – که البته این فرضی است نادرست، زیرا موجودی حساب ذخیرۀ ارزی کشور در آن زمان حدود ١٥ میلیارد دلار بود – باز اختلاف درآمدهای نفتی و هزینه های ارزی دولت در سه سال گذشته به ٦٣ میلیارد دلار می رسد. یعنی هیچ نشانی از ٦٣ میلیارد دلار در خزانه داری کل کشور در دست نیست و موجودی حساب ذخیره ارزی به جای ٧٧ میلیارد و ٧٠٠ میلیون دلار، تنها حدود ١٥ میلیارد دلار است. حسین ادیب، استاد اقتصاد در دانشگاه اصفهان، بهره وری پائین و زیادن دهی بنگاه های دولتی را دو عامل مهم اتلاف منابع در ایران می داند.
منبع : رادیو فرانسه
ضرورت بازگشت اصلاح طلبان به بدنه جامعه مدنی
شهرگان: بارها شنیده و خواندهایم که در دوم خرداد 1376 نخبگان و فعالان سیاسی که حول محور خاتمی در انتخابات حضور یافتهبودند انتظار پیروزی کاندیدای خود را نداشتند و بیشتر با اندیشه یک پشتوانة منسجم برای انتخابات آتی به میدان آمده بودند.
بعداز تجربة انتخابات مجلس هشتم که اصلاحطلبان بازهم و برای چندمین بار در یک بازی نابرابر حضور یافتند و شانس خود را آزمایش کردند! دورشدن آنها از این «اعتراف استراتژیک» را میتوان پاشنة آشیل تلاش های اصلاحطلبانة یک دهة اخیر دانست.
اگر بپذیریم که اصلاحات از بطن یک « نه » وسیع و همگرایی بین این « نه » گویان و بعضی از فعالان سیاسی بیرون آمد باید گفت که آن « نه » پشتوانة اجتماعی « ایجاد شده » اصلاحطلبان بوده است و تلاش سازمانیافتهای برای ایجاد این پشتوانة اجتماعی از جانب اصلاحطلبان صورت نگرفته بود. برهم رسیدن اتفاقی «نه» اکثریت مردم به وضع موجود و تلاش بعضی از نخبگان ـ با درصد تخمین بالاـ را میتوان علت مناسبی برای سربرآوردن یک پشتوانة وسوسهبرانگیز 20 میلیونی دانست؛ اما همین سازمان نیافتگی و باقی ماندن « ائتلافگونه » پیوند میان مردم و بعضی فعالان سیاسی را میتوان علت اشتباهات محاسباتی اصلاحطلبان دانست؛ چرا که فعالان اصلاحطلب بعضا فراموش میکنند که پیوند میان آنها و مردم در واقع از قرار گرفتن آنها در « مکان » و « زمان » مناسب و همراهی مقطعی با مطالبات کاملا غیرسازمان یافته وغیرتشکیلاتی وضع موجود درآن زمان بوده است.
اندک اندک گرد و غبار پیروزی « ائتلاف » اصلاح طلبان و نخبگان فرونشست و طرف مقابل هم از شوک این « همجهتی ناگهانی » بیرونآمد. پس از مدتی مشخص شد که پیوند آنی ائتلافگونه میان مردم و نخبگان با محقق نشدن مطالبات مردم (بهزعم مردم بهعلت کوتاهآمدن فعالان اصلاحطلب حاضر در ساخت حقوقی قدرت) شکسته میشود. البته نباید هم انتظاری جز این نداشت چرا که قاعدتا با عدم تأمین منافع یکیاز طرف ها، ائتلاف نیز دچار مشکل خواهد شد. درواقع اگر اصلاحطلبان آن اعتراف اولیه را همواره بهیاد میآورند و به تلاش برای ایجاد پایگاه اجتماعی سازمان یافتهای میپرداختند و به این ائتلافگونه، ناپایدار، آنی و تقریبا اتفاقی ایجاد شده قناعت نمی کردند شاید اصلاحات تنها راه نجات کشور و بهانه ای برای حضور مداوم مردم در ساخت حقوقی قدرت باقی میماند اما این روزها هر روز شاهد حمایتکمتر از گذشتة مردم نسبت بهاین راهبرد هستیم؛ چرا که مردم این رویکرد اصلاحطلبان یعنی تلاش برای حضور در ساخت حقوقی قدرت یا بهتر بگوییم اصرار شبه تکدیگرایانه برای ماندن و حضور داشتن در ساخت حقوقی قدرت بهعنوان «هم استراتژی، هم تاکتیک» را نپذیرفتند.
عمدهترین دلیل نپذیرفتن این راهبرد یکی این است که خواست مردم (که بازهم بر اینکه لزوما براساس تحلیل شرایط برآورد لوازم و موانع موجود برای آن خواست باشد نیست) تأمین نشده است؛ و دوم اینکه اصلاحطلبان هم بعلت ضعف در روابط ارگانیک بدلیل آشنا نبودن و حتی موجود نبودن نقشةاصلی ساختار پشتوانة اجتماعی خود نتوانستند صدایشان را در بیان مشکل های موجود در مقابل تلاش هایشان برای تأمین خواستههای مردم را به گوش پشتیبانان خود برسانند تا مردم هم تحلیل و در نتیجه میزان تحقق خواستههایشان را با لوازم و موانع موجود بسنجند.امروز که یکدهه از تلاش مستمر با تابلوی اصلاحطلبی میگذرد تقریبا یک هویت شفاهی برای اصلاحطلبان ایجاد شده است. بهنظر میرسد معقولترین راه، ایجاد مقبولیت اجتماعی منتج به پشتوانة پایدار برای انجام فعالیتهای اصلاحطلبانه است و این میسر نمیشود مگر با صرفکردن بخش عمدهای از انرژی در فاز فعالیتهای غیرسیاسی. فعالیتهایی که منجر به ایجاد یک پشتوانة اجتماعی با قابلیت سازمانیافتگی و پیوسته شود و روابط ارگانیک و سازمانیافته حاکم برآن و فهم بینابینی میان رأس و بدنه، درهر بزنگاهی بهیاری نخبگان وفعالان برسد