بزرگترین فسادهای قرن در دوره گذشته اتفاق افتاد

با محکوم شدن معاون اول دولت محمود احمدی نژاد و اعلام برائت رییس جمهور سابق ایران از وی پرونده فساد مالی در دولت گذشته وارد فاز جدیدی شد . آلوده بودن معاون اول دولت پیشین به فساد اقتصادی تنها گوشه‌ای از پرونده قطور آن دولت در تخلف و سرپیچی از قانون بود؛ دولتی که رییس آن مدعی بود که پاک‌ترین دولت تاریخ ایران است

اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهوری ایران در   ۱۳ بهمن گفت : «در دوره گذشته» بیشترین شعار در تاریخ کشور برای مبارزه با فساد داده شد اما «بیشترین فساد‌ها و بزرگ‌ترین فسادهای قرن» در این دوره اتفاق افتاد.پیش از این اسحاق جهانگیری در ۲۷ دی نیز گفته بود که در دولت دهم محمود احمدی‌نژاد، برای کنترل نوسانات بهای ارز ۲۲ میلیارد دلار به دبی و استانبول صادر شده است. 

در اظهاراتی جداگانه تقی نوربخش، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی کشور، گفته است که بابک زنجانی در زمان ریاست سعید مرتضوی بر سازمان تأمین اجتماعی هفده هزار میلیارد تومان چک های تضمینی از این سازمان دریافت کرده و از آنها در معاملات نفتی نیز استفاده نموده است.
گفتنی است که خود سعید مرتضوی مدعی است که "حتا یک چوب کبریت هم به بابک زنجانی" نداده و به همین خاطر خواستار برگزاری علنی جلسۀ رسیدگی به اتهامات ایراد شده علیه وی توسط علی ربیعی، وزیر کار و رفاه اجتماعی شده است. 

در اظهار نظری دیگر در واکنش به این سخن محمود بهمنی در نامه ای سرگشاده به اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهوری، هر گونه ارتباط خود و اعضای دولت سابق با بابک زنجانی را تکذیب کرده و گفته است که به همین دلیل نه او نه هیچیک از دیگر اعضای دولت سابق نمی توانسته اند کمترین نقشی در اختلاس دو میلیارد و هفتصد میلیون دلاری بابک زنجانی داشته باشند.
در پاسخی که دفتر حسن روحانی به این ادعای محمود بهمنی داده از جمله آمده است که بخشی از این مبلغ دو میلیارد و هفتصد میلیون دلاری درآمد نفت و بیش از یک میلیارد دلار آن سپرده بانک مرکزی ایران در یکی از شرکت های زیرمجموعه وزارت نفت بوده که همگی در اختیار بابک زنجانی یا در واقع بانک جعلی وی در مالزی قرار گرفته است.

محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی‌نژاد، در چارچوب پرونده اختلاس از بیمه ایران به ۵ سال حبس و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است. رحیمی در نامه سرگشاده‌ای که هفته گذشته خطاب به محمود احمدی‌نژاد نوشت٬ آورده بود که جابر ابدالی (متهم) مجموعا یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان به ۱۷۰ کاندیدای مورد نظر دولت در انتخابات مجلس هشتم پرداخت کرده و همه آنبه مصرف انتخابات رسیده است.

موضوع افشای نام "۱۷۰ نماینده مجلس که از محمدرضا رحیمی پول گرفته‌اند"، در روزهای اخیر جنجال‌برانگیز شد. روز یکشنبه (اول فوریه/ ۱۲ بهمن) خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) از نامه‌نگاری ۲۰ نماینده مجلس به برادران لاریجانی – رؤسای مجلس و قوه قضائیه – خبر داد؛ نامه‌هایی که در آن‌ها بر لزوم افشای نام "نمایندگان دریافت‌کننده پول" تأکید شده بود.
عوض حیدرپور، نماینده شهرضا در مجلس شورای اسلامی و عضو "هیات نظارت بر رفتار نمایندگان"، می‌گوید معاون اول محمود احمدی‌نژاد نه برای انتخابات، بلکه برای جلوگیری از استیضاح عوضعلی کردان به نمایندگان مجلس پول داده است. کردان وزیر کشور محمود احمدی‌نژاد بود که پس از افشای تقلبی‌بودن مدرک تحصیلی‌اش در پاییز ۱۳۸۷ استیضاح و پس از ۹۱ روز وزارت، از کار برکنار شد.

در همین روز همچنین مواضع شورای نگهبان نسبت به ادعاهای رحیمی منتشر شد. به گفته سخنگوی این شورا، اگر اثبات شود نمایندگانی از محمدرضا رحیمی پول گرفته‌اند، شورای نگهبان هنگام انتخابات "واکنش شایسته" نشان خواهد داد.

این در حالی است که احمد جنتی، ‌خطیب نماز جمعه تهران، ‌ دهم بهمن‌ با انتقاد از افرادی که قصد ایجاد رابطه با آمریکا و شکستن تحریم‌ها را دارند، اعلام کرده بود که چه اشکالی دارد اگر وضع بد‌تر شد، روزی یک وعده غذا خورده شود.

ضرب و شتم نمایندگان مردم؛ از مشروطه تا امروز

حمله کردن، سیلی زدن و از تریبون پایین کشیدن، در مجالس ایران تاریخچه‌ای دارد که آغاز آن به ده‌ها سال پیش باز می‌گردد.
علی مطهری نخستین نماینده ای نیست که به جرم نماینده مردم بودن از پشت تریبون به پایین کشیده می شود و احتمالا آخری نیز نخواهد بود. پیش از او نیز نمایندگانی بوده اند که به دلیل صدای ملت بودن یا سیلی خوردند و یا از مجلس به شکلی حذف شدند.
از آن روز که مجلس شورای ملی در بهارستان دایر شد و نمایندگان ملت بر روی صندلی های مجلس نشستند که کار ملک را به سامان رسانند تا امروز که نمایندگان، نماینده ای را از پشت تریبون به پایین کشیده اند؛ بهارستان داستان ها به خود دیده است.
هدیه روزهای نخست، توپ های لیاخوف روسی بود که به پشتوانه دیکتاتور، آزادی را نشانه رفته بود و بعدها نیز بارها و بارها عده ای به پشتوانه دیکتاتورهای وقت با فریاد های مرده باد و زنده باد خانه ملت را که نمادی از آرمان آزادی خواهی و عدالت خواهی مردم بود، نشانه گرفتند تا این خانه را از رونق بیندازند.

مدرس نماینده ی مردم بود، هرچند که آرای او را نخواندند و مجبورش کردند به اعتراض فریاد کند که پس آن یک رایی که به خودم دادم چه شد. مدرس بارها خواست تا مجلس را به جایگاه واقعی خود برگرداند، همان جایگاهی که سالها بعد عصاره فضایل مردم لقب گرفت و برای همین نیز سیلی خورد. روایت سیلی مدرس مشهور است. زمانی که مدرس، رهبری اقلیت را در مجلس پنجم به ‌عهده داشت تلاش کرد تا از تصویب اعتبار عده ای از نمایندگان فرمایشی جلو گیری کند. این مساله برای طرفداران دیکتاتوری رضاخانی گران آمد و پس از نیمه تمام ماندن نطق مدرس، در راهروهای مجلس، احیاءالسلطنه بهرامی که از طرفداران جدی سردار سپه بود به مدرس نزدیک شده کشیده‌ای به گوش مدرس زد. صدای این سیلی در سراسر شهر پیچید و مردم را وادار به واکنش کرد. بازارها بسته شد، طبقات مختلف مردم در مساجد و اجتماعات گوناگون به تظاهرات وسیعی پرداختند، به قول ملک الشعرای بهار در جمهوری‌نامه خود:

                                             از آن سیلی ولایت پر صدا شد * دکاکین بسته و غوغا به پا شد
                                           به روز شنبه مجلس کربلا شد * به دولت روی اهل شهر وا شد


فرخی یزدی نیز یکی دیگر از نمایندگان مردم است که در مجلس، توسط نمایندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. این روزنامه نگار آزاده در سال ۱۳۰۷ به عنوان نماینده در دوره هفتم قانون‌گذاری، از طرف مردم یزد انتخاب شد و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت را تشکیل دادند. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت رضاشاه بودند، فرخی مرتباً از سایر وکلا ناسزا می‌شنید و حتی یک بار در مجلس توسط حیدری، نماینده مهاباد مورد ضرب و شتم قرار گرفت. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار کرد.

از این دست نمایندگان در طول حیات مجلس زیاد بوده اند که به دلیل ایستادگی بر سر اصول خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و متاسفانه حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز شاهد رفتارهای اینچنینی با نمایندگانی که جور دیگر می اندیشیده اند بوده ایم.
مهدی بازرگان و هاشم صباغیان دو نماینده ای بودند که تفاوت های فکری شان در مجلس شورای اسلامی تحمل نشد و از سوی نمایندگان انقلابی آن روزها نطق هایشان نصفه کاره ماند و مورد هجوم قرار گرفتند. پس از آن و با یکدست شدن نمایندگان مجلس، چندان خبری از جنجال و درگیری در مجلس نبود تا مجلس ششم.

دوم خرداد و حضور دولت خاتمی و درگیری‌های بین مجلس و دولت باز هم خاطره سیلی درمجلس را زنده کرد. این بار مخاطب سیلی عبدالله نوری، وزیر کشور خاتمی، بود اما سیلی درمیانه راه نصیب یکی از نمایندگان مجلس شد. در جلسه‌ای که عبدالله نوری برای پاسخگویی به سئوال نماینده دزفول آمده بود از اعتراض افراد و گروه‌ها در چارچوب قانون دفاع و از حمله گروه‌های فشار به تجمعات قانونی انتقاد کرد. این سخنان نوری باعث عصبانیت محمد حسن جمشیدی، نماینده روحانی بهشهر، شد و او به سمت تریبون مجلس برای حمله فیزیکی به عبدالله نوری حرکت کرد. قدرت الله نظری نیا، نماینده روحانی کنگاور، درمیانه راه مانع جمشیدی شد و سیلی جمشیدی به نظری نیا اصابت کرد.

اما مجلس اصولگرای هشتم و دولت اصولگرای دهم در درگیری فیزیکی در صحن و راهروهای مجلس رکورد جالبی دارد که نزدیک به مجلس اول است.

یکی از مشهور‌ترین این سیلی‌های مجلس مربوط به استیضاح علی کردان، وزیر کشور پیشین محمود احمدی‌نژاد است، زمانی که نماینده دولت قصد داشت درازای پرداخت پنج میلیون تومان برگه‌ای انصراف از استیضاح را به امضای عوض حیدرپور نماینده شهرضا برساند، این نماینده مجلس با نثار یک سیلی اقدام نماینده دولت را پاسخ داد.

سیلی بعد اما در کمیسیون عمران مجلس نواخته شد. این سیلی در جلسه کمیسیون عمران توسط یکی از نمایندگان به صورت، رئیس وقت سازمان هواپیمایی نواخته شد. او قبل از اینکه خود سیلی بخورد به صورت رئیس هواپیمایی تابان سیلی زده بود.
در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری که فضای مجلس هشتم متشنج بود نیز دو نماینده استان قزوین با یکدیگر به تبادل سیلی پرداختند. در ابتدای درگیری روح اله جانی عباسپور نماینده بوئین زهرا، امیر طاهرخانی نماینده تاکستان را مضروب کرد و طاهرخانی شکایت به هیئت رئیسه برد. اما وقتی شکایت را چاره ساز ندید خود راسا اقدام و سیلی عباسپور را تلافی کرد.
در آخرین درگیری مجلس، بهروز مرادی، مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه‌ها، و حسین حسینی، نماینده فریمان، با یکدیگر درگیر شدند که به اخراج مرادی از جلسه علنی مجلس انجامید. دراین درگیری نماینده فریمان دست خود را به قصد سیلی زدن به ‌صورت مرادی رئیس سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها بلند می‌کند اما دست وی ‌به گردن مرادی می‌خورد و موجب جراحت سطحی ‌گردن وی می‌شود. پس از این اقدام حسینی نماینده فریمان، ‌بهروز مرادی رئیس سازمان هدفمندی یارانه‌ها هم یک سیلی به صورت حسینی می‌زند. پس از این درگیری رئیس سازمان یارانه‌ها نیز فحش رکیکی نثار این نماینده مجلس می‌کند.

دیروز نیز مجلس شاهد درگیری دیگری بود. علی مطهری در دفاع از حق رهبران محصور جنبش سبز سخنرانی می کند. او به صدا و سیما هشدار می دهد که ۹ دی را تبدیل به “یوم الشیطان” نکند و هنگامی که می خواهد از حق قانونی محصورین بگوید، ناگهان مجلس بر هم می ریزد و همان ها که روزگاری به گوش مدرس سیلی زدند و نگذاشتند فرخی سخن بگوید این بار نطق مطهری را نیمه تمام گذاشتند.

مجلس خانه ملت است، اما به نظر می رسد بعضی ها نمی خواهند که مجلس خانه ملت بماند. چه آنها که به دنبال تثبیت دیکتاتوری خود بودند و لیاخوف را استخدام کردند، چه آنها که برای خوش آمد رضاخان به گوش مدرس سیلی زدند و چه آنها که امروز برای یک دور بیشتر نمایندگی علی مطهری را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اجازه ندادند سخن خود را تمام کند، همگی می خواهند مجلس نه خانه ملت که خانه قدرت باشد.

منبع : کلمه – صحرا عابدی

درس های گیتی پسند و نابودی 2000 شغل


در سال ۱۳۹۱ بانک مرکزی به واسطه نظر نهاد امنیتی در عرض یک روز کلیه خدمات خود به گروه صنعتی گیتی پسند را قطع و کلیه دارایی های این گروه را مسدود اعلام کرد .

برنامه یکشنبه شب این هفته پایش با عنوان درس های گیتی پسند با حضور رییس هیات مدیره ، مدیرعامل و مشاور حقوقی این صنایع اختصاص داشت به تحلیل و بررسی عوامل ایجاد مشکلات عجیب برای گروه تولیدی گیتی پسند اصفهان .

ماجرا از آنجا شروع شد که به دلیل مشکلات در مسایل ارزی و تحریم های سال 91 و همراهی نکردن بانک ملی برای گشایش اعتبار ارزی برای این گروه ضنعتی مسئولان این شرکت تصمیم می گیرند به جای وابستگی به بانک از سرمایه های سرگردان مردم استفاده کنند و طی فراخوانی شروع به جذب سرمایه های مردمی به صورت مستقیم و از طریق بستن قرارداد می کنند .

این عملکرد سبب نگرانی یک نهاد امنیتی شده و طی مکاتبه ای با بانک مرکزی تصمیم به مسدود کردن و جلوگیری از ارائه خدمات بانکی به این مجموعه می شود . شایعه ها و بخشنامه های صادره از بانک ها سبب نگرانی مردم و هجوم برای خروج سرمایه هایشان از شرکت سبب می شود در مدت کوتاهی حساب های شرکت خالی و خرید مواد اولیه را با مشکل مواجه کند.  حجم تولید پایین آمد , در نتیجه حجم سود هم پایین آمد , هجوم طلبکارانی که از شایعات بی اساس دچار توهم شکست شده بودند فرصت عکس العمل مالی مناسب را از مجموعه گرفت .

گروه صنعتی که در سال 1377 تأسيس و با 10 كارمند  شروع به فعالیت کرد پس از گذشت 13 سال كار و تلاش به یک خانواده پنج هزار نفری تبدیل شده و  27 کارخانه تاسیس و 10 کارخانه دیگر در حال راه اندازی داشت و چندين برابر اين تعداد اشتغالزايي غير مستقيم داشت با مشکلات و معضلات بی نظیری روبرو شود .


گروه صنايع گيتي پسند، يكي از گروه هاي توليدي كشور است كه شركت‌هاي مختلفي چون: آتي لوله سپاهان، آذين لوله سپاهان، كيمياجاويد، اصفهان چالاك، سپهرپليمر، ديناپليمر، آتي قطعه و ... را شامل مي‌شود و در حال حاضر بالغ بر 3000 نفر در اين گروه صنعتي مشغول به كار بوده و محصولات متنوع گيتي پسند علاوه بر فروش در اقصي نقاط ايران ، به تعداد زيادي از كشورهاي خارجي صادر مي شود.

استفاده از واژه جعلی خلیج به جای خلیج فارس در برنامه زنده شبکه چهار

در برنامه زنده راز با موضوع دنیای اسلام و هندسه جدید قدرت در جهان از شبکه ۴ تلویزیون ایران کارشناس اهل ترکیه 
دکتر صلاح الدین اوزکندور فعال ترک که به زبان فارسی مسلط و به قول خودش ایران و ترکیه جزء امپراتوری سلجوقیان بوده اند ، برای چند بار از واژه جعلی خلیج به جای خلیج فارس استفاده کرد که متاسفانه دو ایرانی حاضر در برنامه،  مجری ، طالب زاده و دیگری حجت الاسلام حمیدرضا غریب رضا کارشناس فرهنگی برنامه بدون هیچ تذکری به این نام جعلی کارشناس ترک بی توجه گذشتند . جای بسیار شرمساری است که حتی کارگردان و عوامل پشت صحنه هم هیچ واکنشی تذکری نداشتند . لطفا با ارسال پیامک و ارسال ایمیل اعتراض خود را نسبت به این بی تفاوتی اعلام کنید .


Email:raz@irb.ir                               پیامک 3000047                                                http://www.raztv.ir



مرا گر خود نبود این بند،

شاید بامدادی همچو یادی دور و لغزان،

می گذشتم از تراز خاک سرد پست…


نه به خاطر آفتاب نه به خاطر حماسه

به خاطر سایه ی بام کوچکش

به خاطر ترانه ئی

کوچک تر از دست های تو

نه به خاطر جنگل ها نه به خاطر دریا

به خاطر یک برگ

به خاطر یک قطره

روشن تر از چشم های تو

نه به خاطر دیوارها — به خاطر یک چیز

نه به خاطر همه انسان ها — به خاطر نوزاد دشمنش شاید

که انسان دنیائی است

نه به خاطر شاهراه های دور دست

به خاطر ناودان، هنگامی که می بارد

به خاطر کندوها و زنبورهای کوچک

به خاطر جار بلند ابر در آسمان بزرگ آرام

به خاطر تو

به خاطر هر چیز کوچک و هر چیز پاک به خاک افتادند،

به یاد آر

من فکر می‌کنم

هرگز نبوده دستِ من این سان بزرگ و شاد:

احساس می‌کنم

در چشمِ من به آبشرِ اشکِ سُرخ‌گون

خورشیدِ بی‌غروبِ سرودی کشد نفس؛

احساس می‌کنم

در هر رگم به هر تپشِ قلبِ من کنون

بیدارباشِ قافله‌یی می‌زند جرس





حبس‌های خانگی

حبس‌های خانگی


ناممدت حبس
توضیحات
سرانجام
طاهره قره العینحدود ۳ سال
طاهره قره‌العین یکی از رهبران جنبش باب در دوره ناصرا‌لدین شاه بود. او که علوم مذهبی را در عراق فرا گرفته بود بعدها به به بابیت گروید. در گردهمایی بزرگی از چهره‌های سرشناس بابی در شاهرود از پرده بیرون آمد و روبنده‌اش را برداشت.
در جریان سرکوب بابی‌ها طاهره قره‌العین مدتی مخفیانه زندگی کرد. او نهایتا دستگیر شد و حدود ۳ سال در حبس خانگی بود.
برایش حکم اعدام صادر شد. روایت شده که او را خفه کردند و جنازه‌اش را هم به چاه انداختند. بسیاری او را اولین زنی می‌دانند که به دلایل سیاسی در ایران اعدام شد.
شیخ خزعلحدود ۱۱ سال
شیخ خزعل در اواخر دوران قاجار فرمانروای محمره(خرمشهر کنونی) بود. او از ثروت و قدرتی چشمگیر بهره‌مند بود و روابط نزدیکی نیز با امپراتوری بریتانیا داشت. از جمله بریتانیا متعهد شده بود که در برابر دولت مرکزی ایران پشتیبان او باشد.
به دنبال قدرت‌گیری سردار سپه شیخ خزعل به مخالفان حکومت پیوست. سردار سپه پس از توافقی ابتدایی با شیخ خزعل او را ملزم کرد که برای پاسخگویی به دولت مرکزی به تهران برود.
او تا پایان عمر در تهران تحت‌الحفظ زندگی کرد.
شیخ خزعل به طور مشکوکی در حبس خانگی درگذشت.
پس از سقوط رضاشاه در سال ۱۳۲۰ ماموران شهربانی اعتراف کردند که به دستور سرپاس مختاری، رئیس وقت شهربانی، شیخ خزعل را به قتل رساندند.
فیروزمیرزا نصرت‌الدولهدر مجموع ۸ سالنصرت الدوله فیروز (فرزند فرمانفرما) وزیر مالیه رضاشاه و از پرنفوذترین چهره‌های حکومت او بود که ناگهان مغضوب و به اتهام ارتشاء و سوءاستفاده مالی دستگیر شد. گفته می‌شود علت واقعی دستگیری او نگرانی رضاشاه از توطئه شاهزادگان قاجار بوده است. پس از مدتی تحمل زندان، فیروز با میانجیگری مستوفی الممالک، از معدود رجال قاجاری که هنوز نزد رضاشاه احترام داشت، به خانه منتقل و در آنجا به مدت هفت سال تحت نظر قرار گرفت. او در اواسط سال ۱۳۱۵ دوباره به ظن ارتباط با دولت فرانسه بازداشت و چندماه بعد به سمنان تبعید شد و تا زمان مرگ در حبس خانگی ماند.پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، در جریان محاکمه تعدادی از عوامل سابق شهربانی معلوم شد که سه مأمور شهربانی از تهران برای قتل فیروز به سمنان اعزام شدند. آنها ابتدا به او سم خوراندند و بعد او را خفه کردند.
حسن مدرسبیش از ۷ سال
حسن مدرس از روحانیون مجلس دوم شورای ملی و سپس نماینده مردم تهران در مجلس سوم بود. او روابط پر افت و خیزی با رضاخان سردارسپه و وثوق‌الدوله داشت. مدرس پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه به خواف و سپس کاشمر تبعید شد. منابع مختلف می‌گویند که رفت‌و‌آمد و ملاقات‌های حسن مدرس در دوران زندگی در خواف و کاشمر محدود و او عملا در حبس خانگی بوده است.
ماموران شهربانی او را کشتند و دفن کردند. برخی می‌گویند دستور قتل او مستقیما توسط رضاشاه صادر شده بود. محل دفن او چند سال پس از قتلش روشن شد.
محمد مصدقحدود ۱۰ سال
محمد مصدق، نخست‌وزیر و از رهبران جنبش ملی شدن نفت در ایران، به دنبال کودتای ۲۸ مرداد به ۳ سال حبس انفرادی محکوم شد. پس از پایان دوران زندان انفرادی، او به خانه خود در احمدآباد، روستایی در نزدیکی طالقان رفت و تا پایان عمر در همان جا سکونت داشت.
مصدق در خانه خود در احمدآباد درگذشت. جنازه او برخلاف وصیتش کنار کشتگان ۳۰ تیر دفن نشد. او را در همان خانه به خاک سپردند.
محمود طالقانیچند ماه
محمود طالقانی از اعضای جبهه ملی و از رهبران نهضت آزادی بود. او در سال ۱۳۵۰ به مدت حدود یک ماه در خانه خود تحت بازداشت خانگی قرار گرفت و پس از آن نیز به زابل و بافت تبعید شد. بنا به گزارش منابع مختلف، محمود طالقانی در دوران تبعید هم در مقاطعی در خانه محل اقامتش با محدودیت رفت‌وآمد مواجه بود.
محمود طالقانی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران عضو شورای انقلاب بود. او بعدا به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد و امامت جمعه تهران را به عهده گرفت، اما کمتر از ۷ ماه پس پیروزی انقلاب درگذشت. برخی مرگ او را مشکوک و غیرطبیعی می‌دانستند، هرچند سندی در این باره منتشر نشده است. آقای طالقانی در بهشت زهرای تهران دفن شده است.
امیرعباس هویداحدود ۴ ماه
در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران محمدرضا شاه در واکنش به نارضایتی همه‌گیر، شماری از مقام‌های رژیم سلطنتی را تحت تعقیب قضایی قرار داد. امیرعباس هویدا از جمله این مقام‌ها بود که در خانه‌ امنی در منطقه فرشته تهران در بازداشت بود. البته برخی منابع می‌گویند که او تا حدودی اجازه رفت‌وآمد و ملاقات را داشت.
با پیروزی انقلاب ۵۷ امیرعباس هویدا پس از مشورت با مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، خود را تسلیم انقلابیون کرد. او در فروردین ۵۸ پس از محاکمه‌ای سریع توسط صادق خلخالی 'اعدام' شد.
آیت‌الله حسن قمی طباطباییحدود ۲۷ سال
آیت‌الله حسن قمی از روحانیون منتقد نظام سلطنتی پهلوی بود و به همین دلیل مدتی را در حبس و تبعید سپری کرد.
او پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ نیز به بیان انتقاداتی از آیت‌الله روح‌الله خمینی و نظام جمهوری اسلامی پرداخت و پس از کوتاه زمانی در خانه خود در مشهد در حبس خانگی قرار گرفت.
گزارش شده که محدودیت‌های او در سال‌های پایانی عمرش کاهش یافته بود.
آیت‌الله حسن قمی در سال ۱۳۸۶ و در ۹۶ سالگی درگذشت.
حسین فردوستحدود ۴ سال
دوست و همکلاسی دوره کودکی و نوجوانی محمدرضا شاه و از مهمترین چهره‌های امنیتی دوران حکومت او بود که در سال‌های آخر سلطنت پهلوی تقریبا کنار گذاشته شده بود. او پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران ماند و تا سال ۱۳۶۲ مخفیانه زندگی می‌کرد. در این سال بازداشت شد و تا پایان عمر در حبس خانگی قرار گرفت. گفته می‌شود که او برای سازماندهی تشکیلات امنیتی جدید در جمهوری اسلامی مشورت داده است.
فردوست در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶ در اثر سکته قلبی در حبس خانگی درگذشت. پیکر او در بهشت زهرای تهران دفن شد.
آیت‌الله محمدکاظم شریعتمداریحدود ۴ سال
آیت‌الله محمدکاظم شریعتمداری از مراجع تقلید شیعه بود و مدتی پس از انقلاب ۱۳۵۷ به انتقاد از شیوه حکومت آیت‌الله روح‌الله خمینی پرداخت. پس از این که صادق قطب‌زاده به اتهام تلاش برای کودتا علیه جمهوری اسلامی بازداشت و محاکمه شد، حکومت، آیت‌الله شریعتمداری را هم به پشتیبانی از صادق قطب‌زاده متهم کرد. او خانه‌نشین شد و در مصاحبه‌ای تلویزیونی علیه خود سخن گفت. یکی از تشکل‌های روحانیان هوادار جمهوری اسلامی اعلام کرد که دیگر او را مرجع تقلید محسوب نمی‌کند.
آیت‌الله محمدکاظم شریعتمداری در بیمارستان مهراد تهران درگذشت. اطرافیان او از عدم دسترسی به امکانات درمانی مناسب انتقاد می‌کردند.
محمدصادق روحانیحدود ۱۵ سال
محمدصادق روحانی در جریان اعتراضات دهه ۱۳۴۰ از روحانیون مخالف شاه بود. او بعدها و در آستانه انقلاب در اردیبهشت ۱۳۵۷ با انتشار اعلامیه‌ای مردم را به تعطیل عمومی فراخواند.
او در اواسط دهه ۱۳۶۰ و به دنبال بیان انتقاداتی از جمهوری اسلامی در حبس خانگی قرار گرفت.
محمدصادق روحانی در سال ۱۳۷۰ از حبس خانگی آزاد شد.
احمد آذری قمیحدود ۱۵ ماه
احمد آذری قمی، روحانی راستگرا و از نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی بود. او از منتقدان دولت میرحسین موسوی بود و انتقاداتی هم از آیت‌الله روح‌الله خمینی مطرح می‌کرد. پس از رسیدن آیت‌الله علی خامنه‌ای به رهبری جمهوری اسلامی، احمد آذری قمی انتقاداتی علیه او مطرح کرد. بعد از بیان انتقاداتی تند در سال ۱۳۷۶ و پس از حمله گروهی از هواداران آیت‌الله خامنه‌ای به دفتر او، آذری قمی در حبس خانگی قرار گرفت.
احمد آذری قمی به سرطان خون دچار بود. پزشکان آزادی از حبس خانگی و دسترسی به خدمات درمانی را برای بهبود او ضروری می‌دانستند. احمد آذری قمی مدتی کوتاه پس از انتقال از حبس خانگی به بیمارستان درگذشت.
عباس امیرانتظامنامشخص
کمی پس از حمله به سفارت آمریکا در تهران و استعفای دولت موقت مهدی بازرگان، عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت، به اتهام جاسوسی و ارتباط با سازمان سیا بازداشت و به اعدام محکوم شد. بعدا حکم عباس امیرانتظام به حبس ابد تقلیل یافت و او در زندان اوین زندانی شد. آقای امیرانتظام از سال ۱۳۷۵ تاکنون چندین بار از زندان بیرون آمده، و در دوره‌هایی در خانه تحت نظارت ماموران سکونت کرده و دوباره به زندان فراخوانده شده است.
عباس امیرانتظام هم اکنون بیرون از زندان و حبس خانگی به سر می‌برد و کنترل رفت‌وآمد و ارتباطات او کاهش یافته است.
نورالدین کیانوریحدود ۹ سال
نورالدین کیانوری دبیر اول حزب توده ایران بود. در سال ۱۳۶۱ سرکوب جریان‌های مخالف توسط جمهوری اسلامی به حزب توده رسید و بخش عمده رهبران و تعداد زیادی از اعضای آن بازداشت و به حبس و اعدام محکوم شدند. نورالدین کیانوری به همراه چند رهبر دیگر حزب توده در اعترافی تلویزیونی علیه خود شرکت کرد. او در سال ۱۳۶۸ در نامه‌ای به آیت‌الله علی خامنه‌ای، که به تازگی به رهبری رسیده بود، شکنجه‌‎ها و بدرفتاری‌های ماموران امنیتی در زندان اوین را شرح داد. نورالدین کیانوری پس از آزادی از زندان اوین در خانه‌ای زیر نظر وزارت اطلاعات ایران زندگی می‌کرد.
بنا به گفته نورالدین کیانوری، شکنجه‌های دوران زندان آثار منفی زیادی بر سلامتی او گذاشته و از جمله دست چپش نیمه فلج بود. او در سال ۱۳۷۸ و در حبس خانگی درگذشت.
مریم فیروزحدود ۱۷ سال
فعال حقوق زنان و از رهبران حزب توده بود. مریم فیروز در جریان سرکوب حزب توده در سال ۱۳۶۱ به همراه همسرش نورالدین کیانوری بازداشت و به زندان محکوم شد. به گفته نورالدین کیانوری، مریم فیروز در دوران زندان مورد شکنجه‌ قرار گرفته بود. مریم فیروز پس از آزادی از زندان اوین در خانه‌ای زیر نظر وزارت اطلاعات ایران زندگی می‌کرد.
مریم فیروز در سال ۱۳۸۶ و در حبس خانگی درگذشت.
علی‌اکبر سعیدی سیرجانیحدود ۹ ماه
علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و از منتقدان جمهوری اسلامی بود. او پس از نوشتن چند نامه سرگشاده خطاب به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، بازداشت و به "خانه امنی" منتقل شد. در ابتدا اتهامات اخلاقی به او وارد شد اما بعدتر مسایلی نظیر جاسوسی نیز وارد اتهامات شد. چند سال بعد از مرگ مشکوک علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، اعترافات او در برنامه تلویزیونی "هویت" پخش شد.
علی‌اکبر سعیدی سیرجانی در سال ۱۳۷۳ و در حبس خانگی درگذشت. سال‌ها بعد اکبر گنجی و عمادالدین باقی، روزنامه‌نگارانی که درباره قتل‌های سیاسی در ایران تحقیق کرده‌اند، نوشتند که او توسط مأموران وزارت اطلاعات و به وسیله شیاف پتاسیم، که منجر به سکته قلبی می‌شود، به قتل رسیده است.
عزت‌الله سحابینامشخص
عزت‌الله سحابی از اعضای شورای انقلاب، رئیس سازمان برنامه و بودجه در دوره مهدی بازرگان و از رهبران عمده جریان ملی-مذهبی در ایران بود. عزت‌الله سحابی در سال ۱۳۶۹ و در پی انتشار نامه‌ای انتقادی خطاب به اکبر هاشمی‌رفسنجانی بازداشت و به "خانه امن" وزارت اطلاعات منتقل شد. از او در این دوره اعترافی تلویزیونی گرفته شد. عزت‌الله سحابی بعدها گفت که این بازداشت به دستور اکبر هاشمی‌رفسنجانی صورت گرفته بود. او دوباره در سال ۱۳۷۹ نیز دستگیر شد و باز مدتی را در "خانه امن" گذراند.
عزت‌الله سحابی در سال ۱۳۸۹ برای چندمین بار به حبس محکوم شد. البته این حکم در مورد او به اجرا در نیامد. او در سال ۱۳۹۰ درگذشت.
آیت‌الله حسینعلی منتظریبیش از ۵ سال
آیت‌الله حسینعلی منتظری مرجع تقلید شیعه بود و قرار بود جانشین آیت‌الله روح‌الله خمینی شود. او در پی طرح انتقادهایی نسبت به عملکرد حکومت از این مقام خلع شد. او در دوران رهبری آیت‌‎الله علی خامنه‌ای انتقادهای تندی را علیه او مطرح کرد که باعث شد هواداران آیت‌الله خامنه‌ای به دفترش حمله کنند. در آبان ۱۳۷۶ سخنرانی او در انتقاد از آیت‌الله خامنه‌ای به حمله شدید به دفتر و خانه‌اش و حبس خانگی او منجر شد. رفت‌وآمدها و روابط آیت‌الله حسینعلی منتظری تا سال ۱۳۸۱ به شدت تحت کنترل بود و پس از آن با پایان حبس خانگی محدودیت‌ها برایش کمتر شد.
آیت الله منتظری که از رهبران معنوی جنبش اعتراضی سال ۱۳۸۸ ایران بود، در همان سال در خانه خود درگذشت.
سیامک پورزندحدود ۷ سال
سیامک پورزند روزنامه‌نگار و از متهمان پرونده "کنفرانس برلین" بود. او در سال ۱۳۸۰ بازداشت و پس از مدتی اعترافاتی تلویزیونی از او پخش شد. سیامک پورزند به ۱۱ سال حبس محکوم و به زندان اوین منتقل شد، اما به دلیل شرایط جسمی نامناسبش در سال ۱۳۸۳ از زندان به حبس خانگی منتقل شد. او در مدت حبس خانگی تنها یک بار و به مدت ۱۰ روز اجازه پیدا کرد با یکی از دخترانش ملاقات کند.
سیامک پورزند در سال ۱۳۹۰ با پریدن از بالکن خانه‌اش خودکشی کرد.
فاطمه کروبیبیش از ۲ ماه
فاطمه کروبی از چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب و همسر مهدی کروبی است. او به دنبال اعتراضات سال ۱۳۸۸ از همسر خود مهدی کروبی حمایت می‌کرد و از جمله انتقاداتی را خطاب به آیت‌الله علی خامنه‌ای مطرح کرد. در آستانه تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ فاطمه کروبی به همراه همسرش در حبس خانگی قرار گرفت.
به فاطمه کروبی اجازه داده شد که در اردیبهشت ۱۳۹۰ برای درمان مشکلات جسمی خود از حبس خانگی خارج شود. او در مقاطعی اجازه می‌یابد با همسرش، مهدی کروبی ملاقات کند.
مهدی کروبی
مهدی کروبی از رهبران اصلاح‌طلبان و نامزد ریاست‌جمهوری در انتخابات سال ۱۳۸۸ بود. با بروز اعتراضات به نتایج اعلام شده انتخابات، مهدی کروبی نقشی محوری در رهبری اعتراضات یافت. او از جمله برای پیگیری وضعیت معترضان بازداشتی فعالیت‌هایی را سازمان داد. پس از فراخوان تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ مهدی کروبی به همراه همسرش در حبس خانگی قرار گرفت.
زهرا رهنورد
زهرا رهنورد از چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب و همسر میرحسین موسوی است. او به دنبال اعتراضات سال ۱۳۸۸ از همسر خود میرحسین موسوی حمایت می‌کرد و در رهبری اعتراضات نقش داشت. پس از تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ زهرا رهنورد به همراه همسرش در حبس خانگی قرار گرفت.
میرحسین موسوی
میرحسین موسوی نخست‌وزیر پیشین ایران و نامزد ریاست‌جمهوری در انتخابات سال ۱۳۸۸ بود. با بروز اعتراضات به نتایج اعلام شده انتخابات، میرحسین موسوی نقشی محوری در رهبری اعتراضات یافت. اغلب معترضان به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ میرحسین موسوی را پیروز واقعی انتخابات می‌دانستند. پس از فراخوان تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ میرحسین موسوی به همراه همسرش در حبس خانگی قرار گرفت.

منبع : بی بی  سی فارسی