قطعه 257، جايي كه بچه ها كنار هم ارميده ند

قطعه 257، جايي كه بچه ها كنار هم ارميده ند

محبوبه عباسقلي كه به تازگي فعاليت در عرصه سايبري را اغاز كرده است در وبلاگ تازه تاسيس خود ، چهره شكسته از ظلم اما خستگي ناپذير پروين فهيمي را به تصوير كشيده است . تصويري از دردهاي مادر سهراب اعرابي كه در هياهوي و هم همه بچه ها و موتور ماشين ها و عبور عابران و زندگي در جريان ، سخت شنيده مي شود .

پروين فهيمي مادر سهراب اعرابي پس از گذشت نزديك به 160 روز از گذشته سهراب ، روزهاي انتظار و قطعه 257 بهشت زهرا جايي كه سهراب و بقيه بچه ها كنار هم آرميده اند ، قطعه اي كه فهيمي فرزندش سهراب و بقيه بچه ها را به ندا سپرده است سخن مي گويد .

فهيمي مي گويد : " هر روز ، هر دقيقه و هر لحظه از خدا مي خواهم كه به درد عذاب وجدان دچارشان كند .هيچي نمي خواهم جزاينكه عذاب وجدان بگيرند و بدانند كه من هيچ وقت كوتاه نمي آيم و سكوت نمي كنم ، سكوت نخواهم كرد چون خون بچه ام و ديگران پايمال مي شود . وظيفه مردم و مادران اين است كه نگذارند خون بچه هاي ما پايمال شود سكوت يعني ظلم كردن در حق اين بچه ها " .

پروين فهيمي مي پرسد : " براي من خيلي سئوال است كه سهراب كجا كشته شده ؟ اين سئوال را هنوز كسي پاسخ نداده ! مي خواهم بدانم در زندان كشته شده در خيابان كشته شده ، آن چند روز كجا بوده ، بخصوص ان چهار روزي كه تو نامه ي پزشك قانوني نوشتن 29 تحويل دادند آن چهار روز كجا بوده؟ 25 اگراين كشته شده آن چهار روز كجا بوده اصلا به او رسيدن، نرسيدن ، بچه من چي خواسته چي گفته هنوز وسايلش روهم تحويل ندادن هيچ كدام از وسايل را به من نداده اند يكي از آشنايان ما خواب ديده سهراب دنبال كفش هايش مي گردد . خوب اين ها آزارم مي دهد اذيتم مي كند نمي توانم سكوت كنم ".

در بخشي ديگري از اين تصاوير پروين فهيمي از فرزندش سهراب اعرابي مي گويد :" سهراب عاشق صلح و ازادي بود با سياست كاري نداشت اما اين اواخر از ظلمي كه مي شد واقعا ناراحت بود و مي گفت به ما توهين مي كنند رييس جمهور مملكت به ما توهين كرده است . رييس جمهور مملكت ما رو خس و خاشاك دانسته ، ما كه آينده اين مملكت هستيم براي اين مملكت ارزش نداريم " .

لازم به توضيح است بر اساس اخبار منتشر شده در سايت هاي خبري سهراب اَعرابی، جوان ۱۹ ساله‌ای که سال آخر دبیرستان را می‌گذراند در جریان اعتراض به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ در حوالی میدان آزادی بر اثر تیراندازی نیروهای بسیج کشته شد ه است . ولي تاكنون هيچ مرجع رسمي جزئيات دقيقي از تاريخ و نحوه شهادت او منتشر نكرده است .
منبع : وبلاگ با مردم


هشدار نهضت آزادي ايران درباره گسترش خشونت متقابل درجامعه

هشدار نهضت آزادي ايران درباره گسترش خشونت متقابل درجامعه

نهضت آزادی ایران در بيانيه 2129 خود ضمن هشدار درباره گسترش خشونت متقابل درجامعه ، اندیشه «عدم خشونت» برای جنبش سبز را تنها راه پيروزي دانسته و از تمامی مردم، بویژه جوانان و دانشجویان، خواست در دام خشونتی که از سوی حاکمان نظامی پهن شده ‌است نیفتند .


متن اين بيانيه به شرح زير است :

بسمه تعالی

هشدار درباره گسترش خشونت متقابل درجامعه

پس از گذشت نزدیک به پنج ماه از انتخابات ریاست جمهوری، تداوم اعتراضات عمومی به شیوه رفتار امنیتی و پلیسی نظام نشان دهنده عمق جنبش اعتراضی سبز مردم ایران است. بااینکه تمامیت خواهان اعتبارات بسیار سنگینی از بودجه کشور را برای کنترل، سرکوب و خاموش کردن جنبش هزینه کرده‌اند، حضور گسترده معترضان در گردهمایی‌های رسمی و عمومی در روزهای قدس و ۱۳ آبان این واقعیت را آشکار ساخت که این جنبش را نمی‌توان با شیوه‌های پلیسی و امنیتی خاموش ساخت.

تلاش حاکمان در اعمال خشونت بیشتر و صرف هزینه‌های کلان برای برخورد با جنبش، به ویژه در روز ۱۳ آبان سال جاری، نشان دهنده احساس ضعف حاکمان از یک سو و ناتوانی آنان از درک عمق و گستردگی جنبش، از سوی دیگراست. اما اعمال سیاست خشونت و سرکوب هزینه سنگینی را برای حاکمان در پی داشته است. که برای ادامه چنین سیاستی باید بتواند آن را توجیه کند. بنابراین، تمایل درونی حاکمان رادیکالیزه کردن جنبش است. تجربه نشان داده است که اگر پاسخ مردم به خشونت حکومت به صورت واکنشی و احساسی و درقالب رفتار تلافی جویانه و تقابلی صورت گیرد، نه تنها مردم موفق به عقب‌راندن نظامیان نخواهند شد، بلکه این گونه رویارویی توجیه اعمال زور به عنوان یک «حق قانونی» را برای حکومت آسان خواهد ساخت.

نقش و ماموریت عامل تحریک ( پرووکاسیون) در مبارزات سیاسی کاملا شناخته شده‌ است. حاکمان نظامی و شبه نظامی با نفوذ در صف‌های معترضان و تحریک احساسات مردمی فضایی را به وجود می‌آورند که «اقدام متقابل خشونت آمیز» از نظر مردم عقلانی و درست جلوه کند، درحالی که نظامیان، به دلیل برتری ابزاری و اطلاعاتی، قطعا پیروز میدان خشونت خواهند بود. از سوی دیگر، رادیکالیزه و تند شدن جنبش از فراگیری و گسترش آن کاسته، امکان حضور میلیونی را از مردم سلب خواهد کرد. در نتیجه، جنبشی که در آن همه اقشار مردم، اعم از زنان و مردان، سالمندان و نوجوانان به صورت جمعی و خانوادگی شرکت می‌کرده‌اند، تبدیل به درگیری‌های خشونت آمیز شهری خواهد شد که تنها عده اندکی از مردم تمایل حضور در آن را خواهند داشت.

نهضت آزادی ایران معتقد است که جنبش سبز تنها در چارچوب مبارزات مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه پیروز خواهد شد. اندیشه «عدم خشونت» برای جنبش تنها یک تاکتیک مقطعی نبوده، بلکه ازابتدای تشکیل جنبش به عنوان استراتژی اصلی آن مطرح بوده است. ما بر این باوریم که مقاومت مدنی مردم در قالب های اصلاح طلبانه ضامن بقا و ماندگاری جنبش سبز مردم ایران خواهد بود.

نهضت آزادی ایران، ضمن آنکه در شرایط دشوار کنونی خود را در کنار مردم و شریک دردهای آنان در صدمات پرشمار روحی و جسمی می‌داند، از تمامی مردم، بویژه جوانان و دانشجویان، صمیمانه می‌خواهد که در دام خشونتی که از سوی حاکمان نظامی پهن شده‌است نیفتند و با خویشتن‌داری و انتخاب ابتکارات گوناگون و حساب شده تداوم جنبش ضد استبدادی و ضد استکباری را تضمین کنند.

متاسفانه، برخی از گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشورـ که درک واقع بینانه‌ای از شرایط درونی کشور ندارند ـ خواسته یا ناخواسته، با دامن‌زدن به فضای احساسی، به تشویق دانشجویان برای اقدامات خشونت آمیز و تلافی جویانه در روز ۱۶ آذر پرداخته، انتقام‌گیری از سرکوب ۱۳ آبان را با روش‌های مشابه تجویز می‌کنند. در برنامه‌ریزی برای ۱۶ آذر، باید توجه داشت که روزهای قدس و ۱۳ آبان فرصتی ملی برای مشارکت گسترده همگان بود، در حالی که ۱۶ آذر روز دانشجو است.
نهضت آزادی ایران دلسوزانه توجه عموم مردم را به اندیشه نفی خشونت و صلح جویانه بودن جنبش سبز، در کنار مبانی دموکراسی خواهانه آن، جلب کرده، یادآور می‌شود که صلح و دموکراسی هیچگاه از درون کینه‌ورزی، انتقام جویی و تجویز خشونت بر نمی‌آید. نخستین هدف جنبش اصلاح طلبی، در شرایط کنونی، وادار ساختن حاکمیت به تمکین از قانون است. در صورت تداوم اعتراضات مسالمت آمیز قانونی، با توجه به بحرانی که در درون حاکمیت پدید آمده است، احتمال پذیرش این خواست از سوی حاکمیت و تسلیم شدن آن به راه حل سیاسی وجود خواهد داشت. اما، اگر مطالبات مردم از این سطح فراتر رود یا واکنش‌های خشونت آمیز بر جنبش تحمیل شود، موجب انسجام درونی حاکمیت به نفع نیروهای سرکوبگر خواهد شد و تشدید سرکوب استمرار جنبش را در سطح کنونی متوقف ‌خواهد ساخت. براین پایه، به دانشجویان عزیز توصیه می‌شود که، برای خنثی کردن طرح خشونت‌طلبان، در روز ۱۶ آذر به بزرگداشت این روز تاریخی در قالب برنامه‌ای مسالمت آمیز و آرام تنها در محوطه دانشگاه‌ها بپردازند تا بهانه‌ای به دست بدخواهان برای تحمیل خشونت در داخل دانشگاه‌ها داده نشود.

همچنین، بار دیگر، به حاکمان نظامی و سیاسی اکیداً توصیه می‌شود که مدیریت سیاسی را جایگزین مدیریت امنیتی و نظامی فعلی کرده، با پذیرش وجود بحران و به رسمیت شناختن جنبش سبز، پل‌های پشت سرشان را برای یافتن راه حل‌های مسالمت‌آمیز برای خروج از بن بست سیاسی خراب نکنند. سرکوب خشونت آمیز جنبش باعث از بین بردن آن نمی‌شود، بلکه به معنای پاک کردن صورت مسئله است و حتی اگر نمود بیرونی جنبش را کمرنگ کند، بدون شک بر عمق مطالبات آن خواهد افزود، مطالباتی که اگر امروز تامین نشود، در آینده به شکلی جدی‌تر مطرح خواهد شد. منافع و مصالح ملی و حفظ کیان کشور در گرو این است که برون رفت از بحران کنونی با تدبیر سیاسی، مرحله به مرحله و بتدریج صورت گیرد. روزی که در پس حوادث و اتفاقات ناگهانی و بروز جنبش‌های مختلف، نیروی عظیم اجتماعی برای تغییرات اساسی آزاد شود، دیگر زمان برای پذیرش خطاها و اشتباهات دیر خواهد بود.

نهضت آزادی ایران

علي كردان وزير سابق كشور درگذشت

علي كردان وزير سابق كشور درگذشت

علی کردان وزير سابق كشور در دولت محمود احمدي نژاد درگذشت
علي كردان که از سالیان پیش مبتلا به بیماری‌های سختی بوده و از 2 هفته قبل به دليل شدت سرما خوردگي در بیمارستان مسیح دانشوری تهران بستری بود، لحظاتی پیش از دنیا رفت.
منبع : با مردم

داد خواهيم اين بيداد را

داد خواهيم اين بيداد را

۳۳۶ تلاشگر سياسي ، دانشگاهي ، فرهنگي و اجتماعي به مناسبت فرا رسيدن يازدهمين سالروز شهادت پروانه و داريوش فروهر با صدور بيانيه اي اعمال خشونت را خلاف منافع ملی و مصالح کشور دانستند .
متن اين بيانيه به شرح زير است :

بنام خدا

سالمرگ خونین پروانه و داریوش یادآور بی‌فرجامی حذف و خشونت

در یکم آذر ماه ۱۳۷۷ برگی دیگر از خشونتهای سیاسی در تاریخ ایران ورق خورد و داستان مظلومانه غرقه در خون شدن، پروانه و داریوش فروهر دو تلاشگر دیر پای راه آزادی و استقلال و سربلندی ایران، نگارش یافت. این قتل سیاسی حلقه‌ای از زنجیره‌ای بود که در کوتاهتر از یکماه منجر به ربودن و کشته شدن چند تن از شخصیت‌های دگراندیش شد. با این جنایت‌ها روح و روان جامعه مشوش و اذهان عمومی درون و بیرون کشور به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و به اعتراض عمومی منجر شد. بی‌گمان اگر نبود کوشش رئیس جمهور وقت و تلاش‌های آگاهی بخش مطبوعات، این زنجیره هم‌چنان افسار گسیخته به قربانی گرفتن ادامه می‌داد.

هر چند جنایت در ذات خود نفرت انگیز است اما این قتل ها از آن جهت بیشتر نفرت انگیز بود که برخی از عوامل حاکمیت مرتکب چنین جنایتی بودند و از سویی قربانیان از شهروندان عادی و بدون دفاع و بدون قشون و نفر بودند. مأموریتی که مطابق شرح وظایف قانونی و عرفی و اخلاقی می باید مدافعان حقوق شهروندی افراد جامعه باشند، مرتکب چنین جنایتی شدند.

پی آمد اعمال خشونت در دوران پس از انقلاب به وارد آمدن آسیب های جدی در گفتمان سیاسی ایران منجر شده است که شوربختانه هنوز هم خودنمایی آن را در برخورد با اعتراض‌های مسالمت آمیز خیابانی و یا در بازداشتگاه هایی همچون کهریزک و یا در کشتار دسته جمعی نظامیان به روش انتحاری و یا ترورهای خیابانی در مناطق مرزی و یا اعدام های شتابزده و خارج از قانون می بینیم. حاکم شدن منطق خشونت به جای مسالمت، گفتگو، قانون و رعایت حقوق دیگران، دور باطلی از خشم و حذف را به ارمغان می آورد که راه به هیچ بیراهه‌ای هم نمی گشاید. طراحان این خط مشی، از خشونت بعنوان ابزاری برای حذف رقیب سیاسی و به کرسی نشاندن دیدگاهها و احراز موقعیت سیاسی استفاده می کنند. غافل از اینکه تجربیات بشری همواره ثابت کرده که بازتولید خشونت، خشونت است و نتیجه چرخة خشونت چیزی جز شعله ور کردن آتش کینه ورزی و بالا رفتن ظرفیت انتقام جویی جامعه و از بین رفتن توان ملی و در آخر رهنمون کردن جامعه به قهقرای عقب ماندگی و درماندگی در پی نخواهد داشت و پشتیبانان و کارگزاران آن نیز از آتش خشونتی که خود افروخته اند، در امان نخواهند ماند.در سالمرگ آن دو سرباز نهضت ملی ایران و رهروان راه مصدق با ارج نهادن به آرمانهای ایران دوستی و آزادیخواهی آنان هرگونه اعمال خشونت از سوی هر نیرو، خواه درون و یا بیرون از قدرت سیاسی را خلاف منافع ملی و مصالح کشور دانسته و به عاملان آن هشدار می‌دهیم از تجربیات تاریخی درس گرفته و آزموده را دوباره نیازمایند.

یکم آذر ۱۳۸۸

محمد آزادی، حمید آصفی، فریدون آقاسی، سامر آقایی، سعید آل آقا، احمد انصاری، ادیب برومند،لقاء اردلان، بانو فرشید افشار، منوچهر احتشامی، فرهاد امیر ابراهیمی، عباس امیر انتظام،محمود امامی، فرزانه اسکندری، محمد ابوالحسنی، عباس ابوذری، هادی احتظاظی، حمید احراری،طاهر احمدزاده، حسن احمدی، محسن احمدی، مصطفی اخلاقی، میلاد اسدی، مرتضى اشفاق،حسن افتخار اردبیلی، جلال اقتدارى، اعظم اکبرزاده، زهرا اکبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی،محمود امیر احمدى، مهدی امینی زاده، عبدالمجید الهامی، کمال الدین بازرگانى، پروین بختیار نژاد، هرمیداس باوند، مرتضی بدیعی، جهانشاه برومند، اکبربدیع زادگان، رحمت الله برهانى، بهروز برومند، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمدنوید بازرگان، مختار باطولی،محمد بذرپور، محمد برقعی، محمد بسته نگار، مهدی بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهفروزی، حمید بهشتی، صفا بیطرف، محمد بهزادی، مسعود پدرام، حسن پارسا،عباس پوراظهرى، رضا پویان، حبیب الله پیمان، مجید پیمان، عبدالرضا تاجیک، عباس تاج الدینی،مصطفى تنها، ناصر تکمیل همایون، نصرالله توکلی نیشابوری، غلام عباس توسلى،محمد توسلى، محمدرضا توسلى، نصرالله جمشیدی، مجید جابرى، رضا حاجى، بهمن حافظى،طه حجازى، حمید حدیثی، اسماعیل حاج قاسمعلی حسین حریرى، حمید حسامی، آیدین حسنلو،بهزاد حق پناه، جمشید حق گو، ابوالفضل حکیمى، عبدالکریم حکیمى، مجید حکیمى، محمد رضا حمسى، محمد حیدری، جعفر خائف، جلال جلالی زاده، ابراهیم خدادادى، امیر خرم، عیسی خان حاتمی،حسین خشایار دوست، محمد حسین ختنی فر، خلیل خلیلی بو، حسین خطیبی، محمد خطیبی،ابراهیم خوش سیرت سلیمی، اسماعیل خوش محمدى، هوشنگ خیراندیش، رسول دادمهر،محمد علی دادخواه، محمد دادی زاده، محمد مهدى دانشیان، محمود دل آسایى، داود درگاهی،سعید درودی، پرویز دلیری، جمال درودی، امیرخسرو دلیرثانی، عباس دهقان نژاد، مصیب دوانى،ابراهیم دینوی، محمد صادق ربانى، محمدصادق رسولی، تقی رحمانی، سامان رحمانی،محمدجواد رجائیان، عباس رخافی، منصور رسولی، جهانگیر رضوی، حسین راضی، علیرضا رجایى،علی رشیدی، احد رضائى، اصغر رضائى، بهمن رضا خانى، حسین رفیعى، جواد رهبری نیا،مهدى رهنما، رضا رئیس طوسى، مهدی رنجبر، رقیه زارع پور، کوروش زعیم، محمود زندیان، حیدری، محمد ابراهیم زمانی، جمال زره ساز، علی زرین، پرویز زندى نیا، علیرضا ساریخانى، عزت الله سحابى، حسین سکاکی، هاله سحابى، خسرو سیف، محمود سعیدزاده، محمد سرچمى، بیوک سعیدی،عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانیه، سید حسن سیدزاده هاشمی، احمد ساعی، خسرو سعیدی، سیدمحمد سجادی، مرتضی سمییاری، محمود بصیر شاد دل، ابراهیم شاکرى، موسی شیخ زادگان،على شاملومحمودی، حسین شاه اویسی، حسین شاه حسینى، جواد شرف الدین، حسن شهیدی،الله وردى شمبورى، احمد شهامت دار، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سیدجوادى،رضا صدر، مهدى صراف، فضل الله صلواتى، حمید رضا صمدی، حسن علی صارم کلالی، سیاوش صحت، محمد صاحب محمدی، مهدی صراف، سعید صاحب محمدی، جلیل ضرابی،على اشرف ضرغامى، فریدون ضرغامى، اعظم طالقانى، امیر طیرانی، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى،اکبر طاهرى، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، مهدی عربشاهی، روئین عطوفت، محمدباقر علوى،باقر علایی، علی علوی، رضا علیجانی، سید جعفر عباس زادگان، هما عابدی، جمشید عزیزی،محمود عمرانى، حسین عزت زاده ، على اصغر غروى، علیرضا غروى، ماجد غروى،محمد حسین غفارزاده، سعید غفارزاده، مسیح غروی، على غفرانى، فریده غیرت، باقر فتحعلی بیگی، ارسلان فلاح حجت انصاری، مقصود فراستخواه، ناصر فربد، محسن فرشاد، اصغر فنی پور،ابوالقاسم فروزان، پویان فخرآیی، غفار فرزدى، حسن فرح آبادی، اسماعیل فاضل پور،فاطمه فرهنگ خواه، حسن فرید اعلم، فرزاد قاسمی، عباس قائم الصباحی، خسرو قشقایى،ماهرو قشقایى، مهدی قلی زاده اقدم، عبدالحسین قمی زاده، حسن قدیانی، باقر قدیری اصلی،عبدالمجید قندى زاده، نظام الدین قهارى، مصطفى قهرمانى، حجت الله قیاسى، رحمان کارگشا،اسداله کارشناس، امیر حسین کاظمی، مرتضى کاظمیان، منوچهر کیهانی، هادی کحال زاده،خسرو کردپور، مسعود کردپور، على کرمى، فریدون کشکولی، ناصر کمیلیان، بهناز کیانی،پروین کهزادى، فاطمه گوارایی، محمود گرگین، علی اصغر گل سرخی، بیژن گل افرا، مسعود لدنی، فرهاد لقایی، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، حسین مجاهد، مرضیه مرتاضی لنگرودی،محسن محققى، نرگس محمدی، نوشین محمدی، سیمین مخبر، فرزین مخبر، اسد موسوی،فضل الله مشایخ، رشید مظفری سردشتی، مصطفی ملافر، سیاوش مقدم، محمد محمدى اردهالى،سید على محمودى، پریچهر مبشری، صادق مسرت، منوچهر ملک قاسمی، هرمز ممیزی،ابراهیم منتظری، فرید مرجایی، سید حسین موسویان، مهدی موید زاده، حسین مدنی، سعید مدنى، ماشاءالله مدیحى، مصطفى مسکین، رضا مسموعى، عباس مصلحى، مهدی معتمدی مهر،محمد جواد مظفر، احمد معصومی، علی اکبر موینی فر، حمید منزه، یاسر معصومی، مرتضى مقدم،کاظم ملکی، مهدی ممکن، خسرو منصوریان، کیوان مهرگان، محمد جواد مظفر، مرتضی مقدم،ضیاء مصباح، خدایار محبی، قدرت منصوری، سیدرضا موسوى سعادت لو، على مومنى، محمودمومنى،امیر میرخانى، سید محمد وحید میرزاده، مهدی ناطقی، حسن نراقى، رضا نخشب، علی اکبر نقی پور، امین نظری، ابوالفضل نیماوری، بهرام نمازی، محمد حسین نائینیان، خسرو نجارزاده، محمود نکوروح، امیر نکوفر، محمد تقى نکوفر، مهدی نوربخش، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش،غلامرضا نیک صفت، جعفر نقمی، رسول وریایى، محمد وفایی، حمید وارسته، مراد همتی،هادى هادى زاده یزدى، احمد هادوی، فریدهاشمی، ناصر هاشمی، بهاره هدایت، علیرضا هندى، احسان هوشمند، پرویز همایونی، علی فرید یحیایی، رحیم یاورى، ابراهیم یزدى، حسن یوسفیان آرایی، لطف الله یوسف قهاری، میر محمود یگانلی.


يادداشتي از مهدي معتمدي مهر: ابولهب‌شناسی

يادداشتي از مهدي معتمدي مهر: ابولهب‌شناسی

از ميان ياران و دشمنان پيامبر اكرم، تنها از ابولهب در قرآن مجيد ياد شده است. راز اين تذكر چه می‌تواند باشد؟ چنان‌چه بپذيريم كه محورِی‌ترين شعار اسلام "‌لااله‌الاالله‌" بوده است، آن‌گاه شايد در پاسخی كوتاه بتوان گفت كه تا انسان و مبارزه برای توحيد در معنای عام نفی خدايگان دروغين كه تقدير آدمی را بر فقر و جهل و ستم و تبعيض می‌بافند، پابرجاست، حكايت ابولهب نيز همچنان باقی است. و اما ابولهب كه بود؟

1. نخستین ویژگی ِ ابولهب آن است كه خویشاوند درجه یك و عموی تنی پیامبر بوده و اهل بیت پیامبر محسوب میشده و همین رابطه‌ی نسبی در جامعه‌ی جاهلی میتوانسته تاثیری دوچندان داشته باشد. در روایات زیادی نقل شده است كه ابولهب پشت سر پیامبر راه میافتاده و با ناسزاگویی به پیامبر در جامعه این‌گونه القا میكرده كه دیدگاه‌های این شخص حتی در خانواده‌اش نیز طرفداری ندارد و به همین جهت در جامعه‌های جاهلی كه عصبیت‌های قومی و روابط انسانی بیش از منطوق كلام مورد ملاحظه‌ی عوام قرار میگیرد، نتیجه‌ی رفتار ابولهب آن بوده است كه بیش از سایر مخالفان نبی اكرم از امكان خنثیسازی تبلیغات توحیدی برخوردار بوده است. مخالفت افرادی مانند ابوسفیان یا دیگر سران قریش این شایبه را داشته كه ایشان نگران انتقال قدرت اقتصادی و سیاسی به بنی هاشم هستند اما مخالفت ابولهب با پیامبر از چنین منظری قابل طرح نبوده و بنابراین میتوانسته از اعتماد عمومی بیشتری در میان مردم ِ عوام برخوردار شود.
2. ابولهب هرگز با مبانی استدلالی مقابله نكرده و با ناسزاگویی و مغالطه و فتنه‌انگیزی و آتش‌افروزی به معاندت با پیامبر میپرداخته است. او و همسرش به پیامبر سنگ زده و به او در معابر عمومی ناسزا گفته و حتی كسی را كه لقب محمد امین داشته، دروغ‌گو معرفی میكردند. برای آزار پیامبر در راه و مسیر محمد (ص) خار و خاشاك میریخته و یا با آتش زدن هیمه‌ها دود به خانه‌ی پیامبر میفرستاده تا باعث آزار شود. ابولهب در هیچ جنگی علیه پیامبر شمشیر نزد و مدیریت عملیات ایذایی بر عهده‌ی وی بوده است. ابولهب حتی برای آزار و اذیت پیامبر اكرم (ص) پسرانش را وا داشت تا دختران پیامبر را طلاق دهند.

3. ابولهب برای عملی ساختن اندیشه‌های جنون‌آمیز و غیر انسانیاش از حمایت همسری برخوردار است كه قرآن از او با لقب هیزم‌كش معركه یاد میكند. همسر ابولهب مولد عشق نیست و عامل تحریك و فتنه‌سازی است.

4. ابولهب خویشاوند پیامبر است اما رشته‌ی محبت را میگسلد و در صدور قطعنامه‌ای كه مسلمانان را به تبعید در شعب ابیطالب و زندگی در فقر و تنگدستی وا میدارد و حتی در توطئه‌ی قتل پیامبر، مشاركت فعال میكند. از این جهت، در قرآن از سه شخصیت دیگر نظیر ابولهب یاد شده است: همسر لوط و پسر و همسر نوح. خداوند، آشكارا نسبت میان این افراد را با خانواده‌ی وحی منتفی میسازد و خطاب به نوح در آیه‌ی 46 سوره‌ی هود میفرماید: « انه لیس من اهلك انه عمل غیر صالح» و تعبیر خیانت را برای چنین خویشاوندانی در آیه‌ی دهم سوره‌‌‌ی تحریم به كار میبرد. ابولهب نقطه‌ی مقابل ابوطالب و حمزه است كه یكی به لحاظ سیاسی و دیگری به جهت نظامی حامی پیامبر بودند.

5. اما مهم‌ترین ویژگی ِ ابولهب كه به زعم نویسنده در آیات قرآن متجلی شده است. كسب و تجارت ابولهب است. ابولهب بسیار بیشتر از حدود طبیعی گرایش هر انسان به جمع‌آوری ثروت علاقه داشت، چرا كه دستیازی به منابع قدرت اقتصادی را افزون بر ارضای تمایلات آزمندانه، ابزاری كارآمد به منظور تداوم حاكمیت استبدادی و تمامیت‌خواهی میپنداشت. ابولهب به منظور مقابله با اسلام و و با انگیزه‌ی ممانعت از دعوت به توحید سرمایه‌گذاری و مال‌اندوزی میكند. خود در جنگ بدر حضور نمییابد اما لجستیك مالی جنگ را بر عهده میگیرد و به تعبیر قرآن این مال و اموال برای او سودی ندارد: « ما اغنی ماله و ما كسب » قارون و سامری از جمله دیگر شخصیت‌هایی هستند كه در این وجه با ابولهب مشترك بوده‌ و از قدرت اقتصادی خویش در راستای مسیر باطل مدد جسته‌اند.

ابولهب در یك تعامل تاریخی در كنار تمامی كسانی قرار میگیرد كه در امور مالی و اقتصادی، خود را ملزم به رعایت اخلاقیات، حقوق عمومی و اصول انسانی مانند اطعام گرسنگان و توجه به اقشار آسیب‌دیده‌ی اجتماعی نمیدانند و حاصل تجارت آنان فقیرتر شدن فقرا و سفره‌های بینان است. خداوند در سوره‌‌ی " ماعون" به روشنی همكاران و هم‌نوعان ابولهب را رسوا ساخته و آنان را حتی اگر در ظاهر نماز به پا دارند و داعیه‌ی عدالت و مهرورزی سرداده باشند، یتیم‌آزار، ریاكار و از جمله تكذیب‌كنندگان دین بر میشمارد.

بنابراین ویژگیهای ابولهب را میتوان به طور خلاصه بدین نحو بر شمرد: 1- ضربه از درون 2- مدیریت عملیات ایذایی3- تكیه بر پوپولیسم و باورها و سنت‌های عقب‌مانده‌ی جاهلی 4- برخورداری از حمایت و همراهی همسری آتش‌افروز 5- خروج از تكالیف و رابطه‌ی خویشاوندی 6- مال‌اندوزی با انگیزه‌ی معاندت با حق.

ازدواج دختران پیامبر با پسران ابولهب پیش از بعثت حكایت از آن دارد كه این دشمنی تا پیش از اسلام سابقه نداشته و عامل اصلی دشمنی، دعوت به توحید بوده است. اما چرا ابولهب باید تا بدین حد با اسلام مسأله داشته باشد؟ آیه‌ی یازدهم سوره‌ی طلاق، خروج از ظلمات به سوی نور را هدف بعثت پیامبر بر میشمارد: « رسولا یتلوا علیكم آیات الله مبینات لیخرج الذین امنوا و عملوا الصاحات من الظلمات الی النور ............. ».

ابولهب به خوبی آگاه بوده است كه دعوت به توحید و اعراض از شرك، مترادف با گرفتن امتیازات قبیله‌ای و حقوق ویژه از تمامی كسانی است كه تا آن روز صرفاً به جهت برخورداری از موقعیت‌های مالی و نسب خانوادگی در جایگاه مدیریت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی قرار داشته‌اند. پذیرش توحید تنها به شكستن بت‌های داخل كعبه خلاصه نخواهد شد و سازوكار و بساط بت‌پرستی كه برچیده شود، بت‌های بیرون كعبه كه همانا حاكمان مستبد و تمامیت‌خواه قریش بودند نیز باید نگران سرنوشت خویش شوند.

مشركان بهتر از هر كسی میدانستند كه " لات و عزی و هبل " خشتی و سنگی بیش نیست چرا كه دست‌كار خود ایشان بود. ابولهب نگران این بود كه در جامعه‌ای زندگی كند كه او و بلال حبشی از حقوق و تكالیف برابر برخوردار باشند. چه بسا اگر ابولهب احتمال میداد كه به جهت انتساب به خانواده‌ی پیامبر امتیازات ویژه‌اش قطع نخواهد شد و بازهم خواهد توانست كه زبان مخالفان را از قفا بركشد و استخوان‌های آنان را زیر سنگ‌های چند ده كیلویی خرد كند، رفتاری دیگر را بر میگزید. اما ابولهب نیك دریافته بود كه صدای آیین نو، دعوت به آزادی و برابری و اصلاح امور است و چون نمیتوانست برای مقابله با آزادی و عدالت، خود را به پشتوانه‌ی منطق و استدلال مجهز سازد، با زبان دشنه و دشنام به معركه آمد و چون اهل عمل نبود، مدیریت عملیات ایذایی و كینه‌جویی و آتش‌افروزی را بر عهده گرفت.

ابولهب نه اعتقادی به راست‌گویی و راست‌كرداری داشت و نه این‌ها را برای منافع خویش مفید میدانست. او مصرانه دروغ میگفت و باور داشت، تنها زمانی كه حرمت دروغ‌گویی شكسته شود میتوان لقب دروغ‌گو به " محمد امین" داد و یا به مدد مفتیان مصلحت‌گرای بیحقیقت، فرزند پیامبر خدا را خارج از دین نامید و یا مردمی را كه خواستی جز حاكمیت قانون و استقلال سرزمین خود نداشته‌اند، عامل بیگانه و خرابكار معرفی كرد و چه بسیار زنان و شوهرانی را در طول تاریخ بتوان یافت كه در مكتب ابولهب و همسر فتنه‌گرش، از استاد پیش افتاده و به جای توصیه به عشق و بشارت مهرورزی، دوشادوش حاكمان ناصالح و عهدشكن و در مقام سخن‌گویی باطل، یكدیگر را یاری میرسانند و به ناسزاگویی علیه مردم و هر آن كه از شأن آدمی بودن و حقوق بنیادین مردم بگوید، به كاسه‌دستی و چرب‌لیسی روزگار میگذارانند.

پیوندهای فردی یا اجتماعی، لزوماً به حقوق و تكالیف متقابل منجر میشوند و از این روست كه همواره، حقوق در برابر تكالیف و در این دو در رابطه با پیوندها و ارتاباطات معنا پیدا میكنند. چنان‌چه كسی چه در سطح خانواده و چه در سطح اجتماع برای خود قائل به تكلیف و رعایت پیمانی نباشد، نمیتواند انتظار حقی داشته باشد. خداوند در قرآن مجید به پیامبرش دستور داده كه حتی رشته‌ی خانوادگی را با فرزند ناصالح و كسی كه وفای به عهد نمیكند، بگسلد. در همین راستا حكایت ابولهب و رفتارشناسی پیامبر اكرم (ص) به ما میآموزد كه به طریق اولی، نقض و عدم التزام به اصول كلان میثاق‌های اجتماعی و سیاسی، پذیرش هرگونه مشروعیتِ رابطه و همكاری را با فرد یا مقام متخلف منتفی میسازد.

ابولهب نام و لقبی است كه قرآن برای این شخصیت قرار داده و نام اصلی وی ابوالمعزی بوده است. بنابراین ابولهب تنها عموی پیامبر نیست، همان‌گونه كه نمیتوان فرعون و قارون و سامری و بلعم باعورا و ابرهه و نمرود و شداد را منحصر به یك شخص دانست، ابولهب نیز شخص نیست، یك نشانه و یك سنخ گفتار و كردار و اندیشه‌ است. ابولهب پدر آتش است، خود آتش است و اصلا خود جهنم است و مگر تفاخر ابلیس بر آن نبود كه او از جنس آتش و آدم از خاك است. سنت‌های الهی حتمی الوقوع و غیرقابل پیشگیریاند و افسوس كه مستبدان و مشركان بر عاقبت ابولهب و هم‌كیشان و هم‌كنشان وی نمیاندیشند و خود را به آموزه‌های قرآنی و ابزار تاریخ مجهز نمیسازند تا از سرنوشت پیشینیان عبرت آموزند.


«‌تبت یدا ابی لهب و تب‌»

جنگل ابر در انتظار سرنوشت

جنگل ابر در انتظار سرنوشت

در اتفاقی کاملا مشکوک، عجیب و تامل برانگیز ، يازده هکتار از جنگل ابر در حالي به خاکستر تبدیل شد كه بازتاب گسترده احداث جاده اي چهار بانده توسط وزارت راه استان سمنان در هفته هاي گذشته و خبر ايجاد هماهنگي براي احداث اين جاده توسط وزير راه ، دوستداران طبيعت و محيط زيست را نسبت به سرنوشت اين جنگل به شدت نگران كرده است .

جنگل ابر بر جای مانده از دوره سوم زمین‌شناسی با قدمتي چهار هزار ساله و چشمه ‌سارهای فراوان و پوشش جنگلی متنوع با گونه‌های درختی بلوط ، توسكا، ازگیل وحشی ، گونه‌های ممرز و 500 هکتار درخت سرخدار که از لحاظ وسعت، در جهان كم نظير است در 50 کیلومتری شمال‌شرقی شاهرود و در مسیر جاده شاهرود به آزادشهر در استان گلستان و در مجاورت روستاهای ابر، شیرین‌آباد و خاک‌پیرزن قرار دارد. فضای جنگل را در فصول مختلف سال، پوششی از ابر فرا گرفته است و به همین دلیل به آن جنگل ابر می‌گویند .

یکی از دستاوردهای سفرهای استانی دولت محمود احمدي نژاد به استان سمنان احداث جاده علي آباد كتول به شاهرود با بودجه‌ای 5 میلیارد ریالی است كه 19 کیلومتر اين جاده از جنگل ابر مي گذرد . جاده اي كه وزير وقت جهاد كشاورزي در سال 86 احداث آن را به صلاح كشور ندانست و آن را مخرب از لحاظ مسايل اكولوژيكي و زيست‌محيطي و مطلقا ممنوع به لحاظ قانوني عنوان كرد . چرا كه باعث تخريب حداقل 50 هكتار از جنگلهاي هيركاني با تاج پوشش بالاي 80 درصد و حركت توده‌هاي لغزشي و بوجود امدن شرايط ناپايدار زمين‌شناسي در 3 منطقه از مسير جاده مي شد . وزير جهاد و كشاورزي وقت از ديگر مشكلات احداث جاده مذكور را خطر دستيازي سودجويان و زياده‌خواهان به عرصه‌هاي بكر و دست نخورده منابع طبيعي، قطع درختان، تصرف و تبديل اراضي جنگلي به ساير كاربري‌هاي مخرب بر اكوسيستم منطقه دانسته بود .

پيش از اين اخطار در سال 1385 عده اي فرصت طلب و سودجو با پخش آگاهي تبليغاتي مبني بر فروش زمينهاي ويلايي و آپارتماني در منطقه جنگلي ابر، زنگ نابودي آن را به صدا دراوردند كه با اقدام به موقع رييس وقت سازمان محيط زيست و حضورش در محل، پروژه متوقف و منجر به صدور مصوبه استان سمنان در خصوص اين مسير شد.

چند سال از اولين خبر احداث جاده جديد از داخل جنگل ابر گذشت تا شهريورماه امسال كه دوباره بولدوزرهاي پيمانکار راه استان در جاده منتهي به جنگل ابر شروع به تعريض جاده به عرض 16 متر کردند. در حالي كه مسوولان سازمان هاي جنگل ها و مراتع و محيط زيست شهرستان از نبود هر گونه مجوزي براي تعريض جاده و جلوگيري از ادامه كار اين پيمانكار خبر دادند اما افرادي فراتر از قانون همچنان به تعريض اين جاده ادامه دادند .

همزمان با كاهش دماي كشور روز 13 آبان ماه در حادثه ای مشکوک 11 هکتار از جنگل ابر دچار حريق شد كه به موجب اين اتش سوزي 585 اصله درخت ، درخچه و نهال از انواع بلوط ، ممرز و ساير گونه ها با درصد متفاوت دچار خسارت شد و اگر بارش بارندگي در ان منطقه آغاز نمي شد ، معلوم نبود چه ميزان بر خسارت هاي وارده افزوده مي شد.

در حالی که کشمکش و نزاع میان پیمانکار وزارت راه و «ستاد مردمي پيگيري احداث جاده جنگل ابر» از یک سو و سازمان حفاظت محیط زیست، ديوان محاسبات، سازمان جنگل ها و مراتع، دوستداران طبیعت از سوی دیگر بر سر احداث جاده از میان جنگل «ابر» ادامه دارد روز گذشته حميد بهبهاني وزير راه و ترابري دولت منتصب محمود احمدي نژاد از تشكيل كارگروه ويژه براي احداث جاده ابر و اجرايي شدن تصميمات اين كار گروه خبر داد كه متشكل از نماينده كميسيون كشاورزي مجلس، نماينده ديوان محاسبات اداري، نماينده وزارت راه و ترابري و نماينده سازمان حفاظت محيط زيست است .

منبع : با مردم